این اظهارات در حالی از سوی معاون فرهنگی وزیر ارشاد صورت می گیرد که در خوش بینانه ترین حالت می توان گفت، صالحی امیری خط و مشی سیاسی اعضای این کانون را فراموش کرده است.
اما با نگاهی واقع بینانع باید مهر تاییدی زد بر این ادعای «حافظ موسوی» یکی از اعضای کانون نویسندگان و دبیرسابق هیئت تحریریه مجله «کارنامه» که گفته بود: «امیدوارم حالا که آقای صالحی ]معاون فرهنگی وزارت ارشاد[ پا پیش گذاشتهاند و به عنوان امدادرسان به این منطقه سونامیزده وارد شدهاند، آن طومار سیاه را در هم بپیچند و نام نیکی از خود به یادگار بگذارند.» (!)
کانون نویسندگان ایران چرا، چگونه و با چه هدفی تشکیل شد؟
اما پس از شنیدن اظهارات صالحی بهتر است نگاهی گذارا و کوتاه داشته باشیم بر اینکه کانون نویسندگان ایران چگونه و با چه اهدافی تشکیل شد.
فعالیتهای کانون به اواسط دهه 40 برمیگردد. تولد و آغاز به کار کانون با حضور جلال آل احمد بود اما درگذشت او تاثیر زیادی در انحراف مسیر انقلابی کانون داشت و به مرور این کانون در خدمت جریان سازی های رژیم پهلوی قرار می گیرد.
دومین دوره فعالیت کانون، تیرماه 1356 با برگزاری یک نشست در منزل مقدم مراغهای (از عناصر وابسته به لانه جاسوسی آمریکا) صورت گرفت.
تشدید فعالیت های کانون همزمان با انقلاب اسلامی
فعالیتهای کانون نویسندگان ایران همراه با اوجگیری انقلاب، گسترش بیسابقهای مییابد و کارگزاران کانون نویسندگان میکوشند تا این تشکیلات به عنوان مرکز تجمع و حافظ منافع صنفی نویسندگان ابراز وجود نماید. کانون نویسندگان از ابتدای حرکت انقلابی مردم، موضعی مخالف حرکت اسلامی مردم اتخاذ کرد و به عنوان موتلف و همراه در کنار گروههای چپ ایستاد و کوشش هیئت دبیران کانون نویسندگان به رغم سمتگیریهایی که از طریق سخنگو و برخی از اعضای هیئت دبیران خود تدارک دیده بود، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی خواستار ملاقات با حضرت امام خمینی شد.
حضرت امام (ره) خطاب به نویسندگان فرمودند: «... پیشتر قلم شما را شکستند. الان قلم شما باز است، لکن استفاده از قلم در راه آزادی ملت و در راه تعالیم اسلامی بکنید...»
کانون نویسندگان در چندین مرحله با دولت موقت به چالش برخوردند. در گام نخست در حالیکه هنوز از استقرار دولت موقت مدت زیادی نگذشته بود که کانون نویسندگان ایران آن را زیر ضربات تبلیغات کین توزانه و جهتدار خود گرفت. نخستین مرحله از این دست حملات، صدور بیانیه پیرامون محکومیت حمله به کتابفروشیها بود.کانون در این بیانیه دولت موقت را متهم به ضعف و سازش تلویحی با برخی از گروهها میکند.نکته جالب در این بیانیه این است که کانون از رحمت الله مقدم مراغهای، استاندار آذربایجان شرقی تقدیر میکند.
کانون در موضوع لایحه مطبوعات نیز با دولت موقت رودررو شد.اخبار این رودررویی به طور مبسوط در جراید آن ایام منعکس است.در آن روزها،دولت موقت میکوشید تا با تدوین لایحهای خاص،نحوه فعالیت مطبوعات را تحت سامان و قاعده درآورد، ولی کانون نویسندگان با این اقدام مخالفت میکند.
