صراط: در صفحه
شطرنج کسانی که با قواعد این بازی آشنا باشند، میدانند چگونه در چه هنگامی
از مهرههای خود استفاده کنند و هر کدام از مهرهها با حرکات خاص خود
چگونه رفتار کنند تا در نهایت بتوانند پیروزی را به شاه صفحه شطرنج هدیه
کنند.
روزی بود که "بشار اسد" رئیسجمهور سوریه نسبت به خطرات ناشی از بازی با مراکز زلزله در سوریه هشدار داده و تأکید کرد که این اقدام میتواند زلزلههای بزرگی را در منطقه ایجاد کند، زلزلهای که به تغییر نقشههای منطقهای منجر میشود و توزیع ثروت و انتشار ساکنان منطقه را نیز تغییر میدهد.
دشمنان سوریه همچنان ترجیح میدهند روی براندازی سوریه بدون اقدام نظامی مستقیم کار کنند، البته آنها گزینه مستقیم را آزمودند و از آن عقبنشینی کردند، چرا که میدانستند هزینههای تخریب سوریه برای آنها بسیار بیشتر از احتمالهای آنهاست و نتایج آن هرگز برای آنها تضمینشده نیست. علاوه بر اینکه این اقدام میتواند کشتار زیادی را از میان نیروهای آمریکایی همپیمانان آن بویژه رژیم صهیونیستی در منطقه ایجاد کند و قطعاً به بستهشدن خلیج فارس و دریای مدیترانه و کانال سوئز منجر خواهد شد. این به معنای محاصره نیروهای آمریکایی و همپیمانان آن در منطقه تا زمان نامعلوم خواهد شد و قیمت نفت را نیز افزایش خواهد داد.
در سایه این احتمالها بود که این محور تصمیم به تجاوزی گرفت که کم هزینهتر از جنگ مستقیم و کلاسیک در سوریه باشد، جنگی که سخت و ویرانگر باشد و خون بسیاری از شهروندان و عناصر بی گناه در آن روی زمین ریخته شود. هدف اصلی از تحمیل این جنگ به سوریه دیکته کردن شراکت غرب در ترسیم آینده سوریه به مقامات این کشور خواهد بود.
درست است که این نوع جنگ یک پیروزی سرنوشت ساز به شمار نمیرود و نمی تواند به صورت علنی حریف را به شکست وادارد، اما می تواند تمامیت ارضی رقیب را مورد تجاوز قرار داده و ضررهای زیادی به استقلال تصمیمات سیاسی آن وارد کند. سوریه در شکستن اراده جنگ کلاسیک از سوی دشمنانش موفق عمل کرد و الان نیز پیروزیهای چشمگیری را در جنگ شبه نظامیان و عناصر تروریسم و مزدور به دست آورده است.
سوریه پیروی نظامی و سیاسی کاملی در مقابل تجاوز نظامی مستقیم به این کشور از سوی غرب به دست آورده و الان نیز پیشرويهاي قابل توجهي را در جنگ علیه گروههای تروریستی برای خود محقق کرده است، به همین علت است که مذاکرات سازش به صورت خاص در این نقطه در جریان است و البته دامنه درگیریها نیز ادامه دارد.
دشمنان سوریه اکنون در حالتی از ضعف و رکود قرار دارند و این برای هر ناظری مشخص است، آنها در عین حال تا حد جنون از تسلیمکردن پیروزی به طرف سوری و همپیمانان آن میترسند، به همین علت است که به دنبال سازش هستند. آنها میدانند که در اوضاع کنونی انجام این معامله بزرگ به نفعشان نیست، بلکه به نفع سوریه و همپیمانان آن است که پیروزیهای میدانی را در اختیار دارند و پروژههای طرف مقابل را از بین بردهاند.
با آنکه بندهای سازش مورد بحث در محافل بینالمللی به بیرون درز کرده و غیر از اطلاعات اندک آنچه در این میان وجود دارد، تحلیلهای شخصی و برداشتهای مطبوعاتی است، اما میتوان گفت که اگر سوریه و حامیان آن پیروزی کامل را به دست آوردند، اصلاحات زیادی در بندهای این سازش ایجاد خواهد شد.
