شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۹

نامه یثربی به روحانی: چگونه باسوادهاحرف بزنند؟

سیدیحیی یثربی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، اخیرا طی نامه‌ای سرگشاده به رئیس جمهور نامه‌ای را با عنوان «چگونه باسوادها حرف بزنند؟» نکاتی را درباره اظهارات ایشان در اجلاس رؤسای دانشگاه‌ها و پارک‌های فناوری متذکر شده است.
کد خبر : ۱۶۳۹۵۲
صراط: حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی، رئیس جمهور چندی پیش در اجلاس رؤسای دانشگاه‌ها و پارک‌های فناوری در دانشگاه شهید بهشتی ضمن انتقاد از منتقدین توافقنامه ژنو گفت: «می‌خواهم یک نقد هم نسبت به دانشگاه بکنم؛ البته شما باید نقد کنید. اما من می‌خواهم بگویم چرا دانشگاه خاموش است؟ چرا یک عده بی‌سواد که از بخش‌هایی خاص پول می‌گیرند باید حرف بزنند اما بزرگان،‌ دانشگاهیان و اساتید ما سکوت می‌کنند؟ چرا وقتی یک اتفاق بین‌المللی رخ می‌دهد،‌ اساتید نامه خصوصی به رئیس‌جمهور می‌نویسند؟ چرا فریاد نمی‌زنید؟ چرا وارد میدان نمی‌شوید؟ ما روحیه سقراط‌وار می‌خواهیم. کسانی که در مذاکرات ژنو،‌ مذاکره کردند نیز از دانشگاه‌ها هستند و از اساتید دانشگاه‌های ما به حساب می‌آیند... ».

سیدیحیی یثربی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، اخیرا طی نامه‌ای سرگشاده به رئیس جمهور نامه‌ای را با عنوان «چگونه باسوادها حرف بزنند؟» نکاتی را درباره اظهارات ایشان متذکر شده است. متن کامل این نامه بدین شرح است:

آقای رییس­جمهور گله کرده­اند که چرا افراد کم­سواد، اظهارنظر می­کنند اما افراد باسواد به میدان نمی­آیند و حرف نمی­زنند. من می­خواهم  مثل همیشه به دور از موضع­گیری­های جناحی و با یک نگاه فلسفی، اندکی در این باره بحث کنم.

آقای رییس جمهور! بدانید یا ندانید، در دنیای امروز این نهادها و شرایط­ اند که سخن می­گویند. نه باسوادها یا کم­سواد­ها! اگر در جامعه، نهادهای لازم، برای نظارت و نقد و اظهارنظر وجود داشته باشند، هر سخنی که گفته شود، از روی تخصص خواهد بود. اگرچه آن سخن را افراد کم­سواد به زبان آورند. اما اگر این نهادها را د ر جامعه، جدّی نگیریم، درآن صورت، هر سخنی که گفته­شود سخن کم­سوادها خواهد بود. اگرچه از زبان کسانی باشد که  مدرک تحصیلی بالا دارند  و یا فارغ­التحصیل دانشگاه­های نامدار جهان باشند.

من به نوبه­ی خود، در دوران ریاست جنا­بعالی، کم سخن گفته­ام تا خدایی نکرده، ناخواسته به روابط غیرمنطقی، دامن نزنم! در این­جا نیز وارد اصل قضیه نمی­شوم که شما درست عمل می­کنید یا نادرست؟ قوی عمل می­کنید یا ضعیف! اما می­خواهم خود شما با قضایا، پوپولیستی برخورد  نکنید.

آقای رییس­جمهور! حرف­ و حدیث­ها از دو حال بیرون نیستند. یا براساس حساب و کتاب علمی­اند و سود جامعه را هدف گرفته­اند و یا براساس درگیری­های جناحی­اند که سود اشخاص را در نظر می­گیرند. اگر سخن­ها از نوع اول باشند، ناچارند که بر زبان باسوادها و متخصصان جاری شوند اما اگر از نوع دوم باشند، الزاما سخن متخصصان نخواهند بود بلکه ستون فقرات سخن­ها، درگیری­های جناحی خواهد بود.

