صراط: یکی از جریانها سیاسی که نقش مؤثری در افشای ماهیت رژیم پهلوی داشت، جمعیت فدائیان اسلام و به ویژه رهبر آن، شهید سیدمجتبی نواب صفوی بود.
شهید نواب صفوی تشکلی را به نام فدائیان اسلام در سرزمین تشیع ایجاد کرد که حرکتی ممتد بود و با شهادت او و یارانش و زندانی شدن شمار بسیاری دیگر، از حرکت باز نماند و توانست در دهههای بعد منشأ بسیاری از تشکلهای اسلامی دیگر شود و الهامبخش بسیاری از جوانان و روحانیونی گردد که بعدها نقش به سزایی در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی ایفا کردند.
به بهانه 27 دی سالگرد شهادت سیدمجتبی نواب صفوی و با هدف زنده نگهداشتن یاد و نام شهدا و جاودانه ماندن آرمانهای آنها پای صحبت همسر گرانقدر ایشان « نیره اعظم سادات نواب احتشام رضوی» نشستیم تا از زبان او کمی بیشتر با شهید نواب صفوی آشنا شویم.
جرقههای مبارزه و روحیه انقلابیگری در نواب از کجا زده شد؟
همسر شهید نواب صفوی: حوزه نجف که از زمان شیخ طوسی مرکز فقاهت و مرجعیت تشیع بود تا سالهای 1320 مرکزیت خود را حفظ کرد و به همین دلیل حوزه نجف به رویدادهای ایران بیتفاوت نبود و آنها را پیگیری میکرد. انتشار کتابهای کسروی به خصوص کتاب «شیعهگری» که ارزشهای شیعی را به چالش کشیده و کتابی ضد دین بود، باعث شد که موجی از مباحث در حوزه نجف به وجود آید تا این که این کتاب به دست طلبهای جوان و پرشور به نام سیدمجتبی نواب صفوی که در آن زمان در یکی از حجرات مدرسه آخوند خراسانی مشغول درس بود، رسید که بنا به گفته یکی از دوستان نواب این کتاب آتشی به قلبش زد و با خود گفت: آیا یک فرد مسلمان حق دارد در برابر این کتاب سکوت کند؟
به همین دلیل با بزرگان حوزه به گفتوگو نشست و قرار شد که نواب به نمایندگی از طرف حوزه علمیه نجف به ایران آمده و بساط کسروی را جمع کند و او در شهرهای مختلفی که کسروی پیروانی داشت به تبلیغ شبانهروزی و احیای اسلام پرداخت.
درباره زمینههای آشناییتان با نواب برایمان بگوئید.
همسر شهید نواب صفوی: مرحوم پدرم نواب احتشام رضوی که از رهبران انقلاب خراسان بود، پس از رواج کلاه پهلوی و کشف حجاب در جریان مسجد گوهرشاد نقش به سزایی ایفا کرد چرا که معتقد بود اگر امروز کلاه مردان عوض میشود فردا هم به همین مقدار اکتفا نمیشود بلکه چادر و عفاف و حیای زنان و نوامیس ما را به بهانه تمدنجویی از سر بیرون می کشند.
در همین موضوعات و با مباحث انقلابگری روزنامه پرچم اسلام را منتشر کرد که نواب صفوی نیز از طریق همین روزنامه با پدرم آشنا شد و هر دو پس از آشنایی به مانند این که گمشدهای را پیدا کردند به دوستی مبارزاتی خویش در مسیر آرمانهای مشترک که همان احیای دین اسلام و مبانی آن بود، ادامه دادند.
نواب وقتی متوجه شد که پدرم دختری 14 ساله دارد (در آن زمان خود نواب 22 سال داشت) مرا از پدرم خواستگاری کرد.
اخلاق مبارزاتی و خانوادگی نواب چگونه بود؟
همسر شهید نواب صفوی: همه نکات اخلاقی نواب ویژه و فوق العاده بود و همین موضوع سبب شده بود که حجب و حیایی فراتر از رابطه زناشویی با نواب داشته باشم.
