صراط: هجوم دشمنان به مدینه قطعی بود و مسلمین برای دفاع از خود، به فرمان پیامبر(ص) خندق حفر میکردند. تهدید دشمن جدی بود و نهال اسلام نوپا! منافقین شروع به تبلیغات مسموم کردند که ما نمیتوانیم در برابر کفار مقاومت کنیم و اشتباه کردیم با آنها درافتادیم و این همه زحمت ثمری جز گرسنگی و محاصره نداشته است! آنها که سستایمان بودند تحتتاثیر قرار گرفتند و شروع به غرزدن کردند! پیامبر در معجزهای آشکار، آنها را به فتح ایران و روم و شام بشارت دادند که یعنی این سختیهای زودگذر و این گرسنگیها، شما را از هدف مقدس و والایتان باز ندارد، صبور باشید که اسلام عالمگیر خواهد شد. کورباطنان با آنکه میدانستند وعدههای او همه صدق و راستی است، منافقانه پوزخند زدند که ما در سیر کردن شکممان مشکل داریم و او از فتح امپراطوری عظیم ایران و روم سخن میگوید!
تاریخ نشان داد که آن روز مسلمین در نزدیکترین نقطه به قله فتح قرار داشتند و اگر مردم به سخن منافقین گوش داده بودند، از همان راهی که آمده بودند برمیگشتند و به دوران ذلت و جاهلیت سقوط میکردند. اما در سایه اعتماد به سرانگشت الهی پیامبر(ص)، هدف را گم نکردند و به سخن منافقین اهمیتی ندادند و در آن جنگ و مراحل بعد پیروز شدند.
ناامید کردن مردم و برگرداندن آنها از میانه راهی که با سختی پشت سر گذاشتهاند و ثمره مجاهدتهای خودشان و خون جوانان برومندشان است، همیشه از اهداف و آرزوهای دست نیافتنی دشمنان بوده و جنگ روانی همهجانبه آنها از سپیده دم پیروزی انقلاب اسلامی، نشان از امید بستن آنها به این روش بوده است.
آنها برای رسیدن به هدف خود و متوقف کردن روند پرشور انقلاب به دست همان مردمی که انقلاب کردهاند، دقیقا از روش دوران پیامبر(ص) استفاده میکنند. با اینکه شرایط و اقتدار امروز ایران به فضل الهی، قابل مقایسه با مسلمین آن دوران نیست اما استفاده از حربه «تهدید» و «تحریم» نشان دهنده یکی بودن راه قدرتهای استکباری امروز و آن روز است. گویی تاریخ کفار و منافقین آن روزگار را با گذر از تونلی 1400 ساله به ایران امروز آورد تا با همان تاکتیک حکومت فرزندان خلف رسولالله(ص) را مورد هجمه قرار دهد! به مثابه آن روزگار، امروز هم روشهایی برای ایجاد دلسردی در مردم بکار گرفته میشود:
1- یکی از مهمترین ابزارهای این عملیات فریب، بزرگنمایی مشکلات و ناملایمات است.
تردیدی نیست که در یک جامعه بزرگ و کشوری که قرار است با تکیه بر توانمندیهای مردم خودش و بدون توجه و نیاز به ابرقدرتها، نظمی نوین و طرحی نو دراندازد، مشکلات و ناملایماتی وجود دارد. مشکلاتی که البته در هر جای دیگر دنیا و هر نظام مدعی هم دیده میشود و میتوان گفت جزو امور طبیعی زندگی بشری است. اما همین مشکلات - که وظیفه همه مسئولین و مردم تلاش برای رفع آنهاست- دستمایه آرزومندان برای ناامید کردن مردم میشود. آنها یک معضل و مشکل- البته ناراحتکننده را- به قدری عمده میکنند و در صدر اخبار و هیاهوی رسانهای خود مینشانند که گویی در جامعه هیچ نقطه روشنی نیست و هرچه هست و هست سیاهی و تاریکی است!
