صراط- به اسارت درآوردن مفاهيم زيبا، انساني و عامهپسند براي اهدافي غير از آنچه كه بر اين واژهها مترتب است، شگردي است كه سالها از سوي برخي جريانات افراطي وابسته به اصلاحات در عرصه رسانهاي مرسوم شده است.
اين جريان كه به صورت آشكار ميتوان نقطه آغازين حيات آن را پس از دوم خرداد 76 دانست، همواره كوشيده است به بهانه «جامعه مدني »، «آزادي اطلاعات»، «حقوق شهروندي» و مفاهيمي از اين قبيل به كمك برخي دگرانديشان، جامعه ديني را دچار چالش نموده و اباحيگري و سكولاريسم را ترويج و تبليغ كند. رد پاي اين جريان را ميتوان در نشرياتي همچون جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان، شرق و اين اواخر روزنامههايي مانند بهار جستوجو كرد كه با ورود مدعيالعموم يا هيئت نظارت بر مطبوعات، توقيف يا لغو امتياز شدند.
وجه مشترك قريب به اتفاق اين روزنامهها زير سؤال بردن اعتقادات ديني و مذهبي مردم به بهانه «نقد» و «آزادي اطلاعات» بوده كه رگههايي از اين تفكر همچنان در برخي روزنامههاي امروزي ميتوان مشاهده كرد. مردم از ياد نبردهاند كه در عصر اصلاحات اسلام دين خشونت معرفي شد، گفتند عليه خدا هم ميشود تظاهرات كرد؛ نوشتند تفكر امام خميني را بايد به موزههاي تاريخي سپرد؛ شهادت امام حسين(ع) را محصول خشونت پيامبر (ص) در جنگ بدر معرفي كردند، تقليد را كار ميمون دانستند و...
روي كار آمدن دولت اعتدال آقاي روحاني و فضاي باز ايجاد شده گويي «اميد» را به اردوگاه برخي از اين جريانات باز گردانده تا بار ديگر همان خط مشي گذشته را به صورت خزنده در رسانههاي خود بازتوليد كنند. يكي از شاخصترين رسانههاي وابسته به اين جريان را ميتوان هفتهنامه «آسمان» معرفي كرد كه اخيراً به صورت روزنامه درآمده و چهار شماره از انتشار آن نگذشته بود كه به اتهام زير سؤال بردن يكي از بديهيترين اصول مسلم اسلامي ( قصاص ) با حكم مدعيالعموم توقيف شد.
نكته جالب توجه اينكه در شماره نخست اين روزنامه محمد خاتمي در پيامي «آسمان» را روزنامهاي كه اميد و زندگي را به جامعه بازگردانده، توصيف كرده و نوشته بود: هنگامي كه فضاي زندگي تنگ ميشود، هنگامي كه زمين خشك و بيبهره از آبي كه مايه زندگي است ميگردد و از رويش و زايش باز ميايستد، آدمي چشم به آسمان ميدوزد و اميد را در خود زنده نگاه ميدارد.
«چشم به آسمان دوختن» اصطلاحي است با طنيني دلانگيز كه هر كس كه با دين و فرهنگ و ادب اين مرز و بوم آشنا است آن را ميفهمد. اجازه ميخواهم به «استعاره» اين نكته لطيف را بگويم كه مردم بافرهنگ و مؤمن و بااخلاق و آزاديخواه به جاي هفتهاي يك بار، هر بامداد ميتوانند به آسمان آبي و اميدبخش بنگرند. اكنون جامعه ديني كشور منتظرند ببينند واكنش سيد محمد خاتمي (به عنوان كسي كه در كسوت روحانيت است)، به روزنامهاي كه به زعم او ستارهاي درخشان، متعهد و مايه رويش و زايش است و اكنون اينگونه يكي از اصول اسلامي را زير سؤال برده، چيست؟ آيا او هم مانند مسئولان اين روزنامه به توجيه غيرفني اين اقدام پناه خواهد برد يا با صراحت آن را محكوم ميكند؟
واكنش قاطع رئيسجمهور محترم به عنوان بالاترين مقام اجرايي كشور كه سوگند ياد كرده است حافظ اسلام و مذهب رسمي كشور باشد و وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان متولي فرهنگ و ارزشهاي اسلامي، در محكوم نمودن اين اقدام موهن، ميتواند زمينههاي رشد اين قبيل تفكرات انحرافي را در جريانات رسوخ كرده در فضاي رسانهاي كشور بخشكاند.
