صراط: رسانهها
برای ادمه حیاتشان به مانند هر دستگاه تولیدی دیگر نیازمند اندیشیدن برای کسب
درآمد هستند. تبلیغات رسانهای از جمله مواردی است که رسانهها را در کسب درآمد
یاری میدهد. اما سئوالی که در این زمینه مطرح می شود در خصوص برخی ازرسانههای
فارسی زبان بیگانه است که ماهیت اقتصادی ندارد و بیشتر در زمینه مسائل سیاسی
فعالیت می کنند. داریوش سجادی که در خارج از مرزهای ایران زندگی می کند، با طرح
این سئوال سعی کرده است تا پاسخی منطقی به آن بدهد. وی در ادامه یادداشت وی در این زمینه را که در
صفحه فیسبوکش منتشر شده است را می خوانید.
ماجرای
رسانه های فارسی زبان خارجی و ایرانیان شاغل در آن اعم از BBC و VOA و
شبکه سلطنت طلب «من و تو» و رادیو فردا و فرانسه و زمانه و سایت هائی نظیر
«روزنت» و دیگر رسانههایی از این دست در کنار بازداشت وقت و بی وقت
خبرنگاران داخلی متهم به همکاری با این رسانه ها و ایضاً استنطاق اولیا و
منسوبین خانوادگی پرسنل ایرانی آن رسانهها توسط نهادهای امنیتی در داخل
کشور محتاج یک بازبینی محتوائی است.
قدر مسلم آن است که در بازبینی چیستی این رسانه ها و چرائی مذموم تلقی شدن همکاری با ایشان نباید و نمی توان به سنت مالوف و نازل برخی از سایت های داخلی متشبث شد که بمنظور اثبات بی صلاحیتی و بی صداقتی و مفسده انگیز بودن چنان رسانه هائی هر از چندی متوسل به ادعاها و اتهاماتی جنسی از قبیل هم خوابگی فلان مجری زن با فلان مسئول مرد در BBC یا VOA و ... می شوند.
بر فرض صحت چنین مناسبات تـــنانه و نامشروعی نیز در نهایت چنان رفتاری تعلق به حریم شخصی داشته و حساب گناه و ثواب آن بیرون از داوری غیر الهی است. گذشته از آن که منسوبین به چنان اتهاماتی اساساً و حسب ظاهر هیچ گاه ادعای دین ورزی و زیست مومنانه نداشته اند تا بر فرض صحت چنان اتهاماتی اینک در پیشگاه هم وطنان شان دچار شرم حضور باشند.
این در حالی است که ماهیت این رسانه ها در کنار ماهیت پرسنل ایرانی این رسانه ها را می توان از منظرهائی جدی تر مورد نقد و حلاجی قرار داد. از جمله چرائی توجیه اقتصادی داشتن راه اندازی چنین رسانه هائی با چنان مخارج سنگین و کمر شکنی آن هم بدون کسب حداقل سود و بازگشت هزینه توسط دولت های بیگانه است!؟
بالغ بر 4 سال پیش و در ماه های نخست راه اندازی تلویزیون فارسی BBC پرسشی را با اصحاب ایرانی تلویزیون مزبور در میان گذاشتم که تا این تاریخ بدون پاسخ مانده! (مقاله تغار شکسته) پرسشی که تا آن اندازه شمولیت دارد تا عموم ایرانیان شاغل به «خدمت» در رسانه های وابسته به دولت های خارجی و بعضاً دشمن پاسخگوی آن باشند:
BBC یک رسانه تصویری دولتی است و رسانه دولتی یعنی فاقد انگیزه تجاری بودن و به همین دلیل چنین رسانه ای بدون دغدغه جذب آگهی تجاری به پشتوانه سرمایه گذاری تضمین شده دولت با فراغ بال سیاست های رسانه ای خود را دنبال می کند. حال با علم به هزینه های سرسام آور رسانه های تصویری بر ایرانیان شاغل به خدمت در BBC فرض بود تا قبل از پذیرش مسئولیت در این رسانه پاسخ به این پرسش را جویا می شدند که:
بر اساس کدام «حجت عقلی» یا «خیراندیشی» و «نوع دوستی ایران نوازانه» دولت بریتانیا پذیرفته ضمن تخصیص مالیات شهروندان انگلیسی اقدام به راه اندازی تلویزیونی برای کشوری دیگر و ملتی با زبانی دیگر در دور دست ها نماید که هر ثانیه پخش آن بدون بازگشت کمترین سودی برخوردار از ضررهای هنگفت مالی و صرف هزینه های گزاف اقتصادی است؟
هر چند این پرسش تا این تاریخ بی پاسخ مانده و نویسنده نیز تا آن اندازه واقع بین بود که توقع پاسخی از جانب ایشان نداشته باشد اما در همان تاریخ نیز شخصاً پرسش فوق را بدون پاسخ نگذاشته و متذکر شدم:
BBC صادقانه پاسخ به این سوال را پیشتر داده و صراحتاً در منشور رسانه ای خود ضمن تعریف BBC به عنوان ابزار دیپلماسی خارجی دولت انگلستان اعلام کرده که فعالیت رسانه ای خود را وقف تامین اهداف دیپلماتیک انگلستان در خارج از مرزها می کند.
