سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ دی ۱۳۹۲ - ۰۴:۰۰

10 سیاستمدار ناکام جمهوری اسلامی

می‌گویند سیب تا وقتی به زمین برسد، هزار بار چرخ می‌خورد و امکان دارد هر سرنوشتی را برای آدمی رقم بزند. برای بسیاری عمری خوشی و غم را با هم دارد و برخی را با غم همراه می‌کند و عده‌ای را با شادی. بازی شطرنج سیاست ایران نیز بسیار سیاستمداران را به خود دیده است که مهره‌های شطرنج خود را برای پیروزی چیده بودند ولی ناکامی و شکست‌های متعدد نصیبشان شد.
کد خبر : ۱۵۶۳۱۱
صراط:  نامه‌نیوز با این مقدمه ادامه داد: سیب برای این اشخاص در بیشتر زمان‌ها با روی شکست و ناکامی به زمین افتاده است و آنها شکست را با تمام وجود تجربه کرده‌اند؛ سیاستمدارانی که قواعد بازی را می‌دانستند و حتی آن را تدریس می‌کردند اما خود در هنگام بازی با رکب حریفان خود روبرو شدند تا لقب «سیاستمدار ناکام» را با خود یدک بکشند. بسیاری از این چهره‌ها بعد از شکست در صحنه سیاسی ترجیح دادند در حاشیه باشند و از آنجا به شطرنج سیاست ایران نگاه کنند تا روزی شاید دوباره توانستند مهره‌ای را در این بازی تکان دهند تا زمینه پیروزی‌شان را فراهم آورد.

شیخ نور و ناکامی بزرگ

علی‌اکبر ناطق نوری رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی را می‌شود ناکام‌ترین سیاستمدار ایران در سال‌های اخیر دانست. «شیخ نور» که بعد از انشقاق در جامعه روحانیت مبارز تهران و تشکیل مجمع روحانیون مبارز توسط نیروهای چپ، به عنوان یکی از نیروهای موثر جناح راست مطرح بود، در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 به عنوان نامزد جناح راست آن زمان به عنوان نامزد نهایی در مقابل سیدمحمد خاتمی معرفی شد.

بسیاری از محافظه‌کاران، پیروزی ناطق نوری را که در آن زمان عهده‌دار ریاست مجلس پنجم بود، قطعی می‌دانستند و معتقد بودند که نامزد ناشناخته اصلاحات که پس از انصراف میرحسین موسوی پای به عرصه انتخابات گذاشته، رقیبی جدی برای ناطق نوری نخواهد بود. اما در جریان رقابت انتخاباتی بازی تغییر کرد و سیدمحمد خاتمی توانست با شعارها و جذابیت ذاتی خود، ناطق نوری را پشت سر بگذارد و با بیست میلیون رای، راهی خیابان پاستور شود و بر صندلی هاشمی رفسنجانی در قوه مجریه تکیه بزند.

ناطق نوری پس از شکست در انتخابات، پیروزی خاتمی را به وی تبریک گفت و قسم خورد پس از این در هیچ انتخابات دیگری در جمهوری اسلامی شرکت نکند. این سخن ناطق بیانگر این بود که وی به دنبال جریان‌سازی است و دیگر دوست ندارد مرد حاضر در صحنه باشد. این شکست و کناره‌گیری ناطق نوری از صحنه سیاست ایران او را تبدیل به سیاستمدار ناکامی کرد که هیچگاه به خواسته خود که رسیدن به ریاست قوه مجریه بود، نرسید.

در حسرت پاستور

بسیاری تصور می‌کردند او رئیس‌جمهور ایران بعد از محمود احمدی‌نژاد است و ردای ریاست قوه مجریه را برای محمدباقر قالیباف دوخته بودند. شهردار تهران نیز خود در این اندیشه بود که دیگر شاهین قدرت بر دوش او نشسته است و هیچکس نمی‌تواند او را از پله‌های قدرت پایین بیاورد. اما روز 24 خرداد سال 92 پایانی بود بر تمام آرزوهای شهردار تهران.

