صراط: روز 18 فوریه در وین دور جدید مذاکرات بین کشورهای گروه 1+5 و ایران برگزار می شود که به بررسی اجرای توافقات ژنو درباره برنامه هسته ای ایران که در نوامبر سال گذشته به امضا رسید، اختصاص خواهد یافت. سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه فدراسیون روسیه اوضاع در آستانه از سرگیری گفتگو را غیر قابل پیشبینی و موضوع ایرانی را قطعاً خاتمه نیافته ارزیابی کرد. به گفته وی، در زمینه ایران «کاری در پیش است که باید از براندازی روندهای حل و فصل اوضاع که شروع شده است، جلوگیری کند». آنچه که اوضاع را شدت می بخشد، این است که مقامات حاکم بر آمریکا بر خلاف وعده های خود حتی بعد از توافقات ژنو و آغاز تحقق عملی آن، از سیاست خصمانه خود نسبت به ایران دست نمی کشند. مانور های متعدد کاخ سفید که مدعی تازگی می باشد، در حقیقت امر از حدود بن بست موضع گیری عادی امریکایی پا فراتر نمی گذارد و نسبت به ایران حالت خصمانه دارد.
واشنگتن کماکان روی فشار خشن حساب کرده و «شکستنی بودن» تهران را مورد آزمایش قرار می دهد و همزمان به جامعه بین المللی تلقین می کند که «رسالت تاریخی» آمریکا، ممانعت از برخورداری ایران از سلاح های هسته ای است. هر دو طرح واشنگتن به شکست منجر می شود. قبل از همه باید خاطرنشان کرد که در ماه های اخیر اعتماد به باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به طور قابل توجهی تنزل یافته است زیرا اکثر کشورها او را سیاستمدار ناکامی می دانند که نمی تواند نه تنها حمایت متحدان سنتی آمریکا را به دست آورد بلکه بر رفتار قانونگذاران خود در کنگره اثر بگذارد که به طور کورکورانه بر اعمال تحریم های جدید علیه ایران پافشاری می نمایند. منطق آنها بر ادعای کهنه ای استوار است که تحریم های شدید یکجانبه آمریکایی دولت ایران را به تن دادن به مذاکرات درباره برنامه هسته ای وادار کرد و لذا فشار مکمل بر ایران مواضع آمریکا را در این گفتگو تقویت خواهد نمود. باراک اوباما که در حرف، قول توسل به حق وتو علیه قانون تحریم ها را می دهد، اصولاً شریک این نقطه نظر است.
اوباما با غرور خاطرنشان می کند: «ما رژیم بی سابقه تحریم های اقتصادی را ایجاد کرده و امکان دریافت سود از محل فروش نفت را از ایران سلب نموده ایم. طی این مدت اقتصاد ایران بیش از 50% توان خود را از دست داده است». باراک اوباما معتقد است که «از نظر شیوه عمل ما بسیار مهم است که ایرانیان را مورد امتحان قرار دهیم». ولی نقش آمریکا به عنوان ممتحن به وسیله سیاست اتحادیه اروپا، از صحنه به پشت صحنه برده شده است. کشورهای اتحادیه اروپا – غیر از فرانسه - در دیپلماسی جدید ایران جنبه های مثبت بیشتری تشخیص داده اند تا در لجبازی کهنه واشنگتن. اروپا در مسابقه بر سر جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده و در حال حاضر شرکت های اروپایی کار بازگشت به بازار ایرانی را شروع کرده اند. به موازات نزدیک شدن حل و فصل مسأله هسته ای ایران، مبارزه بر سر دسترسی به بازار های ایران هم شدت می یابد. ایالات متحده برای بازگشت به این کشور تقریباً شانسی ندارد. سیاستمداران امریکایی طی 35 سال اخیر نهایت تلاش های خود را به عمل آورده اند تا خود را به مهمترین خطر برای موجودیت جمهوری اسلامی تبدیل کنند. نمی توان با یک تماس تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی یا یکی دو ملاقات سطح عالی اعتماد نسل های ایرانیانی را به آمریکا باز گرداند که با شعار «مرگ بر آمریکا» بزرگ شدند. این کار تنها در صورت مشاهده گام های مشخص دیپلماسی آمریکایی مسیر خواهد شد. ولی واشنگتن فعلاً به منظور حفظ ظاهر «رسالت تاریخی» خود در ایران، به تهدید کشورهای دیگری که در مسیر برقراری روابط مشارکت با تهران گام بر داشته اند، ادامه می دهد.
