به گزارش گروه سیاسی صراط، روز گذشته تعدادی از رسانههای جریان فتنه و ضدانقلاب از دستگیری سه تن در راهپیمایی 22 بهمن خبر دادند و ناشیانه تلاش کردند تا علت دستگیری را صرفا "حمل عکس هایی از خاتمی و روحانی" عنوان کنند!
این رسانه ها البته ساعاتی بعد خبر دادند که همین افراد آزاد شده اند اما توضیحی درباره علت واقعی دستگیری آنها نداده اند.
به نظر می رسد حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن در حالی که مطالبات واقعی آنها از شعارهایی که سر دادند و پلاکاردها و "دستنوشته"هایی که در دست داشتند به وضوح قابل تشخیص بود، رسانه های جریان فتنه را دچار سردرگمی کرده است.
در ماه های اخیر، جریان اصلاح طلبان و حامیان دولت با ارائه تصور خود از مطالبات مردم به عنوان مطالبات واقعی تلاش کرده اند تا مردم را موافق سیاست های خود در طرح هایی مانند سبد کالا و نیز مذاکرات هسته ای نشان دهند.
این در حالی است که دست نوشته ها و شعارهای مردمی موضوع دیگری را نشان می دهد که چندان به مذاق آنها خوش نیامده است. نگاهی به تصاویر زیر و مرور مطالبات مردم از دولت، شاید علت این سردرگمی را مشخص کند.
این ها توسط حجتیه هدایت می شوند ! دوستان آقایان 11 روز خانه نشینی
روحانی خیلی اشتباه میکند!!
متن خبر به نقل از بهار نیوز:
دوستان سلام از روز چهارشنبه 16 بهمن که به دنبال احضار دادستانی محترم انقلاب به بازپرسی رفته بودم تا امروز کسر قابلتوجهی از دوستان و دانشجویانم ابراز محبت کرده و از کم و کیف ماجرا پرسیدهاند. ظرف این چندروزه از جمله در خود روز چهارشنبه نکات جالبی اتفاق افتادهاند که هم انسان را دلگرم میکنند و هم برخی بیمهریها که متقابلاً دلسردکننده هستند. تصمیم دارم اگر عمری باقی بود ماجرا را تحت عنوان «داستان یک بازپرسی» برایتان بنویسم؛
اما چون خیلی از دوستان میپرسند که چی شده و کار به کجا کشیده تصمیم گرفتم یک مقداری خدمتتان توضیح بدهم که وضعیت احضارم به دادستانی در حال حاضر از چه قرار است. من روز سه شنبه 15 بهمن هم رسماً احضاریه دادسرای انقلاب را دریافت کردم و هم تلفنی به هم اطلاع داده شد که سه روز وقت دارم که بایستی خود را به دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی نمایم. همان فردایش صبح اول وقت رفتم. بازپرسیام در حدود 5 ساعت به درازا کشید که داستان آن را جداگانه خواهم گفت. شاکی من نه روزنامه کیهان است و نه جناب آقای شریعتمداری. بلکه مدعیالعموم یا همان دادستان انقلاب است؛ اما مبنای شکایت، نامه سرگشادهای است که بنده در پاسخ به نامه آقای شریعتمداری خطاب به ایشان نوشته بودم. مشخصاً هم دادستان محترم بر روی دو نکته از آن نامه دست گذاردهاند.
نکته اول انتقاد بنده به نحوه دادرسی متهمین پرونده معروف به اختلاس 3000 میلیارد تومانی میباشد. مقوله دوم در خصوص انتقادم به فعالیتهای هستهای است و اینکه گفتهام هستهای کمکی به پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی کشور نکرده. این دو اظهار نظرِ بنده را دادستان محترم انقلاب توهین و افتراء به دستگاه قضا و قضات، تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام دانستهاند.