دیگر برخورد کانون نویسندگان با حکومت اسلامی در اواخر مهرماه 1358 رخ داد.در این ایام کانون در اندیشه برگزاری شبهای شعر بود. به همین سبب اعضای هیئت دبیران کانون یک کنفرانس مطبوعاتی تشکیل دادند و از خبرنگاران داخلی و خارجی دعوت کردند تا این تمایل و خواست کانون را پوشش دهند.آنان همچنین خواسته بودند تا وزارتخانههای کشور و ارشاد ملی، اجازه برپایی و تامین امنیت این جلسات را صادر نمایند اما این مجوز صادر نشد تا برگزاری شب های شعر به تعویق بیفتد.
در فروردینماه 1358 مجمع عمومی کانون نویسندگان برگزار شد. انجام انتخابات هیئت دبیران دستور کار این جلسه بود. در این انتخابات پیروزی با «چپهای آمریکایی» بود و افرادی چون احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، اسماعیل خویی، محسن یلفانی و باقر پرهام به عنوان اعضای اصلی و سیاوش کسرایی و هوشنگ گلشیری به عنوان اعضای علیالبدل معرفی شدند.
حمایت کانون نویسندگان از منافقین
کانون نویسندگان به شدت از سازمان تروریستی منافقین و گروهکهای مارکسیستی افراطی حمایت میکرد همچنان که شماری از اعضای آن نقش پررنگی در دامن زدن به آشوبهای خیابانی و غائله گروهکها در مناطق مرزی داشتند. آنها همچنان که حامی سازمان منافقین و فدائیان خلق در انتخابات مجلس بودند، در هفتههای آخر قبل از ورود سازمان منافقین به فاز نظامی و تروریستی نیز از این سازمان جانبداری کردند. همین رفتارها موجب اعلام انحلال کانون شد تا اینکه عطاءالله مهاجرانی - وزیر ارشاد متواری دولت اصلاحات- در سال 78 و به طور غیرقانونی اجازه فعالیت این گروهک شبه صنفی را داد. با این حال، مهاجرانی اسفند سال 80 و در حالی که رئیس مرکز گفتوگوی تمدنها بود، تصریح کرد: کانون نویسندگان غیرقانونی است و رسمیت ندارد.
در ادامه روند حمایت کانون نویسندگان از سازمان منافقین، این کانون در بیانیه ای به بهانه اخراج منافقین از عراق، بار دیگر حمایت خود را از این سازمان علنی کردند.
«کانون نویسندگان ایران در تبعید» این بیانیه را در وبگاه خود منتشر کرده و حمله به اردوگاه اشرف را نقض آشکار حقوق انسانی دانسته و خواستار قطع بی درنگ حمله و محاصره و آزادی منافقین شده است!
«کانون نویسندگان ایران در تبعید» پیوند ویژه ای با گروهک منافقین دارد و برخی اعضای ارشد آن نظیر غلامحسین ساعدی، سعید سلطان پور و اسماعیل خویی در زمره اعضای ارشد این گروهک محسوب می شدند و در جلسات داخلی آنان نیز شرکت می کردند و از ابزار ادبیات برای حمایت از این گروهک با نگارش داستان و شعر سوءاستفاده می کردند. گروهک منافقین سال ها در کنار ارتش متجاوز صدام علیه مردم ایران فعالیت کرد و هم اینک بازوی جاسوسی و تروریستی ارتش آمریکا به شمار می آید.
ذوق زدگی اعضای کانون منحله نویسندگان از اظهارات صالحی
«حافظ موسوی» یکی از اعضای کانون غیرقانونی نویسندگان و دبیرسابق هیئت تحریریه مجله «کارنامه» در واکنش به اظهارات صالحی با انتشار یادداشت «لیست سیاه» در ماهنامه مهرنامه اظهار امیدواری کرد که کتابهایی که به دلایل اخلاقی و فرهنگی از انتشار آنها جلوگیری شده به چاپ برسد. وی نوشت: «امیدوارم حالا که آقای صالحی ]معاون فرهنگی وزارت ارشاد[ پا پیش گذاشتهاند و به عنوان امدادرسان به این منطقه سونامیزده وارد شدهاند، آن طومار سیاه را در هم بپیچند و نام نیکی از خود به یادگار بگذارند.»(!)
