شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۰ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۶

موافقتنامه یا زیارتنامه ژنو؟

عصاره موافقتنامه ژنو این است که ایران، در گام اول کوتاه‌مدت 6 ماهه تمام نگرانی‌های اصلی طرف‌های مقابل در همه ابعاد متوقف را می‌کند و در همه زمینه‌ها با صرف نظر از خط قرمز خود (غنی‌سازی صنعتی) در نقطه کنونی درجا می‌زند.
کد خبر : ۱۵۸۰۲۲

صراط: ناصر نوبری امروز دوشنبه 30/10/92 طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: رئیس‌جمهور ساعاتی پس از توافق ژنو ـ 3/9/1392: «حقوق هسته‌ای و حق غنی‌سازی ملت ایران مورد اذعان قدرت‌های جهانی که سال‌ها سعی بر انکار آن داشتند قرار گرفت، دستاوردهای قطعی این توافق اولیه، به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته‌ای ایران بوده است... اینجانب با تبریک این توفیق الهی و با تقدیر و تشکر از پشتیبانی‌های بی‌شائبه ملت بزرگ ایران...».

رئیس‌جمهور در اجتماع مردم خوزستان ـ 25/10/92: «ما حاضر نیستیم یک میلیمتر از حقوق خود عقب‌نشینی کنیم. ما حاضر نیستیم در بهره‌مندی از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای از حقوق خود کوتاه بیاییم و می‌گوییم فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای حق قانونی ماست و از آن کوتاه نخواهیم آمد».

جملات اولیه پس از توافق ژنو نشان می‌دهد در ابتدا تصور می‌شد به عنوان دستاورد قطعی موافقتنامه ژنو، قدرت‌های جهانی که سال‌ها حقوق هسته‌ای ایران را انکار می‌کردند آن را به رسمیت شناخته‌اند آنچنان که به عنوان پیروزی بزرگ ملی جای جشن و تبریک و تقدیر و تشکر دارد اما جملات اخیر آقای رئیس‌جمهور که خیلی شبیه جملات رئیس‌جمهور قبلی در 8 سال گذشته در چنین اجتماعاتی است، گویای آن است که هنوز این حق به رسمیت شناخته نشده و قدرت‌های جهانی همچنان آن را انکار کرده و به دنبال اعمال فشار برای کوتاه آمدن و عقب‌نشینی ما هستند که آقای رئیس‌جمهور تاکید می‌کنند ما از حقوق هسته‌ای خود کوتاه نخواهیم آمد و عقب‌نشینی نخواهیم کرد.

تغییر 180 درجه‌ای ادبیات آقای رئیس‌جمهور در این باره آن هم در مدتی کمتر از دو ماه این حقیقت تلخ را که براساس موافقتنامه ژنو قدمی در جهت استیفای حقوق هسته‌ای و ملی ایران به جلو نرفته‌ایم، آشکار می‌کند، طوری که اگر نام و تاریخ اظهارات اخیر آقای رئیس‌جمهور را حذف کنیم، عموما تصور خواهد شد این جملات، اظهارات آقای احمدی‌نژاد در اجتماع مردم در سال‌های گذشته است. این همان حقیقتی است که کارشناسان و متخصصان در این دو ماه براساس تجزیه و تحلیل علمی آن را نشان داده و اثبات کردند. حتی آمریکایی‌ها درحد اظهار یک شعار تبلیغاتی هم به آقای رئیس‌جمهور اجازه ندادند و بلافاصله بر پوشالی بودن آن با هدف خوراک داخلی تصریح کردند و تاکید کردند مهم اقدامات عملی است که ایران موظف است از امروز انجام دهد.

