در این کنفرانس مطبوعاتی، ابتدا فاطمه راکعی مدیرعامل انجمن شاعران ایران ضمن اشاره به سوابق و اهداف این انجمن گفت: انجمن شاعران ایران از سال 1378 به طور رسمی و طبق اساسنامه مدون خودش که به تصویب دفتر مجامع و تشکلهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید و پس از تائید در اداره ثبت شرکتها، آغاز به کار کرد. اهم وظایف این انجمن نیز ارتقاء شعر فارسی و شناساندن آن در سطح ملی و بینالمللی است.
وی افزود: تشکیلدهندگان انجمن شاعران ایران هم مرحوم سیدحسن حسینی، مرحوم قیصر امینپور، مشفق کاشانی، ساعد باقری و بنده (فاطمه راکعی) بودهایم و بعدها هم عزیزانی مانند سهیل محمودی و افشین اعلا به هیات مدیره اضافه شدند و در حال حاضر هم بسیاری از شاعران برجسته کشور عضو مجمع عمومی این انجمن هستند.
راکعی با تاکید بر اینکه انجمن شاعران ایران یک انجمن غیردولتی (NGO) است، به تشریح مسائل مالی و هزینههای آن پرداخت و اضافه کرد: ساختمانی که ما در آن مستقر هستیم، در همان سال 78 و از سوی شهرداری منطقه 3 در اختیار ما قرار گرفت اما به هر حال ما هم مانند دیگر نهادهای غیردولتی هزینههای خاص خود را داریم؛ نظیر هزینه پرسنل، برنامهها، بخش انتشارات، بخش آموزش و بخش پژوهشهای مربوط به حوزه شعر. هزینه برگزاری بزرگداشتها و جشنوارهها نیز بخش دیگری از هزینههای ما را موجب میشود که از آن جمله میتوان به مراسمهایی همچون شهر آرامش (در ماه رمضان) و شبهای نینوایی (در محرم) اشاره کرد.
مدیرعامل انجمن شاعران ایران سپس گفت: ما در طول این سالها سعی کردهایم خلاءهای موجود را در حوزه شعر پرکنیم و در این راستا از بزرگان شعر معاصر دعوتهای متعددی داشتهایم که خوشبختانه با استقبال محافل ادبی و مردم رو به رو بوده است. مسیر ما همچون گذشته، همان مسیر شعر انقلاب و شعر معنوی و اخلاقگراست.
این شاعر در بخش دیگری از سخنان خود به اتهاماتی که علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری در مراسم بزرگداشت زندهیاد خلیل علمرانی، به انجمن شاعران ایران وارد کرده، اشاره و تاکید کرد: من از دوستانی که در آن مراسم حضور داشتند یک گلایه دوستانه دارم و آن اینکه چرا در مقابل این همه حرف که از خرد و انصاف و وجدان عادی و معمولی به دور است و قطعاً تبعات حقوقی خواهد داشت، سکوت کردهاند و هیچ اعتراضی به او (علیرضا قزوه) نکردهاند و حاضر شدهاند بنشینند و تا آخر صحبتهایش را بشنوند و حتی به او تذکری هم ندادهاند!؟
راکعی در عین حال با بیان اینکه «البته شاید این اتفاق افتاده و ما بیخبر هستیم» ادامه داد: من باشناختی که از خلیل عمرانی داشتم، میدانم که روح او از اینکه در مراسم بزرگداشتش چنین مطالبی به ناحق علیه خانه شاعران مطرح شده، چقدر در عذاب است.
وی همچنین در مورد آن بخش از اظهارات علیرضا قزوه که به سابقه سیاسی راکعی و عضویتش در حزب مشارکت اشاره کرده است، گفت: آنهایی که من را میشناسند چه شاعران و چه افرادی که فعالیتهای سیاسی و اجتماعی میکنند، میدانند که من همواره سعی کردهام در دانشگاه کار علمی بکنم، در خانه شاعران کارهای مروبوط به شعر و در محافل سیاسی هم فعالیتهای سیاسی و هرگز این وجوه مختلف را با یکدیگر آمیخته نکردهام اما گویا آقای قزوه و امثال ایشان خیلی دوست داشتند و دارند که من به دلیل عضویتم در حزب مشارکت، محاکمه میشدم حال آنکه اگر تخلفی از من سر زده بود، قوه قضائیه میبایست در این خصوص اقدام میکرد، اما واقعیت این است که من در هر مقام و از هر تریبونی هیچ رویکرد و گفتمان غیرمنطقی و غیرقانونی نداشتهام.
