سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۰
سعدالله زارعی

راهی که رفته‌ایم

کد خبر : ۱۶۳۵۹۱
صراط: نظام برآمده از «انقلاب اسلامی ایران» در کانون نقد و ارزیابی‌های جهانی قرار دارد و بدون تردید بیش از هر موضوع دیگر مورد نقد و بحث در سطوح مختلف ملی و بین‌المللی است.
این موضوع بیانگر آن است که هیچ پدیده‌ای به اهمیت و تاثیر انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن نیست. کما اینکه نظام و انقلاب امروزه در دو جنبه سلبی و ایجابی دارای هویتی معین و در عین حال تهاجمی است و دنیا علیرغم آنکه در تجزیه و تحلیل بعضی از رخدادها که به بعضی از اشخاص بازمی‌گردد به نوعی سردرگم است و در اندازه تاثیر این اشخاص نوعاً دچار خطا می‌شود اما در مورد اینکه این نظام حرف روشن و پیگیرانه دارد، در تردید نیست و از این روست که مواجهه دشمن با جمهوری اسلامی بسیار کم تحت تاثیر روی کار آمدن فرد قرار می‌گیرد و عمدتاً تحت تاثیر هویت نظام اسلامی است. برای اثبات این نظر کافی است به روند مخاصمات دولت آمریکا از زمان روی کار‌ آمدن دولت بازرگان تا دولت روحانی نگاه بیندازیم تا دریابیم روند مخاصمات مقامات کاخ سفید از دولت لیبرال اول تا دولت نهم که انقلابی‌ترین دولت ایران بوده تا دولت فعلی که میانه این دو قرار دارد، تفاوت اصولی نکرده است.
آمریکا طی 35 سال گذشته هیچگاه در انتظار دولتی که قرار است در ایران روی کار بیاید، دشمنی را متوقف نکرده و وقتی دولت جدیدی روی کار آمده، صبر نکرده تا دولت جدید سیاست‌های خود را اعلام کند تا آنگاه دشمنی با ایران را از نظر سطح و اندازه تعیین کند. آمریکا گاه و بیگاه در حد تفنن و سرگرمی روی کار آمدن دولت جدید در ایران را مورد بحث قرار داده است و البته هر گاه که در ایران گروهی با تصور اینکه می‌توان دشمنی آمریکا علیه ایران را مهار کرد، روی کار آمده‌اند، آمریکایی‌ها به گمان اینکه راه به نتیجه رسیدن فشارها هموار گردیده، با امید بیشتری به نتیجه‌بخش بودن سیاست‌های خود علیه ایران نگریسته است.
اما جدای از این مباحث،  ایران در طول 35 سال گذشته سیاست‌های موفقی در دو جنبه سلبی و ایجابی داشته و به همین نسبت از اصول روشن و مشخصی تبعیت کرده است.
در جنبه سلبی، ایران سیاست خود را بر پایه نفی‌«دخالت‌های بیگانگان»‌ و نفی «استفاده از زور در مناسبات» استوار کرده و این دو نه تنها پایه سیاست داخلی بلکه پایه سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی ایران نیز بوده است. ایران توانسته با این سیاست سلبی به یک جبهه مستحکم منطقه‌ای دست پیدا کند ضمن آنکه در محیط داخلی نیز سیاست نفی مداخله بیگانگان و نفی استفاده از زور را با جدیت دنبال کرده است. امروز از مرزهای غربی افغانستان و پاکستان تا سواحل شرقی مدیترانه یک جبهه «امتناع» و به تعبیر رایج‌تر، یک «جبهه مقاومت» با محوریت ایران قرار دارد که با مداخله‌گرایی بیگانگان و استفاده از زور در حل منازعات مبارزه می‌کند و این تنها جبهه منسجمی است که در منطقه ما در حد فاصل اقیانوس هند تا تنگه جبل‌الطارق وجود دارد. هیچ قدرت دیگری در این حد فاصل اعم از هند، عربستان، ترکیه و مصر چنین جبهه‌ای را در اختیار ندارد. جمعه گذشته پروفسور «مصطفی کباراوغلو» در اجلاس مشترک وزارت خارجه ایران و وزارت خارجه ترکیه که در استانبول برگزار شد، گفت: «اینکه ایران آمریکا را وادار کرد که توافقنامه خروج از عراق را امضا کند، از عهده هیچ کشور دیگری برنمی‌آمد و این نشان می‌دهد که ایران سیاست خارجی موفقی دارد.» ایران با برخورداری از یک جبهه گسترده مقاومت در منطقه از متحدان خود در برابر هجمه‌های مختلف که گاهی خیلی متراکم و جدی می‌شود حمایت می‌کند و با کمترین هزینه هم‌پیمان خود را از بحران خارج می‌کند. پیروزی حزب‌اله در جنگ سنگین زمینی، هوایی و دریایی 33 روزه در سال 1385، حفظ دولت عراق در خلال سال‌های 83 تا 93 در برابر توطئه‌های سنگین منطقه‌ای و بین‌المللی و حفظ دولت و مردم سوریه در مواجهه با تهاجم منطقه‌ای و بین‌المللی نمونه‌هایی از کارنامه سیاست خارجی ایران در خلال 10 سال گذشته است که با هزینه بسیار کم انجام شده است. در واقع طی این 10 سال، ایران بیش از هر کشور دیگری در منطقه در حفظ هم‌پیمانانش موفق بوده و کمتر از هر کشور دیگری در منطقه در این راه هزینه کرده است. این دستاورد انقلاب اسلامی در این مقطع در جنبه سلبی است.