براین اساس اکنون باید ببینیم کارکرد و نتیجه عملی «موافقتنامه ژنو» چیست؟ عصاره موافقتنامه ژنو این است که ایران، در گام اول کوتاه‌مدت 6 ماهه تمام نگرانی‌های اصلی طرف‌های مقابل به سرکردگی آمریکا که روند رشد و توسعه برنامه هسته‌ای ایران بوده را در همه ابعاد متوقف می‌کند و در همه زمینه‌ها با صرف نظر از خط قرمز خود (غنی‌سازی صنعتی) در نقطه کنونی درجا می‌زند. بدین ترتیب اهرم اصلی ایران از کار می‌افتد اما اهرم اصلی آمریکا که تحریم‌های اصلی نفتی و بانکی و انکار حقوق هسته‌ای ایران است همچنان پابرجا می‌ماند و فقط آمریکا در این شش ماه اجازه دسترسی به حدود 6 میلیارد دلار از درآمدهای توقیفی ایران را آن هم به صورت اقساط می‌دهد. از امروز اجرای این موافقتنامه آغاز می‌شود و قسط اول از 5 درصد از اموال خود را آن هم در ایام دهه فجر حتما با پایکوبی به‌دست خواهیم آورد.

موافقتنامه یا زیارتنامه ژنو؟

اکنون لیست اقداماتی که ما در گام اول کوتاه‌مدت 6 ماهه باید انجام دهیم کاملاً در رسانه‌ها منتشر شده و به طور واضح نشان می‌دهد ما برگشته‌ایم عقب و حتی در نقطه‌ای کمتر از خط قرمزمان یعنی کمتر از غنی‌سازی صنعتی ایستاده‌ایم و امکان ادامه و توسعه برنامه هسته‌ای تا مرحله غنی‌سازی صنعتی را نداریم. اگر لیست را دقیقا ملاحظه کنیم خواهیم دید که همه امتیازات ممکن و حتی فراتر از امکانات‌مان را به قول خاویر سولانا بسیار سخاوتمندانه داده‌ایم. دیگر چیزی نداریم که بدهیم و دستمان کاملا خالی شده است اما طرف مقابل فقط امکان دسترسی به حدود 6 میلیارد دلار از درآمدهای ما که بالغ بر 100میلیارد دلار می‌شود را آن هم قسطی می‌دهد و تحریم‌های اصلی نفتی و بانکی دست‌نخورده می‌ماند و حق غنی‌سازی ما را هم همچنان انکار می‌کنند بنابراین در قدم اول نگران اصلی آنها فورا برطرف می‌شود ولی نگرانی اصلی و مشکلات اصلی ما همگی برای یک گام درازمدت و طولانی نامعلوم و مبهم می‌ماند.

بر این اساس هر آنچه آنها می‌خواستند نقدا به دست آوردند ولی هرآنچه ما می‌خواهیم موکول شده است به یک وعده طولانی‌مدت نامعلوم، یعنی دیگر ما اهرم فشاری برای طرف مقابل نداریم که آنها را وادار کنیم به خواسته‌مان تمکین کنند و همانطور که تیم مذاکره‌کننده گفته‌اند برای گام دراز مدت کار سختی در پیش است و باید مردم دعا کنند. این کلمه آخر درست‌ترین واژه است و با اجرای موافقتنامه ژنو از امروز دیگر چیزی در دستمان نمانده و از این به بعد راهی جز دعا و راز و نیاز و نذر برای‌مان باقی نمانده است. برای همین موافقتنامه ژنو برای خواست‌های آمریکا و طرف‌های مقابل یک نقدنامه است ولی برای خواسته‌های ما یک زیارتنامه. برای سال‌های طولانی باید مرتب برای تحقق هریک از خواست‌ها و نیازهایمان دعا و نذر کنیم. البته تیم مذاکره‌کننده چشم به کرم کدخدا بسته که براساس کرمش یک چیزهایی بدهد.

اگرچه او گفته کرمی ندارد و اگر بتواند پیچ و مهره برنامه هسته‌ای ایران را از جا کنده و از کار می‌اندازد اما تیم مذاکره‌کننده می‌گوید اینگونه اظهارات جنبه خوراک داخلی در آمریکا دارد و امیدوار است بالاخره کدخدا حداقل به خاطر عدم تضعیف این تیم، هرازگاهی گوشه چشمی و کرمی نشان داده و اجازه دهد کمی از دلارهای خودمان به دستمان برسد تا کمی وضع اقتصادی بهتر شود و مردم در مقایسه با گذشته سخت، احساس رضایت کنند.