در همه دوران زندگی زناشویی هیچوقت کوچکترین تقاضایی از نواب نکردم و همیشه به پدرم میگفتم که مرا به سرباز امام زمان (عج) دادهاید و به همین دلیل هم شما بعضی از کارهای مرا به جای نواب باید انجام بدهید که پدرم نیز با افتخار و با میل این کارها را انجام میداد و او راضی نمیشد که نواب به خاطر امورات زندگی روزمره روحیهاش کسل شود و از مبارزه باز ماند.
در طول هشت سال زندگی با نواب، هیچگاه شاهد عصبانیت او در خانه نبودم و به خاطر مهربانی و رافت نواب من نیز مجاب میشدم به گونهای رفتار کنم که نواب ناراحت نشود.
شخصیت و عظمت روح نواب برایم دارای اهمیت بود و راضی بودم که من و بچههایم به جای نواب شهید شویم تا نواب زنده بماند چرا که وجود نواب برای اسلام مفید و سودمند بود.
وقتی نواب از زندان آزاد شد جمعه شبها جلسهای در یکی از مساجد تهران داشت و از سویی جلسات مختلفی در مساجد دیگر شهر برای معرفی احکام اسلام برای مردم داشت و مردم هم محو کلام نواب بودند به طوری که یک قسمتی از تهران که بدنام بود و در آنجا افراد مشروبخوار و عرقخوار زندگی میکردند وقتی پرچمهای فدائیان اسلام در مساجد نزدیک به آن محله زده شد و در آنجا نواب سخنرانی کرد، افرادی که شیشههای مشروب دستشان بود گویی از خواب غفلت بیدار شده به مسجد میآمدند و کلام نواب را گوش میکردند و دچار انقلاب درونی میشدند.
تفکر نواب درباره گسترش اسلام در سراسر جهان چگونه بود؟
همسر شهید نواب صفوی: نواب تفکری جهانی برای گسترش مبانی اسلامی داشت به طوری که نه تنها علاقهاش بر این بود که اسلام در گستره ایران نفوذ پیدا کند بلکه از اعماق وجودش بر این هدف استوار بود که اسلام باید گستره جهانی داشته باشد و نظرش این بود که همه دنیا تحت سیطره اسلام و آیین محمدی (ص) باشد و تحت دستورات مستقیم پیامبر (ص) قرار گیرند.
وقتی نواب به مصر در زمان مجید پاشا دعوت شد در همان زمان عبدالناصر معاون رئیس جمهور مصر بود، نواب به گونهای در دانشگاه الازهر سخنرانی میکند که چندین هزار دانشجوی مصری شعارهایی عربی را به حمایت از قرآن و اسلام سر میدهند.
در واقع برای نواب هیچکس اهمیت نداشت مگر کسی که با تقوا بود و ترسی از ظالمان و ستمگران نداشت و درآنجا نیز به اخوانالمسلمین هم سفارش کرده بود که با اسرائیل مبارزه کنید و نگذارید خاک شما را نیز تصرف کنند و در همین راستا سخنرانیها و مجالس بسیاری در مصر داشت.
یکی از دانشمندان مصری نقل میکند یک شب که نواب مهمان من بود، او را با آن همه شجاعت، در هنگام نماز به صورتی عجیب دیدم به گونهای که در درگاه خداوند عجز و لابه میکرد که با شخصیت مبارز او متفاوت بود؛ در همه عمرم نمازی به این شکل ندیده بودم و آن چنان مجذوب نماز نواب شدم که من هم وضو گرفتم و مشغول به نماز شب خواندن شدم.