مدیرعامل انجمن شاعران ایران در همین حال گفت: من عضو حزب مشارکت بودهام اما از زمانی که به صورت غیررسمی اعلام شد این حزب منحل شده است - گو اینکه هیچ چیز مکتوبی به دست هیچ یک از اعضای حزب نرسید - هیچگونه فعالیتی در این حزب نداشتهایم. اما حرف من این است که این چه ربطی دارد به اینکه ایشان میگویند «این خانه (انجمن شاعران ایران) وابسته به حزب منحله مشارکت است؟». او باید افراهایی که به ما و به قول خودش 4، 5 نفر زده، اثبات کند. ما در انجمن شاعران ایران آنقدر دمکرات بوده و هستیم که اگر استاد مشفق کاشانی (رئیس هیئت مدیره انجمن شاعران ایران) عضو انجمن قلم میشوند، به خودمان اجازه نمیدهیم که حتی این موضوع را به ایشان منعکس کنیم و ایراد بگیریم که مثلاً چرا ایشان عضو این انجمن شده است؟
راکعی همچنین درباره این بخش از اظهارات قزوه که گویا انجمن شاعران ایران مشکلی با خلیل عمرانی داشته است، گفت: ما نه تنها هیچ مشکلی با خلیل عمرانی عزیز نداشتهایم بلکه برخلاف آقای قزوه پشت ایشان هم پنهان نشدهایم.
در ادامه این نشست خبری، سهیل محمودی عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران در سخنانی با اشاره به عکس شاعرانی که روی دیوار صحن داخلی انجمن شاعران ایران نصب شدهاند (از سیدحسن حسینی گرفته تا احمد شاملو، از قیصر امینپور تا هوشنگ ابتهاج و از سلمان هراتی تا نیما یوشیج) گفت: این انجمن همواره سعی کرده تمام نحلههای فکری و ادبی را به شرط شعر و ادبیات، دربربگیرد. در این راستا ما پذیرای هر نوع سلیقه و تفکری بودهایم زیرا جز شعر، هیچ خط مرزی برای ما وجود نداشته است. رد و نشان این رویکرد را حتی میتوان از عکس شاعرانی که بر در و دیوار انجمن نصب شده، به وضوح دید.
وی در ادامه به شاعرانی که در ادوار پیشین در انجمن شاعران ایران حضور پیدا کرده و بعضاً هم همکاری مشترکی با این انجمن داشتهاند، اشاره کرد و گفت: منوچهر آتشی بزرگ تا آخرین روزهای حیاتش، دلخوشیاش به انجمن شاعران ایران بود، م. آزاد در بسیاری از جلسات پنجشنبه انجمن شرکت داشت. عمران صلاحی یار همیشگی ما بود، احمدرضا احمدی تا پیش از بیماری با کرامت دعوت انجمن را در مراسمهای مختلف میپذیرفت، همچنین بزرگانی همچون محمدعلی سپانلو، نوذر پرند، علی موسوی گرمارودی، محمود شاهرخی و حتی چهرههایی مانند آدونیس و... در مراسمهایی که به نام ایشان در انجمن برپا میشد، حضور پیدا میکردند.
محمودی با بیان اینکه «این تنوع به خودی خود نشانگر رویکرد بدون مرز انجمن شاعران است» گفت: ولی خیلیها این دغدغه ما را که انعکاس همه نحلههای فکری و ادبی بوده، برنمیتابند و درصدد تخریب این نهاد مردمی برمی آیند. اینها همان افرادی هستند که امتحان خود را در بسته شدن خانه سینما پس دادند و طبیعتا از بسته شدن خانه شاعران نیز خوشحال خواهند شد. اما خانه سینما با سرافرازی باز شد و انجمن شاعران نیز با سرافرازی همه ما، بسته نخواهد شد.
این عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران در ادامه خطاب به مسوولان سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری گفت: من از آقای خاموشی (رئیس سازمان تبلیغات اسلامی) و آقای محسن مومنی شریف (رییس حوزه هنری) که از سالها پیش با هر دوی این عزیزان آشنا بودهام و برایشان احترام هستم، میپرسم: آقای قزوه با چه جراتی از حکم مدیریتی شما سوءاستفاده میکند؟ آیا این حرفها بار حقوقی ندارد؟ آیا این حرف که ما همسران و خانههایمان را عوض کردهایم، حرف شایستهای است از دهان یک مدیر در حوزه هنری؟
این شاعر گفت: سلمان هراتی در کنار سیدحسن حسینی و قیصر امینپور، سه تن از دوستان ما هستند که از نظر ما زندهاند اما از نظر آنها - قزوه و کسانی که در این باره مانند او میاندیشند - شعرهایی که در سالهای دفاع مقدس گفتهاند، زمینهای است که آنها را به نفع خودشان مصادره کنند.
