محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار با احمد مسجد جامعی به خاطرهای از ازدواجش اشاره کرد و گفت بنده در آن سالها در خانه پدر زنم زندگی میکردم.
مسجد جامعی رئیس شورای شهر تهران در ادامه تهرانگردی و بیستمین مرحله از آن، این بار در منطقه 4 حضور پیدا کرد.
وی پس از بازدید از فرهنگسرای اشراق به منزل محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت و در ادامه صبحانه را در منزل وی میل کرد.
رضایی با اشاره به حضورش در منزل محسن رضایی اظهار داشت: یکی از برنامههای تهرانگردی دیدار با مفاخر و شخصیتهای برجسته است که در منطقه 4 هم یکی از افراد فاخر آقای محسن رضایی هستند.
وی در ادامه از محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خواست تا خاطرهای از زندگی خود و همچنین سابقه زندگی در تهران نقل کند که در همین زمینه محسن رضایی عنوان کرد برای من یک افتخار است که دوستان عزیز شورا امروز در منزل بنده حضور پیدا کردند که این افتخاری برای بنده محسوب میشود.
رضایی تصریح کرد: بنده هیچ گاه خود را جزو مفاخر نمیدانم و افتخارم این است که سرباز نظام هستم و سعی میکنم حق سربازی را ادا کنم.
وی تصریح کرد: در سال 54 و پس از کنکور سراسری در رشته مهندسی مکانیک دانشکده علم و صنعت قبول شدم و در نارمک و در خیابان سرسبز خانه دانشجویی را با سه نفر از دوستانم اجاره کردیم.
رضایی ادامه داد: پس از حضور در منطقه نارمک نماز مغرب و عشا را در مسجد احمدیه شرکت میکردیم و در آنجا اتفاقاتی زیادی برای ما افتد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:در سال 52 بنده بسیج شدم و جوانترین زندانی سیاسی محسوب میشدم. ضمن اینکه پس از آزادی از زندان در سال 53 و زمانی که بیرون آمدیم مشاهده کردیم که منافقین منحرف شده بودند و این درس عبرتی برای ما شد که به این صورت نمیتوان مبارزه کرد بلکه اول باید خود را بسازیم چرا که نمیشود با لباس اسلام در صحنه حضور پیدا کنیم و مارکسیسم شویم. به طوری که در آن مقطع بسیاری از مبارزان مارکسیسم شدند.
رضایی ادامه داد: متاسفانه در سالهای اخیر کمتر بحث شده که جریان انقلاب از چه سیری و صافیهایی گذشته است.
وی در ادامه به سابقه دوستیاش با جلالی خمینی امام جماعت مسجد احمدیه اشاره کرد و گفت: پس از اینکه در آن سالها در نماز مغرب و عشا شرک میکردم پس از مدتی به سراغ جلالی خمینی رفتم و عنوان کردم میخواهم ازدواج کنم.
وی تصریح کرد: جلالی خمینی به خانمشان سپردند و پس از دو هفته بنده را صدا کردند و در واقع اسباب ازدواج بنده و همسرم را در مسجد احمدیه و کلاس قرآن دایر کردند.
رضایی گفت: بنده پس از ازدواچ در منزل پدر خانمم (آقای خندگ) زندگی خود را آغاز کردم و در واقع به عنوان داماد سر خانه شدم .
رضایی ادامه داد:در آن سالها برف سنگینی در تهران میبارید و شرایط سختی را برای مردم فراهم میکرد و در واقع سرمای سختی در آن سالها در تهران بود.
عضو سازمان مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: پس 6-7 ماه بعد ساواک از زندگی بنده مطلع شد و به دنبال من گشت و در ادامه من به خانوادهام گفتم باید مخفی شوم به طوری که چند ماهی در قم، کاشان، اصفهان و سپس در دزفول مخفی شدم.
