سعدالله زارعي
عقب نشيني آمريكا و اسرائيل از لبنان
1- جلسه سياسي سه كشور سوريه، تركيه و قطر در دمشق تشكيل شد، مقدمه اين جلسه سفر سعدحريري به تركيه بود اين در حالي است كه تا چند روز پيش آمريكا به مركز تصميم گيري درباره پرونده ترور حريري- و به عبارت بهتر حادثه آفريني در لبنان- تبديل شده بود و آقاي اوباما مي بريد و بر قامت سعد مي پوشاند. واكنش شديد و عملياتي حزب الله- تعليق كابينه- مشخص كرد كه اين نوع از اقدام مي تواند تنها سرمايه 14 مارس را از بين ببرد. حريري و گروه او الان در حالي چشم به دمشق دوخته اند كه سوريه قبلاً مواضع خودش را- كه با موضع حزب اله كاملاً يكسان است- اعلام كرده بود. تركيه و قطر نيز محوريت حزب اله را در تحولات لبنان قبول دارند و سيدحسن نصرالله را محوري ترين شخصيت لبنان مي دانند. پس كاملاً واضح است كه از اين جلسه تاييديه اي براي «فتنه دادگاه» بيرون نخواهد آمد.
2- رايزني رئيس جمهور لبنان با نمايندگان مجلس و رهبران گروهها براي تعيين نخست وزير و دولت آينده كه قرار بود از دو روز پيش آغاز شود، بمدت يك هفته به تعويق افتاد. در اين خبر دو نكته وجود دارد: الف- اگر تغيير عمده اي در فضاي سياسي اتفاق نيفتد، از نظر ميشل سليمان، كار اين دولت تمام است چون اگر رئيس جمهور ادامه دولت را قابل مذاكره مي دانست، صرفاً با گروهي كه دولت را معلق كرده اند، مذاكره مي كرد نه با همه گروهها و نمايندگان مجلس. خب، تغيير در فضاي سياسي لبنان چگونه اتفاق مي افتد؟ فقط يك راه براي آن وجود دارد، سعد حريري و 14 مارس به مواضع سه هفته پيش- كه اعلام كردند روند دادگاه حريري را به نفع لبنان ندانسته و خواستار توقف كار آن هستند- بازگردند و عملاً بر پرونده دادگاه حريري مهر ابطال بكوبند ب- سليمان يك هفته به مذاكره كنندگان منطقه اي فرصت داد تا تلاش هاي خود را براي رسيدن به فرمولي با محوريت سوريه به كار ببندند. در اين ميان دو احتمال وجود دارد: احتمال اول اين است كه مذاكرات دمشق به صدور بيانيه اي عليه دادگاه حريري و دعوت به حل و فصل مسايل در درون لبنان منجر شود. احتمال دوم اين است كه مذاكرات بدون نتيجه به پايان برسد و هيچ فرمول عملي از آن بيرون نيايد. در صورت اتفاق اول، حريري بايد بپذيرد كه دادگاه فقط مسئله حزب الله نيست بلكه مسئله تركيه، قطر و سوريه هم هست بنابراين او با يك جبهه منطقه اي روبروست. در صورت اتفاق دوم، رئيس جمهور لبنان از نظر حقوقي و اخلاقي وجاهت بيشتري براي پيگيري قاطع تشكيل دولت جديد پيدا مي كند كه طبعاً از انتهاي اين پيگيري احياي دولت سعدحريري بيرون نمي آيد.