محمودی همچنین به اظهارات علیرضا قزوه در همین مراسم (بزرگداشت زندهیاد خلیل عمرانی) در مورد مجلس بزرگداشت سلمان هراتی، اشاره کرد و یادآور شد: 100 و خُردهای آدم را ببری تنکابن که نه تلقیشان شبیه سلمان بوده و نه تفکرات و دردمندی سلمان را داشتهاند، که چه؟! آن وقت اینکه دو دسته گل سلمان عزیز یعنی رسول و رابعه هراتی (فرزندان سلمان هراتی) در مقابل مصادره شدن نام پدرشان به نفع جریان شکست خورده در انتخابات ریاست حمهوری 24 خرداد امسال، ایستادهاند و با این کار مخالفت کردهاند، این به ما و انجمن شاعران ایران، چه ربطی دارد؟
وی که با چاشنی عصبانیت سخن میگفت، با مخاطب قرار دادن علیرضا قزوه، تاکید کرد: آیا این مخالفتشان با تو و خیمهشببازیهای تو و باندبازیهایی که تو درمیآوری که هیچ عقلانیتی هم در پی آن نیست، دلیل آن میشود که تو برای آنها پروندهسازی کنی و پشت سرشان حرف بزنی؟ من از او پرسیدم اگر در این شرایط، یک لات بی سر و پا از این اظهارات تو استفاده کرد و رفت به خانواده سلمان و فرزندانش تعرضی کرد، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ او میگوید: «اگر این اتفاق افتاد، من جواب میدهم». این جواب است که این آدم میدهد؟!
این عضو هیئت مدیره انجمن شاعرا ایران سپس بار دیگر با مخاطب قرار دادن مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری، گفت: من از آقای خاموشی و آقای مومنی شریف - که به قول دوستی انشاءالله هم محسن است هم مومن و هم شریف - میخواهم که به ایشان تریبون ندهند.
در ادامه این نشست خبری ساعد باقری شاعر و دیگر عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران، با قرائت این بیت از صائب تبریزی که «به فکر نیستی هرگز نمیافتند مغروران / اگر چه صورت مقراض «لا» دارد گریبانها» سخنانش را آغاز کرد و با اشاره به شباهت صورت کلمه «لا» به آنچه وی «قیچی مرگ» نامید، گفت: همه آدمها قیچی «لا» به معنی نفی و نیستی را که از طریق یقه پیراهنشان، زیر گلویشان قرار گرفته، با خود دارند اما بسیاری همچنان به یاد مرگ نیستند. خبر دارید که در بزرگداشت مرحوم خلیل عمرانی، مدیر بخشی از یک نهاد فرهنگی سخن گفته به پرخاشگری و بیپروایی به اتهامافکنی با بارهای بسیار سنگین وزر و وبال و فتنه آفرینی به همان معنای دقیق «فتنه» در فرهنگ الهی و قرآنی.
وی ادامه داد: این حرفها از دهن کسی بیرون میآید که ادعای پیشگامی در قلمرو ادبیات انقلاب اسلامی دارد؛ آن هم با تکیه بر هر دو وجه انقلاب و اسلام. او در طوفان به پا کردن و غبارآلود کردن فضا به نوعی که هر کسی از ظن خود یار من شود، با ادبیاتی که به خیال خودش با زرنگی القای مطالبی را به مخاطب میکند که گویی اینها قبلاً اثبات شدهاند. ایشان بعد از اینکه درباره خانه شاعران افاضاتی فرموده است، اشاره کرده که «آنها - یعنی خانه شاعران - به مرحوم خلیل عمرانی تهمت شاعر دولتی میزنند اما خودشان به طور متوسط سالی 100 میلیون تومان بودجه میگیرند». در مجلس بزرگداشت یک شاعر درگذشته که متصف به مسلمانی است و به تعبیر خود آقای قزوه خانهاش را حسینیه کرده است، در مجلسی که اتفاقاً باید در آن به یاد مرگ باشیم و تذکار مرگ بدهیم و بدانیم فردا، سوال و جوابی در کار است، دروغی به این بزرگی، سرآغاز فتنهانگیزی آقای قزوه است. ایشان حداقل یک سند بیاورند که ما کی و کجا زنده یاد عمرانی را به تهمت شاعر دولتی نواختهایم؟