آیا آمریکا آجر کافی دارد؟
باراک اوباما تهدید می کند: «ما مانند یک تن آجر به جان متخلفین از تحریم ها خواهیم افتاد». آیا آمریکا آجر کافی دارد؟ برای مثال، اولین کشوری که با شتاب از امکانات مجدد در زمینه خرید بیشتر نفت ایرانی استفاده کرد، ژاپن بود. اوایل ماه فوریه اولین معامله بین این دو کشور با موفقیت منعقد شد. در برنامه ایرانی که جدیداً منتشر شد و ناظر بر بازنگری در شرایط انعقاد قراردادهای نفتی است، قراردادهای جدید مد نظر هستند که مخصوصاً برای جلب سرمایه گذاران طراحی شده اند. در میان آنها نه تنها اروپا و ژاپن بلکه روسیه، چین، هند، کره جنوبی و سایر قدرت های برجسته اقتصادی شایان ذکر هستند. بدون تردید، هم اکنون می توان گفت که رهبران دنیای تجارت به حل و فصل هر چه سریع تر مسأله ایران بر خلاف مخالفت آمریکا علاقه مند می باشند. تنها نمایندگان دنیای تجارت نیستند که به ایران سفر می کنند. جدیداً رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه و کارل بیلت وزیر خارجه سوئد مهمان ایران بودند. انتظار می رود که در ماه فوریه دیدیه ریندرس وزیر خارجه بلژیک از ایران دیدار به عمل آورد و در ماه مارس سفر کاترین اشتون نماینده عالی امور خارجه اتحادیه اروپا به ایران برنامه ریزی شده است.
اروپا باور کرده است که ایران حاضر است در زمینه بستن پرونده هسته ای خود با توسل به روش های متمدنانه دیپلماتیک گام های بلندتری بر دارد. بدیهی است که ادامه انزوای بین المللی ایران از هیچ نظر موجه نیست و از حمایت بین المللی برخوردار نمی باشد. ایالات متحده با برنامه های عملیات جنگی در سوریه در انزوا مانده و رفتار خصمانه یکجانبه آمریکا در زمینه حل و فصل برنامه هسته ای ایران نیز شکست خواهد خورد. در وزارت امور خارجه ایران معتقدند که «مانورهای متعدد ایالات متحده که به این مسأله حالت پنداری و تصنعی می بخشد، غیر سازنده است». ولی ارزیابی ایران از این وضع نه پنداری است و نه تخیلی بلکه بر واکنش به رفتار واقعی آمریکا استوار است. به عنوان مثال، وزارت دارایی آمریکا هفته گذشته تعدادی از شرکت ها و اشخاص حقیقی چند کشور را در لیست سیاه گنجاند ولو اینکه برخی کشورها اواخر ماه ژانویه به تضعیف تحریم های ضد ایران در چارچوب توافقات تهران با گروه 1 5 بین المللی پرداختند. وزارت امور خارجه ایران در این رابطه به سفیر سوئیس که حافظ منافع آمریکا در ایران است، اظهار اعتراض کرد.