2- برای تکمیل چرخه فوق و اخلال در امور روزمره مردم و ناامید کردنشان از انقلاب، دشمنان ما عواملی از خودشان را به بدنه مدیریتی جامعه تزریق میکنند! بخشی از این افراد کسانی هستند که به لحاظ فکری و سبک مدیریتی و نوع جهانبینی، مرعوب غرب هستند. این گروه بیهیچ مزد و مواجبی گام در راهی میگذارند که دشمن برنامهریزی کرده است. آنها با دور کردن سبک مدیریتی کشور از اهداف کلان معمار کبیر انقلاب و تغییر اولویتها، سبک زندگی مردم را عوض کرده و میکنند و تدریجا چیزهایی را برای مردم مهم و عمده میکنند که هرگز هدف ما نبوده است و سپس همین افراد با به کار بستن نسخههای دیکته شده از سوی آنها که به عنوان مشهورات علمی و مدیریتی به خورد مردم جهان داده شده است، روز به روز بر مشکلات مردم میافزایند و البته همه این ناکارآمدیها را به اسم نظام اسلامی ثبت میکنند! و چه بهانهای بهتر از این برای بوقهای تبلیغاتی و ناامید کردن مردم!؟
3- همزمان با اقدامات فوق، خط دیگری هم توسط دشمنان در راستای پشیمان نمودن مردم شکل میگیرد و آن پنهان کردن توفیقات و موفقیتهای نظام است. از دید آنها، مردم نباید بدانند که سی و پنج سال قبل و پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در چه موقعیتی بودند و امروز در چه موقعیتی! نباید بدانند که سالها قبل عزت و شرف مردم ایران کالایی پست و بیارزش بود و آمریکاییها برای حضورشان در ایران «حق توحش» دریافت میکردند! مردم نباید بدانند که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جوانان و نخبگان ما امکان حل کوچکترین مشکل کشور را نداشتند و اساسا وابستگی حاکم بر سیستم مدیریتی کشور اجازه تفکر و پویایی را از فرزندانمان سلب کرده بود. آنها به جد تلاش میکنند که فرزندان ما خبردار نشوند که از سپیدهدم انقلاب تاکنون، هزاران مشکل و معضل مهم و حیاتی- که هر یک برای سرنگونی یک نظام مقتدر کافی بوده است- به دست توانای فرزندان همین مرز و بوم حل شده و از پیش پای برداشته شده است.
مردم باید مفاخر خود را فراموش کنند. باید فراموش کنند که چمران همان نابغه علمی و عارف واصل و از برترین مردهای اتمی ایران، مجاهدی نستوه بود که در جبهههای نبرد در کسوت یک بسیجی گمنام جنگید و جانش را نثار آرمان امام(ره) کرد. باید فراموش کنند شهریاریها و احمدی روشنها در اندک زمانی، با دست خالی و در اوج ناجوانمردانهترین تحریمها، پرچم پرافتخار عزت و اقتدار علمی ما را در جهان به اهتزاز درآوردند و جهانیان را به شگفتی واداشتند و ثابت کردند که «ما میتوانیم».
این تلاشها و افتخارات و همه پیروزیهای به دست آمده، با غفلت عجیب و تاسفبار رسانههای خودمان- اعم از رسانه ملی و دیگر رسانهها- کمتر دیده شد و در مقابل مردم بیشتر شاهد نمایش تلخکامیها و ناکامیها بودند تا موفقیتها و افتخارات!
در حالی که امروزه هر انسان منصفی اذعان میکند که وضع ایران امروز با آنچه قبل از انقلاب بوده، اساسا قابل مقایسه نیست و امروزه افزون بر عزت و اقتدار روحی و معنوی مردم کشورمان- که از مهمترین اهداف و دستاوردهای انقلاب اسلامی است- در تمامی حوزههای زیست انسانی هم رشد پرشتاب و خیرهکنندهای داشته است به گونهای که مورد رشک و حسد دیگران واقع شدهایم. امروز ایران آن کشور نوکر و دستنشاندهای نیست که وزیرش را سفارت آمریکا تعیین میکرد. امروز ایرانی که قبل از انقلاب نیمی از مردمش بیسواد بودند، دارای پرشتابترین رشد علم در جهان است. ایرانی که در قبل از انقلاب بیماریهای مسری و واگیردار، چهرهاش را زشت و نسل آیندهاش را تهدید میکرد، امروز مرزهای علم پزشکی را پشت سر گذاشته و پیشگام بهداشت و درمان شده است.