باقری با بیان اینکه «ایشان سعی کرده با غبارانگیزی خود را پشت نام مرحوم عمرانی پنهان کرده و رذیلههای اخلاقی خود را پشت فضایل اخلاقی دیگران مخفی کند» افزود: در بخشی دیگر از آن سخنرانی، ایشان انتقاد کرده که «چرا شعر خلیل عمرانی در کتب درسی جایگاهی ندارد ولی شعر دیگران که خودشان را در سیاست وارد میکنند، وجود دارد» آیا مخاطب از این جمل جز این استنباط میکند که گویا ما در تنظیم کتابهای درسی دست داریم در حالی که شعر خود من با مطلع «یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا» که خطابهای است به شهید مهدی فرید طالبنیا که در عملیات فتح خرمشهر به شهادت رسید، از کتابهای درسی حذف شده است؟ آیا ما دستاندرکار کتابهای درسی هستیم و باید جواب بدهیم که چرا شعر خلیل عمرانی در کتابهای درسی نیست؟
باقری گفت: این غبارافکنیها را میشود با بزرگمنشی نادیده گرفته شود چرا که کمابیش این لحن ادبیات غوغا پراکنی و به هم ریختن توازن معانی، برای ما بیسابقه نیست. اما آنچه در پیشگاه حضرت حق و وجدان عمومی، غیرقابل بخشایش و جبران است، این است که ایشان گفتهاند «پیش از ایام انتخابات، زمینی را در منطقه 22 تهران به تشکلی که این افراد - یعنی ما - در آنجا بودند، دادهع شد. دیدیم که چگونه آن را به نام خودشان زدند و بعد از آن به دیگران تهمت میزدنند خودشان را شاعر مینامند... ما شاعر دولتی نیستیم، شاعر دولتی آنهایی هستند که با پول بیت و المال خانهها و زنهایشان را عوض کردهاند». ما ناچار هستیم که توضیح بدهیم که خانه هنرمندان متشکل از انگمنهای ادبی و هنری که نمایندگان در آنجا هستند، سالهاست در تدارک تشکیل و ساماندهی تعاونی مسکن هنرمندان بوده و دو روز پیش ناچار شدیم علیرضم خواستمان سندی را در پاسخ به درخواست خانه هنرمندان منتشر کنیم.
نامه انجمن شاعران ایران به خانه هنرمندان درباره اسامی متقاضیان عضویت در تعاونی مسکن خانه هنرمندان
وی در توضیح بیشتر ادامه داد: ما نامهای داریم که در 9 بهمن 91 از انجمن به خانه هنرمندان ارسال شده و طی آن اسامی شاعرانی را - که اتفاقاً از همه نحلههای فکری و سلیقهای هستند - و مستحق دریافت مسکن هستند، معرفی کردهایم. اما هیچ کدام از این اسامی به اعضای هیات مدیرهی انجمن شاعران اختصاص نیافته. بنابراین آقای قزوه با اتکا به چه سندی ادعایی از آن دست دارد؟
این شاعر با بیان اینکه من در طول سه روز گذشته سه بار با آقای قزوه تلفنی درباره این سخنانش صحبت کردهام، گفت: باور نمیکردم روزی من برسم پای امضا کردن شکایتنامه از یک شاعر. هر چند ما معمولا در مقابل این گونه زباندرازیها سکوت کردهایم اما این بار اتهامات به قدری زیاد و کذب بود که ناچار به واکنش شدیم. لذا شکایت نامهای تنظیم و به امضای هیات مدیره انجمن شاعران رسیده که آن را به دادگاه سپردهایم و به موقع ایشان باید با ارائه اسناد معتبر، در دادگاه از ادعاهای خود دفاع کند.
وی با مخاطب قرار دادن عیرضا قزوه، یادآور شد: شما که مدعی هستید که به همه اسناد کشور دسترسی دارید - و البته من نمیدانم چطور چنین چیزی ممکن است و اگر هست، آیا به اسناد سازمان بازرسی کل کشور هم دسترسی دارید که حکایت از پاکی کامل حسابهای انجمن شاعران ایران است - بفرمائید بگوید اینهایی که با پول بیتالمال خانهها و زنهایشان را عوض کردهاند، چه کسانی هستند؟
باقری سپس گفت: ما در 8 سال گذشته رفته رفته به دروغ و تهمت عادت کردهایم اما در این حد بیپروایی که فرد درنیابد دروغی در این سطح کلان، چه فتنهها میتواند در اذهان ایجاد کند، برای من حیرت آور است. من به ایشان گفتم اگر شما از زمره کسانی هستید که به حدیث معروف «باهتوهم» قائل هستید، احتمالاً به نظام قضایی سوء ظن داری که تصور میکنی به 2 تا برچسب زدن فتنهگر به آدمها لابد این افراد دیگری نمیتوانند دادشان را به جایی برسانند.