این گزارش در ادامه به برخی شاخصهای منطقهای و داخلی سوریه در سایه سازش احتمالی کنونی اشاره کرده و 10 بند از آن را مورد توجه قرار داد.
1- بشار اسد رئیس جمهور سوریه در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 حق شرکت خواهد داشت.
2- بیشتر شخصیت های موسوم به معارضان با تحقق پیروزی نیمبند دیگر در عرصه سیاسی نخواهند بود، این در حالی است که در صورت پیروزی کامل دیگر جایی برای تعامل با دشمنان سوریه وجود نخواهد داشت.
3- بازسازی مالی، عمرانی و خدماتی سوریه سه تا پنج سال طول خواهد کشید و هزینههای این بازسازی را باید کسانی بپردازند که برای ویرانی آن هزینه دادهاند.
4- سواحل سوریه بهترین گذرگاه برای صادرات نفت و گاز جزیرةالعرب و عراق به اروپاست.
5- نشست سران عرب تنها با یک هدف برگزاری خواهد شد و آن آشتی و عذرخواهی از ملت عربی سوریه است که در دمشق برگزار میشود و به این کشور در بازسازی سوریه کمک خواهد کرد.
6- در دوره آینده احتمالاً "میشل عون" رئیسجمهور لبنان خواهد بود و گروههای افراط گرای اسلامی که از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی و آلسعود مورد حمایت هستند، عاملان ترور "رفیق الحریری" معرفی خواهند شد، این در حالی است که در صورت پیروزی کامل سوریه بر دشمنان، عاملان اصلی این اقدام یعنی آمریکا، فرانسه، آل سعود، رژیم صهیونیستی و برخی شخصیتهای 14 مارس معرفی خواهند شد.
7- تغییرات گسترده در حاکمیت عربستان سعودی ایجاد خواهد شد و "بندر بن سلطان" و "ترکی الفیصل" به انزوا خواهند رفت و به جای آنها احتمالا "عبدالعزیز بن عبدالله" به عنوان وزیر خارجه و "مقرن بن عبدالعزیز" به عنوان رئیس اطلاعات و "محمد بن نایف" به عنوان وزیر کشور معرفی خواهند شد. در این راستا سیاستهای این کشور نیز به دنبال گشایش در منطقه البته همراه با مراعات منافع نفتی آمریکا خواهد بود البته در صورت پیروزی کامل، جزیرةالعرب دچار تجزیه شده و رژیم آلسعود سقوط خواهد کرد.
8- در معادلههای ریاست جمهوری مصر تفاوتهای اساسی نسبت به قبل ایجاد شده است. پنج سال قبل "مصطفی الفقی" مسؤول روابط خارجی حزب ملی حاکم اعلام کرد که رئیس جمهور مصر باید مورد رضایت آمریکا باشد و با رژيم اسرائیل دشمنی نکند. اما این معادله تغیییر کرده و الان گفته میشود رئیس جمهور مصر باید همپیمان محور بریکس به ریاست روسیه هم باشد و البته با آمریکا نیز دشمن نباشد. به همین علت است که "عبدالفتاح السیسی" قبل از اعلام رسمی کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری در ديدار با "ولادیمیر پوتین" به عنوان نامزد انتخابات آینده معرفی شد.
9- رژیم صهیونیستی مجبور خواهد بود بر اساس قوانین بینالمللی، مرزهای سال 67 را به رسمیت بشناسد، البته این در حالی است سران فلسطینی حقوق ملت را تحت تأثیر فشارهای عربی و صهیونیستی و آمریکا به حراج نگذارند. در صورت پیروزی کامل سوریه نیز دیگر رژیم صهیونیستی از صحنه محو خواهد شد.
10- رژیم آل خلیفه در بحرین ساقط خواهد شد و پادشاه جای خود را به ولیعهد خواهد داد، نخستوزیر برآمده از انقلاب نیز باید از سوی آرمانهای مردم حمایت شود و معارضان را مطمئن کند.