تشدید فعالیت کانون غیرقانونی نویسندگان در حالی صورت میگیرد که براساس اسناد سازمان اطلاعات و امنیت رژیم ستمشاهی، اعضا و فعالان آن ارتباطات تنگاتنگی با «ساواک» داشتند و پس از انقلاب اسلامی نیز با صدور بیانیههای مختلف به معارضه با احکام اسلام و آرمانهای انقلاب پرداختند.
اعضای این کانون از دهه 1370 و با چراغسبز جریان فرهنگی حاکم بر دولت کارگزاران، ارتباطات خود با سفارتخانههای خارجی را گسترش دادند.
البته افشای جلسات اعضای کانون با رایزن فرهنگی سفارت آلمان در سال 1375 به یک رسوایی مجدد سیاسی-امنیتی برای نهادی که تظاهر به فعالیتهای فرهنگی و هنری میکند، انجامید. از جمله اقدامات کانون منحله نویسندگان که با هماهنگی سفارتخانههای آلمان و فرانسه صورت گرفت، صدور بیانیه معروف 134 روشنفکران معاند با عنوان «ما نویسندهایم» بود.
همسویی نشریات وابسته به حزب کارگزاران مانند «مهرنامه»، «تجربه»، «آسمان» و... با مواضع کانون غیرقانونی نویسندگان در مقابله با سیاستهای کلان فرهنگی نظام در حالی است که پیوندهای مطبوعاتی-سیاسی این دو طیف به 2 دهه گذشته میرسد؛ چنانکه در دولت هاشمی رفسنجانی آثار برخی از اعضای کانون غیرقانونی نویسندگان در نشریات دولتی مانند روزنامه همشهری نیز به چاپ میرسید و جریان کارگزاران همواره در صف حامیان آنها قرار داشته است.
نقش اعضای کانون نویسندگان ایران در فتنه88
سیمین بهبهانی
«سیمین بهبهانی» یکی از اعضای اصلی کانون که قبل از انتخابات اعلام کرده بود در اعتراض به حکومت، درانتخابات شرکت نخواهد کرد، در جریان حوادث پس از انتخابات به حمایت از آشوبگران و اغتشاش طلبان پرداخت و بیانیه هایی را در این زمینه امضا و اقدام به سرودن شعر نیز در حمایت از آن ها نمود.
فرزانه طاهری
«فرزانه طاهری» همسر هوشنگ گلشیری در حوادث پس از انتخابات، نقش پررنگی داشت. وی به عنوان عضوی از دو گروه فمینیست ها و جامعه ادبیاتی کشور با امضای بیانیه ها، سخنرانی های متعدد در شهرهای مختلف، حضور در تجمع های غیرقانونی و هم چنین نوشتن مطالب متعدد در جهت تشویق و تحریک مردم برای حضور در خیابان ها و اقدام علیه نظام یکی از پرتحرک ترین اعضای جامعه ادبیاتی علیه نظام بود.
حسن سناپور
«حسین سناپور» قبل از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، به شدت از موسوی حمایت می کرد و دولت دکتر احمدی نژاد را مورد تاخت و تاز قرار می داد. وی در17 خرداد 1388 در روزنامه «یاس نو» (که در زمان انتخابات به صورت محدود منتشر و سپس توقیف شد) مطلبی را چاپ کرد و از دلایل خود برای رأی به موسوی گفت: «به گمانم مسئله این است که موسوی نامزد مناسب تری است برای «نه» گفتن به همه آن ها که مردم را دست کم گرفته اند و خیال می کنند مردم دروغ و فرصت طلبی و هدر دادن منابع ملی و رفتار آمرانه و غیره و غیره را نمی فهمند. به گمان من رأی مردم به موسوی است شاید چون مردم در رفتارش نشانه ای از آن رفتار آمرانه اهل قدرت نمی بینند. چون وعده های دروغ نمی دهد...»
