جمع روزنامه نگاران؛ از انجمن صنفی تا پاتوق فراری ها
چند وقتی است ماجرای احیای انجمن صنفی منحله روزنامه نگاران شدت گرفته است و برخی جریانات، با ساماندهی انجمن جدیدی به عنوان انجمن صنفی روزنامه نگاران و خبرنگاران، به دنبال امتیازگیری از دولت و تأثیرگذاری بر تصمیمات آن هستند و ظاهرا افرادی در دولت نیز این قول را به انجمن مذکور داده اند و جالب اینجاست که این اتفاق، دقیقا در ایام پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در حال رخ دادن است که خود، سؤالات فراوانی را در ذهن تداعی می کند.
بهروز
گرانپایه؛ روزنامه نگار و مترجم، وی عضو هیات مدیره موسسه پژوهشی «آینده»
بود و در کنار سایر اعضای این موسسه از جمله دکتر قاضیان و عباس عبدی
دستگیر شد. وی مدیر وقت "موسسه ملی پژوهش افکار عمومی" بود که در سال 81
مجری، نظرسنجی جنجالی از شهروندان تهرانی درباره روابط ایران و آمریکا را
انجام داد .آخرین همکاری وی با روزنامه بهار از آذر91 تا توقیف این
روزنامه بوده است.
|
بهروز گرانپایه، عضو هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران گفته است: «زمان دقیقی نمی توان برای آن در نظر گرفت اما فکر می کنیم انجمن تا دهه فجر و حتی زودتر بازگشایی شود. امیدواری مبه دلیل فضای دهه فجر است که امید را به صورت تاریخی در ذهن زنده می کند و جنبه نمادین دارد؛ بازگشایی انجمن هم از این نظر یک مژده برای اهالی صنف مطبوعات شامل خبرنگاران، روزنامه نگاران و عکاسان باشد.»(3)
اینکه این انجمن به چه دلیلی به انحلال کشیده شد، مجموعه ای از مباحث حقوقی و سیاسی را می طلبد که در جای خود، رسانه های مختلفی به آن پرداخته اند، اما از باب اختصار به گوشه ای از این دلایل اشاره می شود:
مجمع عمومی انجمن صنفی روزنامه نگاران همزمان با آغاز به کار دولت اصلاحات در سال76، با هدف پیگیری دغدغه های روزنامه نگاران و کنار راندن برخی روزنامه نگاران وابسته به رژیم پهلوی، رسما فعالیت خود را آغاز کرد. با توجه به شرایط سیاسی آن روز، نیروهای حامی دولت، به عنوان هیئت مدیریت این انجمن انتخاب شدند و انجمنی که قرار بود محلی برای تجمع تمامی روزنامه نگاران باشد، به قبضه عده ای خاص درآمد. این گروه برای حفظ قدرت، بارها و بارها از آیین نامه انجمن تخلف نموده و مجامع عمومی غیرقانونی تشکیل دادند که علت این امر، عدم شرکت روزنامه نگاران از طیف های مختلف بود که به دلیل به حد نصاب نرسیدن جلسات، گروه دارای قدرت، با تعداد بسیار کمی این جلسات را ترتیب می داد که نهایتا در تیرماه 1387، با حکم دیوان عدالت اداری، به سبب تخلفات مکرر مدعیان قانون و قانون پذیری، این انجمن منحل گردید.(4)
اما امروز و با تأکیدات مجدد بر احیای این انجمن، این تلاش ها بسیار معنادار است. به نظر دیبان با توجه به خروجی های انجمن صنفی منحله روزنامه نگاران که افرادی نظیر رجبعلی مزروعی، فریبا داوودی مهاجر و چندتن دیگر که امروز از کشور گریخته و در رسانه های خارجی، علیه انقلاب اسلامی مشغول فعالیت هستند، جای نگرانی است که خروجی های دور دوم فعالیت این انجمن، چه کسانی خواهند بود. حمایت مالی از رسانه ها و چهره های رسانه ای افراطی و فعالیت بیش از پیش آنان در شرایط فعلی و همچنین حضور آنان در انجمن مذکور، نگرانی ها را دوچندان می کند. ذکر این نکته نیز قابل تأمل است که از دوران اصلاحات، برخی طیف های تندرو، به دنبال قبضه کردن مطبوعات بوده و با شعار آزادی مطبوعات، به دنبال اهداف سیاسی خود بوده اند و اتفاقات تلخی نظیر تحصن نمایندگان مجلس ششم، به سبب همین موضوعات رخ داده است. جالب است که بار دیگر، برخی وابستگان به همان گروه های تندرو قبلی، به دنبال احیای این انجمن و به طور کلی مطالبه در امر مطبوعات هستند.
فریبا داوودی مهاجر؛ روزنامه نگار و فعال حقوق زنان، از اعضای اسبق دفتر تحکیم وحدت و مادر زن "علی افشاری" دبیر اسبق دفتر تحکیم وحدت، است. وی پس از ترک ایران در پارازیت (برنامه تلویزیونی VOA) برای نخستین بار در مقابل دوربین کشف حجاب کرد. |
تحمیل رفع حصر موسوی و کروبی بر نظام
حصر خانگی بازیگردانان اصلی و داخلی فتنه، در حالی صورت گرفت که این افراد، در جهت ساماندهی اعتراضات خشونت آمیز و آماده سازی بستری مناسب برای سوء استفاده دشمنان علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و همچنین اتهامات مکرر به نظام جمهوری اسلامی ایران، از هیچ فعالیتی دریغ نکرده و حیثیت نظام اسلامی و جایگاه بین المللی آن را خدشه دار نمودند.