رضایی گفت:در سال 54 که در سرسبز و در منطقه ترانپارس زندگی میکردم این منطقه به این شکل نبود و تنها چند خانه در حال ساخت بود.
وی افزود: بهمن 54 بود که بنده به اتفاق برخی دوستان از جمله شهید بروجردی مسئولیت حفاظت امام را در کنار مدرسه علوی به عهده گرفتیم و به همین سبب خانهای را در خیابان ایران خیابان آب سردار گرفتیم و مستقر شدیم.
رضایی افزود: پس از مدتی به خیابان شریعتی نقل مکان کردیم و پس از آن نیز به شهرک دقایقی انتقال مکان دادیم و هم اینک بیش از 19 سال است در این منطقه زندگی میکنم.
رضایی در خصوص زمان تولد حاج احمد رضایی پسر مرحومش گفت:در سال 55 احمد در خانهای تیمی متولد شد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با بیان خاطرهای از 8 سال دفاع مقدس گفت: یک روز در عملیات خیلی از دوستان ناراحت بودیم چرا که به اهداف خود نرسیده بودیم و از این طرف هم در عملیات بدر آقا مهدی باکری شهید شده بودند و همه فرماندهان از جمله بنده تحت تاثیر شهادت وی قرار گرفته بودیم.
رضایی گفت: در همان روزها احمدآقا تلفنی به بنده زد و بیان کردند که حضرت امام خمینی جملاتی را عنوان کردند و خواستهاند این جملات به سایر رزمندگان گفته شود.
رضایی گفت:در جملات امام آمده بود همیشه در اسلام فتح و پیروزی نیست و پیامبر اکرم و حضرت امیرالمومنین علی (ع) در برخی جنگها شکست خوردند اما مهم این است که کار برای خدا باشدو شما رزمندگان باید خود را برای عملیات بعدی آماده کنید.
رضایی تصریح کرد: این صحبتهای امام باعث شور و شعف در رزمندگان شد و ما در عملیات فاو موفق شدیم جنوب عراق را از ارتباط با خلیج فارس، قطع کنیم.
مسجد جامعی رئیس شورای شهر تهران در ادامه تهرانگردی و بیستمین مرحله از آن، این بار در منطقه 4 حضور پیدا کرد.
وی پس از بازدید از فرهنگسرای اشراق به منزل محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت و در ادامه صبحانه را در منزل وی میل کرد.
رضایی با اشاره به حضورش در منزل محسن رضایی اظهار داشت: یکی از برنامههای تهرانگردی دیدار با مفاخر و شخصیتهای برجسته است که در منطقه 4 هم یکی از افراد فاخر آقای محسن رضایی هستند.
وی در ادامه از محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خواست تا خاطرهای از زندگی خود و همچنین سابقه زندگی در تهران نقل کند که در همین زمینه محسن رضایی عنوان کرد برای من یک افتخار است که دوستان عزیز شورا امروز در منزل بنده حضور پیدا کردند که این افتخاری برای بنده محسوب میشود.
رضایی تصریح کرد: بنده هیچ گاه خود را جزو مفاخر نمیدانم و افتخارم این است که سرباز نظام هستم و سعی میکنم حق سربازی را ادا کنم.
وی تصریح کرد: در سال 54 و پس از کنکور سراسری در رشته مهندسی مکانیک دانشکده علم و صنعت قبول شدم و در نارمک و در خیابان سرسبز خانه دانشجویی را با سه نفر از دوستانم اجاره کردیم.
رضایی ادامه داد: پس از حضور در منطقه نارمک نماز مغرب و عشا را در مسجد احمدیه شرکت میکردیم و در آنجا اتفاقاتی زیادی برای ما افتد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:در سال 52 بنده بسیج شدم و جوانترین زندانی سیاسی محسوب میشدم. ضمن اینکه پس از آزادی از زندان در سال 53 و زمانی که بیرون آمدیم مشاهده کردیم که منافقین منحرف شده بودند و این درس عبرتی برای ما شد که به این صورت نمیتوان مبارزه کرد بلکه اول باید خود را بسازیم چرا که نمیشود با لباس اسلام در صحنه حضور پیدا کنیم و مارکسیسم شویم. به طوری که در آن مقطع بسیاری از مبارزان مارکسیسم شدند.
