شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۱

امکانات رفاهی ایران برای دانشجویان خارجی

یک دانشجوی خارجی تازه فارغ التحصیل شده از دانشگاه علوم پزشکی تهران، می گوید که دولت ایران غذا، اسکان، کمک مالی و تحصیل رایگان در اختیار دانشجویان بین‌الملل می‌گذارد
کد خبر : ۱۶۶۲۰۹
صراط: آدیس آدرا گبرو از اتیوپی، اولین دانش آموخته خارجی پردیس بین الملل در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران، متولد 1977 در شهر آداما است. او در خانواده ای کم‌درآمد متولد شده و زندگی کرده است. آدرا گبرو از زندگی در ایران راضی است. 


نظر او درباره ایران هم حالب است: به نظر من، جالب‌ترین چیز دربارۀ ایران، نبودِ علامت‍ها و بیلبوردهای غیراخلاقی در حاشیۀ جاده‌ها، عدم مصرف الکل و مواد مخدراست. شما هرگز رابطۀ نامناسبی میان جنس مذکر و مؤنث، آن طور که در آفریقا و بسیاری کشورها می‌بینید، مشاهده نمی‌کنید. این فرهنگی است که مایلم با مردم کشورم در میان بگذارم.


روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران گفتگویی با او انجام داده که  خلاصه ای از آن را می خوانید؛


با توجه به این که شما هیچ آشنایی و یا قرابتی با زبان، مذهب و فرهنگ ایرانی نداشتید؛ چطور شد ایران را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟

از یک نفر شنیده بودم که دانشگاه علوم پزشکی تهران برای ادامۀ تحصیل جای مناسبی است. بعدها متوجه شدم که این دانشگاه، دانشگاهی معتبر و دارای رتبه‌بندی خوبی است. همچنین ضرورت داشت برای کارشناسی ارشدی اقدام کنم که با بورس کامل همراه بود، چیزی که این دانشگاه سخاوتمندانه در اختیارم گذاشت. در واقع، در ابتدای اقامتم در ایران برای برقراری ارتباط با مردم دشواری‌هایی داشتم چون زبان فارسی به نظرم مشکل می‌رسید؛ اما بعد از چند ماه، از آنجا که ایرانی‌ها مردمی میهمان‌نوازند و نسبت به خارجی‌ها رویکردی پذیرا دارند، ارتباطم با آنها راحت‌تر شد، لذا دیگر مشکلی از این نوع نداشتم.


قبل از اینکه از دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرش بگیرید، به ایران آمده بودید؟

خیر؛ متأسفانه تا آن موقع هرگز به کشور بزرگ شما نیامده بودم.


در مورد ایران و مردم این کشور چه پیش زمینه فکری داشتید؟ چقدر رویکرد شما به ایرانی ها بعد از زندگی در این کشور تغییر کرده است؟

قبل از اینکه اتیوپی را به مقصد ایران ترک کنم، بسیاری افراد بر اساس اطلاعاتی که رسانه‌ها در اختیارشان گذاشته بودند، از من می‌خواستند به ایران نروم. تصورشان این بود که ایران کشوری کاملاً ناامن است، در آن جنگ جریان دارد و موشک‌ها بر فراز شهرهایش در پروازند! فکر می‌کردند ایرانی‌ها فقط با مسلمانان برخورد مناسب دارند. هنوز هم وقتی با دوستانم در آنجا ارتباط دارم، سؤال‌هایی مثل اینکه «حالت خوبه؟»، «موشک بهت نخورده؟» و ... می‌پرسند. اما وقتی اینجا آمدم، فهمیدم همۀ اینها اطلاعاتی نادرست بودند. ایران کشوری امن و مردمانش صمیمی‌اند. فهمیدم اینجا جنگی جریان ندارد و مشکل بزرگی هم نیست. دولت ایران غذا، اسکان، کمک مالی و تحصیل رایگان در اختیار دانشجویان بین‌الملل می‌گذارد.