برخی ممکن است فکر کنند این حوادث صرفاً "پیشگوییهايي خیالی" است، اما نگاهی به مؤلفههای منطقهای صحت آن را نشان میدهد:
ترکیه: این کشور بعد از فرسایش نیروهای داخلی خود و کاهش محبوبیت حزب اردوغان و بروز اختلاف میان آنها با همپیمانانشان از محور تجاوز به سوریه عقبنشینی کرد.
عراق: اوضاع این کشور بهبود یافته است و عناصر قدرت خود را بازیافته و به دنبال ایجاد روابط ویژه با سوریه است که تکامل اقتصادی، سیاسی و امنیتی و نظامی برای این کشور ایجاد کند.
اردن: درست است که این کشور زیر فشارهای آمریکا شانه خالی کرد و باجخواهیهای سعودیها را پذیرفت و گاهی نیز از آرمانگراییهای نامشروع تاریخی سخن به میان آورد، اما نمیتواند این هویت جعلی و سیاستهای ماجراجویانه را زیاد ادامه دهد، چرا که از لحاظ اقتصادی تحت فشار قرار میگیرد و اوضاع مردمی و اجتماعی این کشور در آستانه انفجار قرار میگیرد.
آمریکا: دولت اوباما با کنگره این کشور به توافق رسیدهاند که بدهیهای این کشور بدون سقف مشخص، قابل افزایش باشد، این در حالی است که واشنگتن برای به تعویق انداختن ورشکستگی خود حجم بدهیهایش را افزایش میدهد. در این حال دوسوم تجهیزات دریایی آمریکا در پادگانهای این کشور لنگر انداخته و قدرت پرداخت هزینههای راهاندازی و نگهداری خود را ندارند. این کشور حتی نمیتواند "حامد کرزی" رئیس جمهور افغانستان را به امضای توافقنامهای برای ادامه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان تشویق کند و مجبور است تا پایان سال جاری میلادی از طریق خاک روسیه از این کشور خارج شود.
رژیم صهیونیستی: سرکردگان این رژیم خودشان از خطر موجودیتی علیه خود خبر میدهند که آینده آنها را در معرض تهدید قرار داده است، این خطر در سایه دهها هزار موشک آماده شليک در سرتاسر محور مقاومت از ايران تا سواحل مديترانه به وجود آمده که به سمت اسرائیل نشانه رفته است. در اینجا یادآوری پرتاب موشکهای جولان یک و دو در مانور موشکی سوریه در سال 2012 لازم است که تلویزیون سوریه صدها بار آن را نشان داد، اما این رژیم صهیونیستی بود که خطرات راهبردی این موشک را برای خود به درستی ارزیابی کرد.
نکته مهم و خطرناک برای اسرائیل است که این موشکها میتواند به صورت همزمان پرتاب شود، این بدان معنی است که صدها موشک سنگین در یک لحظه به سمت سرزمینهای اشغالی پرتاب میشود و رهگیری این حجم از موشکها غیرممکن است. حال تصور کنید که این موشکها از سوی دو جبهه سوریه و لبنان پرتاب شود و سکوهای ضد موشکی و پایگاههای هوایی و فرودگاهها و اتاقهای کنترل و فرماندهی و مراکز حساس دولتی و کارخانجات شیمیایی و تأسیسات برقی رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد.
روزی بود که "بشار اسد" رئیسجمهور سوریه نسبت به خطرات ناشی از بازی با مراکز زلزله در سوریه هشدار داده و تأکید کرد که این اقدام میتواند زلزلههای بزرگی را در منطقه ایجاد کند، زلزلهای که به تغییر نقشههای منطقهای منجر میشود و توزیع ثروت و انتشار ساکنان منطقه را نیز تغییر میدهد.
دشمنان سوریه همچنان ترجیح میدهند روی براندازی سوریه بدون اقدام نظامی مستقیم کار کنند، البته آنها گزینه مستقیم را آزمودند و از آن عقبنشینی کردند، چرا که میدانستند هزینههای تخریب سوریه برای آنها بسیار بیشتر از احتمالهای آنهاست و نتایج آن هرگز برای آنها تضمینشده نیست. علاوه بر اینکه این اقدام میتواند کشتار زیادی را از میان نیروهای آمریکایی همپیمانان آن بویژه رژیم صهیونیستی در منطقه ایجاد کند و قطعاً به بستهشدن خلیج فارس و دریای مدیترانه و کانال سوئز منجر خواهد شد. این به معنای محاصره نیروهای آمریکایی و همپیمانان آن در منطقه تا زمان نامعلوم خواهد شد و قیمت نفت را نیز افزایش خواهد داد.