محمدباقر قالیباف که در سال 84 نیز از شانس بالایی برخوردار بود و ناگهان در سونامی احمدی‌نژاد، گم شد، این‌بار درگیر رقیب دیگر یعنی حسن روحانی شد تا در عین ناباوری، طرفدارانش رقابتی را که تا قبل از روز رای‌گیری، خود را پیروز آن می‌دانستند، به «شیخ دیپلمات» یعنی حسن روحانی واگذار کنند تا قالیباف تبدیل به سیاستمدار ناکام ایران شود.

نزدیکان قالیباف، لحظاتی بعد از اعلام نتایج را این‌گونه روایت می‌کنند که او بعد از شنیدن نتایج با عصبانیت به این می‌اندیشید که چرا و چگونه بازی‌ای را که پیروز آن بود به راحتی واگذار کرده است. بسیاری از تحلیل‌گران اعتقاد داشتند که قالیباف همانند مربی فوتبالی است که در لحظات پایانی، بازی برده را با باخت عوض کرده است.

پیروزی بر محسن هاشمی در جریان انتخاب شهردار تا حدودی شاید توانسته باشد تلخی شکست را از ذهن قالیباف پاک کند اما قطعا نمی‌تواند آرام‌بخش این شکست باشد. قالیباف خود را برای ریاست جمهوری آماده کرده بود، نه شهرداری دوباره!

مرد همیشه همراه شکست

هنوز هم لطیفه‌هایی که برای او ساخته‌اند، شنیدی است. محسن رضایی مردی است که تمام تلاش خود را کرد تا رئیس‌جمهور ایران شود ولی هر بار طعم شکست را چشید. او برای بار اول در سال 84 با رمز «یا فاطمه زهرا (س)» وارد کارزار شد اما به علت تعدد نامزدهای اصول‌گرا، ترجیح داد از این انتخابات کناره‌گیری کند.

سال 88 باز هم نام محسن رضایی بر سرزبان‌ها افتاد و فرمانده سابق سپاه پاسدارن این‌بار به صورت جدی وارد رقابت با احمدی‌نژاد، موسوی و کروبی شد و با جدیت خود را واجد شرایط‌ترین سیاستمدار ایرانی برای تصاحب مقام ریاست جمهوری می‌دانست. او اعتقاد داشت که با فدرالیسم اقتصادی می‌تواند مشکلات کشور را حل کند. اما دو قطبی شدن انتخابات و فضای ویژه سال 88 باعث شد که استقبال کمی از محسن رضایی و شعارهای وی شود و محسن رضایی، تنها توانست 600 هزار رای را از 39 ملیون رای به خود اختصاص دهد.

یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد حضور نامزدی نام‌آشنا بود. محسن رضایی باز هم هوای ریاست جمهوری در سر داشت و پای در عرصه رقابت گذاشت و این‌بار با اعتماد به نفس بیشتری وارد این رقابت شد اما باز هم مردم اقبالی به این سیاستمدار ایرانی نشان ندادند تا محسن رضایی باز هم در حسرت خیایان پاستور و کاخ ریاست‌جمهوری باقی بماند.

محسن رضایی به جز انتخابات ریاست‌جمهوری، تجربه شکست در انتخابات مجلس ششم را نیز در کارنامه دارد و می‌شود از او به عنوان فردی نام برد که در تمام انتخابات‌ها شکست را تجربه کرده است.

شکست با خواب شبانه

او را به نام «شیخ اصلاحات» می‌شناختند. کسی که با سابقه ریاست دو دوره مجلس پای به عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری گذاشته بود و امید داشت مردم او را به عنوان رئیس‌جمهور ایران بعد از سیدمحمد خاتمی انتخاب کنند. مهدی کروبی با شعار «هر ایرانی، 50 هزار تومان» پای در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 گذاشت. این شعار باعث شد مردم با چهار میلیون رای به استقبال رئیس مجلس ششم بروند اما او نتوانست در این رقابت احمدی‌نژاد و هاشمی را کنار بگذارد. رئیس مجلس ششم که علت شکست خود را خواب در شب اعلام نتایج می‌دانست بعد از این انتخابات با حالتی قهر، مجمع روحانیون مبارز را ترک کرد و حزب اعتماد ملی را بنا نهاد.

