آغاز جنگی جدی در اوایل ماه جاری میان شبهه نظامیان جهادی و جبهه نه چندان متحد گروههای شورشی میانهرو، از شکل گیری مرحلهای بحرانی در نبرد سوریه خبر میدهد. این پدیده که میتوان آن را جنگی در یک جنگ خواند، از همه پیچیدگیهای منازعه شورشیها علیه حکومت اسد، خبر میدهد. درگیری گروههای مختلف با هم، روابط مبهم و متغییر میان این بازیگران مختلف، نبردهای گیجکننده با نتایجی مبهم و درآمیختگی و تشنج در میان نیروهای درگیر در میدان جنگ. همزمان جنگ میان شورشیان و نیروهای دولتی ادامه دارد، در حالی که در برخی مواقع این نبردها در همان سرزمینهایی رخ میدهد که درگیریهای مذکور در حال وقوع هستند. از زمان مداخله مستقیم حزبالله در بهار سال 2013، منازعه داخلی شورشیان، مهمترین تغییر و تحولات جنگ داخلی سوریه به حساب میآید. چگونه و چه وقت این منازعه داخلی پایان میپذیرد، مشخص نیست ـ چنانچه که ظاهر امر نشان میدهد، این درگیری داخلی ادامه خواهد یافت و هزینه بسیاری را بر شورشیان تحمیل خواهد کرد و بیش از هر چیزی به نفع اسد خواهد بود. با این حال آمریکا هنوز هم میتواند با کمک به عناصر میانهرو که با افراطیها درگیر هستند، نتیجه را به نحو مطلوبی رقم بزند.
چه کسانی در حال مبارزه هستند وچرا؟
در روز سوم ژانویه سال جاری، نزاعی جدی میان گروه دولت اسلامی عراق و شام
(آیاسآیاس)، که از شاخههای القاعده است، و جمعی از گروههای میانهرو،
که اتحادی غیر رسمی را شکل دادهاند، آغاز شد. این جبهه متحد مشتمل است بر
مبارزان جبهه اسلامی، یک سازمان شورشی چتری که سال گذشته شکل گرفت به
علاوه جیشالمجاهدین و جبهه انقلابیون سوریه، که این جبهه نیز یک گروه چتری
است. در یکی از این چندین منازعه، حداقل برخی از نیروهای گروه جهادی جبهه
النصره ـ سازمانی که در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار میگیرد ـ
نیز به نفع جبهه اسلامی وارد جنگ شدند.
برای گروههای اسلامگرای میانهروتر و متحدین سکولار ایشان، این تنازعات
از اولین تلاش جدی برای محدود کردن قدرت و نفوذ دولت اسلامی عراق و شام در
شمال کشور خبر میدهد و حاکی از آن است که این امکان وجود دارد که حرکت
شورشیها مسیری میانهرو را در پیش گیرد. برای دولت اسلامی شام و عراق و
حامیان آن، این جنگ به مثابه فرصتی است برای تحمیل کردن شکستی سنگین بر
رقبای مسلح خود در اپوزیسیون و برای دولت اسد، این جنگ، به مثابه فرصتی است
برای حداکثر بهرهبرداری ـ فرصتی برای تحمیل کردن خسارات بیشتر بر نیروهای
شورشی و باز پس گیری سرزمینهای از دست رفته.
حدس این است که دلیل این جنگ مجموعهای از اقدامات خاص دولت اسلامی عراق و
شام بود که از نگاه جبهه اسلامی و متحدین آن، غیر قابل قبول بوده است؛
برای مثال این سازمان (یعنی آیاسآیاس) شماری از فرماندهان و مقامات گروه
رقیب را کشته است و به روی تظاهرات کنندگان مخالف آیاسآیاس آتش گشوده
است. بنابراین، این جنگ همچنین تلاشی است برای تعریف پیشروی انقلاب در
امتداد خطوط افراطی یا جهتگیریهای میانهروتر: آیاسآیاس خواهان آن است
تا رویکرد جهادی خود را به سرتاسر شورش کنونی بسط دهد در حالی که مخالفان
امیدوارند تا از قدرت و نفوذ این گروه بکاهند.