اینها برای دشمنان، تلخ و غیرقابل تحمل است و همه تلاششان این است که این فتوحات دیده نشود و مردم عقبماندگیهای گذشته و عزت امروز را فراموش کنند!
4- و بالاخره یکی از مهمترین اقدامات دشمن برای ناامید کردن مردم از راهی که طی کردهاند، تبلیغ و تمرکز بر روی نقطه آرمانی و ایدهآل بدون توجه به واقعیات و امکانات موجود است.
ترسیم رویاگونه امکانات و رفاهیات برای اقشار جامعه به خصوص اقشار محروم و مقایسه وضع کنونی آنها با وضع ترسیم شده و القای بذر یأس و ناامیدی در دل مردم و جا انداختن این سخن که «ایران هرگز به آنچه که ترسیم شده نمیرسد» حربهای است که این روزها بیش از گذشته شاهد آنیم.
این همه تبلیغ و تلاش در حالی است که همه میدانند- و خود آنها بهتر از همه- که ما در چند قدمی قلهایم! قله پرافتخاری که هیچ کس تصورش را هم نمیکرد که به آن برسیم. مردم ما با گذر از سختترین موانع و با پشت سر گذاشتن روزهای بسیار سخت و تلخ به این مقطع تاریخی رسیدهاند و دشمن بیمناک از توفیق ما، همه توان خود را برای ناامید کردنمان به کار بسته است.
این تلاش امروزی نیست و تازگی ندارد. اما چون ماهیت مردم و انقلاب ما را نمیشناسند، تاکنون به جایی نرسیدهاند و بعد از این هم نخواهند رسید. آنها نمیفهمند مادری که لباس شهادت بر تن فرزندانش پوشانده، به دنبال نان و آب نبوده است! نمیدانند نوجوانی که سلامتیاش را تقدیم انقلاب کرده، با سیدالشهدا(ع) معامله کرده است. آنها از تحریم و گزینه نظامی میگویند تا ما را وادار به سازش کنند! وعده میدهند که اگر با آنها کنار بیاییم، نگاه ملاطفتآمیزشان شامل حال ما میشود! نمیدانند که در همه راهپیماییهای ما مرگ بر آمریکا، اولین و آخرین جواب ما به آنهاست و شرفمان را با هیچ چیز معامله نمیکنیم. این همان درسی است که امامراحل و خلف صالحش به ما آموختهاند.
تاریخ نشان داد که آن روز مسلمین در نزدیکترین نقطه به قله فتح قرار داشتند و اگر مردم به سخن منافقین گوش داده بودند، از همان راهی که آمده بودند برمیگشتند و به دوران ذلت و جاهلیت سقوط میکردند. اما در سایه اعتماد به سرانگشت الهی پیامبر(ص)، هدف را گم نکردند و به سخن منافقین اهمیتی ندادند و در آن جنگ و مراحل بعد پیروز شدند.
ناامید کردن مردم و برگرداندن آنها از میانه راهی که با سختی پشت سر گذاشتهاند و ثمره مجاهدتهای خودشان و خون جوانان برومندشان است، همیشه از اهداف و آرزوهای دست نیافتنی دشمنان بوده و جنگ روانی همهجانبه آنها از سپیده دم پیروزی انقلاب اسلامی، نشان از امید بستن آنها به این روش بوده است.
آنها برای رسیدن به هدف خود و متوقف کردن روند پرشور انقلاب به دست همان مردمی که انقلاب کردهاند، دقیقا از روش دوران پیامبر(ص) استفاده میکنند. با اینکه شرایط و اقتدار امروز ایران به فضل الهی، قابل مقایسه با مسلمین آن دوران نیست اما استفاده از حربه «تهدید» و «تحریم» نشان دهنده یکی بودن راه قدرتهای استکباری امروز و آن روز است. گویی تاریخ کفار و منافقین آن روزگار را با گذر از تونلی 1400 ساله به ایران امروز آورد تا با همان تاکتیک حکومت فرزندان خلف رسولالله(ص) را مورد هجمه قرار دهد! به مثابه آن روزگار، امروز هم روشهایی برای ایجاد دلسردی در مردم بکار گرفته میشود:
1- یکی از مهمترین ابزارهای این عملیات فریب، بزرگنمایی مشکلات و ناملایمات است.
