وی در دهه دوم عمرش، به بیماری سختی دچار شد که نزدیک بود دستش را از دنیا کوتاه کند. در جریان مبارزه با بیماری شروع به مطالعه کتاب مذکور کرد زیرا احساس میکرد با مطالعه آن احساس آرامش، راحتی روحی و اطمینان بیشتری میکند. این احساس تحمل درد را تا حد زیادی برایش راحت کرد.
عائشه می گوید بر ترسش از خانواده یهودیاش غلبه کرده و با مبلغان اسلامی عربهای 48 تماس گرفته و پس از شش ماه تحقیق و بررسی در دین اسلام، ایمانش قوی گشته و با سفر به «مسجد الاقصی» تصمیم گرفت؛ اسلامش را اعلام کند.
وی درباره لحظه ورود به اسلام و جاری کردن شهادتین گفت:در آن لحظه به شدت گریه کردم و تا همین امروز از توصیف آن لحظهها عاجر هستم ولی احساس کردم که تولدی دوباره یافته و از حمایت و محافظت الهی برخوردار شدهام.
این گزارش حاکی است که به جز پدر عائشه که اسلام آوردنش را تبریک گفته است، موضوع اسلام آوردنش تا کنون به صورت رازی باقی مانده است... بر ادای فریضه نماز محافظت میکند و شبها را با قرائت قرآن سپری میکند تا در بامداد و در حالی که اعضای خانوادهاش در خواب فرو رفته باشند؛ نماز صبح را به جا آورد.
هم اکنون عائشه با پنج تن از زنان یهودی که اسلام آوردهاند ارتباط دارد. «حنین» یک دختر یهودی بود که در کرواسی به دنیا آمده و به فلسطین اشغالی مهاجرت کرده است و متأثر از تجربه عائشه او هم به اسلام گرویده و اسلام آوردنش را در مسجد الاقصی اعلام کرد.