صراط: درحالي كه جريان رسانهاي اصلاحات، اميدوار به بازگشايي سفارت امريكا در تهران ميكوشد همچنان فضاي تفاهم و دوستي را در روابط تهران و كاخ سفيد القا كند، جان كري وزير امور خارجه امريكا چند روز پيش باز هم به روش گذشته كه تنها ناشي از خوي استكباري است، در اظهار نظري توام با تحقير، بار ديگر ايران را به حمله نظامي تهديد كرد.
در مقاطعي بعد از انقلاب همواره يك نگاه غالب در طيف اصلاحطلبان ( تجديدنظر طلب ) تلاش كرده است با وارونهنمايي واقعيت همه تقصيرها در پيچيدگي روابط ميان ايران و امريكا را به گردن كساني كه امروز از آن به عنوان «تندرو» ياد ميكنند، بيندازند. از اين رو آنها هر گاه به قدرت رسيدهاند كوشيدهاند به اشكال مختلف يخ روابط ميان ايران و امريكا را آب كنند كه البته تاكنون از طرف مقابل پاسخي گستاخانهتر گرفتهاند.
از ياد نبردهايم كه در حاكميت دولت اصلاحات و در سالي كه رئيسجمهور وقت به بهانه تنشزدايي در روابط ايران و غرب با افتخار و البته تبليغات پر سر وصدا پيشنهاد گفتوگوي تمدنها را در سازمان ملل مطرح كرد و سال 2001 به اين عنوان نامگذاري شد، اما در همان سال بوش پسر ايران را به عنوان محور شرارت در جهان معرفي كرد تا پيام خصومت ايالات متحده امريكا با ذات انقلاب اسلامي را بيش از پيش به جهانيان مخابره كند.
مرور تاريخ 34 ساله انقلاب و بلكه 100 ساله ايران معاصر سرشار از دخالتها و خيانتهاي آشكار و پنهان امريكا در برخورد با ملت ايران است كه صد البته ظهور انقلاب اسلامي به عنوان يك قدرت ايدئولوژيك جهاني بر حجم اين خصومتها افزوده است؛ جنگ تحميلي هشت ساله، كودتاي نوژه، هدف قرار دادن هواپيماي مسافربري ايران، تجهيز گروهكهاي ضدانقلاب، حمايت از منافقين، تحريمهاي همهجانبه و پشتيباني مالي و تسليحاتي از تروريستها در به شهادت رساندن دانشمندان هستهاي تنها گوشهاي از اين خصومتهاست كه البته همچنان هم جريان دارد.
با همه اين توصيفها جرياني همچنان اصرار دارد از امريكا مدينه فاضلهاي ترسيم كند كه گويي حل همه مشكلات در گرو رابطه با اين قدرت استعماري است. روشي كه امروز در دولت يازدهم در مواجهه با دنياي غرب و از جمله امريكا و 1+5 در پيش گرفته شده است، گرچه بر اساس شواهد و به اعتبار خوي استكباري دشمنان چندان چشم انداز مثبتي نميتوان براي آن ترسيم كرد، اما همچنانكه رهبر معظم انقلاب تعبير نرمش قهرمانانه درباره آن به كار بردهاند، اين روش هرگز نبايد به معناي دست كشيدن از اصول و آرمانهاي نظام اسلامي تعبير شود. آنچه در اين ميان اصالت دارد، رسيدن به هدف يعني پيشرفت مادي و معنوي نظام اسلامي است.
بنابراين همانگونه كه معظم له فرمودهاند: نرمش قهرمانانه به معناي مانور هنرمندانه و استفاده از شيوههاي متنوع براي دستيابي به اهداف و آرمانهاي گوناگون نظام اسلامي است.
البته نبايد از نظر دور داشت كه وقتي دشمن با ملتي مصمم و مقاوم مواجه ميشود، چارهاي جز عقبنشيني نخواهد داشت و اين تصور كه ملت ايران به دليل فشار تحريمها به پاي ميز مذاكره آمده، يك اشتباه است.