ماهیت این درگیریها
بیشتر این درگیریها در منطقه تحت کنترل نیروهای شورشی در شمال و شرق سوریه رخ داده است، از جمله استانهای عدلیب، حلب و الرقه به همراه درگیریهای محلی کوچکی در استانهایی همچون حما و لاذقیه. این درگیریها فاقد جبهههای مشخص است و نیروهای درگیر در سرتاسر منطقه متفرق بوده و در هم آمیختهاند و درگیریها در مناطق بسیاری رخ میدهد. در برخی مناطق (مانند القلمون و الحسکه) گروههای جنگی شورشی همچنان با نیروهای دولتی درگیر هستند و همزمان بسته به شرایط محلی، شبکههای قومی و قبیلهای و نوع اتحاد و ارتباطات فردی در میان واحدها و فرماندهان، با یکدیگر نیز درگیرند.
به نظر میرسد خود این منازعه ترکیبی است از واحدهای عملیاتی کوچک ـ چند ده نفر و نه چند صد نفر نیرو ـ که برای جلوگیری از عبور از مرزها، تسلط بر شهرها و روستاهای کلیدی، پایگاهها و مراکز فرماندهی و کنترل محل ذخیره تسلیحات، با یکدیگر میجنگند. از جمله عملیاتهایی که تا کنون گزارش شدهاند میتوان به کمین زدن، حمله به بازرسیها، قطع خطوط ارتباطاتی، محاصره و حمله به مواضع و تأسیسات. هر دو طرف از تسلیحات سنگینی که از نیروهای دولتی کسب کردهاند استفاده میکنند، از جمله تانک، خمپارهانداز و تسلیحات ضد هوایی. آیاسآیاس همچنین از حملات انتحاری و ماشینهای بمبگذاری شده برای حمله به مخالفان خود استفاده میکند و حتی در برخی گزارشها از شکل دادن واحدهای انتحاری ویژه، خبر داده شده است. در نقشهای که به تاریخ 18 ژانویه روی وبسایت مخالفین آشکار شد نشان داده شده است که آیاسآیاس در 50 مورد با استفاده از حملات انتحاری اهداف غیر نظامی و نیروهای رقیب شورشی را هدف قرار داده است.
در برخی موارد درگیریها سنگین بوده و تلفات بسیاری بر جای گذاشته است. دیدبان حقوق بشر سوریه گزارش کرده است که 426 نفر از گروه آیاسآیاس و 760 نفر از جبهه اسلامی و متحدین آن، کشته شدهاند. بدون تردید شمار بسیار بیشتری زخمی شدهاند و هر دو طرف نیز شماری از زندانیان خود را اعدام کردهاند.
همزمان، هر دو طرف درگیر عملیاتهای اطلاعاتی هستند تا ائتلاف میان واحدهای رقیب را تضعیف کرده و حمایت مردمی را به خود جلب کنند. هر دو طرف موفقیتهایی در این باره داشته، خساراتی را وارد کرده، حمایتهای مردمی را به نفع خود جلب کردهاند. در پیچیدگی این اوضاع این مطلب را باید اضافه کرد که جنگجویان همچنین در برخی مناطق آتشبس برقرار کرده، زندانیان خود را مبادله کردهاند و عبور امن پرسنل از خطوط دشمن را ترتیب دادهاند.
نتایج
از دل این درگیریها هیچ پیروز مشخصی بیرون نیامده است. در ابتدا، جبهه اسلامی و متحدین آن در برابر نیروهای متفرق و ظاهراً فاقد آمادگی آیاسآیاس، دستاوردهایی را حاصل کردند. این امر نشان داد که میتوان از طریق اقدامی مصمم و مستمر آیاسآیاس را شکست داد. از آن زمان به بعد، آیاسآیاس تا حدودی خود را احیا کرده است، نیروهای خود را بسیج کرده و مجدداً مستقر ساخده و برای یک جنگ طولانی مدت آماده میشود. علاوه بر آغاز یک مبارزه گسترده با بهره برداری از بمبگذاری انتحاری، این گروه کنترل شهر الرقه و برخی دیگر از مناطق استان الرقه را در اختیار گرفته و آن را به عنوان مرکز قدرت خود قرار داده است. با پیشرفت جنگ، جبهه اسلامی و متحدین آن در استان عدلیب و به میزان کمتری در حلب، قدرتمندتر ظاهر شد، در حالی که آیاسآیاس در الرقه قدرتمندتر است و میتواند از دیرالزور حمایت بیشتری را جلب کند. نقشههایی که در وبسایتهای اپوزیسیون قرار داده شده است، از موقعیتی بسیار پیچیده و مبهم در میدان جنگ خبر میدهد که هر روز یک طرف در یکی از مناطق دست برتر را در اختیار دارد.