در پایان بازپرسی هم جناب بازپرس شعبه آقای شفیعی که رفتارشان انصافاً با بنده محترمانه بود این اتهامات را به اصطلاح به بنده تفهیم کردند و فرمودند با قرار کفالت 50 میلیون تومانی می توانی بروی تا مراحل بعدی پرونده؛ به عبارت دیگر بنده آزاد هستم تا یکی از این روزها برایم احضاریه بیاید که در فلان روز و فلان ساعت در فلان شعبه دادگاه انقلاب میبایستی حضور پیدا کنم. ممکن هم هست که دادستان اتهامات را خیلی سنگین ندانسته و قرار منع تعقیب صادر نمایند.
این کل ماجرای آن روز بود. اما در خصوص حوادث و ماجراهای پشت پرده آن روز هم چند نکته را بگویم. حدود ساعت یک درحالیکه بازپرسی همچنان ادامه داشت، آقای شفیعی بازپرسم گفتند که بازپرسی دارد تمام میشود و تا صدور کیفرخواست شما آزاد هستید اما یک نفر که کارمند رسمی دولت باشد با فیش حقوق و حکم رسمی میبایستی بیاید دادسرا و ضامن شما بشود. مبلغ ضمانت هم 50 میلیون تومان در نظر گرفتهشده.
من با استفاده از تلفن بازپرس با دانشکده حقوق تماس گرفتم و تنها کسی که پیدا کردم خانم رحمانی کارشناس مرکز مطالعات بینالمللی دانشکده بود؛ اما ایشان خرید خدمتی بودند و ازشان خواستم که یکی از همکاران که رسمی است را پیدا کنند و از ایشان خواهش کنند بیاید ضامن من بشود. چون از ایشان خبری نشد نگران شدم و تلفن زدم به دفتر رئیس دانشگاه آقای دکتر فرهاد رهبر. صورت مسئله را به آقای اسماعیل نژاد رئیس دفتر دکتر رهبر گفتم. باورم نمیشد وقتی دکتر فرهاد رهبر گفت خودش میخواهد بیاید و ضامن شود.
گفتم نیازی نیست خودتان بیایید و نهایتاً با دستور رئیس دانشگاه، آقای دکتر کاظمی مدیر کل حقوقی دانشگاه با سه تن دیگر از همکاران آمدند. در ضمن خانم سنگتراش به همراه آقای صالحی مسئول امور آموزشی دانشکده به همراه خانم رحمانی هم آمدند. یک جورایی جلوی کارکنان دادستانی احساس مطبوعی به من دست داد. وقتی برگشتیم دانشگاه یکراست رفتم دفتر دکتر رهبر. او را بوسیدم و گفتم بچههای تهرون یک اصطلاح دارند به نام «مرام» انصافاً با اینکه از نظر سیاسی در دو قطب مخالف همدیگر هستیم اما آدم بامرامی هستی. گفت من به خاطر شما نکردم، به خاطر حفظ حرمت استاد دانشگاه تهران میخواستم بیایم.
این مال دکتر فرهاد رهبر اصولگرا؛ اما از دوستان اصلاحطلب هم چند نفر تماس تلفنی گرفتند از جمله دکتر عبدالله رمضان، دکتر یوسف مولایی، صدرا بهشتی پسر آقای علیرضا بهشتی شیرازی که بعد از جریانات 22 خرداد 88 در اوین به سر میبرد، بچههای روزنامههای شرق، آرمان، اعتماد و آقای نکویی مدیرمسئول روزنامه قانون و بچههای سایت فرارو هم ابراز محبت و دلجویی کردند.
از همه جالبتر آن است که ظرف 5، 6 روز گذشته شماری از همکاران و اساتید حقوقی دانشکده به همراه نزدیک به 30 تن از حقوقدانان که نمیشناسمشان تماس گرفته و اعلام آمادگی کردندهاند که حاضرند وکالتم را بر عهده بگیرند. شگفتانگیز آنکه دست کم 5 تن از آنان از فارغالتحصیلان جانباز دانشکده خودمان هستند که با صندلی چرخدار حرکت میکنند. به قول فروغ «تنها صداست که میماند» و تنها محبت این جانبازان، تلفن دکتر فرهاد رهبر و آن یک دوجین وکیل دادگستری اصلاحطلب که نمیشناسمشان است که باقی میماند.
