وی گفت نخست وزیر اسرائیل در سازمان ملل و پس از آن، بارها برای برنامه هستهای ایران "خط قرمز" تعیین کرده و مدعی شده در صورت عبور از این خط قرمز، حمله نظامی خواهد کرد.
استاد آمریکایی گفته فوق را از دو جهت فاقد وجاهت قانونی و قابل پیگیری دانست: "هیچ کشوری حق ترسیم چنین خط قرمزی برای کشور دیگری ندارد و حق حمله نظامی ندارد."
فینکلشتاین افزود: شما نمیتوانید به ایران حمله کنید! تنها چیزی که اسرائیل مجاز است بگوید این است که اگر مورد حمله مستقیم توسط ایران قرار گرفت، در جواب حمله نظامی خواهد کرد.
ایران باید از اسرائیل شکایت کند
وی در ادامه گفت: بر اساس ماده دو منشور سازمان ملل نه تنها توسل به زور علیه یک کشور غیرقانونی است، بلکه تهدید به استفاده از آن نیز غیرقانونی است. هیچ کس چنین برخوردی را نمیپسندد. به نظرم ایران باید از اسرائیل به دیوان بینالمللی دادگستری استفساری ساده کند که آیا این گفتهها که عملاً هر هفته تکرار میشود از نظر قانونی ناقض ماده دو منشور است. این اقدام ثمربخش خواهد بود. شاید آنها دست از تکرار آن برندارند، اما آرام خواهند گرفت.
فینکلشتاین اتخاذ چنین رویکردی را به جای اظهاراتی همچون اینکه آماده
مقاومت و مقابله به مثل هستیم، موثرتر و از موضع بالا دانست که احترام و
جایگاه ویژهای به ایران میدهد.
در بند 4 ماده 2 منشور آمده است: کلیه اعضاء در روابط بینالمللی خود از
تهدید به زور یا استفاده از آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری
یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد خودداری
خواهند نمود.
استاد دانشگاه آمریکایی افزود: برای این اقدام نیاز به امضای حدود 100 کشور است که به نظرم مساله پیچیدهای نخواهد بود.
وی در پاسخ به این که رژیم صهیونیستی چندین بار در برابر عراق و سوریه دست به چنین اقداماتی زده اما پاسخی از جامعه بیناللمل به آن داده نشده است، گفت: به این دلیل که آنها را درباره حمله به رآکتورها به چالش جدی نکشاندند اما شما این موقعیت را دارید که از هم اکنون مشخص کنید هر گونه حملهای غیر قانونی و ناقض منشور سازمان ملل است.
نویسنده کتاب "صنعت هولوکاست" درباره قطعنامههایی که به اتهام آنچه "پنهان کاری در برنامه هستهای ایران" صادر میشود گفت: جالب اینکه اسرائیل از همین طریق به بمب اتمی دست یافت. بدترین تصوری که میشود کرد این است که ایران هم همین کاری که اسرائیل در دهه 1950 کرد، را دارد انجام میدهد. با ساختن تاسیساتی که برنامه خود را از آمریکا پنهان کرده بود.
اوباما حق ندارد بگوید همه گزینهها بر روی میز است
فینکلشتاین که پس از حضور در راهپیمایی 22 بهمن با خبرنگار مهر صحبت میکرد درباره جمله معروف "همه گزینهها بر روی میز است" گفت: این عبارت به صورت تلویحی ناظر بر گزینه نظامی است که باید به آنها گفت آمریکا چنین گزینهای را ندارد. زیرا به قطعنامه سازمان ملل برای آن نیاز دارد.
وی افزود: آمریکا میتواند محدودیتهای اقتصادی و تحریم علیه ایران اعمال کند، اما گزینه نظامی تنها بر روی میز شورای امنیت سازمان ملل است.
استاد دانشگاهی با مقایسه شرایط کنونی با زمانی که واشنگتن در حال تدارک جنگ علیه عراق بود، خاطر نشان کرد: در آن زمان بحثی که مطرح بود، قطعنامه شورای امنیت بود. یعنی بقیه کشورها میگفتند برای عملیات نظامی نیاز به قطعنامه جدیدی است اما آمریکا معتقد بود قطعنامه پیشین این اجازه را به آنها میداد.
فینکلشتاین همچنین گفت که در حالی که خود آمریکا در این زمینه ناقض قانون است، نمیتواند مدعی باشد که ایران باید از قانون تبعیت کند.
وی گفت: اوباما از مشاوران حقوقی قوی استفاده میکند، در نتیجه تک تک کلماتی که درباره موضوعهای حساسی مانند ایران به کار میبرد، حساب شده است. با ابهامی که در این عبارت وجود دارد، نمیتوان علیه آن شکایت کرد.
آمریکا بر اساس منافع خود تصمیم میگیرد، نه اسرائیل
فینکلشتاین، درباره رابطه رژیم صهونیستی و آمریکا و نفوذ لابیها تاکید کرد که حتی در صورت عدم وجود اسرائیل و لابیهای هوادار آن، بازهم آمریکا همین سیاستها را پی میگرفت "زیرا تصمیمات بر اساس منافع آمریکاست."
وی گفت: "اینکه فکر کنیم آمریکا تحت کنترل اسرائیل است، اشتباه است. آمریکا قدرتمندترین کشور دنیاست و خاورمیانه، حساسترین منطقه است."