ریشه‌های پوپولیسم؟

مشاور عالی رئیس‌جمهور گفته‌اند بیماری اصلی کشورمان پوپولیسم است، اینکه لبوفروش و راننده تاکسی هم درباره مساله مهمی مثل موافقتنامه ژنو نظر می‌دهند. بنده ابتدا مجبورم فقط به بخشی از سوابق تخصصی‌ام اشاره کنم تا ان‌شاءالله از نظر ایشان مجاز به اظهارنظر درباره این موافقتنامه باشم؛ رئیس اداره سیاسی وزارت امور خارجه، مدیرکل ارتباطات، مطبوعات و انتشارات وزارت امور خارجه، طراح و مؤسس و اولین مدیر بخش سخنگویی وزارت امور خارجه، مشاور استراتژیک وزیر امور خارجه، سفیر جمهوری اسلامی ایران در اتحاد جماهیر شوروی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی و.... بنده براساس تخصصم با اطمینان کامل می‌گویم معامله‌ای که تیم ما در ژنو انجام داد را نه لبوفروش حاضر است انجام دهد و نه راننده تاکسی. لبوفروش وقتی لبو را می‌خریم، تا آخرین لقمه لبو از حلقوم‌مان پایین نرفته، پولش را می‌گیرد یعنی معامله نقد در برابر نقد. او به هیچ‌وجه حاضر نمی‌شود شما 500 تومان لبوی او را بخورید و فقط 50 تومان بدهید و برای بقیه بگویید باید در درازمدت طوری کار کنی تا رضایت مرا جلب کنی، آنگاه اگر از تو راضی شدم بقیه 450تومان را می‌دهم.

 

راننده تاکسی هم وقتی ماشینش را می‌فروشد تا در محضر، همزمان همه قیمت ماشینش را نقداً دریافت نکند تاکسی را به‌نام نکرده و تحویل نمی‌دهد. او هم به هیچ‌وجه حاضر نمی‌شود تاکسی را به نام کرده و تحویل دهد و فقط یک میلیون تومان از بیست میلیون تومان قیمت تاکسی را بگیرد و متعهد شود در درازمدت باید رضایت خریدار را جلب کند تا 19 میلیون بقیه را بگیرد. البته موافقتنامه ژنو از این نوع معامله هم زیانبارتر است زیرا این خریدار حتی بعد از انجام چنین معامله یک طرفه‌ای نمی‌گذارد لبوفروش و راننده تاکسی با دیگران راحت معامله کنند. بنده آماده‌ام اگر راننده تاکسی‌های شرافتمند و لبوفروشان شریف افتخار بدهند به عنوان سخنگویان آنها با شما یا هرکسی که دولت محترم تعیین کند در یک مناظره رودررو در حضور رسانه‌ها ثابت کنم معامله‌ای که در ژنو صورت گرفته چنین وضعیت یک طرفه‌ای دارد.

پوپولیسم از آنجا ناشی می‌شود که نخبگان کشور خود را تافته‌ای جدا بافته از ملت بدانند و تصور کنند خیلی بیشتر از مردم می‌دانند و فقط از مردم برای هورا کشیدن استفاده کنند. اگر می‌خواهیم پوپولیسم در جامعه ریشه‌کن شود باید از نخبگان جامعه شروع کنیم اول باید آنها به معنای واقعی متوجه شوند لزوما بیشتر از مردم نمی‌فهمند و از کبر و خودفاخربینی خارج شوند و کنار مردم قرار گیرند. به‌قول قرآن کریم «ان‌الله لایحب کل مختال فخور؛ خداوند کسانی را که توهم‌زده و خیال‌زده شده و خودفاخربینند، دوست ندارد.»

وظیفه اصلی نخبگان این است که با آسان‌سازی مسائل بغرنج و پیچیده، آگاهی عمومی مردم را بالا ببرند و آنها را مطالبه‌گر کنند تا مورد سوءاستفاده پوپولیستی قرار نگیرند. آقای سریع‌القلم! برای ریشه‌کن کردن پوپولیسم نه‌تنها نباید اظهارنظر مردم درباره مسائل مهم حیاتی کشور را به مسخره بگیرید بلکه باید تلاش کنید و آنقدر توضیح دهید و اطلاع‌رسانی کنید و آسان‌سازی کنید تا لبوفروش را به اظهارنظر بکشانید و او را نسبت به مسائل حیاتی کشور حساس و مطالبه‌گر کرده و به این حساسیت و مطالبه‌گری افتخار کنید و نه تخطئه!

