"صراط" / وبلاگستان - «سید مقدام حیدری» نویسنده تارنمای "چشم خدا" در بروز رسانی وبلاگ خود چنین نوشت:
این قانون پایستگی مرا یاد یک اصل قرآنی میاندازد و گمان میکنم این قانون، نمونه و مثالی از آن اصل کلان و جهانشمول قرآنی است که عبارت از «اندازهمندی سراسر عالم» است. در قرآن آمده است خداوند برای هر چیزی اندازهای قرار داده است؛ (قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً)[طلاق/3] و هر چیزی را به اندازهای مشخص آفریده است؛ (إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر)[قمر/49]. از این رو میتوان حدس زد که قوانین پایستگی زیادی در گوشه و کنار این عالم وجود دارد که «قانون پایستگی ماده و انرژی» تنها نمونهای از آنها است.
مثلا در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) به «پایستگی باران» اشاره شده است که میزان بارش باران در هر سال یکسان است، اما به امر خدا جای بارش از مکانی به مکان دیگر تغییر مییابد، چه این که اگر مردمی گناه کنند، خداوند سهم بارانشان را کاهش خواهد داد و آن را به دریا و کوهها و صحراها خواهد فرستاد؛ «إِنَّهُ مَا مِنْ سَنَةٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَةٍ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَضَعُهُ حَیْثُ یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعَاصِی صَرَفَ عَنْهُمْ مَا کَانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِی تِلْکَ السَّنَةِ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ إِلَى الْفَیَافِی وَ الْبِحَارِ وَ الْجِبَال»[کافی/ج2/ص272].
همچنین در معارف دینی ما به نوعی دیگر از پایستگی اشاره شده است که شاید بتوان آن را «پایستگی لذت» نامید. در این قانون «لذت انسان» یا دست کم بخشی از آن کم و زیاد نمیشود، بلکه از شکلی به شکل دیگر عوض میشود. مثلا کسی که با هواپرستی لذت ببرد، به همان اندازه از لذت عبادت و لذتهای معنوی ناکام خواهد ماند. و بر اساس همین قانون پایستگی لذت است که امیر المؤمنین(ع) این پرسش تفکربرانگیز را مطرح میکنند که چگونه کسی که از هوس خود چشم نمیپوشد، لذت عبادت را درک کند؛ «کَیْفَ یَجِدُ لَذَّةَ الْعِبَادَةِ مَنْ لَا یَصُومُ عَنِ الْهَوَى»[مستدرک الوسائل/ج12/ص115].
در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) به نمونهی دیگری از این دست پایستگیها اشاره شده است و آن «پایستگی انفاق» است. بر اساس این قانون هیچ کس نمیتواند از چنگ انفاق در راه خدا بگریزد و آن پول را برای خود نگه دارد. بنابراین اگر کسی انفاقهای واجب را رها کند، چرخ روزگار یا همان سنتها و قوانین قطعی خداوند، او را رها نخواهد کرد و به انفاقهای حرام وادار خواهد ساخت. امام فرمودند: «مَنْ لَمْ یُنْفِقْ فِی طَاعَةِ اللَّهِ ابْتُلِیَ بِأَنْ یُنْفِقَ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل».
در همان روایت گهربار و قیمتی، امام پرده از یکی دیگر از قوانین پایستگی جهان میگشایند که قانون «پایستگی فرمانبری» است. و آن این است که انسانها بناچار همه سرباز و سرسپرده و فرمانبراند، و در این میان فقط شکل فرمانبریشان تغییر میکند. پس کسی که نسبت به «ولی خدا» فروتنی نکند و در راستای تحقق آرمانهایش تلاش نکند و از او فرمان نپذیرد، دل خوش نکند که همهی این کارها را نسبت به دشمن خدا انجام خواهد داد! «وَ مَنْ لَمْ یَمْشِ فِی حَاجَةِ وَلِیِّ اللَّهِ ابْتُلِیَ بِأَنْ یَمْشِیَ فِی حَاجَةِ عَدُوِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[من لا یحضره الفقیه/ج4/ص412].
بیخود نیست که هر که از اول انقلاب تا کنون با ولایت امام و حضرت آقا درافتاد، خواه ناخواه به نفع آمریکا و اسرائیل ـ که دشمنان خدایند و ائمهی کفر این زمانند ـ گفت و نوشت و عمل کرد. معلوم میشود راستی راستی چنین قانونی در کار است و ما نمیدانستیم.
