البته نمونههایی از این مشکلات در دیگر دولتها نیز وجود داشت اما به دلایل مختلف، کمتر رسانهای می شد.
در این ایام، مجلس ما روزهایی به خود دید که فیلمهای افشاگرانه با اشاره رییسجمهور به نمایش درآمد و وزیرهایی که پشت سر هم استیضاح میشدند و کابینهای که خط قرمز رییس جمهور محسوب میشد و ...
اکنون اما دولت یازدهم بر سر کار آمده است و سرهنگها متهم به استفاده از گازانبر شده و حقوقدان ها در مسند امر قرار گرفته اند. پس انتظار ایجاد ارتباط مناسب میان حقوقدانهای مجری قانون با دولت از یک سو و حقوقدانهای قانونگذار در مجلس از سوی دیگر، چندان عجیب نیست.
* از مغازلههای روز نخست تا سیاست اره دادن و تیشه گرفتن
«استیضاح حق مجلس است»، «ما در همه امور با مجلس تعامل میکنیم»، «باید رویه سالهای گذشته را از میان برداریم و بیقانونی را ریشهکن کنیم»...
جملاتی قریب به مضمون کلمات بالا، طی روزهای نخست استقرار دولت موسوم به «تدبیروامید»، بارها شنیده شده است. گوینده این جملات هم یا رییسجمهور محترم جناب دکتر «حسن روحانی» بودند، یا نزدیکان و مشاوران و دیگر منتسبان به وی.
اکنون اما ورق برگشته است. این روزها نهتنها جملات محبتآمیز کمتری درباره شأن و جایگاه مجلس از زبان دولتیها و حامیانشان شنیده میشود، بلکه نشریات و سایتهای حامی دولت «راستگویان»، مملو از جملات تند و مسألهدار علیه مجلس شورای اسلامی است.
* حملات به مجلس شورای اسلامی در دوران اعتدال
این روزها دیگر شنیدن اخباری از اظهارات تند دولت و حامیان و هم پیمانان انتخاباتی آن درباره جایگاه مجلس، موضوع دور از انتظاری نیست.
اشخاص دارای پست و مقام در دولت یازدهم از یک سو و برخی چهرههایی دور مانده از مناصب دولت یازدهم از سوی دیگر، هر آنچه در توان دارند علیه مجلس و مجلسیها بر زبان میآورند و فراموش کردهاند که «حسن روحانی» در کوران معرفی وزرا به مجلس، لبخندهای محبتآمیزی به نمایندگان ملت ارایه کرد و از حقوق قانونی این نهاد سخن گفت.
* سهم کارگزاران و وابستگان و اصحاب و یارانشان در حمله به مجلس
کارگزاران سازندگی که در دوره انتخابات مجلس ششم، از سوی طیف اصلاحطلب کنار زده شده و اصطلاحاً از پشت خنجر خوردهاند، اکنون به طیف منتقد مجلس مبدل شده اند و در هماهنگی با اهالی دولت و اصلاحطلبان، موج شدید انتقادات را علیه این نهاد قانونی جمهوری اسلامی، سازماندهی میکنند.
این انتقادات زمانی تندتر میشود که مجلس براساس وظیفه خود جهت نظارت بر کار وزرا، وزارتخانههای سپرده شده به کارگزاران در دولت یازدهم را زیر ذرهبین قرار میدهد.
به عنوان مثال، فائزه هاشمی که از دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، و در سال 1374، یک مهره اثرگذار در تأسیس «کارگزاران سازندگی» (نخستین حزبی که پس از انقلاب، در دولت شکل گرفت)، اخیراً سخنان تندی علیه مجلس بر زبان رانده است.
«فائزه هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای با سایت ضدانقلاب "روزآنلاین" نمایندگان مجلس را تند، افراطی و بیمنطق خواند و آنان را به دلیل سوال از وزرا، متهم به ایجاد فضای تهدید و ارعاب علیه دولت کرد!
دختر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام که در ایام انتخابات به همراه سایر اعضای خانوادهاش با شعار "اعتدال" از کاندیداتوری حسن روحانی حمایت میکردند، در این مصاحبه میگوید مجلس فراتر از مسئولیت خود و به صورت سلیقهای فشار میآورد تا دولت را از مسیرش منحرف کند!
وی این رفتارها را سازمان یافته خواند و گفت: گروهی تشکیل شده و کارهای دولت را بررسی میکند و سریع هم عکسالعمل نشان میدهد تا دولتیها را به انفعال بکشاند.