آنقدر مطلب را پیچیده و بغرنج جلوه داده‌اند که حتی فردی در رده شما هم مطمئنم هنوز کارکرد موافقتنامه ژنو برای‌شان روشن نشده چرا که یقین دارم شما هم حاضر نمی‌شوید ماشینتان یا ملکتان را اینگونه معامله کنید. برای مبارزه با پوپولیسم اگر آیات قرآن را الگو قرار نمی‌دهید حداقل همین رفتار جوامع غربی که به عنوان جوامع غیرپوپولیستی قبول دارید را الگو قرار دهید. عملکرد دو دولت آمریکا و ایران درباره همین موافقتنامه ژنو را مقایسه کنید، مرتب دولتمردان ایرانی بر مهم و تخصصی و محرمانه بودن موضوع تاکید ورزیده‌اند ولی دولت آمریکا همیشه در اطلاع‌رسانی به مردم پیشقدم بوده و به اصرار طرف‌های ایرانی برای محرمانه نگه‌داشتن توافقات توجه نکرده است. همواره دولتمردان ایرانی بعد از اطلاع‌رسانی آمریکایی‌ها مجبور شده‌اند مطالبی را منتشر کنند.

به رفتار رئیس‌جمهور آمریکا توجه کنید، به طور مرتب این طرف و آن طرف رفته و بند به بند موافقتنامه ژنو را برای مردم تشریح کرده و روشنگری کرده و تک‌تک نقدها را شخصا پاسخگو بوده و در هیچ جا هم از موضع بالا با مردم برخورد نکرده که این موضوع بسیار تخصصی است و شأنیت ندارد که من در این رده بخواهم برای عموم آن را توضیح دهم و مردم را توجیه کنم اما تاکنون چنین صحنه‌هایی از سوی رئیس‌جمهور ایران ندیده‌ایم که در برابر مردم و منتقدان حاضر شوند و متواضعانه بند به بند اشکالات وارده را پاسخ دهند. بله! در اجتماع مردم اهواز و در یک ارتباط یک‌سویه (از دید شما در بین لبوفروش‌ها و راننده تاکسی‌ها) شعار تبلیغاتی در این باره دادند و هورا گرفتند، حتی دولتمردان در رده‌های پایین‌تر هم وقتی وادار شدند توضیح دهند باز در ارتباطی یک‌سویه با حالتی تحقیرآمیز و از موضع بالا و تخصصی برخورد کرده و بیشتر دنبال خاستگاه‌شناسی و نیت‌شناسی منتقدان بودند تا پاسخ فنی و حقوقی به اشکالات.

آقای سریع‌القلم! جنابعالی که در جایگاه مهم مشاور عالی رئیس‌جمهور قرار دارید متأسفانه برعکس آنچه اظهار می‌دارید عملا در جهت گسترش پوپولیسم حرکت می‌کنید. اظهارات مشاور ارشد رئیس‌جمهور را هم ببینید که از موضع بالا و خود‌فاخرانه نیمی از مردم که به گروه شما رأی نداده‌اند را مخالف قانونگرایی قلمداد می‌کند. اینها همه علائم حاد ابتلای دولتمردان به بیماری مزمن پوپولیسم است.

رویکرد کلان استراتژیک

استراتژی کلان آمریکا برای دهه‌های آینده معطوف شدن به منطقه چین است لذا تلاش برای کاهش درگیری‌ها و دردسرهای خود در منطقه خاورمیانه را آغاز کرده است. پس از عقب‌نشینی از عراق اکنون درصدد عقب‌نشینی از افغانستان است. در حال حاضر آمریکا با یک خطر عمده به نام اسلام افراطی القاعده با نام‌های گوناگون در افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، مصر و در شمال آفریقا مواجه است. بعد از 12 سال جنگ با طالبان برای آمریکا ثابت شده مواجهه مستقیم با این جریان افراطی گسترده، نتیجه‌ای دربر ندارد، لذا به این نتیجه استراتژیک رسیده است که برای کنترل و مهار این جریان افراطی باید از امکانات منطقه‌ای به جای درگیری مستقیم استفاده کند، تجربه‌های ترکیه اردوغان و مصر مرسی و در محوریت آنها عربستان وهابی همگی نشان داد هرکدام به نحوی نهایتا نه‌تنها قادر به مهار جریان افراطی نیستند بلکه عملا گسترش‌دهنده آن هستند و بحران سوریه سمبل این تجربه است.