او در سال 88 با نام حزب اعتماد ملی در انتخابات حضور پیدا کرد و به واسطه اعضای حزبش امید داشت تا این بار بر صندلی قوه مجریه تکیه بزند که این بار مردم با او همراه نشدند و کروبی پایین‌تر از احمدی‌نژاد، موسوی و رضایی قرار گرفت.

ناکامی بعد از بیست سال

بعد از بیست سال وارد رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری شد و شکست را تجربه کرد. میرحسین موسوی که در سال‌های پیش از 88 بارها به دعوت دوستان اصلاح‌طلبش برای حضور در انتخابات جواب منفی داده بود، به یک‌باره در سال 88 اعلام کرد که می‌خواهد با محمود احمدی‌نژاد به رقابت بپردازد. حضور او در انتخابات که زمینه یک انتخابات دوقطبی را فراهم کرد، با شکست موسوی همراه شد تا او نیز لقب یک سیاستمدار ناکام را یدک بکشد؛ ناکامی‌ای که بعد از بیست سال اتفاق افتاد.

زنده‌باد بهار و خزان زودرس

وقتی او به احمدی‌نژاد نزدیک شد، بسیاری از رئیس دولت نهم و دهم دل بریدند. بسیاری نوشتند و گفتند که او رئیس‌جمهور را طلسم کرده است اما در این میان احمدی‌نژاد اعتقاد داشت که مشایی، عبد صالح خدا روی زمین است. اسفندیار رحیم‌مشایی، مرد جنجالی سال‌های اخیر ایران دیگر سیاستمدار ناکام ایران است. کسی که خود را آماده حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران کرده بود اما با سد محکم شورای نگهبان روبه‌رو شد و حتی وساطت‌های احمدی‌نژاد نزد رهبر معظم انقلاب نیز نتوانست وی را به این رقابت بازگرداند.

احمدی‌نژاد قبل از آغاز ثبت نام انتخابات ریاست‌جمهوری، این یار دیرین را در سفرهای استانی با خود همراه می‌کرد، با او پرچم می‌چرخاند و دست او را بالا می‌گرفت. حتی کار به جایی رسید که در اقدامی بی‌سابقه، احمدی‌نژاد با مشایی به وزارت کشور رفت تا وی در انتخابات ثبت نام کند. رئیس دولت دهم اعلام کرد که مشایی یعنی احمدی‌نژاد و احمدی‌نژاد یعنی مشایی و رای به او رای به تفکر سوم تیر و احمدی‌نژاد است.

اعلام نظر شورای نگهبان در مورد نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری اما پایانی بود بر رویای «مشایی - احمدی نژاد» و شعار زنده‌باد بهار.

ادیب سیاستمدار و حسرت ریاست مجلس

ادیب سیاستمدار که بعد از پایان مجلس ششم توانسته بود بر صندلی ریاست مجلس هفتم تکیه بزند، دیگر سیاستمدار ایرانی است که ناکامی را تجربه کرده است. غلامعلی حداد عادل که خود را در قامت یک سیاستمدار تمام‌عیار می‌دید و تصور می‌کرد با توجه به اوضاع کشور، سال‌ها می‌تواند بر صندلی ریاست قوه مقننه تکیه بزند، ناگهان همه چیز را از دست داد و از صندلی ریاست به صندلی معمولی نمایندگی رسید.

حداد در مجلس هشتم، یک رقیب جدی داشت و این بار بر خلاف مجلس هفتم باید با علی لاریجانی رقابت می‌کرد؛ رقابتی که آن را به راحتی و با رای دوستان سابقش، به رئیس سابق صداوسیما واگذار کرد. این شکست باعث گوشه‌نشینی حداد در مجلس هشتم شد و او کمتر نطق کرد، کمتر اظهار نظر کرد و تنها و تنها یک نمانیده مجلس بود.

