وی افزود: این دو گانگی آثار خود را در قالب ضعف هر دو مجموعه به جا گذاشت؛ نه مجموعه علوم جدید از دانش و بینش حوزویان بی نیاز بوده و نه مجموعه علوم حوزوی-چه در موضوع شناسی و چه در نتایج پژوهش علوم انسانی و علوم پایه- از علوم جدید بی نیاز بوده اند و این شکاف در طول تاریخ صد ساله اخیر همواره جامعه علمی ما را رنج داده است. البته به ظاهر در مقاطعی ممکن بود احساس نیاز نبوده باشد؛ اما نتیجه آن شکاف، فرایند جدایی در علم و بدنه اجتماع کشور بوده است.
سید حسن خمینی یادآور شد: این دو بخش به عنوان علومی که الگو و نهاد مرجع در جامعه بودند، پذیرفته شده بودند، اما آرام آرام خاستگاهشان هم از یکدیگر جدا شده و تأثیرشان در گروههای مرجع متفاوت شده و به سبب دوری رأس هرم از کف آن، متأثرین آنها هم دچار شکاف نسلی شدند. در نتیجه شرایط به گونه ای شد که این دو گروه اگر یک نتیجه علمی را می پذیرفتند، اما به دو زبان متفاوت سخن می گفتند.
وی ادامه داد: البته این تفاوت ریشه جهانی دارد و در همه جا میان علم گرایان و همه کسانی که به ماوراء الطبیعه اعتقاد داشتند اختلاف وجود داشت. این مسیر به فاجعه بزرگی انجامید که 70 سال بشریت را به کمونیسم دچار کرد و در واقع کمونیسم حاصل این نگاه مادی گرایانه و برخی ریشه های روانشناختی است.
سید حسن خمینی یادآور شد: انقلاب ما هم در روش این دو نهاد را با هم گره زد و هم تشدید این ارتباط، از ثمرات آن بود و نیز یکی شدن این دو حوزه-نه لزوما در روش- از آرمانهای آن است. اما وحدت حوزه و دانشگاه بعضا ممکن است سطحی تفسیر شود و به چند سمینار منتهی شود، در حالی که اینگونه نیست؛ بحث نگاه دین دارانه و نگاه دینی به عرصه های علمی لزوما به معنی وجود چند پوستر نیست و تقلیل امور فرهنگی به این کارها نتیجه اش همین چیزی می شود که اکنون میبینیم.
یادگار امام با بیان اینکه پیگیری وحدت حوزه و دانشگاه نگاه دیگری می طلبد، تصریح کرد: آن فضایی که قبل از انقلاب به نام روشنفکری دینی با حضور افرادی چون استاد مطهری و دکتر شریعتی و... شکل گرفت، حاصل گره زدن این دو نهاد با هم بود که بعد از انقلاب اثر پررنگی در مسیر انقلاب گذاشت.
وی یادآور شد: هدف، نتیجه و آرمان انقلاب وحدت حوزه و دانشگاه است و باید مراقب بود که این هدف به شکاف نرسد و دچار شکست نشود، البته بحمدلله دانشگاه آزاد معلول همین نگاه است. شاید در سالهای آغاز تأسیس این دانشگاه، خیلی ها مخالف آن بودند؛ اما واقعیت این است که نگاه ژرف آیت الله هاشمی رفسنجانی که این نیاز را تشخیص داده بودند؛ نقش مهمی در آن داشت. البته باید از جناب آقای جاسبی هم تشکر کنیم که در مدیریت خود زحمات فراوانی کشیدند؛ هر چند دیکته نوشته شده غلط هم دارد و طبیعی است که بیش از بیست سال مدیریت اشکالاتی هم داشته باشد.
یادگار امام با بیان اینکه میتوان تحلیل کرد که وحدت حوزه و دانشگاه در مقطع انقلاب با کدامین ابزار حاصل شد و عوامل شکاف آن کدامند، گفت: شرط پیروزی انقلاب وحدت است و شرط بقای آن هم وحدت میان اقوام، آحاد مردم، مذاهب و حوزه-دانشگاه است. اگر کسی دلش به حال مملکت می سوزد باید مراقب باشد تا این وحدت نسوزد. اما اگر کسی به ظاهر دلسوز است، اما در عمل در جهت پاره پاره کردن جامعه قدم برمی دارد خواسته یا ناخواسته ریشه های جامعه را می خشکاند. همه باید در کنار هم باشند و اگر یک ملت با هم جمع شدند توانایی کارهای بسیار بزرگی را دارند.
