صراط: سعید آقاخانی بعد از تجربه ساخت و بازی در سریالهای طنز تلویزیون این بار به سینما آمده و بخت خود را با فیلمی آزموده که کمترین شباهتی به کمدی هایش ندارد. آنان که آقاخانی را از نزدیک می شناسند می دانند او هرچند مدتهاست به دنبال ساخت اولین فیلم خود بوده اما دوست داشته اولین حضور سینمایی اش درامی اجتماعی و البته واقعگرایانه باشد که کمترین رگه های طنزی هم نداشته باشد.
این چنین بوده که وقتی فیلمنامه «شیشه» که محسن تنابنده آن را نوشته بود بعد از منتفی شدن کارگردانی توسط سیروس مقدم به دست او میرسد تلخی و گزندگی آن به شدت مورد توجه آقاخانی قرار گرفته و ابراز علاقه می کند که کارگردانی آن را برعهده گیرد. تهیه کنندگی را محسن محسنی نسب برعهده گرفته و کار با نام ابتدایی «هیولا» و نام نهایی «لامپ صد» پروانه ساخت می گیرد و احسان دلاویز هم سرمایه گذار کار می شود تا یکی از بهترین آثار سینمایی با مضمون اعتیاد ساخته شود.
پرهیز آقاخانی از نگاه کلیشه ای نسبت به مقوله اعتیاد و سعی تمام و کمالش برای نمایش تصویری دهشتناک از آدمی که به مخدر شیشه اعتیاد دارد سبب ساز آن شده است که دقیقا از همان دقایق ابتدایی فیلم که کاراکتر اصلی را در حال سفری برای بازیابی دوباره زندگی اش می بینیم این شومی پدیده اعتیاد باشد که به چشم بیاید.
آقاخانی ابایی از این نداشته که وسوسه های شیطانی آدمی که بر اثر مصرف شیشه دچار توهم می شود را به واضحترین شکل ممکن روایت کند؛ آدمی که دیگر حتی به همسر وفادارش هم اعتماد ندارد و مرتب به او شک می کند. آدمی که از فروختن و دود کردن سکه طلایی که کادوی تولد فرزندش است هم باکی ندارد.
«لامپ صد» به اندازه ریتم تندی که از کارگردانی آقاخانی با خود دارد به واسطه بازی محسن تنابنده در نقش اصلی آن از آن فیلمهایی است که به آنها می گویند فیلمِ بازیگر یعنی اثری که بار اصلی انتقال مفهوم آن به دوش یک یا چند بازیگر اصلی آن است. تنابنده نیز با همان گریمی که از نقش «اسفندیار» سریال «شاهگوش» با خود به ارمغان آورده کوشیده به گونه ای اگزجره تصویر دهشتبار اعتیاد را به نمایش بگذارد.
«لامپ صد» فیلمی است سراسر تلخ که با امید به پایان می رسد و همین امید خاکستری در انتهای فیلمی تماما تیره و تار است که باعث می شود اثر بتواند به عنوان محصولی هشداردهنده برای جوانان مورد توجه قرار گیرد.