میر حسین موسوی و مهدی کروبی از سران فتنه در حصر به همراه همسرانشان زهرا رهنورد و فاطمه کروبی. |
هرچند با این گونه فعالیت ها و عدم پشیمانی افراد مذکور، موضوع حبس خانگی و چه بسا مجازات های سنگین تر، امری واضح و بدیهی به نظر می رسد، برخی افراطیون با اصرارها و مطالبه های مکرر رفع حصر این افراد، به دنبال تحریک دولت برای گام نهادن به این ماجرای بی فایده هستند و مباحثی نظیر آشتی ملی را مطرح می کنند و جالب اینجاست که تلاش این افراد این است که این اتفاق در ایام پیروزی انقلاب اسلامی رقم بخورد.
در نامه اخیری که جمعی از حزب اعتماد ملی به حسن روحانی نوشته اند و با انکار واقعیت ها همراه است، اینگونه آمده است:
«قطعاً رفع حصر و آزادی این عزیزان نه تنها موجب تلقی شکست نظام نخواهد بود بلکه موجبات همدلی، صفا و صمیمیت تمامی دلسوزان مملکت را فراهم خواهد ساخت و نشان از خردگرایی و تدبیر نظام سیاسی بوده و موجبات رفع نگرانی و کینهها را در پی خواهد داشت و از سوی دیگر موجب یأس و نا امیدی دشمنان کشور، مردم و نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.»(5)
جای سؤال است که آیا می توان با افرادی که در همین سالهای اخیر، هزینه های فراوانی بر نظام وارد ساخته و عامل کشته شدن افراد بیگناهی بودند، اینگونه به تسامح برخورد نمود؟ آیا این تسامح، سبب قبح قانون شکنی در کشور نمی شود؟ آیا اساساً فردی را که به گناه خود معترف نیست، می توان بخشید و با آن آشتی کرد؟ آیا ایام شکوهمند پیروزی انقلاب که ایام وحدت و شادی ملت ایران است، باید با طرح مسائل حاشیه ای اینچنینی تلخ گردد؟ این سؤالات و چندین سؤال دیگر، نقاط ابهام این مطالبات بی اساس و غیرعقلانی است که قبل از اصرارهای بیجا، ابتدا باید به آنها پاسخ داده شود.
شادی از بازپس گیری پول خودمان(!!!)
همواره ایام دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی، روزهای احساس غرور ملی مردم ایران بوده است. چرا که با همت همین مردم، نظام 2500 ساله شاهنشاهی در این کشور برچیده شده و جمهوری اسلامی محقق گردید.
با این حال، برخی جریانات در تلاشند نخستین قسط اموال بلوکه شده کشور توسط غربی ها را که طبق توافق ژنو، بایستی بازگردانده شود، در بهمن ماه و ایام پیروزی انقلاب اسلامی وصول گردد تا این اتفاق، پیروزی بزرگی قلمداد گردد.(6) ضمن قدردانی از زحمات مسئولین دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی و تیم مذاکره کننده هسته ای و حمایت از تلاشهای آنان برای احقاق حقوق ملت ایران، به نظر می رسد بازپس گیری اموالی که متعلق به ملت ایران بوده و حال قرار است طی چندین قسط بازگردانده شود، چندان با احساس غرور ملی ایرانیان سازگار نیست و به نظر می رسد عکس العمل منطقی به این اتفاق، سکوت و کنترل احساسات باشد. چرا که ذوق زدگی از این کار، باعث خالی شدن دست دیپلماتهای ما در انجام مذاکرات بعدی خواهد شد.
جمع بندی
دولت یازدهم، همواره بر مشی اعتدالی تأکید نموده و تندروی و افراط کاری را مذمت کرده است. با این حال، برخی جریانات افراطی در داخل یا خارج از دولت، به دنبال تحریک دولت در مواردی هستند که به آنها اشاره گردید.
دیدبان با رصد حوزه های مختلف کشور و وضعیت فعلی آن، وظیفه خود می داند این نکته را به دولت یادآور گردد که مجموع این تلاشها و به ثمر رسیدن آن، مشی اعتدالی دولت یازدهم را به خطر انداخته و در عمل، فعالیتهای دولت به عنوان تریبون مواضع و شعارهای گروه و جریان خاصی قلمداد خواهد شد که در گذشته های نه چندان دور، امتحان خود را پس داده و کارنامه آنان، نزد ملت ایران محفوظ است.
منابع:
1.http://www.irna.com/fa/News/81018977
2.http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920924000996
3.http://www.tadbirkhabar.com/culture/12144
4.http://www.mashreghnews.ir/fa/news/232727
5.http://isna.ir/fa/news/92110402468 %A7%D9%86%DB%8C
6.http://www.khabarnew.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=50667&Sgr=1