چه نکته ای در رفتار و فرهنگ ایرانی ها برای شما شاخص، جالب و قابل توجه بود؟

به نظر من، جالب‌ترین چیز دربارۀ ایران، نبودِ علامت‍ها و بیلبوردهای غیراخلاقی در حاشیۀ جاده‌ها، عدم مصرف الکل و مواد مخدراست. شما هرگز رابطۀ نامناسبی میان جنس مذکر و مؤنث، آن طور که در آفریقا و بسیاری کشورها می‌بینید، مشاهده نمی‌کنید. این فرهنگی است که مایلم با مردم کشورم در میان بگذارم.


کدام شهرهای ایران را دیده اید؟ فرصت کردید به شهرهای تاریخی ایران سفر کنید؟

به شمال کشور سفر کرده‌ام؛ به کوه توچال هم رفته‌ام. آنجا سوار تله‌کابین شده‌ام و از فناوری آن متحیر شدم. اما از آنجا که در مدت اقامتم در اینجا، اکثراً در حال درس خواندن بودم، این فرصت را پیدا نکردم که شهرهای تاریخی‌ای همچون اصفهان، شیراز، مشهد و ... را ببینم.


در تهران اوقات فراغت را چطور می‌گذراندید؟

به ندرت وقت آزاد پیدا می‌کردم. به محض برگشتن به خوابگاه، باید مشغول آشپزی می‌شدم. دانشگاه مواد غذایی خام در اختیارمان می‌گذاشت و خودمان می‌بایست آشپزی می‌کردیم. بعد از آن هم، باید درس می‌خواندیم و از آنجا که دسترسی نامحدود به اینترنت داشتیم، از این فرصت استفاده می‌کردم و وقت تلف نمی‌کردم.


بگذارید به سراغ حضورتان در دانشکده پرستاری و مامایی تهران و دوران تحصیلتان در مقطع کارشناسی ارشد پرستاری برویم؛ گذراندن این دوره چه تفاوت هایی با دوره تحصیلتان در دانشگاه جیما داشت؟

تفاوت اصلی این بود که در دورۀ کارشناسی، می‌بایست واحدهای بیشتری بگذرانم و همین برنامه‌ام را متراکم می‌کرد. اما اینجا لازم نبود آن همه درس بگیرم و همین باعث می‌شد برنامه‌ام کمی سبک‌تر باشد. در تهران یک شغل دانشجویی هم داشتم که اجازه می‌داد با دانشجویان کارشناسی در ارتباط باشم. بابت این شغل درآمد داشتم و لذا فراغت ذهنی بیشتر و اضطراب کمتری نسبت به زمان تحصیلم در اتیوپی داشتم. آنجا درآمد عموماً ناچیز است و آدم مجبور می‌شود سخت کار کند. تفاوت دیگر به کیفیت آموزش مربوط می‌شود. در ایران، شما همیشه مجازید که با استادان ارتباط برقرار کنید. آنها هم محتوای درسی را مناسب علایق شما طراحی می‌کنند و هرگز علایق خودشان را تحمیل نمی‌کنند.


به عنوان پرستار در اتیوپی کار کرده‌اید؟

من دیپلمم را در سال 2001 گرفتم. از آن زمان تا 2007 که وارد مقطع کارشناسی شدم، در بیمارستان‌های مختلفی کار کردم. مجدداً، بعد از اینکه در سال 2010 با مدرک کارشناسی فارغ‌التحصیل شدم، تا سال 2011 به کارم به عنوان پرستار ادامه دادم.