موضع گیری محکم طرف ایرانی قابل بحث و انکار نیست. مقامات ایران آمادگی خود را برای اجرای تعهداتی که پذیرفته اند، از خود نشان داده و به نقشه راه تصویب شده همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند هستند. ایران و آژانس در این روزها موافقتنامه ای درباره هفت گام عملی در مذاکرات درباره انرژی اتمی امضا کرده اند. انتظار می رود که تهران این توافقات را تا 15 ماه می اجرا کند. ایران حاضر شد دسترسی کارشناسان این سازمان بین المللی به سه واحد «سئوال برانگیز» را تأمین کند: اینها راکتور IR-40 در نزدیکی اراک، مرکز لیزری لشکرآباد و واحد غنی سازی اورانیوم اردکان هستند. آژانس همچنین اطلاعات مورد علاقه خود را درباره تولید چاشنی هایی را دریافت خواهد کرد که قرار است برای منفجر کردن خرج های هسته ای ساخت ایران مورد استفاده قرار گیرند تا امکان استفاده نظامی از آنها را ارزیابی کند. نیازی به برشماری همه جزئیات این همکاری نیست. اصل کار این است که آژانس در حال حاضر از اجرای توافقات ژنو توسط ایران راضی است. نمایندگان آژانس به هیچ گونه موارد طفره رفتن ایران از ارائه اطلاعات درباره طرح های هسته ای خود اشاره نمی کنند. دولت آمریکا غیر از این چه استدلالی می خواهد؟
موافقتنامه درباره هفت اقدام بین ایران و آژانس
نتایج سفر اخیر (9-8 فوریه سال جاری) هیأت نمایندگان آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران، جدی و مسئولیت پذیر بودن ایران در زمینه برنامه هسته ای را به اثبات رسانده است. حسن روحانی رئیس جمهور ایران یک با دیگر تأکید کرد که درهای کشور او برای کارشناسان آژانس باز است. جامعه جهانی دلیلی ندارد که نقطه نظر اسراییل را بپذیرد که گویا ادامه گفتگو درباره برنامه هسته ای ایران هر معنی و مهفوم خود را از دست می دهد. اگر اطرافیان باراک اوباما واقعاً به دریافت ضمانت های غیر هسته ای شدن ایران علاقه مندند، دولت آمریکا موظف است نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی و نه بعضی کشورهای منطقه را گوش کند که به خروج ایران از انزوای بین المللی علاقه مند نیستند. جهانیان از سیاسی کردن بیش از حد مسأله هسته ای ایران توسط آمریکا به تنگ آمده و نمی خواهند همیشه در معرض خطر تلاش های آمریکا و اسراییل در جهت حل و فصل زورگویانه مسأله باقی بمانند. با این وجود، آمریکایی ها مانند سابق رفتار کشورهایی را تشویق می کند که اقلیت مطلق را تشکیل داده و کماکان نیات تهران را باور نمی کنند. یکی از آنها فرانسه است که فرانسوا اولاند رئیس جمهور آن در این روزها از کاخ سفید دیدار به عمل آورد. واشنگتن و پاریس درباره حفظ رژیم تحریم ها علیه تهران در جریان مذاکرات درباره حل و فصل مسأله هسته ای به توافق رسیده اند.
سد فرانسوی بر سر راه مذاکرات صلح تازگی ندارد و بعید است که در مذاکرات قریب الوقوع وین موضع گیری فرانسه تغییر کند. فرانسه طرف اسراییل و عربستان سعودی را گرفته و تصمیم گرفته است از مسأله ایرانی برای احیای نفوذ فراموش شده خود در خاورمیانه استفاده نماید. لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه حتی اتهامات به ممانعت از انعقاد موافقتنامه با ایران را تکذیب نکرده بلکه معتقد است که «فرانسه دنبال سیاه لشگر نمی رود» و به نحو خاص خود «در جهت برقراری صلح در منطقه کوشش می کند». انزوای داوطلبانه فرانسه از موضع گیری اعضای اروپایی دیگر گروه 1+ 5 (بریتانیا و آلمان) باید به عنوان جنبه ای از رقابت با آنها برسر دریافت بهره های اقتصادی از دشمنان عربی ایران تعبیر شود. پاریس هم اکنون این بهره ها را دریافت می کند. عربستان سعودی درصدد است به ارتش لبنان کمک 3 میلیارد دلاری بکند تا ز فرانسه اسلحه بخرد.
البته این سود به برنامه های آینده، آن هم برنامه های قابل بحث، تعلق دارد در حالی که خسارات صنایع خودروسازی فرانسه از تحریم های ضد ایرانی مسأله امروز است که شرکت های Renault و PSA Peugeot Citroen می خواهند در اسرع وقت آن را حل کنند. هر دو کشور به ازسرگیری مونتاژ و فروش خودروهای خود در ایران از طریق همکاری با شرکای محلی علاقه دارند تا مواضع قوی سابق خود را در بازار ایرانی احیا کنند. برای فرانسوی ها همچنین مسأله بازگشت شرکت «توتال» مطرح است که این شرکت بعد از اعمال تحریم نفتی از سوی اتحادیه اروپا ایران را ترک کرد.
در این رابطه می توان از رئیس جمهور فرانسه سئوال کرد که او که طرف عربستان سعودی را گرفته و با توافقات صلح آمیز درباره برنامه هسته ای ایران مخالفت می ورزد، طرف چه کسی را می گیرد. ریاض موضع گیری فرانسه را موضوع یکی از معامله های عادی خود در زمینه خرید وفاداری غرب تلقی می کند. به عنوان مثال، قرار است ایالات متحده تنها بر اساس قراردادهای منعقد شده به این کشور سلاح های معادل 60 میلیارد دلار صادر کند. انتظار می رود که عربستان سعودی در سالهای آینده خریدهای اسلحه را به میزان سه برابر افزایش دهد که ایالات متحده دوباره صادر کننده اساسی آن خواهد بود. همانطور که می بینیم، در نرخ نامه سعودی قیمت سازش کاری آمریکا از قیمت بی اعتمادی فرانسه به خلوص نیات مقامات ایران به مراتب بالاتر است.