علی اشرف درویشیان
«علی اشرف درویشیان» در جریانات پس از انتخابات سال گذشته از جمله فعالینی بود که به حمایت از آشوب طلبان پرداخت. وی با امضا بر پای اکثر بیانیه های حمایت از آشوب طلبان و محکومیت جمهوری اسلامی ایران، خود را جزو گروه اصلی فعالین عرصه ادبیات در حمایت از گروه ها و افراد معاند نظام مطرح کرد.
درویشیان همچنین به نوشتن داستان هایی در حمایت از آشوبگران و درج آن در سایت های معاند جمهوری اسلامی ایران اقدام کرد. از آن جمله داستانی را با عنوان «آن ها هنوز جوانند» در 25مرداد 1388، در سایت «غریو جنبش سبز» به چاپ رسانده است.
محمد شمس لنگرودی
«محمدشمس لنگرودی» بعد از شکست میرحسین موسوی در انتخابات، حمایت خود را از او ادامه داد و پای چندین بیانیه را در حمایت از موسوی و محکوم کردن حکومت امضا کرد.
وی در رسانه های جمعی به حمایت علنی از آشوب طلبان برخاست و چندین شعر در این رابطه سرود؛ در تیر 1388 کتابی اینترنتی با عنوان «22مرثیه» در حمایت از آشوب طلبان و اغتشاش گران را به صورت گسترده در اکثر سایت های ضدانقلاب منتشر کرد و اولین شعر خود را به ندا آقا سلطان (که به دست ضدانقلاب در جریان اغتشاشات کشته شد) اختصاص داد و در آن حکومت را به آدم کشی محکوم کرد.
محمود دولت آبادی
"محمود دولت آبادی" از اعضای لائیک کانون نویسندگان و فعال در فتنه 88 بود. گفته می شود وی سفرهایی را به کشورهای "آمریکا"،"ایتالیا" و "آلمان" داشته و ضمن حضور در همایش "صداهای جهانی ادبیات" در آمریکا چند سخنرانی نیز در دانشگاه های نیویورک و کلمبیا داشته است
گفتنی است دولتآبادی از اعضای ارشد کانون منحله نویسندگان ایران، از حامیان چریکهای فدایی خلق و از شرکتکنندگان در کنفرانس برلین است که در فتنهی 88 و سایر اقدامهای براندازانه، نقش لیدرگونهای را در حوزه فرهنگی ایفا کرده است.
اظهارات صالحی در ادامه روند امید آفرین روحانی
به نظر می رسد اظهارات صالحی در ادامه روند امید آفرین رییس جمهور بیان شده است چرا که چندی پیش رئیسجمهور محترم در گزارش صد روزه از عملکرد دولت خود به مردم مدعی شد که «ممنوعالقلمها را تبدیل به صریحالقلم کرده است.» این فضاسازی در حالی است که از اکثر افرادی که ادعای ممنوعالقلمی آنها میشود، بیش از همه در نشریات وابسته به حزب کارگزاران و جریان حاکم بر دولت مطلب چاپ شده است. چنین سیاهنماییهای کاذبی، البته برآمده از شارلاتانیسم مطبوعاتی به اصطلاح «صریحالقلمها» است، چون کارنامه مکتوب مدعیان ممنوعالقلمی مملو از فعالیت در نشریات زنجیرهای و مافیای مطبوعاتی کارگزاران بر ضدمردم و منافع ملی است و در واقع «ذلیلالقلمهایی» بودهاند که در خفا از بودجههای دولتی تغذیه مالی میشدند و نزد مخاطبان خود ادعای صراحت و استقلال از حکومت میکردند!
اکنون سوال از معاون وزیر ارشاد این است که منظور از پوستاندازی کانون نویسندگان چیست و آیا قرار است ماجرای مسجد ضرار بازسازی شود؟!