تردیدی نیست که در یک جامعه بزرگ و کشوری که قرار است با تکیه بر توانمندیهای مردم خودش و بدون توجه و نیاز به ابرقدرتها، نظمی نوین و طرحی نو دراندازد، مشکلات و ناملایماتی وجود دارد. مشکلاتی که البته در هر جای دیگر دنیا و هر نظام مدعی هم دیده میشود و میتوان گفت جزو امور طبیعی زندگی بشری است. اما همین مشکلات - که وظیفه همه مسئولین و مردم تلاش برای رفع آنهاست- دستمایه آرزومندان برای ناامید کردن مردم میشود. آنها یک معضل و مشکل- البته ناراحتکننده را- به قدری عمده میکنند و در صدر اخبار و هیاهوی رسانهای خود مینشانند که گویی در جامعه هیچ نقطه روشنی نیست و هرچه هست و هست سیاهی و تاریکی است!
2- برای تکمیل چرخه فوق و اخلال در امور روزمره مردم و ناامید کردنشان از انقلاب، دشمنان ما عواملی از خودشان را به بدنه مدیریتی جامعه تزریق میکنند! بخشی از این افراد کسانی هستند که به لحاظ فکری و سبک مدیریتی و نوع جهانبینی، مرعوب غرب هستند. این گروه بیهیچ مزد و مواجبی گام در راهی میگذارند که دشمن برنامهریزی کرده است. آنها با دور کردن سبک مدیریتی کشور از اهداف کلان معمار کبیر انقلاب و تغییر اولویتها، سبک زندگی مردم را عوض کرده و میکنند و تدریجا چیزهایی را برای مردم مهم و عمده میکنند که هرگز هدف ما نبوده است و سپس همین افراد با به کار بستن نسخههای دیکته شده از سوی آنها که به عنوان مشهورات علمی و مدیریتی به خورد مردم جهان داده شده است، روز به روز بر مشکلات مردم میافزایند و البته همه این ناکارآمدیها را به اسم نظام اسلامی ثبت میکنند! و چه بهانهای بهتر از این برای بوقهای تبلیغاتی و ناامید کردن مردم!؟
3- همزمان با اقدامات فوق، خط دیگری هم توسط دشمنان در راستای پشیمان نمودن مردم شکل میگیرد و آن پنهان کردن توفیقات و موفقیتهای نظام است. از دید آنها، مردم نباید بدانند که سی و پنج سال قبل و پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در چه موقعیتی بودند و امروز در چه موقعیتی! نباید بدانند که سالها قبل عزت و شرف مردم ایران کالایی پست و بیارزش بود و آمریکاییها برای حضورشان در ایران «حق توحش» دریافت میکردند! مردم نباید بدانند که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جوانان و نخبگان ما امکان حل کوچکترین مشکل کشور را نداشتند و اساسا وابستگی حاکم بر سیستم مدیریتی کشور اجازه تفکر و پویایی را از فرزندانمان سلب کرده بود. آنها به جد تلاش میکنند که فرزندان ما خبردار نشوند که از سپیدهدم انقلاب تاکنون، هزاران مشکل و معضل مهم و حیاتی- که هر یک برای سرنگونی یک نظام مقتدر کافی بوده است- به دست توانای فرزندان همین مرز و بوم حل شده و از پیش پای برداشته شده است.
مردم باید مفاخر خود را فراموش کنند. باید فراموش کنند که چمران همان نابغه علمی و عارف واصل و از برترین مردهای اتمی ایران، مجاهدی نستوه بود که در جبهههای نبرد در کسوت یک بسیجی گمنام جنگید و جانش را نثار آرمان امام(ره) کرد. باید فراموش کنند شهریاریها و احمدی روشنها در اندک زمانی، با دست خالی و در اوج ناجوانمردانهترین تحریمها، پرچم پرافتخار عزت و اقتدار علمی ما را در جهان به اهتزاز درآوردند و جهانیان را به شگفتی واداشتند و ثابت کردند که «ما میتوانیم».