میماند پاسخ به یک سؤال که خیلیها ظرف این چند روز گذشته از من میپرسند: با توجه به تقاضای رئیسجمهور از اساتید دانشگاه در خصوص هستهای که ساکت ننشینند و اظهار نظر نمایند، آقای روحانی و تشکیلات ایشان چه واکنشی نشان دادند؟ قبل از پاسخ بایستی بگویم که آخرین فکری که در مخیلهام وجود دارد آن است که ببینم آقای روحانی یا آن یکی دیگر از مسئول حکومتی چه کار میکنند، چه اظهارنظری دارند و سپس من موضعگیری نمایم. مقصودم این است که در خصوص هستهای بنده الآن چند سالی میشود یعنی از دوران آقای احمدینژاد به تدریج این سؤال را مطرح کردهام که واقعاً هستهای چه نفعی برای اقتصاد کشور داشته؟
لذا مطلقاً منتی بر سر آقای روحانی ندارم که چون شما گفتید اساتید دانشگاه در مورد هستهای اظهارنظر بنمایند، بنده امتثال امر کردم و اظهار نظر نمودم. مرافعه بنده با آقایان شریعتمداری و جناب حمید رسایی خیلی پیشتر از امریه آقای روحانی خطاب به اساتید آغاز شده بود؛ اما و علیرغم همه اینها، من اگر جای آقای روحانی میبودم، نه به خاطر زیباکلام، بلکه به خاطر ارزش و احترامی که برای خودم و حرف خودم به عنوان یک رئیسجمهور قائل میبودم، به یکی از آبدارچیها یا یکی از پیشخدمتها یا یکی از باغبانهای دستگاه ریاست جمهوری میگفتم که یک تماسی با این بابا (زیباکلام) بگیرید و یک دلجویی ازش بنمایید؛ اما آقای روحانی حتی این مقدار را هم دون شأن و مقامشان دانستند. اتفاقاً اشتباه میکنند، خیلی هم اشتباه میکنند. چون به قول فروغ «تنها صداست که میماند».
http://baharnews.ir/vdciwvap.t1azr2bcct.html
ديروز مقدس نماهاى بى شعور مى گفتند دين از سياست جدا است و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى گويند مسؤولين نظام كمونيست شده اند. تا ديروز مشروب فروشى و فساد و فحشاء و فـسـق و حـكـومـت ظالمان براى ظهور امام زمان ارواحنا فداه را مفيد و راهگشا مى دانستند، امروز از ايـنكه در گوشه اى خلاف شرعى كه هرگز خواست مسؤولين نيست رخ مى دهد فرياد وااسلاما سر مى دهند. ديـروز حجتيه اى ها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تـا اعـتـصاب چراغانى نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند امروز انقلابى تراز انقلابيون شده اند. ولايـتـى هـاى ديـروز كـه در سـكـوت و تـحـجـّر خـود آبـروى اسـلام و مـسـلمين را ريخته اند و در عـمـل پـشـت پـيـامـبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكسته اند و عنوان ولايت برايشان جز تكسّب و تعيّش نبوده است امروز خود را بانى و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را مى خورند . راسـتـى اتـهـام آمـريـكـائى و روسـى و التـقـاطـى، اتـهـام حـلال كـردن حـرام ها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن و حليت قمار و موسيقى، از چه كـسـانـى صـادر مـى شـود؟ از آدم هـاى لامـذهـب و يـا از مـقـدس نـمـاهـاى مـتـحـجـّر و بى شعور ؟...