3- دادگاه بين المللي ويژه تحقيق در زمينه ترور رفيق حريري با يك روز تاخير در بيانيه اي اعلام كرد كه «دانيل بلمار» دادستان حكم اوليه دادگاه را به قاضي -بلژيكي- «دانيل فرانسين» تحويل داده است. در اين بيانيه آمده بود: «محتواي اين حكم همچنان بصورت محرمانه باقي خواهد ماند و قاضي اقدامات مقدماتي محدوديت زماني در زمينه بررسي حكم اوليه ندارد.» جالب اين است كه چند ساعت قبل از صدور اين بيانيه، خبرگزاري المركزيه از ارائه حكم اوليه به دانيل فرانسين خبر داد اما دادگاه مربوطه اين خبر را رد كرد. در مورد زمان رسيدگي به حكم اوليه هم، قبلاً دادگاه گفته بود مدت زمان رسيدگي و اعلام نظر دادگاه بين 6 تا 10 هفته است.
در واقع دادگاه حريري - به عنوان استراتژي فعلي آمريكا براي مديريت تحولات لبنان- به چند عقب نشيني دست زده است. از يك سو زمان قبلي را به عقب انداخته و از درز هر خبري به خارج از دادگاه ممانعت كرده است. از سوي ديگر دادگاه در يك بيانيه كاملاً محافظه كارانه صرفاً از تحويل حكم اوليه بلمار به فرانسين خبر داده و محتواي آن را محرمانه خوانده و محدوديت زماني براي اظهارنظر قاضي درباره حكم اوليه را بطور مطلق برداشته است. اين در حالي است كه بلمار پيش از اين گفته بود حكم اوليه دادگاه را طي مصاحبه اي به اطلاع عموم مي رساند و اضافه كرده بود پس از صدور حكم اوليه، قاضي اقدامات مقدماتي بين 6 تا 10 هفته وقت دارد تا نظر نهايي و حكم قطعي دادگاه را صادر نمايد. بيانيه دادگاه بين المللي كاملا كلي است و در آن هيچ اشاره اي به مقاومت و... ندارد در حاليكه همه مي دانند محور كار دادگاه اتهام بستن به حزب الله است. بيانيه محافظه كارانه و محتاطانه دادگاه مزبور و بخصوص تاكيد روي دو نكته «محرمانه بودن» و «رفع محدوديت زماني» در واقع به منزله عدم صدور رأي است اما طراحان آمريكايي و صهيونيستي دادگاه بين المللي براي آنكه بگويند كاري كرده ايم، اين بيانيه را در روز مذاكرات دمشق صادر كرده اند با اين وجود طراحان فاش كرده اند كه پرونده را براي زمان ديگري كه احياناً شرايط مساعد شود، نگه خواهند داشت. در يك جمله در واقع آمريكا و اسرائيل براي آنكه بتوانند سرمايه از دست رفته شان- نخست وزيري حريري- را برگردانند، به دمشق و مذاكرات قطر، تركيه و سوريه چشم دوخته اند. اين نشان مي دهد كه حزب الله لبنان در بازي داخلي، منطقه اي و بين المللي تا چه اندازه مهارت دارد. در اين ماجرا اگر چيزي نصيب آمريكا و رژيم صهيونيستي بشود، ادامه نخست وزيري سعد حريري است و در حالي كه تا هفته قبل آنان از اين امكان برخوردار بوده اند، حالا بايد منت سه دولتي كه با حزب الله روابط فعالي دارند را به جان بخرند تا به همان نقطه بازگردند اين در حالي است كه اين سه كشور بايد امتيازي را از سعد و گروه 14 مارس بگيرند و به مقاومت بدهند تا حزب الله از موضع فعلي مبني بر رد دولت حريري منصرف شود.
مذاكرات دمشق بدون حضور ايران از يك سو و بدون حضور ايران و عربستان از سوي ديگر برگزار گرديد، نكته ديگر اين بود كه مذاكرات سه جانبه در «دمشق» برگزار شد كه هر كدام معاني خاص خود را دارند:
يكم: ميزان نفوذ ايران در لبنان بر كسي پوشيده نيست. استقبال لبناني ها از رئيس جمهور ايران خاطره استقبال از رئيس جمهور در شهرهاي ايران را تداعي كرد. اما با اين وجود ايران در مذاكرات دمشق نبود! چرا؟ پاسخ اين است كه ايران براي مقاومت لبنان مشكلي نمي بيند تا بخواهد براي حل آن رايزني كند. اينكه آمريكا، اسرائيل، اروپا و بطور كلي جبهه استكباري عليه حزب الله سناريوسازي- نظير دادگاه بين المللي- نمايند، از يك سو كاملاً طبيعي و بديهي است و از سوي ديگر موضوعي نيست كه از طريق مذاكرات سياسي حل و فصل شود. در واقع از منظر ايران نشست دمشق به تقاضاي سعد حريري، آمريكا و... تشكيل شده و از سوي ديگر موضوع آن حل مشكل حريري است.