در وجه اثباتی و ایجابی، ایران سیاست خود را بر مبنای «منافع جمعی» و «مصالح عمومی» استوار کرده است این سیاست نیز دارای دو جنبه داخلی و خارجی است. یعنی انقلاب اسلامی در داخل تلاش کرده تا مانع شکل‌گیری «منافع ویژه» برای گروه خاص و تقدم مصالح فردی و حزبی بر مصالح عمومی و ملی شود. انقلاب منافع جمعی را با توزیع فرصت‌ها و به رسمیت شناختن تفاوت‌ها دنبال نموده و لذا از منظر جابجایی سیاسی، ایران یک تحول دائمی را تجربه کرده است. امروز هم بعد از 35 سال که از انقلاب اسلامی می‌گذرد یک نفر شهروند فقیر در دورترین روستای کشور به اندازه یک شهر ثروتمند در مرکز کشور در سرنوشت سیاسی ایران و نظام دخالت و تاثیر دارد. از جنبه منطقه‌ای نیز سیاست ایران همواره بر منافع جمعی و مصالح عمومی استوار بوده است. ایران چه در مواجهه با متحدان خود و چه در مواجهه با سایر کشورهای منطقه روی منافعی تاکید کرده که برای همه مطرح و قابل درک بوده است. به‌عنوان مثال ایران در همه کشورهای منطقه توامان از ثبات و استقلال کشورها دفاع  کرده است و روی شریک شدن کشورها در منافع اقتصادی و سیاسی تاکید داشته است و گاهی تاکید ایران بر موضوعی که تأمین‌کننده منافع کشوری در منطقه بوده از خود آن کشور فراتر بوده است به عنوان مثال ایران بیش از پاکستان بر حل اختلافات میان اسلام‌آباد و دهلی تأکید کرده است کما اینکه ایران بیش از ترکیه روی افزایش مناسبات بین آنکارا و مسکو تأکید داشته و همینطور ایران بیش از عراق روی اصلاح روابط بین بغداد و ریاض تأکید داشته است. همین الان ایران بیش از ترکیه روی اصلاح روابط آنکارا - بغداد از یک سو و آنکارا- دمشق از سوی دیگر تأکید دارد و این‌ها همان «منافع عمومی» و «مصالح عمومی» است که همه در آن نفع می‌برند و از قضا در این تعاملات منافع این کشورها بیش از منافع جمهوری اسلامی است. ایران در حوزه اقتصادی تلاش گسترده‌ای برای پیوند زدن اقتصادهای منطقه انجام داده است و همه کشورهای منطقه را در بر گرفته است و می‌توان گفت در این منطقه هیچ کشوری به اندازه ایران با همه همسایگان خود رابطه حسنه و برادرانه و فعال ندارد برای درک این موضوع رابطه ایران و افغانستان را با رابطه پاکستان و افغانستان مقایسه کنید. رابطه ایران و عراق را با رابطه ترکیه و عراق مقایسه کنید. رابطه ایران و روسیه را با رابطه ترکیه و روسیه، افغانستان و روسیه، عربستان و روسیه مقایسه کنید. البته در منطقه ما کشورهایی هم هستند که دست دوستی ایران را رد کرده‌اند که شامل عربستان، ‌امارات و آذربایجان می‌شود اما در آنجا هم خصومت یکطرفه بوده و پاسخ ایران به آنان همواره مبتنی بر تسامح و مدارا بوده است. در هیچ دولتی در ایران اعم از آنکه اصولگرا بوده یا اصلاح‌طلب بر تنور مخالفت دمیده نشده و همواره بنا بر کاهش دایره نزاع بوده است تلاش‌های مشترک دولتهای هاشمی، احمدی‌نژاد و روحانی برای بهبود روابط با عربستان بر این مبنا صورت گرفته است.