ولی الان شدن کاسه داغ تر از آش !! و هواداران بی عقلشونو میفرستن فکر میکنن مردم نمی فهمن
پيشگاه مبارک اعليحضرت همايون شاهنشاه آريا مهر
با کمال احترام به عرض خاک پاي مبارک ميرساند: جامعه روحانيت ايران از اعمال خائنانه گروه بيدين و ضد وطني که بلواي پانزدهم خرداد را بر پا کردند، ابراز تنفر و انزجار ميکند و ارادت خالصانه اعليحضرت همايوني را به خاندان نبوت تصديق و تأييد دارد و آن اعليحضرت را حامي دين اسلام و پيرو مذهب جعفري ميشناسد و مورد تکريم و احترام جامعه روحانيت و خادمان مکتب اسلامي هستند و ـ انشاءالله ـ ساليان سال سلامتي وجود اقدس شهرياري باقي و برقرار باشد...»
پيرو نامه شماره 20171/12525-17/1/36سازمان اطلاعات و امنيت تهران خواهشمند است دستور فرماييد از هرگونه اقدام و نظراتي كه نسبت به اعضاي پنج نفر (هيئت مديره فرقه) در نامه پيروي مذكور به عمل خواهند آورد، اين واحد را نيز آگاه سازند. ضمناً چون تجمع نامبردگان جنبه ضديت با مسلك بهايي را دارد و برابر اطلاع حاج شيخمحمود ذاكرزاده تولايي معروف به حلبي از گردانندگان اين جلسه با بخش 21 سازمان اطلاعات و امنيت تهران همكاريهايي دارد اصلح است هرگونه اطلاعي در مورد جلسه متشكله را قبل از احضار بقيه از مشاراليه استفسار نمايند.
رئيس واحد اطلاعاتي كميته مشترك ضدخرابكاري، ناصري
انجمن حجتیه ایجاد حکومت اسلامی را تنها با حضور مهدی، امام دوازدهم شیعیان، میسر میدانست و همچنین نظریه ولایت فقیه مرسوم در جمهوری اسلامی را مردود میدانست و بیان میکرد که ولایت سیاسی فقیه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همین علت بین اعضاء انجمن و افرادی که به ولایت مطلقه معتقد بودند اختلافهای زیادی وجود داشت. البته انجمن به ولایت محدود فقیه اعتقاد داشت و از مراجع تقلید تبعیت میکرد.
مراد بسیجی با بصیرت غلام عبدالله عبدالواحد
از چی داری میسوزی از اینکه هنوز محمود هوادار داره
روحانی اشتباه میکند.
منبع خبر:
baharnews.ir/vdciwvap.t1azr2bcct
خود جناب محمد (م)=غلومی ، خودش از همه عالم افراطی تره
اونوقت همین آدم میخواهد بیاد بگه که کی حجتیه ایست و کی حجتیه ای نیست.
جل الخالق
فكر كردي با هالو هفت شنبه طرفي كه چنين اسمي رو انتخاب كردي؟!
نكنه فكر كردي با انتخاب اين اسم، بسجيان پشت سر رهبري رو ول مي كنند و ميان پشت سر جنابعالي!
برو بچه.
ثانیا بر فرض مثال که توهمی بیش نیست بله برای راحتی ما قبول
ولی راحتی به قیمت فروختن عزت..شرف..استقلامت...ایستادگی در برابر شیطان
بخوره تو سر دولت رو.... و هم فکرانش
طراط عزیز اگر توهین در نظرم بود فقط جواب خودش رو دادم و احترام متقابل بود
بسج رسما تو انتخابات حمایت خودش رو از جبهه پایداری اعلام کرده بود
شعور داشتن اومدن جشن انقلاب شمام میومدین خب
در عجبم که چطور تا حالا نفهمیدین
من بعنوان یک بسیجی از تفکرات شما برای نظام اسلامی و سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی حضرت اقا احساس خطر می کنم
مرگ بر خاتمی
ناشناس راس میگه مردم فقط اینایی هستن که تو عکس ها دیدی ( حداکثر 6 نفر) بقیه مثل جنابعالی طالبان هستن
حماقت تا کجا
نخست وزیر محبوب امام
حيف كه صراط جراتشو نداره تا تمام فرمايشات امام رو نسبت به مهندس موسوى منتشر كنه،همينطور حاميان باسواد پايدارى هم جنبه شنيدن حقايق انقلاب رو ندارند؛ وگرنه هر كسيكه ادعاى انقلابى يا حزب اللهى بودن رو داره بايد نسبتش با شخص امام و خط او مشخص بشه .