وی در ادامه ، سخنان اهانت بار بیشرمانه دیگری را هم بر زبان آورد و گفت: مجلسیها چون دیگر نمیتوانند از دولت پول و کارت هدیه بگیرند، در برابر اقدامات دولت مقاومت میکنند!»(1)
* اصلاحطلبان هم مدعی قانون هم عیله قانون
عموم اظهارنظرهای اصلاحطلبان با کلیدواژه «قانون» همراه است. این طیف همیشه و همهجا از قانون دفاع کرده است مگر آنکه خلاف منافعش باشد. مثلاً در روزهای پایانی مجلس ششم علیه قانون انتخابات و جایگاه شورای نگهبان در قانون اساسی، دست به اعتصاب و تحصن و استعفا زدند. در دوره فتنه88، اصولاً منکر قانون انتخابات شد و حتی تشکیلات موازی با شورای نگهبان تشکیل دادند که بهزعم آنها قرار بود امر نظارت را بر عهده بگیرد!
از همه جالبتر اما سخنان «حجاریان» است. وی که از دستگیرشدگان و محکومان دوره فتنه88 است، با افتخار از سوی اصلاحاتچیها با عنوان تئوریسن و معمار اصلاحات یاد میشود.
وی اخیراً طی سخنان مضحکی خواستار تغییر قانون اساسی و ایجاد امکان انحلال مجلس از سوی دولت شده بود! سخنانی که حتی واکنش بعضی از چهرههای مسألهدار اصلاحات را هم در پی داشت.(2)
* «کلید» یا «داس»، هر دو علیه مجلس؟
بهنظر اهالی دولت یازدهم این روزها چندان دل خوشی از مجلس ندارند. آنها علاوه بر استفاده از کلمات درشت و گاه اهانتبار علیه مردم، جملات معناداری را هم درباره مجلس بر زبان میآورند که هیچ نشانی از دوستی در آن دیده نمیشود.
یک روز سوال کردن نمایندگان از وزرا تبدیل به سوژه حمله به مجلس میشود و روز دیگر زمزمه استعفای یکی از وزرا. جالب اینجاست که تا همین چند روز قبل، همه این اعمال، حق مسلم نمایندگان مجلس محسوب میشد اما اکنون گویا داستان عوض شده است.
شاید بررسی سخنان اکبر ترکان مشاور ویژه «حسن روحانی» که البته چند حکم دیگر هم از رییسجمهور دریافت کرده است، جزئیات نگاه اهالی دولت «تدبیر و امید» را به مجلس، کاملاً مشخص کند.
«اکبر ترکان، مشاور ارشد رئيسجمهور و مديرعامل مناطق آزاد، در مصاحبه با یکی از روزنامه ها گفت: برخي از نمايندگان مجلس بر اساس اعتقاداتشان عمل ميكنند بنابراين طبيعي است كه فاصله بين مجلس و دولت زيادباشد! وی همچنین گفته است:۸۰ نفر در مجلس هستند كه براي ناكام گذاشتن دولت ظاهرا مشغول برنامهريزي و طرح ريزي هستند. اين تعداد نماينده مشغول مديريت فضاي مجلس هستند!
اما بیت الغزل سخنان وی این بود که: شما فكر نكنيد كه يك نفر در مملكت وجود دارد كه ميگويد من قانون را قبول ندارم؛ بلكه اين يك جريان مشخص بود كه ميگفتند ما قانون را قبول نداريم. اكنون 5/49درصد آرا را شامل ميشوند. اين 5/49 درصد آرا كساني بودند كه در مقابل جرياني كه مقابل قانون ايستاد سكوت كرد. اين 49/5درصد سكوت كردند و نگفتند كه تو بيجهت فكر كردي كه ميتواني قانون را قبول نداشته باشي. قبول نداشتن قانون، قبول نداشتن مقررات، قبول نداشتن نظم و انضباط موجب ميشود كه نه يك بابك زنجانی بلكه بابكان پديد بيايد.»(3)
آنچه مسلم است، «تدبیر و امید» دراین مرحله، به جایی رسیده است میخواهد نیمه پنهان برنامههای خود را اجرا کند اما دراین راه، نیازمند یک مجلس هماهنگ و به تعبیر بهتر، یک مجلس «سربهراه» است.