اگر «ولایتپذیری» و «فرمانبری» مشمول قانون پایستگی باشد، آن روی سکهی این دو مفهوم نازنین که «تبرّی» و «شِدّت» و «دشمنی» است نیز باید تحت این قانون پایستگی قرار بگیرد. چنین نیست؟ یعنی همان طور که روحیهی سربازی و فرمانبری در وجود ما قرار داده شده است و همه بناچار باید آن را نسبت به ولی خدا یا دشمن خدا خرج کنیم، همچنین همهی ما مقداری شِدّت و سرسختی و دشمنی در خود داریم و ناگزیر باید آن را اعمال کنیم و خرج کنیم. و باز در این میان تنها میتوانیم شکلِ سرسختی و مصداق آن را عوض کنیم و بس.
اگر روزی بیاید و قانون «پایستگی دشمنی» هم ثابت شود، آنگاه در تفسیر آیهی (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم)[فتح/29] باید گفت: این یاران مخلص حضرت پیامبر(ص) از آنجا که با کفّار سرسختند، با خودیها مهربانند؛ نه این که دو کار مستقل انجام میدهند که یکی سرسختی با کفار باشد و دیگری مهربانی با خودیها. چرا که هر انسان سهمیهی، مشخصی از دشمنی دارد، و اگر همهی آن را خرج دشمنان خدا کند، آن گاه نسبت به مردم و همکیشان خود نمیتواند نامهربان باشد، چون همهی دشمنیهایش را جای دیگری خرج کرده است.
حیف که این قانون در حد فرضیه است و هنوز به گوش مراکز علمی جهان نرسیده است، چه رسد به این که بخواهند ثابتش کنند. و گر نه بر اساس قانون «پایستگی دشمنی» راحت میتوانستیم بفهمیم چرا امام عزیز ما اینقدر در دل مردم مستضعف و آزادهی سراسر دنیا جای گرفته است. چون هیچ شخصیتی به اندازهی این بزرگمرد تاریخ بر ابرقدرتهای مستکبر دنیا نخروشیده بود وهیچ کس به اندازهی او نسبت به دشمنان سرسخت نبود. پس او که همهی دشمنیهایش را آنجا خرج کرده بود، نسبت به مسلمانان و مردم مظلوم دنیا باید مهربانترین و دوستداشتنیترین فرد دنیا باشد، و میبینید که بود.
قانون «پایستگی دشمنی» هنوز ثابت نشده است، بنابراین زیاد نباید جدیاش گرفت. اما اگر ثابت شده بود بدون نیاز به شواهد تاریخی میگفتیم: قاعدتا مهربانترین و یتیمنوازترین یار پیامبر(ص) که مصداق اتمّ این آیهی 29 سورهی فتح است، باید بیشترین تاریخ و سابقه را در کشتار دشمنان خدا داشته باشد. و میگفتیم: در میان یاران امام حسین(ع) حتما مهربانترین و محبوبترین فرد برای زنان و کودکان حرم، همان کسی است که بیشترین رعب و وحشت را بر سپاه عمر بن سعد انداخته است.
اگر این قانون ثابت شود و مردم آن را به عنوان اصلی مسلّم بپذیرند، آنگاه در میان نامزدهای مختلف ریاست جمهوری به کسی رأی خواهند داد که بیشترین سرسختی و دشمنی را با دشمنان اسلام داشته باشد، چون او از بیشترین ظرفیت مهربانی نسبت به مردم خویش برخوردار خواهد بود.
قانون «پایستگی دشمنی» برای هر دولتی سهمیهای از دشمنی و تندی و سرسختی قائل است که اگر نسبت به دشمنان مستکبر ما خرج نشود، هر از گاهی نسبت به دوستان و خودیها خرج خواهد شد.
وقتی آقای رئیس جمهور، تندی و شدت و غلظت خود را نسبت به یکی از طاغوتهای سفاک و جنایتکار زمان خرج نکند و او را «بسیار مؤدب و باهوش» بخواند، این شدت و تندی قطعا و ناگزیر جای دیگری خرج خواهد شد. و از همین روست که بخش عظیمی از مردم را که شامل برخی از مراجع تقلید و علمای بزرگ و ائمه ی جمعه و اساتید حوزه و دانشگاه و خیل عظیمی از دانشجویان و نویسندگان و نمایندگان مجلس و صاحبنظران و... هستند، «کمسواد» و «مواجببگیر» خواند.
بر اساس قانون «پایستگی دشمنی» باید گفت: قطعا و بدون هیچ تردیدی، بیشترین اهانتها و جسارتها و انگزدنها به مردم، از دولتی سر خواهد زد که در کارنامهاش بیشترین نرمش و لبخند بیجا را نسبت به دشمن داشته باشد. اما فعلا دلمان خوش است که این قانون هنوز ثابت نشده است.
