پارادوكس عملكرد گذشته و مواضع كنوني گروهها و تشكلهايي كه تا ديروز نقش «رهبري اپوزيسيون داخلي» را داشته و امروز در لباس دلسوز رهبري، مردم وانقلابهاي منطقه سر برآوردهاند، ضرورت آگاهي بيشتر جامعه نسبت به ترفندهاي كنوني اين جماعت را كه در پي زخم زدن دوباره بر پيكره انقلاب هستند نشان ميدهد. صحبت از مجمع سياسي روحانيون مبارزي است كه تا ديروز جزء به جزء سناريوهاي جين شارپ و مايكل لدين را در داخل كشور پيادهسازي كرد و در خردادماه 88 با بيانيهاي رسما مردم را به قيام خياباني عليه جمهوري اسلامي ايران فرا خواند و امروز به هر بهانهاي، از درايت و كياست رهبري ميگويد، غم مردم مسلمان منطقه را ميخورد و از لزوم وحدت و همدلي در كشور جامعه اسلامي سخن به ميان ميآورد. اين تشكل صرفا سياسي در جديدترين بيانيه خود به مناسبت دهه فجر بيان ميكند: «همگان به دلگيريها و آثار سوء نارواييها كه در جريان انتخابات88 و پس از آن روي داد خط پايان بكشند و اين انتخابات را پايان آن دوره سخت و تلخ بدانند و با باز شدن فضاي همدلي و رفع حصر و حبسها اميد و روحيه مساعدي را كه در اثر انتخابات ايجاد شده است تقويت كنند و همگي دست در دست هم به سوي آيندهاي بهتر پيش برانند.» كه اين مواضع متناقض سؤالات بسياري را در اذهان عمومي مطرح ميكند مبني براينكه؛
- به چه دليل كساني كه آراي24ميليوني مردم را ناديده گرفتند، هشت ماه كشور را در بحراني عميق فرو بردند و خون چندين نفر انسان بيگناه را به واسطه بيانيههاي تند خود بر زمين ريختند، امروز دلتنگ و پريشان و مضطرب كشور و انقلاب شده و ساز برادري و همدلي كوك كرده اند؟
- چرا در سال 88 كه رهبري در نماز جمعه همه را به برادري و پيگيري مطالبات از طريق قانون فراخواند، حرف از مفاهمه و آشتي ملي نزدند، وساطت هيچ بزرگي را نپذيرفتند و دست به اردوكشي خياباني زدند؟ به راستي چطور ميتوان پذيرفت كه مجمعي با پيشينه سياه سياسي در شهرآشوبهاي 78 و88 امروز به يكباره متحول شده و نگران آينده كشور و مردمش شود؟
چطور نبايد احساس خطر كرد كه كهنسالان سياسي كار مجمع روحانيون خواب تازهاي براي نظام و به تبع آن خيابانهاي تهران نديدهاند؟
- تلاشهاي گسترده اعضاي اين تشكل سياسي - با خصيصه ادبيات معتدل و نرم در جهت گفتمان انقلاب- كه متعارض با عملكرد تيره و تارشان در سالهاي گذشته است با هدف مظلومنمايي، قدرتطلبي و فريب افكار عمومي است يا مقدمهاي است براي اظهار پشيماني آنها در نزد مردم جامعه؟
به تبع سؤالات مطرح شده بايد نكاتي را درباره بيانيه اخير اين تشكل متذكر شد:
1- اين مجمع سياسي در اين بيانيه با انتخاب واژگاني خاص، به گونهاي از لزوم حفظ برادري، همدلي و وحدت در جامعه سخن ميگويد كه انگار نه انگار هشت ماه تمام برادركشي را در كشور باب كرده و با عزت و صلابت و غرور ملت و نظام در دنياي غرب و شرق بازي كردند.
نويسندگان اين بيانيه در دل عبارات و گزارههايي كه ضرورت فراموشي دلگيريهاي گذشته را فرياد ميزنند سعي دارد باز هم موقعيت كشور را در حوزههاي مختلف اقتصادي سياسي و اجتماعي سياه و نگرانكننده نشان دهد كه اين موضوع باز هم نمايان ميكند كه نگرش اين افراد به شرايط كشور هيچ تفاوتي نسبت به گذشته نداشته است.
2- غائلهسازان سال 88 بايد بپذيرند كه با حلوا حلوا گفتن دهنشان شيرين نميشود و بهتر است بهجاي حركات زيگزاگي با هدف فريب افكار عمومي رسماً از رفتارهاي جنايتآميز خود عذرخواهي كرده و از مردم طلب بخشش كنند و در عمل نشان دهند كه حقيقتاً از گذشته خود پشيمان هستند چراكه، مردم به راحتي از گناه نابخشودني گردانندگان غائله 88 نگذشته و به آساني خيانتهاي پدر بزرگ هايي كه به عمد يا از سر ناداني جوانان احساسي را به كف خيابانها كشانده و بيش از چند ده نفر از آنها را به كام مرگ برده، فراموش نكرده و از دستگاه قضايي انتظار مجازات افرادي را دارند كه با ادعاي خط امامي بودن هشت ماه تمام كشور را در بحران و درگيري و اغتشاش فرو بردند. اين را هم بايد اضافه كرد كه رهبران مجمع روحانيون نيز همانند سران نهضت آزادي گرچه عليالظاهر در ماههاي اخير مشي معتدلي پيشه كردهاند، اما سربزنگاهها كاملاً در كنار فرزندان معنوي ساختارشكن خود قرار ميگيرند و به رغم همه ادعاهايي كه درباره قانون اساسي و خط امام(ره) مطرح ميكنند، حاضر نيستند سر سوزني عليه قانونشكني عناصر تندرو موضعگيري كنند.
3- در پايان بايد گفت، اگر دلسوزي مجمع روحانيون براي جامعه و فاصلهگيري آنها از موضع ساختارشكنانه سال 88 ماهيتي مثبت و سازنده داشت، قطعاً تمام مجموعههاي متعهد به نظام و انقلاب و روزنامه جوان به عنوان بخش كوچكي از اين مجموعه، چنين روندي را به فال نيك گرفته و از آن استقبال ميكردند اما شوربختانه اين نمايش تاكتيكي در دل راهبرد ديگري تعريف شده كه نه تنها سازنده نيست، بلكه اهدافي مخرب را دنبال ميكند كه «مشروعيت زايي و زمينهسازي براي بازگشت رسمي طيف متبوعشان به حاكميت» از آن جمله است. به گونهاي كه طي چند ماهي كه مقرر شده تا برخي رهبران مجمع روحانيون نقش معتدل را ايفا كنند، به رغم نيش و كنايههاي متعددي كه آنها در لفافه قانونگرايي و پيروي از خط امام(ره) نثار نظام و حاكميت كردهاند، يك مورد مشاهده نميشود كه آنها حتي به صورت تلويحي، قانونشكنيها و افراطگريهاي عناصر تندرو را محكوم كنند يا مورد اعتراض قرار دهند.
پس چطور ميتوان به وساطت افرادي كه خود ليدر شهرآشوب بودند براي فراموشي كينه و آشتي ملي اطمينان كرد؟