در مجموع، تعصب آمریکا در زمینه اعمال تحریم ها علیه ایران بعد خاص اقتصادی دارد که با معیار نه تنها خسارات ایران بلکه سود کشورهای ذی علاقه ارزیابی می شود. بنا به برآورد های آژانس بین المللی انرژی، تحریم های غربی وضعیتی را به وجود آورد که تولید روزانه نفت ایران تا 2.5 میلیون بشکه افت کرد که این حد اقل تولید ثبت شده طی یک ربع قرن اخیر است. در همین حال متحدان آمریکایی در خلیج فارس تولید نفت را به بالاترین سطح تاریخی افزایش داده اند. عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت و قطر در سه ماهه سوم سال گذشته جمعاً حدود 16.4 میلیون بشکه در روز تولید می کردند که 18% تقاضای جهانی را تأمین می کند. کشورهای گروه 4 بزرگ میدان را بر ایران در بازارهای سنتی آسیایی آن تنگ کردند. برای مثال، اکنون هند از این کشور 44% نفت مورد نیاز خود را می خرد در حالی که در سال 2011 این رقم برابر 36% بود؛ خریدهای چین از آنها به 25% رسید در حالی که شش سال پیش برابر 21% بود. با عنایت به قیمت های نفت در مرحله مذکور ، این کشورها طی سه ماه بیش از 150 میلیارد دلار کاسب شدند. ولی صادرات نفت ایران از اوایل سال 2012 یعنی از زمان اعلام تحریم ها، از 2.2 تا 1 میلیون بشکه در روز یعنی دو برابر کاهش یافته است. در نیمه اول سال 2013 درآمدهای ایران از محل صدور نفت خام برابر فقط 23 میلیارد دلار بود. این ابعاد از نظر ریاضی بی میلی آمریکا به تضعیف رژیم تحریم ها را قابل درک می کند.
******
خسارات انکار ناپذیر ایران از محل محدودیت ها در زمینه صدور حامل های انرژی می تواند این برداشت کاذب را به وجود آورد که ایران حاضر است برنامه هسته ای خود را به موضوع چانه زنی تبدیل کرده و زیر بار فشار آمریکا برود که هدف آن وادار کردن دولت ایران به امتناع از حق برای اتم صلح آمیز است. ایران اجازه نخواهد داد که حتی یک ذره از دستاوردهای هسته ای آن ضایع شود که این موضع گیری تهران در مذاکرات قریب الوقوع هم حکمفرما خواهد بود. بیش از این، علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران اظهار داشت که ایران در آینده برنامه هسته ای خود را با سرعت بیشتری توسعه خواهد داد. همه مقامات حاکم بر ایران شریک این نقطه نظر هستند و لذا ادعاهای مبنی بر وقوع تفرقه در میان نخبگان سیاسی ایران بر سر گذشت های احتمالی و مجاز در مذاکرات، بی اساس است. به عنوان مثال، قرار است در دور قریب الوقوع مذاکرات وین علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران عضو هیأت نمایندگی ایران شود. این درخواست علی لاریجانی رئیس مجلس بود که رئیس جمهور ایران آن را پذیرفت. همین امر شایعات درباره وجود اختلاف نظر بین دولت و مجلس بر سر موضع گیری ایران در مذاکرات هسته ای را تکذیب می کند. ایران در تلاش خود برای دفاع از منافع ملی در زمینه حقوق حقه برای برخورداری از اتم صلح آمیز، جبهه واحدی تشکیل داده است. بدون تردید، الحاق بروجردی، شخصیت معتبر سیاسی به ترکیب هیأت نمایندگی ایران، به مذاکره کنندگان ایرانی نیروی خاصی بخشیده و ضمن تأمین حمایت وسیع مردم ایران از موضع گیری کشور خود در مذاکرات، به این مذاکرات جذابیت و حالت غیر قابل پیشبینی و جالبی خواهد بخشید.
منبع: ایران رو