وی ادامه داد: جمله «همه با هم» امام با آن بیان شیرین ایشان، لقلقه زبان نیست؛ بلکه آموزه همیشگی ماست و یکی از عوامل وحدت آفرین در جامعه، «گذشت» است؛ هر دو نفر که با هم زندگی میکنند، اگر قرار باشد از کوچکترین دلخوری میان آنها، شکاف و نقار ایجاد شود اتحادشان می شکند. تعبیر لطیفی در قرآن وجود دارد که می فرماید «فاصفح الصفح الجمیل»؛ عفو با صفح متفاوت است. صفح به معنای چشم پوشی کردن و ندیدن برخی امور است. گاهی اوقات ما عفو می کنیم و این بدان معناست که می گوییم من می دانم تو خطا کرده ای، اما عفوت می کنم؛ اما صفح یعنی اساسا من کار تو را ندیدم.
سید حسن خمینی تصریح کرد: عامل و لازمه بسیار بزرگ وحدت، دل بی کینه است. امام می فرمود که «انتقاد و بلکه تخطئه از الطاف خفیه الهی است»؛ انسانها می توانند همدیگر را نقد کنند، اما این دلیل بر رد و طرد و چند پاره شدن ملت و امت نیست و لذا ادبیاتی که انتخاب می کنیم نباید ادبیاتی باشد که جامعه را چند پاره کند.
وی افزود: یکی دیگر از عوامل از میان برنده وحدت این است که افراد احساس کنند مورد ظلم واقع شده اند. یکی از موارد این احساس این است که کسی بگوید من نتوانستم به فلان درجه مورد نظر که می خواستم و می توانستم، برسم. در یک جامعه همه باید احساس کنند اگر استعداشان را بارور کنند می توانند مسیر تکامل را تا آخرین درجه طی کنند.
یادگار امام در ادامه سخنان خود اظهار داشت: امروز دانشگاه آزاد می تواند و باید منادی و مجری وحدت حوزه و دانشگاه باشد؛ نه به این معنا که دانشگاه آزاد حوزه است؛ بلکه بدین معنا که می تواند آغوش خود را بسوی اندیشه وحدت آفرین باز کند و امیدوارم کار فرهنگی دانشگاه آزاد به این نتیجه برسد. زیرا دکتر میرزاده و دکتر هاشمی به این هدف باور دارند و در این کار به نصب چند تابلو، پوستر و عکس بسنده نکنیم که گویی کار فرهنگی همین است. بلکه کار فرهنگی باید ریشه در دلها داشته باشد. در این راستا اگر به جامعه جوان نشان دهید که طریق بهتر زیستن دین دار زیستن است، خودشان به آن سمت می روند.
وی ادامه داد: در کار فرهنگی باید بگذارید که مخاطب خودش نتیجه را انتخاب کند و البته شاید صرفا به عنوان مشاور بتوانید نشان دهید که طریقه بهتری برای زندگی کردن وجود دارد.
عضو هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره مجدد به نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در تأسیس و حیات این دانشگاه، وی را وزنه سنگین مدیریتی خواند که حافظ دانشگاه آزاد و حرکت کننده در مسیر تعالی آرمانهای امام و انقلاب بوده است و افزود: بزرگترین سرمایه دانشگاه آزاد مدیریت شاداب آن است که می تواند امیدوارانه به سوی تغییر قدم بردارد و من با این مدیریت جدید احساس می کنم که خمودگی بوروکراتیک در دانشگاه آزاد به حداقل خود رسیده و می توان گفت به یک حرکت خام گره نخورده اید.
وی ابراز امیدواری کرد که دوره جدید مدیریت دانشگاه آزاد به دوره درخشان آن تبدیل شود.