در سایه این احتمالها بود که این محور تصمیم به تجاوزی گرفت که کم هزینهتر از جنگ مستقیم و کلاسیک در سوریه باشد، جنگی که سخت و ویرانگر باشد و خون بسیاری از شهروندان و عناصر بی گناه در آن روی زمین ریخته شود. هدف اصلی از تحمیل این جنگ به سوریه دیکته کردن شراکت غرب در ترسیم آینده سوریه به مقامات این کشور خواهد بود.
درست است که این نوع جنگ یک پیروزی سرنوشت ساز به شمار نمیرود و نمی تواند به صورت علنی حریف را به شکست وادارد، اما می تواند تمامیت ارضی رقیب را مورد تجاوز قرار داده و ضررهای زیادی به استقلال تصمیمات سیاسی آن وارد کند. سوریه در شکستن اراده جنگ کلاسیک از سوی دشمنانش موفق عمل کرد و الان نیز پیروزیهای چشمگیری را در جنگ شبه نظامیان و عناصر تروریسم و مزدور به دست آورده است.
سوریه پیروی نظامی و سیاسی کاملی در مقابل تجاوز نظامی مستقیم به این کشور از سوی غرب به دست آورده و الان نیز پیشرويهاي قابل توجهي را در جنگ علیه گروههای تروریستی برای خود محقق کرده است، به همین علت است که مذاکرات سازش به صورت خاص در این نقطه در جریان است و البته دامنه درگیریها نیز ادامه دارد.
دشمنان سوریه اکنون در حالتی از ضعف و رکود قرار دارند و این برای هر ناظری مشخص است، آنها در عین حال تا حد جنون از تسلیمکردن پیروزی به طرف سوری و همپیمانان آن میترسند، به همین علت است که به دنبال سازش هستند. آنها میدانند که در اوضاع کنونی انجام این معامله بزرگ به نفعشان نیست، بلکه به نفع سوریه و همپیمانان آن است که پیروزیهای میدانی را در اختیار دارند و پروژههای طرف مقابل را از بین بردهاند.
با آنکه بندهای سازش مورد بحث در محافل بینالمللی به بیرون درز کرده و غیر از اطلاعات اندک آنچه در این میان وجود دارد، تحلیلهای شخصی و برداشتهای مطبوعاتی است، اما میتوان گفت که اگر سوریه و حامیان آن پیروزی کامل را به دست آوردند، اصلاحات زیادی در بندهای این سازش ایجاد خواهد شد.
این گزارش در ادامه به برخی شاخصهای منطقهای و داخلی سوریه در سایه سازش احتمالی کنونی اشاره کرده و 10 بند از آن را مورد توجه قرار داد.
1- بشار اسد رئیس جمهور سوریه در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 حق شرکت خواهد داشت.
2- بیشتر شخصیت های موسوم به معارضان با تحقق پیروزی نیمبند دیگر در عرصه سیاسی نخواهند بود، این در حالی است که در صورت پیروزی کامل دیگر جایی برای تعامل با دشمنان سوریه وجود نخواهد داشت.
3- بازسازی مالی، عمرانی و خدماتی سوریه سه تا پنج سال طول خواهد کشید و هزینههای این بازسازی را باید کسانی بپردازند که برای ویرانی آن هزینه دادهاند.
4- سواحل سوریه بهترین گذرگاه برای صادرات نفت و گاز جزیرةالعرب و عراق به اروپاست.
5- نشست سران عرب تنها با یک هدف برگزاری خواهد شد و آن آشتی و عذرخواهی از ملت عربی سوریه است که در دمشق برگزار میشود و به این کشور در بازسازی سوریه کمک خواهد کرد.