حداد و دوستانش تصمیم گرفتند در مجلس نهم، نقش متفاوتی را بازی کنند و این بار حداد به رقابت جدی با لاریجانی برای ریاست مجلس پرداخت و این بار نیز رقابت را به لاریجانی واگذار کرد. لاریجانی با ایجاد فراکسیون رهروان ولایت توانست بر حداد عادل و جبهه پیروان غلبه کند و برای چهارسال دیگر عهده‌دار ریاست مجلس نهم شود.

کناره‌گیری از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و ناکامی‌ها در رسیدن به ریاست مجلس، از حداد عادل یک سیاستمدار ناکام ساخته است.

ناکام قابل احترام

احمد توکلی را می‌شود دیگر سیاستمداری دانست که ناکام بودن را در دوران زندگی سیاسی خود تجربه کرده است. او که دو دوره هوای ریاست‌جمهوری به سر داشت در سال‌های 72 و 80 به رقابت با هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی پرداخت. وزیر کابینه میرحسین موسوی اما در هر دوی این انتخابات‌ها نتوانست بر کاریزمای هاشمی و محبوبیت خاتمی غلبه کند تا لقب ناکام انتخابات ریاست جمهوری را یدک بکشد. گویی او فقط نقش رقیب قابل احترام را برای این دو رئیس‌جمهور ایران بازی کرد.

برکنارشده در آفریقا

متکی را شاید بشود تنها وزیر در دنیا خواند که در حین انجام ماموریت از کار برکنار شده باشد. وزیر خارجه دولت نهم و دهم که راهی سنگال شده بود تا رایزنی‌های سیاسی را با مسئولان آن کشور انجام بدهد ناگهان توسط رئیس‌جمهور سنگال متوجه برکناری خود می‌شود و با این نحوه برکناری نامش در تاریخ ایران به ثبت می‌رسد!

وزیر برکنارشده در سفر، هوای انتخابات ریاست‌جمهوری را نیز در سر داشت و حتی برای رسیدن به این پست به ائتلاف اصول‌گرایان هم پشت کرد و راهی وزارت کشور شد و در این انتخابات ثبت نام کرد. اما شورای نگهبان ناکامی دیگری را برای این دیپلمات ایرانی رقم زد. رد صلاحیت شدن و برکناری در جریان سفر، از متکی یک سیاستمدار ناکام ساخته است.

آیت‌الله از پیروزی تا شکست

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را می‌توان آخرین سیاستمدار ناکام ایران دانست؛ سیاستمداری که هم پیروزی و هم شکست را تجربه کرده است. آیت‌الله که قبل از آغاز دهه 80 در تمام انتخابات‌ها طعم پیروزی و رای مردم را چشیده بود، در انتخابات دوره نهم ریاست‌جمهوری برای اولین بار طعم تلخ شکست را چشید.

رئیس‌جمهور سابق ایران در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 بازی را به محمود احمدی‌نژاد واگذار کرد و بعد از آن بارها و بارها از سوی دولتمردان جدید ایران به کارشکنی علیه دولت متهم شد. هاشمی بعد از این ناکامی از ریاست مجلس خبرگان رهبری نیز کناره‌گیری کرد و تنها عهده‌دار ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. هاشمی اما باز هم در سال 92 هوای انتخابات کرد و راهی وزارت کشور شد و در کنار هیاهوی فراوان در این انتخابات ثبت نام کرد. حضور هاشمی در انتخابات اما این بار با رای منفی شورای نگهبان روبه‌رو شد تا هاشمی در دهه چهارم زندگی سیاسی خود در جمهوری اسلامی تجربه رد صلاحیت را نیز تجربه کند و لقب یکی از ناکام‌های سیاسی ایران را به خود اختصاص دهد.