البته ايران مشكلي با اين موضوع ندارد و حتي اگر بناي آن بر حل اختلافات داخلي لبنان باشد، از آن پشتيباني هم مي كند. در عين حال ايران به خوبي مي داند كه سوريه تا امتيازي از حريري به نفع مقاومت نگيرد، براي عادي سازي شرايط سعد وساطت نمي كند.
دوم: در اين مذاكرات ايران و عربستان حضور ندارند و به جاي آن ها تركيه و قطر كه داراي تأثير بسيار كمتري از اين دو در فضاي لبنان مي باشند، حضور دارند! چرا؟ پاسخ اين است كه ايران و عربستان- دو قطب رقيب در معادله لبنان- در مذاكرات حضور ندارند براي اينكه مذاكرات دمشق بر مبناي حل و فصل منازعه داخلي لبنان شكل نگرفته است. همه مي دانند كه در مذاكرات دمشق- برخلاف مذاكرات ارديبهشت 87 دوحه- اساساً طرف هاي لبناني حضور ندارند. پس كاملاً واضح است كه دستور كار دمشق حل يك مشكل و آن «بازگرداندن دولت حريري» است در حل اين مشكل دولت سعودي نمي تواند كمكي بكند چرا كه نفوذي روي حزب الله ندارد. ايران هم معتقد است حريري و... بايد با مراجعه به حزب الله مشكل خود را حل كنند نه مراجعه به ديگران.
سوم: برگزاري مذاكره در دمشق- حامي شناخته شده حزب الله- هم معناي خاص خود را دارد. مذاكره جمعي براي حل مشكل لبنان اين بار نه در «واشنگتن»، «لندن»، «پاريس»، «رياض»، «قاهره» يا «امان» و حتي «دوحه» بلكه در«دمشق» است. اين همان دمشقي است كه در سال 2005 گردانندگان اصلي همين «دادگاه بين المللي» براي واژگوني دولت آن، همه توانايي منطقه اي و بين المللي خود را پاي كار آوردند. چشم دوختن غرب و جريان وابسته به آن در لبنان به دمشق، اعتراف به قدرت مقاومت است. اين در حالي است كه حضور قطر و تركيه كه در ميانه دو جبهه مقاومت و محافظه كار قرار دارند و غيبت كشورهاي محافظه كار عرب نشان مي دهد كه در خاورميانه كفه ترازو به سمت مقاومت قرار دارد و سفرهاي پي درپي مقامات ارشد آمريكا به خاورميانه و حملات مستقيم و مكرر به بلوك مقاومت نتوانسته است مقاومت و كشورهاي اين محور را تبديل به مشكل خاورميانه نمايد، ميزباني دمشق در اين مذاكرات نشان داد كه واقعيات خاورميانه را كشورهاي خاورميانه مي سازند نه آمريكايي ها.
نكته ديگر در مذاكرات دمشق اين بود كه مذاكرات با ابتكار «اتحاديه عرب» همراه نبود و حال آنكه هميشه در چنين مواقعي هيئتي از اتحاديه عرب در رايزني با آمريكا و فرانسه و انگليس ماجرا را پي مي گرفت. مدل مذاكرات دمشق يك مدل بومي خاورميانه با حذف عوامل بين المللي و وابستگان به آن ها بود و اين خود رمز حركت آينده خاورميانه است.