این تلاشها و افتخارات و همه پیروزیهای به دست آمده، با غفلت عجیب و تاسفبار رسانههای خودمان- اعم از رسانه ملی و دیگر رسانهها- کمتر دیده شد و در مقابل مردم بیشتر شاهد نمایش تلخکامیها و ناکامیها بودند تا موفقیتها و افتخارات!
در حالی که امروزه هر انسان منصفی اذعان میکند که وضع ایران امروز با آنچه قبل از انقلاب بوده، اساسا قابل مقایسه نیست و امروزه افزون بر عزت و اقتدار روحی و معنوی مردم کشورمان- که از مهمترین اهداف و دستاوردهای انقلاب اسلامی است- در تمامی حوزههای زیست انسانی هم رشد پرشتاب و خیرهکنندهای داشته است به گونهای که مورد رشک و حسد دیگران واقع شدهایم. امروز ایران آن کشور نوکر و دستنشاندهای نیست که وزیرش را سفارت آمریکا تعیین میکرد. امروز ایرانی که قبل از انقلاب نیمی از مردمش بیسواد بودند، دارای پرشتابترین رشد علم در جهان است. ایرانی که در قبل از انقلاب بیماریهای مسری و واگیردار، چهرهاش را زشت و نسل آیندهاش را تهدید میکرد، امروز مرزهای علم پزشکی را پشت سر گذاشته و پیشگام بهداشت و درمان شده است.
اینها برای دشمنان، تلخ و غیرقابل تحمل است و همه تلاششان این است که این فتوحات دیده نشود و مردم عقبماندگیهای گذشته و عزت امروز را فراموش کنند!
4- و بالاخره یکی از مهمترین اقدامات دشمن برای ناامید کردن مردم از راهی که طی کردهاند، تبلیغ و تمرکز بر روی نقطه آرمانی و ایدهآل بدون توجه به واقعیات و امکانات موجود است.
ترسیم رویاگونه امکانات و رفاهیات برای اقشار جامعه به خصوص اقشار محروم و مقایسه وضع کنونی آنها با وضع ترسیم شده و القای بذر یأس و ناامیدی در دل مردم و جا انداختن این سخن که «ایران هرگز به آنچه که ترسیم شده نمیرسد» حربهای است که این روزها بیش از گذشته شاهد آنیم.
این همه تبلیغ و تلاش در حالی است که همه میدانند- و خود آنها بهتر از همه- که ما در چند قدمی قلهایم! قله پرافتخاری که هیچ کس تصورش را هم نمیکرد که به آن برسیم. مردم ما با گذر از سختترین موانع و با پشت سر گذاشتن روزهای بسیار سخت و تلخ به این مقطع تاریخی رسیدهاند و دشمن بیمناک از توفیق ما، همه توان خود را برای ناامید کردنمان به کار بسته است.
این تلاش امروزی نیست و تازگی ندارد. اما چون ماهیت مردم و انقلاب ما را نمیشناسند، تاکنون به جایی نرسیدهاند و بعد از این هم نخواهند رسید. آنها نمیفهمند مادری که لباس شهادت بر تن فرزندانش پوشانده، به دنبال نان و آب نبوده است! نمیدانند نوجوانی که سلامتیاش را تقدیم انقلاب کرده، با سیدالشهدا(ع) معامله کرده است. آنها از تحریم و گزینه نظامی میگویند تا ما را وادار به سازش کنند! وعده میدهند که اگر با آنها کنار بیاییم، نگاه ملاطفتآمیزشان شامل حال ما میشود! نمیدانند که در همه راهپیماییهای ما مرگ بر آمریکا، اولین و آخرین جواب ما به آنهاست و شرفمان را با هیچ چیز معامله نمیکنیم. این همان درسی است که امامراحل و خلف صالحش به ما آموختهاند.