جدای از نتایج مبهم و نامشخص، این تنشها هزینه بسیاری برای مخالفین در پی داشته است. همه تلفات بر شورشیانی وارد میشود که کار اصلی آنها مبارزه با دولت اسد بود ـ حداقل در گروه دولت اسلامی عراق و شام چنین است. شورشیان همچنین مهمات و تسلیحات خود را که هرگز به این وفور در اختیار نداشتهاند، تلف میکنند. هر شورشی که در این منازعه کشته میشود و هر گلولهای که شلیک میشود، مستقیماً به نفع دولت اسد است. این منازعه سیل پناهندگان خاص خود را خواهد داشت و مردمی را آواره میکند که پیش از این آواره شده بودند.
به طور خلاصه، منازعه داخلی شورشیان بیانگر واگرایی جدی تلاشهای ایشان بوده و انجام عملیاتها علیه دولت اسد را مختل میکند و فشار بر مواضع مختلف دولت در منطقهای همچون الرقه را کاهش میدهد. آیاسآیاس برخی از مواضع دفاعی خود را برچیده تا در برابر رقبای خود متمرکز شود و همچنین تنشهای داخلی ایشان به نیروهای اسد اجازه داده است تا در حلب نیز پیروزیهایی را به دست آورند. همچنین گزارشها و شایعات بسیاری در دست است که آیاسآیاس و نیروهای دولتی در ظاهر یا به طور مخفی، با یکدیگر همکاری میکنند. اگر چنین باشد این بیش از هر چیزی به نفع دولت تمام میشود، هم به لحاظ عملیاتی و هم از این جهت که تفرقه و سوءظن را در میان نیروهای شورشی افزایش میدهد.
پیامدها و چشمانداز
نتیجه این منازعه و اینکه چه زمان به پایان خواهد رسید، بسیار تعیین کننده است. با گذشت بیشتر از سه هفته از این درگیریها، هیچ نتیجه مشخصی آشکار به نظر نمیرسد: آیاسآیاس در برخی مناطق بر اوضاع مسلط است و جبهه اسلامی و متحدین آن در برخی مناطق دیگر. پیروزی قطعی در هر یک از اطراف این منازعه، مسیر آینده شورش را مشخص خواهد ساخت اما یک جنگ طولانی مدت و بدون نتیجه ـ که بیشتر محتمل به نظر میرسد ـ در بلند مدت به نفع دولت اسد بوده و روایتی را که دولت برای این جنگ طرح کرده، تقویت میکند. دمشق اصرار خواهد داشت تا این منازعه همچنان ادامه پیدا کند و هر آنچه که بتواند خواهد کرد تا از ادامه این منازعه مطمئن شود.
هر چند که پیروزی کامل یک طرف بعید به نظر میرسد، اما یک پیروزی نسبی در طرف جبهه اسلامی و متحدین آن به مثابه کمک شایانی است به اسلامگرایان معتدل و اپوزیسیون سکولار. این امر همچنین تا حدودی از فشار کنونی که خشونتهای آیاسآیاس بر مردم وارد میکند، میکاهد. اما اگر آیاسآیاس غالب شود، حمایت خارجی از شورشیان کمتر از این خواهد شد و به کار گرفتن مردم غیر نظامی در مناطق تحت کنترل شورشیان دشوارتر از این میشود.
در این موقعیت، کمک به شورشیان میانهروتر ـ و احتمالاً برخی از اسلامگراها ـ در جنگ علیه آیاسآیاس، منطقی است. چنین کمکهایی میتواند منجر به نتیجهای شود که به نفع آمریکا و متحدین آن است: پیروزی شورشیان میانهرو بر افراطیها و احتمالاً پیروزی نهایی در برابر دولت اسد.