***
یکی از قوانین مشهوری که هنوز از دوران دانش آموزی به یادم مانده است، قانون «پایستگی ماده و انرژی است» که آن روزها که کمتر فارسی را پاس میداشتیم قانون «ثبات ماده و انرژی» میخواندیمش. این قانون میگوید: در واکنشهای فیزیکی و شیمیایی که در عالم رخ میدهد، هرگز مقدار ماده یا انرژی کم یا زیاد نمیشود، بلکه هم ماده و هم انرژی تنها از شکلی به شکل دیگر عوض میشوند. البته شاید با در نظر گرفتن نقطهی پیدایش و فرجام این عالم، اما و اگرهایی نسبت به این قانون علمی وجود داشته باشد، اما اگر از آغاز و انجام این جهان چشم بپوشیم، گویا این قانون در بقیهی پدیدهای شیمیایی و فیزیکی جهان درست و پذیرفتنی است.این قانون پایستگی مرا یاد یک اصل قرآنی میاندازد و گمان میکنم این قانون، نمونه و مثالی از آن اصل کلان و جهانشمول قرآنی است که عبارت از «اندازهمندی سراسر عالم» است. در قرآن آمده است خداوند برای هر چیزی اندازهای قرار داده است؛ (قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً)[طلاق/3] و هر چیزی را به اندازهای مشخص آفریده است؛ (إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر)[قمر/49]. از این رو میتوان حدس زد که قوانین پایستگی زیادی در گوشه و کنار این عالم وجود دارد که «قانون پایستگی ماده و انرژی» تنها نمونهای از آنها است.
مثلا در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) به «پایستگی باران» اشاره شده است که میزان بارش باران در هر سال یکسان است، اما به امر خدا جای بارش از مکانی به مکان دیگر تغییر مییابد، چه این که اگر مردمی گناه کنند، خداوند سهم بارانشان را کاهش خواهد داد و آن را به دریا و کوهها و صحراها خواهد فرستاد؛ «إِنَّهُ مَا مِنْ سَنَةٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَةٍ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَضَعُهُ حَیْثُ یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعَاصِی صَرَفَ عَنْهُمْ مَا کَانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِی تِلْکَ السَّنَةِ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ إِلَى الْفَیَافِی وَ الْبِحَارِ وَ الْجِبَال»[کافی/ج2/ص272].
همچنین در معارف دینی ما به نوعی دیگر از پایستگی اشاره شده است که شاید بتوان آن را «پایستگی لذت» نامید. در این قانون «لذت انسان» یا دست کم بخشی از آن کم و زیاد نمیشود، بلکه از شکلی به شکل دیگر عوض میشود. مثلا کسی که با هواپرستی لذت ببرد، به همان اندازه از لذت عبادت و لذتهای معنوی ناکام خواهد ماند. و بر اساس همین قانون پایستگی لذت است که امیر المؤمنین(ع) این پرسش تفکربرانگیز را مطرح میکنند که چگونه کسی که از هوس خود چشم نمیپوشد، لذت عبادت را درک کند؛ «کَیْفَ یَجِدُ لَذَّةَ الْعِبَادَةِ مَنْ لَا یَصُومُ عَنِ الْهَوَى»[مستدرک الوسائل/ج12/ص115].
در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) به نمونهی دیگری از این دست پایستگیها اشاره شده است و آن «پایستگی انفاق» است. بر اساس این قانون هیچ کس نمیتواند از چنگ انفاق در راه خدا بگریزد و آن پول را برای خود نگه دارد. بنابراین اگر کسی انفاقهای واجب را رها کند، چرخ روزگار یا همان سنتها و قوانین قطعی خداوند، او را رها نخواهد کرد و به انفاقهای حرام وادار خواهد ساخت. امام فرمودند: «مَنْ لَمْ یُنْفِقْ فِی طَاعَةِ اللَّهِ ابْتُلِیَ بِأَنْ یُنْفِقَ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل».
در همان روایت گهربار و قیمتی، امام پرده از یکی دیگر از قوانین پایستگی جهان میگشایند که قانون «پایستگی فرمانبری» است. و آن این است که انسانها بناچار همه سرباز و سرسپرده و فرمانبراند، و در این میان فقط شکل فرمانبریشان تغییر میکند. پس کسی که نسبت به «ولی خدا» فروتنی نکند و در راستای تحقق آرمانهایش تلاش نکند و از او فرمان نپذیرد، دل خوش نکند که همهی این کارها را نسبت به دشمن خدا انجام خواهد داد! «وَ مَنْ لَمْ یَمْشِ فِی حَاجَةِ وَلِیِّ اللَّهِ ابْتُلِیَ بِأَنْ یَمْشِیَ فِی حَاجَةِ عَدُوِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[من لا یحضره الفقیه/ج4/ص412].
بیخود نیست که هر که از اول انقلاب تا کنون با ولایت امام و حضرت آقا درافتاد، خواه ناخواه به نفع آمریکا و اسرائیل ـ که دشمنان خدایند و ائمهی کفر این زمانند ـ گفت و نوشت و عمل کرد. معلوم میشود راستی راستی چنین قانونی در کار است و ما نمیدانستیم.