براین اساس است که آمریکا توجه ویژه به امکانات و محور ایران برای ایجاد تعادل و مهار جریانات افراطی در خاورمیانه پیدا کرده و براساس همین نیاز استراتژیک به امکانات ایران در افغانستان در عراق در سوریه در لبنان و در کل جهان اسلام به دنبال عادی‌سازی با جمهوری اسلامی ایران است. البته این نیاز استراتژیک آمریکا از قبل از روی کارآمدن دولت آقای روحانی در ایران با علائم گوناگون بروز کرده و نشان داده شده بود اما انتخابات و حماسه سیاسی در ایران که دولتی با رویکرد غیردیپلماتیک را به دولتی با رویکرد دیپلماتیک تبدیل کرد، این روند حرکت به سوی تنش‌زدایی و همکاری را سرعت بخشید بنابراین آنچه در حال حاضر به عنوان رویکرد به توسعه همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با ایران مشاهده می‌شود و حساسیت کشورهایی مانند عربستان را برانگیخته در اصل اولا ریشه در نیاز کلان استراتژیک آمریکا به این رویکرد دارد و ثانیا معطوف به حماسه سیاسی ملت ایران در انتخاب دولتی با رویکرد دیپلماتیک است، براین اساس تیم مذاکره‌کننده نباید انتقادات به بندهای موافقتنامه ژنو را با تکیه بر توسعه رویکرد همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی توجیه کند.

برعکس، رویکرد استراتژیک آمریکا به سمت ایران به خاطر نیازهای استراتژیک منطقه‌ای‌اش از یک طرف و وقوع حماسه سیاسی با رویکرد دیپلماتیک که دست تیم ایرانی را بعد از 35 سال برای مذاکره با طرف‌های آمریکایی در عالی‌ترین سطوح به‌طور بی‌سابقه‌ای بازگذاشت، مسؤولیت بیشتر برای به دست آوردن بهترین و قوی‌ترین نتایج در مذاکرات ژنو را متوجه تیم مذاکره‌کننده می‌کند. همین دلیل است که ضرورت پاسخگویی تیم ایرانی را درباره موافقتنامه ژنو به عنوان محصول این مذاکرات تاریخی با این موقعیت استثنایی تاریخی چند برابر می‌کند و لذا نباید به جای پاسخ به اشکالات بندهای موافقتنامه ژنو، خود را پشت رویکردهای منطقه‌ای و بین‌المللی کنونی و ضعف‌های دولت گذشته پنهان کنند. هر نوع موافقتنامه‌ای که در ژنو امضا می‌شد براساس ضرورت‌های رویکردهای استراتژیک منطقه‌ای و جهانی طبیعتا توسعه رویکردهای منطقه‌ای را همراه می‌آورد.

یک موافقتنامه قوی در معادلات تعاملی منطقه‌ای و جهانی ما را قدرتمند می‌کرد اما یک موافقتنامه ضعیف ما را در تعاملات منطقه‌ای و جهانی دچار دردسر و ضعف کرده و معلول‌مان می‌گرداند. هنوز اجرای موافقتنامه ژنو شروع نشده، آمریکایی‌ها بلافاصله از این معلولیت سوءاستفاده کرده و در تعاملات منطقه‌ای جلو آمده و با بی‌پروایی به نثار گل از سوی وزیر امور خارجه در لبنان حساسیت نشان می‌دهند، اینها نشانه‌های اولیه معلولیت ناشی از موافقتنامه ضعیف ژنو است.

شتاب‌زدگی از سوی دولت بویژه به لحاظ ولع اقتصادی از یک طرف و عدم توجه جدی به نیازهای استراتژیک آمریکا برای امکانات منطقه‌ای ما از طرف دیگر، موجب غفلت ما و دست برتر آمریکا شد. دولت نباید تا این حد خود را نیازمند و متکی به توافق در ژنو نشان می‌داد، درست است که به لحاظ تحریم‌ها زمان به‌نفع ما نبود اما به لحاظ نیازهای استراتژیک آمریکا در افغانستان و سوریه و سرعت روزافزون حرکت ایران به سوی آستانه هسته‌ای و ناتوانی طولانی‌مدت آمریکا در نگهداری تحریم‌های یکجانبه، زمان بیشتر به ضرر آمریکایی‌ها بود. اگر تیم مذاکراتی ایران ناشیانه و عجولانه عمل نمی‌کرد، می‌توانست با یک مذاکره حرفه‌ای و دیپلماسی پیچیده چندوجهی از توازن نسبی استراتژیک طرفین در صحنه، یک موافقتنامه نسبتا متعادل حاصل کند.