قدر مسلم آن است که در بازبینی چیستی این رسانه ها و چرائی مذموم تلقی شدن همکاری با ایشان نباید و نمی توان به سنت مالوف و نازل برخی از سایت های داخلی متشبث شد که بمنظور اثبات بی صلاحیتی و بی صداقتی و مفسده انگیز بودن چنان رسانه هائی هر از چندی متوسل به ادعاها و اتهاماتی جنسی از قبیل هم خوابگی فلان مجری زن با فلان مسئول مرد در BBC یا VOA و ... می شوند.
بر فرض صحت چنین مناسبات تـــنانه و نامشروعی نیز در نهایت چنان رفتاری تعلق به حریم شخصی داشته و حساب گناه و ثواب آن بیرون از داوری غیر الهی است. گذشته از آن که منسوبین به چنان اتهاماتی اساساً و حسب ظاهر هیچ گاه ادعای دین ورزی و زیست مومنانه نداشته اند تا بر فرض صحت چنان اتهاماتی اینک در پیشگاه هم وطنان شان دچار شرم حضور باشند.
این در حالی است که ماهیت این رسانه ها در کنار ماهیت پرسنل ایرانی این رسانه ها را می توان از منظرهائی جدی تر مورد نقد و حلاجی قرار داد. از جمله چرائی توجیه اقتصادی داشتن راه اندازی چنین رسانه هائی با چنان مخارج سنگین و کمر شکنی آن هم بدون کسب حداقل سود و بازگشت هزینه توسط دولت های بیگانه است!؟
بالغ بر 4 سال پیش و در ماه های نخست راه اندازی تلویزیون فارسی BBC پرسشی را با اصحاب ایرانی تلویزیون مزبور در میان گذاشتم که تا این تاریخ بدون پاسخ مانده! (مقاله تغار شکسته) پرسشی که تا آن اندازه شمولیت دارد تا عموم ایرانیان شاغل به «خدمت» در رسانه های وابسته به دولت های خارجی و بعضاً دشمن پاسخگوی آن باشند:
BBC یک رسانه تصویری دولتی است و رسانه دولتی یعنی فاقد انگیزه تجاری بودن و به همین دلیل چنین رسانه ای بدون دغدغه جذب آگهی تجاری به پشتوانه سرمایه گذاری تضمین شده دولت با فراغ بال سیاست های رسانه ای خود را دنبال می کند. حال با علم به هزینه های سرسام آور رسانه های تصویری بر ایرانیان شاغل به خدمت در BBC فرض بود تا قبل از پذیرش مسئولیت در این رسانه پاسخ به این پرسش را جویا می شدند که:
بر اساس کدام «حجت عقلی» یا «خیراندیشی» و «نوع دوستی ایران نوازانه» دولت بریتانیا پذیرفته ضمن تخصیص مالیات شهروندان انگلیسی اقدام به راه اندازی تلویزیونی برای کشوری دیگر و ملتی با زبانی دیگر در دور دست ها نماید که هر ثانیه پخش آن بدون بازگشت کمترین سودی برخوردار از ضررهای هنگفت مالی و صرف هزینه های گزاف اقتصادی است؟
هر چند این پرسش تا این تاریخ بی پاسخ مانده و نویسنده نیز تا آن اندازه واقع بین بود که توقع پاسخی از جانب ایشان نداشته باشد اما در همان تاریخ نیز شخصاً پرسش فوق را بدون پاسخ نگذاشته و متذکر شدم:
BBC صادقانه پاسخ به این سوال را پیشتر داده و صراحتاً در منشور رسانه ای خود ضمن تعریف BBC به عنوان ابزار دیپلماسی خارجی دولت انگلستان اعلام کرده که فعالیت رسانه ای خود را وقف تامین اهداف دیپلماتیک انگلستان در خارج از مرزها می کند.