فینکلشتاین در این زمینه با ذکر مثال کودتای 28 مرداد گفت: در آن زمان بحث اسرائیلی وجود نداشت اما آمریکا دست به چنین اقدامی زد و در شرایط کنونی نیز همین مساله وجود دارد.
استاد آمریکایی دو دلیل اصلی را برای اهمیت رژیم اسرائیل نزد واشنگتن برشمرد و گفت: ایفای نقش در کنترل کشورهایی که در برابر آمریکا سر بر میآورند و دارا بودنِ ثبات دانست.
وی دلیل ثبات آنها را این طور توضیح داد: تمام کشورهای منطقه -همچون عربستان سعودی- میتوانند به چشم به هم زدنی فروبپاشد. مانند ایران در سال 1979. هیچ کس انتظار [انقلاب اسلامی] را نداشت و آمریکا سرمایهگذاری کلانی در رژیم شاه کرده بود. اما این اتفاق هیچ گاه در اسرائیل رخ نخواهد داد. میدانید چرا؟ زیرا در بقیه جاها یک لایه نازکی در راس کشور قرار گرفته است که به آمریکا وفادار است و از حمایت مردمی برخوردار نیست. اما در اسرائیل این طور نیست، نه تنها لایه در راس بلکه کل جامعه چنین شرایطی دارد. در حقیقت یک جامعه غربی به منطقه پیوند زده شده است.
استاد آمریکایی همچنین گفت: بگذارید یک فرض عجیب کنیم که مثلاً یک انقلاب کمونیستی در اسرائیل رخ دهد، آیا در جهتگیری اسرائیل تغییری ایجاد خواهد کرد؟ نه! زیرا رابطهاش با غرب -به خصوص آمریکا- آنقدر ریشههای عمیقی دارد که هر اتفاقی بیافتد، در آن خللی ایجاد نخواهد کرد. به یاد بیاورید که مبارک با چشم بر هم زدنی غیب شد، البته با یک شکل جدیدی بازگشت. این اتفاق ممکن است در عربستان سعودی هم رخ دهد.
وی درباره وجود دو جریان اصلی ارتودکس و سکولار در رژیم صهیونیستی و نقش آنها در ثبات آنجا به مثال آویگدور لیبرمن اشاره کرد که از پیش از این نظرات افراطی داشت، اما هنگامیکه تصمیم گرفت به نخست وزیری برسد، به صورت ناگهانی تغییر موضع داد: زیرا وی به این نتیجه رسید که اگر میخواهد به این پست دست یابد، باید بر اساس خواست آمریکا عمل کند و نمیتواند به مواضع واشنگتن حمله کند. کار تا به آنجا پیش رفته است که تبدیل به کاندیدای محبوب آمریکا مبدل شده است. زیرا لازمه رسیدن به مراکز قدرت در اسرائیل، تبعیت از آمریکاست.
فینکلشتاین افزود: آمریکا و اسرائیل در 80 درصد موارد دارای منافع مشترک هستند، اما در 20 درصد دیگر تفاوت دارند و لابیها هم تاثیرگذار هستند.
وی برای نمونه به مذاکرات و توافق هستهای با ایران اشاره کرد که با وجود مخالفت رژیم صهیونیستی، آمریکا به دنبال منافع خود بود و هیلاری کلینتون نیز از مواضع اوباما درباره مخالفت با تحریمهای جدید علیه ایران حمایت کرد. این در حالی است که وی خود را برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آماده میکند و 60 درصد کمکهای مالی تبلیغات انتخاباتی توسط یهودیها تامین میشود. اما با وجود نیاز مالی که دارد، اما هنگامی که آیپک بیانیه صادر میکند و خواستار افزایش تحریمها میشود، اوباما میگوید آنرا وتو میکنم، واکنش کلینتون چیست؟ از اوباما حمایت میکنم. برایش منافع ملی مهم است. در مورد سناتورها نیز همین مساله صادق است که بسیار به حدنصاب نزدیک بودند، آنها پشتیبانی خود را از تحریمهای جدید برداشتند. زیرا بحث جدیای بود.
اتاقهای فکر در تصمیمسازی وشکل گیری افکار عمومی نقش دارند
فینکلشتاین هر دو نظریه موجود درباره نقش اتاقهای فکر در تصمیمسازی در آمریکا را مورد تایید قرار داد که رابطه دوسویهای بین آنها و دولت وجود دارد: هم دولت برای تصمیمگیری از نظرات آنها استفاده میکند و هم اینکه نقش ابزاری برای دیپلماسی عمومی هستند.
وی گفت: روشن است که هنگامی که قرار است تصمیمی در موضوعی گرفته شود، اتاقهای فکر تلاش میکنند بر روی آنها تاثیر بگذارند. از سوی دیگر نیز مردم به مطالب منتشر شده توسط آنها دسترسی دارند و در شکلگیری نظرات آنها نقش دارند.
نورمن فینکلشتاین استاد یهودی علوم سیاسی دانشگاههای آمریکاست که به دلیل مواضع ضدصهیونیستی خود از دانشگاه اخراج شده است. معروفترین کتاب وی "صنعت هولوکاست" است که در آن از سو استفاده صهیونیسم از کشتار یهودیان در جنگ جهانی برای توجیه جنایات خود و کسب درآمدهای کلان، پرده برداشته است.