اين جريان كه به صورت آشكار ميتوان نقطه آغازين حيات آن را پس از دوم خرداد 76 دانست، همواره كوشيده است به بهانه «جامعه مدني »، «آزادي اطلاعات»، «حقوق شهروندي» و مفاهيمي از اين قبيل به كمك برخي دگرانديشان، جامعه ديني را دچار چالش نموده و اباحيگري و سكولاريسم را ترويج و تبليغ كند. رد پاي اين جريان را ميتوان در نشرياتي همچون جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان، شرق و اين اواخر روزنامههايي مانند بهار جستوجو كرد كه با ورود مدعيالعموم يا هيئت نظارت بر مطبوعات، توقيف يا لغو امتياز شدند.
وجه مشترك قريب به اتفاق اين روزنامهها زير سؤال بردن اعتقادات ديني و مذهبي مردم به بهانه «نقد» و «آزادي اطلاعات» بوده كه رگههايي از اين تفكر همچنان در برخي روزنامههاي امروزي ميتوان مشاهده كرد. مردم از ياد نبردهاند كه در عصر اصلاحات اسلام دين خشونت معرفي شد، گفتند عليه خدا هم ميشود تظاهرات كرد؛ نوشتند تفكر امام خميني را بايد به موزههاي تاريخي سپرد؛ شهادت امام حسين(ع) را محصول خشونت پيامبر (ص) در جنگ بدر معرفي كردند، تقليد را كار ميمون دانستند و...
روي كار آمدن دولت اعتدال آقاي روحاني و فضاي باز ايجاد شده گويي «اميد» را به اردوگاه برخي از اين جريانات باز گردانده تا بار ديگر همان خط مشي گذشته را به صورت خزنده در رسانههاي خود بازتوليد كنند. يكي از شاخصترين رسانههاي وابسته به اين جريان را ميتوان هفتهنامه «آسمان» معرفي كرد كه اخيراً به صورت روزنامه درآمده و چهار شماره از انتشار آن نگذشته بود كه به اتهام زير سؤال بردن يكي از بديهيترين اصول مسلم اسلامي ( قصاص ) با حكم مدعيالعموم توقيف شد.
نكته جالب توجه اينكه در شماره نخست اين روزنامه محمد خاتمي در پيامي «آسمان» را روزنامهاي كه اميد و زندگي را به جامعه بازگردانده، توصيف كرده و نوشته بود: هنگامي كه فضاي زندگي تنگ ميشود، هنگامي كه زمين خشك و بيبهره از آبي كه مايه زندگي است ميگردد و از رويش و زايش باز ميايستد، آدمي چشم به آسمان ميدوزد و اميد را در خود زنده نگاه ميدارد.
«چشم به آسمان دوختن» اصطلاحي است با طنيني دلانگيز كه هر كس كه با دين و فرهنگ و ادب اين مرز و بوم آشنا است آن را ميفهمد. اجازه ميخواهم به «استعاره» اين نكته لطيف را بگويم كه مردم بافرهنگ و مؤمن و بااخلاق و آزاديخواه به جاي هفتهاي يك بار، هر بامداد ميتوانند به آسمان آبي و اميدبخش بنگرند. اكنون جامعه ديني كشور منتظرند ببينند واكنش سيد محمد خاتمي (به عنوان كسي كه در كسوت روحانيت است)، به روزنامهاي كه به زعم او ستارهاي درخشان، متعهد و مايه رويش و زايش است و اكنون اينگونه يكي از اصول اسلامي را زير سؤال برده، چيست؟ آيا او هم مانند مسئولان اين روزنامه به توجيه غيرفني اين اقدام پناه خواهد برد يا با صراحت آن را محكوم ميكند؟
واكنش قاطع رئيسجمهور محترم به عنوان بالاترين مقام اجرايي كشور كه سوگند ياد كرده است حافظ اسلام و مذهب رسمي كشور باشد و وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان متولي فرهنگ و ارزشهاي اسلامي، در محكوم نمودن اين اقدام موهن، ميتواند زمينههاي رشد اين قبيل تفكرات انحرافي را در جريانات رسوخ كرده در فضاي رسانهاي كشور بخشكاند.