اما اگر بخواهیم باسوادها و متخصصان حرف بزنند، با دستور و خواهش به نتیجه نمی­رسیم.بلکه باید چنان­که گفتم، نهادهای لازم را در جامعه، ساخته و آماده کرده باشیم. از روی تخصص سخن گفتن و نقد عالمانه کردن، نیازمند آن است که جامعه، شرایط زیر را در حداقلش داشته باشد:

1- آگاهی جامعه از نقد به معنی امروزی آن. جامعه باید با معنی امروزی نقد آشنا باشد تا عده­ای  نقد را با ردّ و ابطال و تحقیر و تخریب، یکی نگیرند. و نیزآن  را در حد تخریب و توهین ارزیابی نکنند. بدیهی است که چنین کاری، نیازمند تحول علوم­انسانی است. مخصوصا تحول در منطق ،معرفت­شناسی، فلسفه و علوم اجتماعی. ما که در علوم­انسانی تحول نیافته­ایم، بی­تردید نمی­توانیم معنی نقد را دریابیم و آن را در جای خود به کار ببریم. ما هنوز نه تنها در حوزه­ی سیاست که حوزه­ای است پر سر و صدا بلکه در حوزه­ی فلسفه و منطق و معرفت­شناسی نیز نقد را جدّی نمی­گیریم و آن را به معنی تخریب می­دانیم!

2-مدیریت برنامه­ای نه سلیقه­ای. ما باید مدیریت کشور را براساس برنامه­های تعریف­شده و روشن و قابل فهم اکثریت مردم ، اداره کنیم نه بر محور سلیقه­ی دولت­ها و روسای دولت­ها. در جامعه­ی ما هر دولتی برنامه­ی دولت قبلی را درست نمی­داند و برای خود و با سلیقه­ی خود، راه و روش دیگری ایجاد می­کند به گونه­ای که هیچ­کدام خود را ادامه­دهنده­ی راه پیشینیان نمی­دانند. کافی است که رابطه­ی دولت آقای احمدی­نژاد را نسبت به دولت  آقای خاتمی و رابطه­ی دولت خود را با دولت آقای احمدی­نژاد  در نظر بگیرد. چنان­که گفتم من کاری با ردّ و قبول این و آن ندارم بلکه هدف من تاکید بر این جمله است که روند و روشی که در پیش گرفته­ایم، حاصلش جز این نخواهد بود.

3-داشتن دست­کم دو جمعیت یا حزب سیاسی به معنی درست و امروزی کلمه، که شرایط زیر را داشته باشند:

الف- هر دو به یک درجه، پای­بند اصول بنیادین جامعه و قانون اساسی  باشند.

ب-هر دو حزب، یک برنامه­ی کلان علمی و قابل اجرا را در جهت تامین منافع کشور، پذیرفته باشند.

ج-اختلاف این دو حزب، تنها در راه و روش رسیدن به هدف­های آن برنامه­ی کلان علمی باشد و رقابتی که با یکدیگر دارند، رقابتی باشد در جهت اجرای بهتر این برنامه­.

د-این دو حزب یکدیگر را مشروع و قانونی بدانند و به یکدیگر، فرصت فعالیت برابر بدهند. هر دو حزب به نوبه­ی خود، حق حاکمیت داشته باشند و به مدیریت جامعه، بپردازند.

هـ-هر دو حزب از جریان کار یکدیگر باخبر باشند و مدام به نظارت دقیق و اظهار نظر علمی و کارشناسانه، بپردازند.

4-تفکیک قوا با دقت رعایت شود. به گونه­ای که هرکس در هر شرایط و جایگاهی اگر خطا کرد، بی ملاحظه به کیفر خطایش برسد.

5-تقویت نهادهای نظارتی. ما باید نهادهای نظارتی را تقویت کنیم که یکی از آن­ها احزاب است و دیگری رسانه­ها. باید مطبوعات ما نظارت دقیقی بر روند کارها داشته باشند و آگاهانه و صادقانه، به موقع مشکلات را پیدا کنند و مطرح سازند. خطاها را آشکار سازند و  بی­نظمی­ها و تخلف­ها را افشا کنند بی آن­که از تطمیع یا تهدیدی اثر پذیرند.

آقای رییس­جمهور! تا شما این حداقل­ها را در جامعه، فراهم نیاورید، انتظار نداشته باشید که نقد سنجیده و علمی و به اصطلاح شما نقد باسوادها و متخصص­ها اتفاق بیافتد. بیش از این توضیح نمی­دهم با این امید که همین اشاره­ها کافی باشند. من این مشکلات را سال­هاست که می­گویم و بازتابی از آن در عملکرد مسئولان نمی­بینم اما به هرحال، بازهم باید گفت.

با آرزوی توفیق شما

سیدیحیی یثربی 24/11/1392



منبع: تسنیم