خدا کنه زود این بی شرف محاکمه بشه
درود بر موسوی
درود بر کروبی
درود بر خاتمی
شکست خوردگان ؟ بابا شکست خوردگان که شمایید .
http://ensafnews.com/index.aspx/n/3530
تورو خدا رو نظراتتون یکم فکر کنید
طرفدار هر جناحی هستید عاقلانه نظر بدید، بعضی نظراتو که اینجا میبینی انگار با یه عده که هیچی حالیشون نیست طرفی
چون جواب ابلهان خاموشي است!
فقط با 6 تا دست نوشته وبنر میتوان گفت که 80 میلیون نفر این خواسته ها را دارند و باید بقیه از این 6 تا عکس الگو برداری کنند
واقعا که آمار و برداشت جالبی هست
آخه قربون جدت برم چرا اغراق ميكنى؟ كجا همه مردم خواستار اعدام سران فتنه هستند؟برفرض كه اونارو اعدام كنند به شما و جريان تندرو وبى ادب پايدارى چى ميرسه؟
مگه رهبره؟ یا امام زمانه؟ که جان را فدایش میکنی؟!؟!
من موندم شما که پا نمی شید برید راهپیمایی و بین مردم نیستید چرا حرف بیخود می زنید.
وای خدا اصلا کشته مرده ی این تحلیلت هستم!!!!! ممنون که دلم رو شاد کردی.
چند ساله از خونه بیرون نرفتی که به اینا میگی آنچنانی!
لایک
مملکت اگه بخواد دست اینها بیفته از سوریه و افغانستان بدتر میشیم
و در انتخابات منفرین نیز مشخص شد که در بین مردم جایگاهی ندارند بیخودی حرص نزنید
فکر نکنید با این سیاست می توانید بر قدرت باقی بمانید به زودی مردم همه چیز را متوجه می شوند.
راستش من تمام این نظرهارو خوندم، و لازم میدونم چیزی بگم، یکی از این عکس ها من هستم، شب قبل تصمصم گرفتم عقیده خودمو بنویسم، و بیان کنم، راستش نه کسی به من زنگ زد، نه از کسی مشورت گرفتم و نه حجتیه ای یا یه چیزی شبیه اینام، نه احمدی نژاد و از نزدیک دیدم و نه امثال مشایی ملعون و وی ا حتی صحبتی هم باهاشون نکردم
حالا خودم موندم از کجا خط گرفتم
داداشا روز راهپیمایی پر بود تر تین پلاکاردای خود جوش، من به شخصه بیشتر از 15 مورد اونو دیدیم که خب البته نمیشه از دوربین صراط توقع داشت همه اونارو دیده باشه، ضمنا نظرات و تشویق های مردم رو هم دیدمو اونایی هم که چیزی ننوشته بودن تاییدمون کردن و بهمون خسته نباشید گفتن، بیشتر از 100 نفر از من عکس گرفتن و بخاطر این کارم ازم تشکر کردن
حالا شما هرچی میخواین بگین، من خودم میدونم که نه خطی دارم و نه حجتیه ای هستم
خوشحالم از اینکه دشمنها و بی بصیرت هارو عصبانی کردم، و به هدف اصلیم هم رسیدم، تشویق مردم هم دستمزد من بود