روابط ایران در عین حال به دولت محدود نبوده و ملت‌های منطقه را در بر گرفته است امروز علیرغم آنکه تصاویر و مواضع ایران از طریق رسانه‌ها به چشم و گوش مردم نمی‌رسد اما ثبات ایران در مواضع سیاسی و نوع تبلیغاتی که دشمنان ما در رسانه‌های خود حول این مواضع ثابت بیان می‌کند، آنان را با منطق و مشی ما آشنا کرده و از طریق «برهان خلف» دریافته‌اند که ایران راه درستی می‌رود چون آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و عربستان علیه آن موضع گرفته و خواهان شکست سیاست‌های ایران هستند. بی‌دلیل نیست که مردم در منطقه ما به دلیل تبلیغات آمریکایی‌ها گمان می‌کنند ایران دنبال تسلیحات هسته‌ای است در عین حال چون آمریکا هر روز علیه اهداف هسته‌ای ایران حرف می‌زند و آن را تسلیحاتی معرفی می‌کند، در عین حال مردم منطقه از اینکه ما تسلیحات اتمی داشته باشیم حمایت می‌کنند و حال آنکه ایران اساساً دنبال تسلیحات هسته‌ای نیست و آن را بخشی از قدرت و امنیت خود نمی‌داند.
روابط ایران و ملت‌ها در کل ممالک اسلامی و به خصوص در این منطقه، رابطه‌ای صمیمی و ویژه است و هیچ کشور دیگری در منطقه از این سطح از رابطه برخوردار نیست. محبوبیت ایران از پاکستان تا لبنان و از ترکیه تا عربستان یک محبوبیت ویژه است. این موضوع در دو بعد از کارایی بالایی برخوردار است یک بعد بی‌اثر کردن سیاست‌های مبتنی بر دشمنی با ایران در کشورهای منطقه است به عنوان مثال محبوبیت ایران در پاکستان مانع شکل‌گیری سیاست خصمانه علیه ایران در جغرافیای پاکستان می‌شود از این رو می‌بینیم که در طول 35 سال گذشته که دولت‌های مختلف نظامی و غیر نظامی بر سر کار آمده و احزاب مختلف دولت را تشکیل داده‌اند و جنس این احزاب و  دولت‌ها هم با جنس جمهوری اسلامی متفاوت بوده اما در این کشور اتفاق خاصی علیه منافع ملی ایران نیفتاده است. یک بعد هم شکل‌گیری روندهای کمک به ایران در عرصه‌های اجتماعی این کشورها شده و مانع به نتیجه رسیدن سیاست‌های استکبار علیه ایران می‌شود. در واقع هر کجا قدرت‌های استکباری تلاش کرده‌اند تا بر دامنه فشار علیه ایران بیفزایند دریچه‌های حمایت مردمی در منطقه به روی ایران بازتر شده و در نهایت تحقق سیاست‌های ضد ایرانی را با دشواری مواجه کرده‌اند.
امروز در سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی باید جمعبندی واقع‌بینانه‌ای از قدرت انقلاب اسلامی که خدای متعال به ما ارزانی کرده داشته باشیم. این نگاه واقع‌بینانه نعمت‌ها و فرصت‌های بزرگی را به ما یادآور می‌شود. این تأمل واقع‌گرایانه به ما می‌گوید روزی که ایران دارای بهترین روابط با آمریکا بود، ضعیف‌ترین کشور در منطقه به حساب می‌آمد و به دلیل اتصال به رژیم صهیونیستی منفورترین کشور هم بود اما امروز به رغم آنکه رابطه‌ای با آمریکا ندارد از چنان قدرتی برخوردار است که در ادبیات سیاسی جهان به عنوان کلید منطقه خوانده می‌شود. این قدرشناسی ما را با نیروهایی در داخل کشور پیوند می‌زند که طی 35 سال گذشته، شبانه روز پا به رکاب انقلاب بوده‌اند. این‌هایی که هر امر ظاهراً ممتنعی را محقق کرده‌اند.