اگر «ولایتپذیری» و «فرمانبری» مشمول قانون پایستگی باشد، آن روی سکهی این دو مفهوم نازنین که «تبرّی» و «شِدّت» و «دشمنی» است نیز باید تحت این قانون پایستگی قرار بگیرد. چنین نیست؟ یعنی همان طور که روحیهی سربازی و فرمانبری در وجود ما قرار داده شده است و همه بناچار باید آن را نسبت به ولی خدا یا دشمن خدا خرج کنیم، همچنین همهی ما مقداری شِدّت و سرسختی و دشمنی در خود داریم و ناگزیر باید آن را اعمال کنیم و خرج کنیم. و باز در این میان تنها میتوانیم شکلِ سرسختی و مصداق آن را عوض کنیم و بس.
اگر روزی بیاید و قانون «پایستگی دشمنی» هم ثابت شود، آنگاه در تفسیر آیهی (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم)[فتح/29] باید گفت: این یاران مخلص حضرت پیامبر(ص) از آنجا که با کفّار سرسختند، با خودیها مهربانند؛ نه این که دو کار مستقل انجام میدهند که یکی سرسختی با کفار باشد و دیگری مهربانی با خودیها. چرا که هر انسان سهمیهی، مشخصی از دشمنی دارد، و اگر همهی آن را خرج دشمنان خدا کند، آن گاه نسبت به مردم و همکیشان خود نمیتواند نامهربان باشد، چون همهی دشمنیهایش را جای دیگری خرج کرده است.
حیف که این قانون در حد فرضیه است و هنوز به گوش مراکز علمی جهان نرسیده است، چه رسد به این که بخواهند ثابتش کنند. و گر نه بر اساس قانون «پایستگی دشمنی» راحت میتوانستیم بفهمیم چرا امام عزیز ما اینقدر در دل مردم مستضعف و آزادهی سراسر دنیا جای گرفته است. چون هیچ شخصیتی به اندازهی این بزرگمرد تاریخ بر ابرقدرتهای مستکبر دنیا نخروشیده بود وهیچ کس به اندازهی او نسبت به دشمنان سرسخت نبود. پس او که همهی دشمنیهایش را آنجا خرج کرده بود، نسبت به مسلمانان و مردم مظلوم دنیا باید مهربانترین و دوستداشتنیترین فرد دنیا باشد، و میبینید که بود.
قانون «پایستگی دشمنی» هنوز ثابت نشده است، بنابراین زیاد نباید جدیاش گرفت. اما اگر ثابت شده بود بدون نیاز به شواهد تاریخی میگفتیم: قاعدتا مهربانترین و یتیمنوازترین یار پیامبر(ص) که مصداق اتمّ این آیهی 29 سورهی فتح است، باید بیشترین تاریخ و سابقه را در کشتار دشمنان خدا داشته باشد. و میگفتیم: در میان یاران امام حسین(ع) حتما مهربانترین و محبوبترین فرد برای زنان و کودکان حرم، همان کسی است که بیشترین رعب و وحشت را بر سپاه عمر بن سعد انداخته است.
اگر این قانون ثابت شود و مردم آن را به عنوان اصلی مسلّم بپذیرند، آنگاه در میان نامزدهای مختلف ریاست جمهوری به کسی رأی خواهند داد که بیشترین سرسختی و دشمنی را با دشمنان اسلام داشته باشد، چون او از بیشترین ظرفیت مهربانی نسبت به مردم خویش برخوردار خواهد بود.
قانون «پایستگی دشمنی» برای هر دولتی سهمیهای از دشمنی و تندی و سرسختی قائل است که اگر نسبت به دشمنان مستکبر ما خرج نشود، هر از گاهی نسبت به دوستان و خودیها خرج خواهد شد.
وقتی آقای رئیس جمهور، تندی و شدت و غلظت خود را نسبت به یکی از طاغوتهای سفاک و جنایتکار زمان خرج نکند و او را «بسیار مؤدب و باهوش» بخواند، این شدت و تندی قطعا و ناگزیر جای دیگری خرج خواهد شد. و از همین روست که بخش عظیمی از مردم را که شامل برخی از مراجع تقلید و علمای بزرگ و ائمه ی جمعه و اساتید حوزه و دانشگاه و خیل عظیمی از دانشجویان و نویسندگان و نمایندگان مجلس و صاحبنظران و... هستند، «کمسواد» و «مواجببگیر» خواند.
بر اساس قانون «پایستگی دشمنی» باید گفت: قطعا و بدون هیچ تردیدی، بیشترین اهانتها و جسارتها و انگزدنها به مردم، از دولتی سر خواهد زد که در کارنامهاش بیشترین نرمش و لبخند بیجا را نسبت به دشمن داشته باشد. اما فعلا دلمان خوش است که این قانون هنوز ثابت نشده است.