در این شرایط راهکار چیست؟

موافقتنامه ژنو در حالی که همچنان شمشیر و سپر حریف در دستش است، عملاً شمشیر و سپر ما را بر زمین نهاد، همانطور که حالا دیگر اعضای تیم مذاکره‌کننده نیز اذعان دارند کاری سخت و دشوار در پیش ‌رو داریم. بندها و موادی در موافقتنامه وجود ندارد که با تکیه بر آنها از منافع‌مان و خطوط قرمزمان دفاع و صیانت کنیم.

آنچه از این به بعد باید با تکیه بر آن کار را پیش ببریم اطلاع‌رسانی و رشد و تعمیق آگاهی عمومی ملت و بالا بردن حساسیت و نظارت ملی نسبت به صیانت از خطوط قرمزمان است. همانطور که اخیراً رهبر معظم انقلاب بر مطالبه‌گری نسبت به خطوط قرمز تاکید فرمودند باید ملت نیز قدرتمندانه و با دقت و هوشیاری مطالبه‌گر منافع و حقوق ملی و خطوط قرمز خود باشد، این تنها قدرت و عاملی است که حریف را به تمکین نسبت به منافع و حقوق ملی ما وادار خواهد کرد. به اظهارات اخیر جک استراو پس از سفر به ایران که در واقع پیامی بود به غرب توجه فرمایید: «هرگونه اشتباه از سوی غرب در سخنان یا اقدامات مقامات غربی می‌تواند منجر به تضعیف موقعیت روحانی در ایران شود. در واقع غرب اشتباهی که در دوران خاتمی کرد را نباید تکرار کند».

استراو در ابتدای یادداشتش در ایندیپندنت نوشت: «وقتی به همراه هیأت پارلمانی بریتانیا از فرودگاه به سمت هتل‌مان در مرکز شهر تهران در حال حرکت بودیم از حجم زیرساخت‌هایی که در این 9 سال که من به ایران نرفته‌ام ساخته شده، جا خوردم، هنوز هم اتوبان‌های جدید و خطوط جدید مترو در دست ساخت است. تهران بی‌توجه به تحریم‌ها بیش از آنکه شبیه مثلاً بمبئی یا قاهره باشد به مادرید یا آتن شباهت دارد». وی در نهایت در پایان پیامش به غرب «نسبت به عدم‌ دستیابی به توافق نهایی با ایران هشدار داده است».

این اظهارات نقاط قوت و اهرم‌های ما در آینده برای تداوم کار و استیفای حقوق ملی‌مان را نشان می‌دهد، اول آنکه دستیابی به یک توافق نهایی با توجه به رویکرد استراتژیک‌شان بیشتر مورد نیاز آنهاست، دوم آگاهی، هوشیاری و حساسیت ملی ما آنها را در زیاده‌خواهی و اقداماتشان برای نادیده گرفتن منافع و حقوق ملی ما همان طور که جک استراو هشدار داده محتاط می‌کند و سوم آنکه توانایی هدایت و سازماندهی اقتصاد ملی و رشد و شکوفایی آن بدون توجه و مستقل از تحریم‌ها موجب تضعیف غرب در تداوم مسیر خود می‌شود.

با توجه به این نکات باید توجه کرد که در آینده و در کنار اقتصاد مقاومتی و اهرم‌های استراتژیک منطقه‌ای، اطلاع‌رسانی‌ها، انتقادها و موشکافی‌ها از مذاکرات و اقدامات آتی به منظور رشد آگاهی و هوشیاری ملی و رشد مطالبه‌گری و حساسیت و نظارت ملی، اهرم اصلی ایران در برابر طرف‌های مقابل به سرکردگی آمریکا خواهد بود.