رضایی ادامه داد: متاسفانه در سالهای اخیر کمتر بحث شده که جریان انقلاب از چه سیری و صافیهایی گذشته است.
وی در ادامه به سابقه دوستیاش با جلالی خمینی امام جماعت مسجد احمدیه اشاره کرد و گفت: پس از اینکه در آن سالها در نماز مغرب و عشا شرک میکردم پس از مدتی به سراغ جلالی خمینی رفتم و عنوان کردم میخواهم ازدواج کنم.
وی تصریح کرد: جلالی خمینی به خانمشان سپردند و پس از دو هفته بنده را صدا کردند و در واقع اسباب ازدواج بنده و همسرم را در مسجد احمدیه و کلاس قرآن دایر کردند.
رضایی گفت: بنده پس از ازدواچ در منزل پدر خانمم (آقای خندگ) زندگی خود را آغاز کردم و در واقع به عنوان داماد سر خانه شدم .
رضایی ادامه داد:در آن سالها برف سنگینی در تهران میبارید و شرایط سختی را برای مردم فراهم میکرد و در واقع سرمای سختی در آن سالها در تهران بود.
عضو سازمان مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: پس 6-7 ماه بعد ساواک از زندگی بنده مطلع شد و به دنبال من گشت و در ادامه من به خانوادهام گفتم باید مخفی شوم به طوری که چند ماهی در قم، کاشان، اصفهان و سپس در دزفول مخفی شدم.
رضایی گفت:در سال 54 که در سرسبز و در منطقه ترانپارس زندگی میکردم این منطقه به این شکل نبود و تنها چند خانه در حال ساخت بود.
وی افزود: بهمن 54 بود که بنده به اتفاق برخی دوستان از جمله شهید بروجردی مسئولیت حفاظت امام را در کنار مدرسه علوی به عهده گرفتیم و به همین سبب خانهای را در خیابان ایران خیابان آب سردار گرفتیم و مستقر شدیم.
رضایی افزود: پس از مدتی به خیابان شریعتی نقل مکان کردیم و پس از آن نیز به شهرک دقایقی انتقال مکان دادیم و هم اینک بیش از 19 سال است در این منطقه زندگی میکنم.
رضایی در خصوص زمان تولد حاج احمد رضایی پسر مرحومش گفت:در سال 55 احمد در خانهای تیمی متولد شد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با بیان خاطرهای از 8 سال دفاع مقدس گفت: یک روز در عملیات خیلی از دوستان ناراحت بودیم چرا که به اهداف خود نرسیده بودیم و از این طرف هم در عملیات بدر آقا مهدی باکری شهید شده بودند و همه فرماندهان از جمله بنده تحت تاثیر شهادت وی قرار گرفته بودیم.
رضایی گفت: در همان روزها احمدآقا تلفنی به بنده زد و بیان کردند که حضرت امام خمینی جملاتی را عنوان کردند و خواستهاند این جملات به سایر رزمندگان گفته شود.
رضایی گفت:در جملات امام آمده بود همیشه در اسلام فتح و پیروزی نیست و پیامبر اکرم و حضرت امیرالمومنین علی (ع) در برخی جنگها شکست خوردند اما مهم این است که کار برای خدا باشدو شما رزمندگان باید خود را برای عملیات بعدی آماده کنید.
رضایی تصریح کرد: این صحبتهای امام باعث شور و شعف در رزمندگان شد و ما در عملیات فاو موفق شدیم جنوب عراق را از ارتباط با خلیج فارس، قطع کنیم.