بنابراين مذاكره به عنوان يك روش در مواجهه با دشمن براي رفع شر او و حل مشكل است، كه صد البته بايد به لوازم آن مجهز شد و فريب لبخندهاي مصنوعي و فريبگرانه طرف مقابل را نخورد، چراكه تجريه نشان داده به ميزاني كه در مواجهه با استكبار مواضع انفعالي اتخاذ كردهايم، پاسخ آنها اخم و زياده خواهي بيشتر بوده است.
در مقاطعي بعد از انقلاب همواره يك نگاه غالب در طيف اصلاحطلبان ( تجديدنظر طلب ) تلاش كرده است با وارونهنمايي واقعيت همه تقصيرها در پيچيدگي روابط ميان ايران و امريكا را به گردن كساني كه امروز از آن به عنوان «تندرو» ياد ميكنند، بيندازند. از اين رو آنها هر گاه به قدرت رسيدهاند كوشيدهاند به اشكال مختلف يخ روابط ميان ايران و امريكا را آب كنند كه البته تاكنون از طرف مقابل پاسخي گستاخانهتر گرفتهاند.
از ياد نبردهايم كه در حاكميت دولت اصلاحات و در سالي كه رئيسجمهور وقت به بهانه تنشزدايي در روابط ايران و غرب با افتخار و البته تبليغات پر سر وصدا پيشنهاد گفتوگوي تمدنها را در سازمان ملل مطرح كرد و سال 2001 به اين عنوان نامگذاري شد، اما در همان سال بوش پسر ايران را به عنوان محور شرارت در جهان معرفي كرد تا پيام خصومت ايالات متحده امريكا با ذات انقلاب اسلامي را بيش از پيش به جهانيان مخابره كند.
مرور تاريخ 34 ساله انقلاب و بلكه 100 ساله ايران معاصر سرشار از دخالتها و خيانتهاي آشكار و پنهان امريكا در برخورد با ملت ايران است كه صد البته ظهور انقلاب اسلامي به عنوان يك قدرت ايدئولوژيك جهاني بر حجم اين خصومتها افزوده است؛ جنگ تحميلي هشت ساله، كودتاي نوژه، هدف قرار دادن هواپيماي مسافربري ايران، تجهيز گروهكهاي ضدانقلاب، حمايت از منافقين، تحريمهاي همهجانبه و پشتيباني مالي و تسليحاتي از تروريستها در به شهادت رساندن دانشمندان هستهاي تنها گوشهاي از اين خصومتهاست كه البته همچنان هم جريان دارد.
با همه اين توصيفها جرياني همچنان اصرار دارد از امريكا مدينه فاضلهاي ترسيم كند كه گويي حل همه مشكلات در گرو رابطه با اين قدرت استعماري است. روشي كه امروز در دولت يازدهم در مواجهه با دنياي غرب و از جمله امريكا و 1+5 در پيش گرفته شده است، گرچه بر اساس شواهد و به اعتبار خوي استكباري دشمنان چندان چشم انداز مثبتي نميتوان براي آن ترسيم كرد، اما همچنانكه رهبر معظم انقلاب تعبير نرمش قهرمانانه درباره آن به كار بردهاند، اين روش هرگز نبايد به معناي دست كشيدن از اصول و آرمانهاي نظام اسلامي تعبير شود. آنچه در اين ميان اصالت دارد، رسيدن به هدف يعني پيشرفت مادي و معنوي نظام اسلامي است.
بنابراين همانگونه كه معظم له فرمودهاند: نرمش قهرمانانه به معناي مانور هنرمندانه و استفاده از شيوههاي متنوع براي دستيابي به اهداف و آرمانهاي گوناگون نظام اسلامي است.
البته نبايد از نظر دور داشت كه وقتي دشمن با ملتي مصمم و مقاوم مواجه ميشود، چارهاي جز عقبنشيني نخواهد داشت و اين تصور كه ملت ايران به دليل فشار تحريمها به پاي ميز مذاكره آمده، يك اشتباه است.
بنابراين مذاكره به عنوان يك روش در مواجهه با دشمن براي رفع شر او و حل مشكل است، كه صد البته بايد به لوازم آن مجهز شد و فريب لبخندهاي مصنوعي و فريبگرانه طرف مقابل را نخورد، چراكه تجريه نشان داده به ميزاني كه در مواجهه با استكبار مواضع انفعالي اتخاذ كردهايم، پاسخ آنها اخم و زياده خواهي بيشتر بوده است.