متأسفانه اینگونه بهنظر میرسد که علاوه بر مجلس، مردم نیز باید طعم برخورد دولتیها رو تیزی «داس» را تحمل کنند!
* امان از فعالیتهای انتخاباتی و شبهانتخاباتی
اصلاحطلبان علناً و عملاً وارد فاز انتخاباتی برای ورود به مجلس دهم شده اند. اخبار محرمانه جلساتشان را منتشر میکنند و بیاهمیتترین اظهارات چهرههای شاخص خود را در نشریات زنجیرهای خویش بازنشر میکنند.
دولت هم بیمیل نیست که حامیان خود را به مجلس بفرستند و در حال حاضر نشانههایی در این رابطه دیده شده است.
کارگزاران سازندگی نیز که پدر معنوی و حامی صددرصد خود، «اکبر هاشمی رفسنجانی» را عامل رییسجمهور شدن «حسن روحانی» دانسته و دولت یازدهم را رهین منت خود میدانند، ضمن اتحادی استراتژیک با اهالی دولت و اصلاحطلبان، در حال هماهنگ کردن برنامههای خود با همه طیفهای همسو هستند.
* یک سناریو کهنه در حال اجراست؟
بعضی انتقادات نسبتاً تندوتیز اما جسته و گریخته کارگزاران و اصلاحطلبان از دولت «حسن روحانی» درحالی به رسانهها درز کرده است که اصولاً نشانهای از بروز اختلاف میان اصلاحطلبان و کارگزاران از یک سو و دولت یازدهم از سوی دیگر دیده نمیشود.
واقعیت امر این است که حضور پررنگ نیروهای اصلاحطلب و کارگزاران سازندگی در دولت «حسن روحانی»، نشانه عمق اتحاد و درهمآمیختگی این سه طیف در یکدیگر است؛ همچنین باید در نظر داشته باشیم که اصلاحطلبان و کارگزاران سازندگی، دارای تشکیلات منظم هستند اما دولت یازدهم به تازگی در حال سازماندهی نیروهای خود بوده و قدرت مقابله با کارگزاران و اصلاحطلبان را ندارد.
درهمین راستا به نظر میرسد یک سناریوی جالب، میتواند در دستور کار این سه طیف قرار گرفته باشد که نشانههای آن و دلایل وقوعش را میتوان از هم اکنون دید.
طی این سناریو، کلیدواژه «حمله به مجلس» با هدف تضعیف همه طیفها و جناحهای نزدیک و منتسب به اصولگرایی، یکی از اجزای جدا ناشدنی تبلیغات غیرمستقیم انتخاباتی کارگزاران، اهالی دولت و اصلاحطلبان خواهد بود.
اما کارگزاران از یک سو و اصلاحطلبان از سوی دیگر، ضمن حمله به مجلس میکوشند تا انتقاداتی علیه دولت مطرح کنند و ضمن مرزبندی غیرحقیقی با «حسن روحانی»، بخشی از مخالفان و منتقدان وی را به حامیان خود نبدیل کرده و آرای آنها را به سبد خود واریز کنند.
یقیناً این سه گروه در صورت ورود به مجلس، کاملاً با یکدیگر هماهنگ بوده و کوشش خواهند کرد تا برنامههای مشترکی را به اجرا بگذارند. برنامههایی که نشانههای آن را در عملکرد و سخنان وزیر ارشاد، رفتار بولدوزری وزارت علوم با اساتید و روسای دانشگاه ها و حملات گسترده علیه مخالفان سیاسی و منتقدان دولت، مشاهده کرد.
* چه کسی موفقیت برنامههای انتخاباتی سهجانبه را تضمین میکند؟
حقیقت امر آن است که بارها و بارها برنامههای مختلف انتخاباتی از سوی کارگزاران و اصلاحطلبان اجرا شده است. دعواهای زرگری و غیرواقعی میان این طیفها و هرگز نتوانسته است حقیقت اتحاد اصیل میان آنها را زیر سوال ببرد.
واقعیت آن است که موفقیت یا عدم موفقیت این برنامهها وابسته به تصمیم مردم است. رأیدهندگان هستند که میتوانند نتیجه انتخابات را مشخص کنند.
رفتارهایی که براساس تعابیر اصلاحطلبان، مصداق بارز «تدلیس» محسوب میشود، اگر چه بارها از سوی آنها سر زده است اما کمترین تضمینی برای موفقیت آنها وجود ندارد.