وی ادامه داد: در اینجا سلام گرم امیر صالحی فرمانده کل ارتش را نیز به خانواده شهید، میهمانان و دانشجویان این دانشگاه میرسانم.
فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء تصریح کرد: از شهادت و شهید حرف زدن مانند این است که انسان بخواهد از بهشت و بهشتیان صحبت کند و بنده در خود چنین جایگاهی را نمیبینم لذا در بیان چند آیه از قرآن کریم و حدیثی از پیامبر اکرم(ص) درباره شهیدان اکتفا میکنم.
امیر اسماعیلی در ادامه سخنان خود به دیدار سال گذشته خود با فرمانده معظم کل قوا اشاره و خاطرنشان کرد: سال گذشته که محضر حضرت آقا شرفیاب شده بودم، آنقدر مطلب یادداشت کرده بودم اما وقتی روی ایشان را دیدم کل مطالب را بستم و گفتم آنقدر مطلب زیاد است که گفتن آنها سه روز طول میکشد اما سخنم را میخواهم از جایی آغاز کنم و ایشان گفتند از هر کجا که میخواهی صحبت کن.
وی ادامه داد: خدمت حضرت آقا گفتم که دانشگاه شهید ستاری خانه من است و درست است که سختیهایی که در این دانشگاه کشیدیم، به اندازه پیشکسوتان نبوده امابه اندازه خود سختیهایی کشیدهایم اما بنده حس میکنم به دانشگاهی نیاز داریم تا مانند شهید ستاری هفتهای چندین بار به دانشگاه برویم و با دانشجویان از نزدیک ارتباط داشته باشیم. حضرت آقا گفتند شما هم به دانشگاه هوایی بروید و بنده گفتم ما خودمان دانشگاه میخواهیم و با کلام نورانی ایشان و خواست ارتش، دانشگاه پدافند هوایی تاسیس شد البته خود ما هنوز سرگردان هستیم و نمیدانیم چه اتفاقی افتاد که این دانشگاه تاسیس شد، این به دعای پیشکسوتان و نیروهای پدافند هوایی برمیگردد.
فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء خاطرنشان کرد: 5 سال از تفکیک پدافند هوایی ارتش میگذرد و ما هر سال رزمایش بزرگی برگزار کردهایم و اگر خون دلهای شهید ستاری نبود، ما امروز اینجا نبودیم. ما همه از پیکر ارتش و نیروهای مسلح هستیم اما تاسیس این دانشگاه به عنوان یک نیاز حفظ میشد.
امیر اسماعیلی با بیان اینکه هفته بعد از دیدار سال گذشته بنده با فرمانده کل قوا قرار بود رزمایشی را همراه با نیروی هوایی ارتش و سپاه برگزار کنیم، گفت: در این دیدار عرض کردم که ابتکار شهید ستاری در عملیات والفجر 8 افتخار ماست و ما در حال حاضر قصد داریم این تاکتیک را که در اوایل سال 93 رقم خواهد خورد، روی این سیستم موشکی و این سیستم توپخانهای اجرا کنیم. اما حضرت آقا فرمودند بروید روی اس200 انجام دهید و همان کاری که شهید ستاری انجام داد روی این سامانه انجام دهید.
وی با بیان اینکه شهید ستاری بنیانگذار دانشگاه پدافند هوایی است و ما بنیانگذار آن نیستیم، افزود: شهید ستاری در حالی قبل از پیروزی انقلاب وارد ارتش شد که در آن زمان جذبههای کاذبی وجود داشت و عده قلیلی پای کار بودند اما شهید ستاری در سن 35 سالگی معاون عملیات پدافند هوایی شد که در آن زمان بالغ بر 20 افسر ارشد مانند سرهنگ تمام و سرهنگ 2 حضور داشت و این بدین معنی است که شهید ستاری لیاقت خود را نشان داده بود و بعد از آن با 20 سال سابقه، فرمانده نیروی هوایی میشود.
فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء، شهید ستاری را پدر فرماندهی و کنترل دانست و گفت: در زمان شهید ستاری کسی نمیتوانست حتی روی فرماندهی و کنترل فکر کند اما فرماندهی و کنترل تز شهید ستاری بود و امروز نیز همایش فرماندهی و کنترل در کشور برگزار میشود و ایشان، استاد بنده و 9 نفر دیگر در همین زمینه بودند.
امیر اسماعیلی به سختیهایی که در دانشگاه هوایی شهید ستاری بود، گفت: زمانی در دانشگاه شهید ستاری حضور یافتیم که در قسمتی از آن اسرای جنگی نگهداری میشدند در صورتی که در هیچ یک از دانشگاههای کشور و یا دانشگاههای تازه تاسیس چنین شرایطی را نداشتند که دانشجو با اسرای جنگی در یک محل باشند و در چنین فضایی تدریس میکردیم و همان دانشجوها نه تنها امروز در دانشگاههای ارتش بلکه در دانشگاههای بیرون نیز ارشد و دکترا گرفتند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: زمانی که شهید ستاری به شهادت رسید، یعنی تمام فارغالتحصیلان دوره اول دانشگاه هوایی با یکدیگر تماس میگرفتیم و میگفتیم بیپدر شدیم و بنده در زمان دانشجویی از دست ایشان سردوشی گرفتم.
فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء با اشاره به خاطرهای از زمان فارغالتحصیلی خود گفت: برای جشن فارغالتحصیلی عدهای را انتخاب کرده بودند که بنده هم جزو آنهابودم اما شهید ستاری گفتند درست است که من افسر خوبی هستم اما قدم کوتاه است که بنده را کنار زدند. اما یک روز قبل از برگزاری مراسم امیر شوقی، شهید ستاری و تیمسار حاجیزاده در دانشگاه بنده را صدا کردند و شهید ستاری به من گفت تو هم فردا در مراسم هستی فقط خودت را مرتب کنم. من در آن زمان مانند امروز ریش میگذاشتم لذا فکر کردم منظور ایشان ریشهایم است و صورتم را اصلاح کردم و فردای آن روز که به مراسم رفتم شهید ستاری به امیر شوقی گفتند چرا فلانی اینطور آمده است که بنده گفتم به خاطر اینکه لباسهایم آراسته بود فکر کردم ریشهایم را میگویید و به همین خاطر آنها را اصلاح کردم.