باقری مجددا با قرائت بخشی دیگر از سخنان علیرضا قزوه در مراسم بزرگداشت زندهیاد خلیل عمرانی گفت: او گفته «خانه شعر این روزها خانه شاعران فتنه ساز شده و باید این خانه را از دست این عده که 4، 5 هستند، آزاد کنیم». ایشان باید یک یک حرفهایش را ثابت کند. ما از آن جهت این بار ناچار به شکایت شدیم که ملزم به حفظ احترام بزرگانی هستیم که با ما و انجمن در رابطه بوده و هستند. همچنین قصد دیگر ما آگاه کردن آن دسته از افرادی است که فکر میکنند خداوند جهان را به حال خودش رها کرده تا آنها هر کاری که خواستند، انجام دهند.
این عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران با اشاره به مساله تعاونی مسکن هنرمندان یادآور شد: این اتهام تنها متوجه ما نیست، بلکه ایشان شهرداری و خانه هنرمندان را نیز مورد اتهام قرار داده است؛ جرم ما گویا این بوده که در آراء انتخاباتیمان با مردم همسو بودهایم ما از این بابت بیمناک نیستیم. هرچند اگر واقعا ما سر و سری با شهرداری داشتیم، میبایست در انتخابات از آقای قالیباف حمایت میکردیم ولی موضعگیری ما در حمایت از آقای روحانی که شفاف است.
وی با بیان اینکه همکاری این انجمن با شهرداری تهران بدون کوچکترین چشمداشتی از هر دو طرف بوده است، خطاب به مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری گفت: به قول مولانا «سر همان جا نه که باده خوردهای»! با هر چیز دیگری خوردهای چون واقعاً نمیخواهم ایشان را به بادهخواری متهم کنم. اما ایشان باید جوابگوی آنهایی که آبرویشان را ریخته، باشد؛ آنهایی که به قول ایشان زنها و خانههایشان را با پول بیتالمال عوض کردهاند. در این راستا ما حاضریم شناسنامهها و سند خانههایمان را ارئه کنیم تا مساله روشن شود.
باقری به مصاحبه مجله مهرنامه با افشین علا دیگر عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران در شماره اخیر این نشریه هم اشاره و اضافه کرد: علاء در پاسخ به مصاحبه کننده که مدام به ایشان میگفته شما از آرمانهای خود فاصله گرفتهاید، گفته است «ما عوض نشدهایم، آنها عوض شدهاند». جالب است که علاء در این مصاحبه از هیچ شخصی نام نبرده است. پس چطور میشود که آقای قزوه تا این حد این مصاحبه را به خودش گرفته و نسبت به آن اعتراض میکند؟
ساعدی همچنین با بیان اینکه «حدس من این است که اصل عصبانیت آقای قزوه متوجه چاپ کتاب «سکانس کلمات» (یادداشتهای پراکنده سیدحسین حسینی) باشد، گفت: من در جلسه رونمایی از این کتاب هم گفتم که این کتاب به مصادره سیدحسن حسینی پایان خواهد داد. ولی آقای قزوه با لحن گزندهای که از انسان مسلمان برنمیآید به من میگوید: «خبر داری همسر سیدحسن حسینی قرار بود این کتاب را با مقدمه کی و کجا منتشر کند؟» من گفتم: علی! اصلا به من چه که در این امور دخالت کنم؟ من و تو چه کارهایم؟ اگر تو مسلمانی که حسن برای خودش وصی انتخاب کرده و همسرش (حسینی) وصی اوست.
وی با رد تمامی اظهارات علیرضا قزوه درباره وجوهی که طق ادعای او، انجمن شاعران ایران به عنوان بودجه دریافت میکرده است، گفت:گویا آقای قزوه فرق بین بودجه و اعتبار را نمیداند. نمیداند که وقتی میگوید اعتبار، یعنی اینکه باید کاری انجام شود تا این اعتبار به آن تعلق گیرد و ظاهرا ایشان در فضای مدیریتی که کار میکند از هزینه پرسنل و هزینه آب و برق خبر ندارد و نمیداند روشن ماندن یک لامپ هم، هزینه دارد و باید پرداخت شود. مبلغ سالی 200 میلیون برای انجمن و 200 میلیون برای دفتر شعر جوان، تنها اعتبار است، نه بودجه. یعنی ما در قبال فعالیتهای خود امکان استفاده از این مبلغ را داشتهایم.
این عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران در پایان ابراز امیدواری کرد «با شکایت تنظیم شده، یک بار برای همیشه طومار دروغ گویی بیپروا پیچیده شود».