سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۱

باز هم ماکت امام و تحقیری دیگر!

دست‌اندرکاران بزرگوار! اندکی برای ایرانیان ارزش قایل شوید و نگذارید به هر بهانه‌ای این گونه تحقیر شوند. باور کنید زندگی آبرومندانه حق ایرانی است!
کد خبر : ۱۶۱۶۵۶

صراط: در دوره نوجوانی وقتی از سخنرانی شنیدم که امام علی(ع) سر در چاه فرو می‌برد و اندوه خود را با آن در میان می‌گذاشت، به شدت متعجب شدم که مگر چه خصوصیتی در چاه وجود دارد که آن حضرت با آن درد دل می‌کند؟ اما گذر زمانه امروزه حداقل این بنده را به آن جا رساند که گویی در برخی موارد تنها راه چاره آن است که انسان سر در چاه فرو برد و فریاد زند، چون قطعا در میان آدمیان پیرامون خود گوش شنوایی که بتوانی با او درد دل کنی نمی‌یابی و اگر در فضای آزاد هم فریاد ناله بلند کنی چه بسا متهم به چیزی شوی که تاوان سختی داشته باشد! همه این رنج‌ها و برآشفتن‌ها برای آن است که گاهی بعضی رفتارها با پول بیت‌المال و هزینه زیاد و به نام ایرانی یا انقلابی توسط برخی افراد انجام می‌شود که با هیچ عقل و ارزشی جور در نمی‌آید، جز آن که آبروی ملتی برده شود، اما چه می‌توان کرد؟ وقتی در دوره‌ای ادبیاتی مستهجن و کوچه خیابانی نقل مجالس بزرگ و بزرگان بود، آن قدر به خود می‌پیچیدم که گاه توانم بریده می‌شد و به درگاه خدا می‌نالیدم که چه کرده‌ایم که باید در پیش دیگران این قدر حقیر جلوه کنیم؟ و در همان ایام، وقتی خبری را به مناسبت ایام ارجمند دهه فجر در خبرها خواندم که برخی برای خوشایند برخی دیگر، طی تشریفاتی در روز ۱۲ بهمن که روز ورود مرحوم امام به ایران بود، ماکتی، البته نسبتا نیمه‌اندام، از آن عزیز را از پله‌های هواپیما پایین آوردند و از میان دسته‌ای از مسئولین و نیروهای انتظامی گذراندند تا آنان تعظیم کنند، به سختی باور کردم که جامعه‌ای با فرهنگ و تمدن ایرانی این چنین دچار انحطاط شود، هم چنین وقتی در خبرها خواندم که وزیر آموزش و پرورش وقت در کنار ماکتی از امام، به گونه‌ای نشسته که گویی با او سخن می‌گوید، در عین این که برای فرهنگ و آموزش کشور افسوس خوردم، اما آن دوره را گذرا و مایه آزمون و ابتلا دانستم و در دل فریاد زدم. البته انصاف باید داد که در همان زمان برخی از دردمندان و آبروداران آن شوبازی را به نقد کشیدند و مخالفت‌هایی را ابراز کردند، هر چند روشن است که اثرات منفی آن رفتارها هرگز از چهره ایران اسلامی زدودنی نیست، ولی گذشت تا این که باز در خبرها خواندم که به مناسبت بزرگداشت دهه فجر که حقا ایام ارزشمندی است، این بار در مشهد مقدس، ماکتی مقوایی از آن بزرگ مرد را به همراه فرد فرانسوی از هواپیمایی فرانسوی! که باز ماکتی بیش نبود به صورتی بسیار بد و ابتدایی پیاده کردند تا ...! برای این همه تحقیرچه باید گفت؟ آیا جز فریاد و ناله در چاه، چاره‌ای وجود دارد؟ آیا بزرگداشت امام و ۱۲ بهمن این است؟ چرا باید مقلدوار تجربه سوخته‌ای آزموده شود که در زمان خودش بی‌مایگی‌اش نشان داده شده بود و چرا کسی برای این شهر بزرگ مذهبی و تاریخی که پایتخت فرهنگی ایران است، دل نمی‌سوزاند؟

فراموش نکنیم آسان‌ترین راه زشت‌نمایی و تخریب یک چیز، دفاع یا حمایت غلط از آن چیز است.