 

گفتید که در بیمارستان های ایران نیز کار کردید؛ وضعیت پرستاری در بیمارستان های ایران در مقایسه با اتیوپی چطور است؟

در ایران، وقتی دانشجویی از دانشکدۀ پرستاری فارغ‌التحصیل می‌شود، این فرصت را پیدا می‌کند که مستقیماً به بیمارستان برود و به عنوان پرستار رسمی مورد ارزیابی قرار گیرد. در اینجا، همۀ معیارهای پرستاری به دقت رعایت می‌شود، ولی در اتیوپی خلاءهایی وجود دارد که باید پر شوند. در اتیوپی، دانشجویان به رشتۀ خود علاقۀ چندانی نشان نمی‌دهند؛ زیرا وجهۀ اجتماعی این رشته خیلی خوب نیست. از نظر آنها پرستاری حرفۀ پرمنزلتی نیست. اما نگرش در ایران متفاوت است. بیمارستان‌ها هم خیلی فرق دارند. با اینکه بعضاً بیمارستان‌های خوبی در اتیوپی وجود دارد، یک بیمارستان متوسط در ایران خیلی مجهزتر است. آنجا وضعیت اقتصادی خوب نیست و شما نمی‌توانید آنچه را به عنوان یک پرستار یاد گرفته‌اید، در عمل اجرا کنید. اگر به بیمارستانی در اتیوپی بروید، می‌ترسید؛ آدم‌هایی را می‌بینید که برای بیمارشان دنبال اکسیژن می‌گردند. در ایران، همه چیز مرتب است و پرستاران می‌توانند آنچه یاد گرفته‌اند را انجام دهند.

 

وقتی به کشورتان بازگردید؛ قصد دارید چه کار کنید؟ چه چیزی به طور شاخص در ایران آموخته اید که بخواهید در کشورتان اجرا کنید؟

من از سه دانشگاه مختلف پیشنهاد همکاری دارم. همۀ آنها در نامه‌هایی که به من داده‌اند، دلیل پیشنهاد شغل را فارغ‌التحصیلی من از دانشگاه علوم پزشکی تهران ذکر کرده‌اند. می‌خواهم همان طور که در ایران آموزش دیدم دانشجویانم را تربیت کنم و آموزش پرکیفیتی را در اختیارشان بگذارم. چند برنامه دارم که امیدوارم بتوانم در اتیوپی اجرا کنم؛ اول از همه، مایلم فرهنگی را که در ایران با آن آشنا شدم معرفی کنم. با دانشجویانم بردبارتر خواهم بود و بیشتر درکشان خواهم کرد. هرگز از حرف زدن با آنها در اتاقم سرباز نخواهم زد. همچنین دربارۀ فرهنگ اخلاق‌مدار و دوست‌داشتنی ایرانی‌ها صحبت خواهم کرد. سعی می‌کنم سیستم‌های تصمیم‌یار بالینی را در بیمارستان‌های اتیوپی اجرا کنم. ما در اتیوپی، نمی‌دانیم چطور باید با خارجی‌ها و افرادی که فرهنگ متفاوت دارند برخورد کنیم. مایلم به مردمم بگویم که ایرانی‌ها چقدر مهمان‌نواز و پذیرای خارجی‌ها هستند. ما باید مثل آنها رفتار کنیم.

 

در دوران تحصیل در دانشکده و یا اقامت در ایران با مشکل خاصی مواجه شدید؟ پیشنهادی برای بهبود وضعیت دانشجویان خارجی در دانشکده دارید؟

نه همه چیز در اینجا عالی بود و ما مشکلی نداشتیم. اما دانشجویان بین‌الملل نیاز دارند زبان فارسی را یاد بگیرند. متأسفانه، بیشتر مؤسساتی که دوره‌های آموزش زبان فارسی ارائه می‌کنند از خوابگاه دانشجویان دورند و شرکت در آنها برای دانشجویان سخت است. بنابراین، اگر خود دانشکده بتواند کلاس‌هایی را برگزار کند، دانشجویان بیشتری می‌توانند در آنها شرکت کنند.


ممکن است دوباره شما را در ایران ببینیم؟ 

برای پذیرش در مقطع دکتری برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری بهداشت در دانشگاه علوم پزشکی تهران اقدام کرده‌ام. اگر درخواستم قبول شود و بورس کامل به من تعلق بگیرد، می‌توانم برگردم و تحصیلاتم را در اینجا ادامه دهم؛ در غیر این صورت، کار دشوار می‌شود.