مهمترین توقع خانوادههای شهدا از نسل جوان برای پاسداشت و زنده نگهداشتن یاد شهدا چیست؟
همسر شهید نواب صفوی: دین برای انسان دارای اهمیت است چرا که به منزله عمود خیمه زندگی است. اگر این عمود برداشته یا ضعیف شود خیمه سقوط میکند و به همین دلیل همه جوانان باید دین خدا را بر هر چیزی ترجیح بدهند و دقت کنند به سمت کسانی که میخواهند دین را بگیرند و جامعه را به انحراف بکشند نروند و فقط پیرو کسی باشند که خداشناسی را به آنان نشان بدهد.
دشمن همیشه مراقب است و میخواهد نفوذ کند و ضربه وارد سازد و این در حالی است که تنها چیزی که عظمت دارد، اسلام است.
نسل جوان باید از مکاتب درست دینی استفاده کند و مراقب مکاتب انحرافی که قصد دور کردن نسل جوان از دین را دارند، باشند و از سویی باید بدانند که خود دین، هدایتگر است و اگر کسی بخواهد هدایت نیز خواهد شد.
به راستی کسی که در راه خدا قدم بر میدارد باز نمیماند چرا که خداوند خودش درهای هدایت را برای جستجوگران دین باز میکند.
تربیت فرزندان به تنهایی بدون حضور شهید نواب صفوی برای شما سخت نبود؟
همسر شهید نواب صفوی: سه فرزند از شهید نواب صفوی به یادگار مانده است که فرزند اول در زمان شهادت پنج ساله، فرزند دوم دو ساله و فرزند سوم سه ماه پس از شهادت نواب به دنیا آمد که هر سه دختر هستند و مسیر آنان نیز همان مسیر پدرشان است.
خودم از آنجایی که پدرم مبارز بود این روح مبارزه نیز در من وجود داشت و از سویی مکتب شهید نواب نیز انسانساز بود و در عرصه زندگی همیشه خاطرات شجاعتها و مبارزات او را برای فرزندان بازگو میکنم.
بچهها نیز با همان روحیه تربیت شده و شجاع هستند؛ از چیزی نمیترسند و از کودکی اهل مبارزه بودند.
وقتی قرار شد که مأموران آموزشی از تهران برای بازدید به مدرسه دخترم بیایند (آن زمان در شهرستان بودیم) دخترم که در آن زمان کلاس سوم ابتدایی بود و حجاب به او واجب شده بود، به معلمش گفته بود که اگر مرد به کلاس ما بیاید من چادر سر میکنم و مسولان آموزشی نیز به او گفته بودند که نمیشود چادر سرکنی چرا که این مدرسه دولتی است و برخلاف قانون است.
با این حال دخترم وقتی که مردان به کلاس میآیند چادر میپوشد و وقتی مأموران از او سوال میکنند که چرا چادر داری، جواب میدهد که طبق دستور خداوند و آیات قرآن و دستورات پیامبر اکرم(ص) چادر بر من واجب است.
درحال حاضر نیز فرزندانم با سبک تربیتی نواب نسبت به دنیا بیاعتنا بوده و با سخاوت هستند به گونهای که هر چه دارند در راه خدا انفاق میکنند و خودشان مانند طبقه پایین اجتماعی زندگی میکنند چرا که روح پدرشان در وجود آنها زنده است.
به فرزندانم میگفتم که خون پدرتان در راه اسلام ریخته شده و خدا را قسم میدهم اگر بچههای من بخواهند از مرز الهی خارج شوند و راه غیر تو را بروند اینها را بمیران چرا که مرگ اینها برای من آسانتر از بیدین شدنشان است و بچههایم با همان دستهای کوچک کودکانه آمینگویان این دعای من بودند.
فرزندانم اهل قلم هستند و دختر اول من حتی هشت سال در جبهههای جنگ حضور داشته است.
من گاهی در محضر علما و بزرگان او را میبردم و میپرسیدم که آیا درست است که یک زن به جبهه برود؟ و بسیاری از مراجع بزرگ میگفتند مگر در زمان پیغمبر(ص) زنها نبودند که شمشیر کشیدند و از پیامبر اکرم(ص) دفاع کردند.
در پایان از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید تشکر میکنیم.
من هم سپاسگذارم.