6- در دوره آینده احتمالاً "میشل عون" رئیسجمهور لبنان خواهد بود و گروههای افراط گرای اسلامی که از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی و آلسعود مورد حمایت هستند، عاملان ترور "رفیق الحریری" معرفی خواهند شد، این در حالی است که در صورت پیروزی کامل سوریه بر دشمنان، عاملان اصلی این اقدام یعنی آمریکا، فرانسه، آل سعود، رژیم صهیونیستی و برخی شخصیتهای 14 مارس معرفی خواهند شد.
7- تغییرات گسترده در حاکمیت عربستان سعودی ایجاد خواهد شد و "بندر بن سلطان" و "ترکی الفیصل" به انزوا خواهند رفت و به جای آنها احتمالا "عبدالعزیز بن عبدالله" به عنوان وزیر خارجه و "مقرن بن عبدالعزیز" به عنوان رئیس اطلاعات و "محمد بن نایف" به عنوان وزیر کشور معرفی خواهند شد. در این راستا سیاستهای این کشور نیز به دنبال گشایش در منطقه البته همراه با مراعات منافع نفتی آمریکا خواهد بود البته در صورت پیروزی کامل، جزیرةالعرب دچار تجزیه شده و رژیم آلسعود سقوط خواهد کرد.
8- در معادلههای ریاست جمهوری مصر تفاوتهای اساسی نسبت به قبل ایجاد شده است. پنج سال قبل "مصطفی الفقی" مسؤول روابط خارجی حزب ملی حاکم اعلام کرد که رئیس جمهور مصر باید مورد رضایت آمریکا باشد و با رژيم اسرائیل دشمنی نکند. اما این معادله تغیییر کرده و الان گفته میشود رئیس جمهور مصر باید همپیمان محور بریکس به ریاست روسیه هم باشد و البته با آمریکا نیز دشمن نباشد. به همین علت است که "عبدالفتاح السیسی" قبل از اعلام رسمی کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری در ديدار با "ولادیمیر پوتین" به عنوان نامزد انتخابات آینده معرفی شد.
9- رژیم صهیونیستی مجبور خواهد بود بر اساس قوانین بینالمللی، مرزهای سال 67 را به رسمیت بشناسد، البته این در حالی است سران فلسطینی حقوق ملت را تحت تأثیر فشارهای عربی و صهیونیستی و آمریکا به حراج نگذارند. در صورت پیروزی کامل سوریه نیز دیگر رژیم صهیونیستی از صحنه محو خواهد شد.
10- رژیم آل خلیفه در بحرین ساقط خواهد شد و پادشاه جای خود را به ولیعهد خواهد داد، نخستوزیر برآمده از انقلاب نیز باید از سوی آرمانهای مردم حمایت شود و معارضان را مطمئن کند.
برخی ممکن است فکر کنند این حوادث صرفاً "پیشگوییهايي خیالی" است، اما نگاهی به مؤلفههای منطقهای صحت آن را نشان میدهد:
ترکیه: این کشور بعد از فرسایش نیروهای داخلی خود و کاهش محبوبیت حزب اردوغان و بروز اختلاف میان آنها با همپیمانانشان از محور تجاوز به سوریه عقبنشینی کرد.
عراق: اوضاع این کشور بهبود یافته است و عناصر قدرت خود را بازیافته و به دنبال ایجاد روابط ویژه با سوریه است که تکامل اقتصادی، سیاسی و امنیتی و نظامی برای این کشور ایجاد کند.
اردن: درست است که این کشور زیر فشارهای آمریکا شانه خالی کرد و باجخواهیهای سعودیها را پذیرفت و گاهی نیز از آرمانگراییهای نامشروع تاریخی سخن به میان آورد، اما نمیتواند این هویت جعلی و سیاستهای ماجراجویانه را زیاد ادامه دهد، چرا که از لحاظ اقتصادی تحت فشار قرار میگیرد و اوضاع مردمی و اجتماعی این کشور در آستانه انفجار قرار میگیرد.
آمریکا: دولت اوباما با کنگره این کشور به توافق رسیدهاند که بدهیهای این کشور بدون سقف مشخص، قابل افزایش باشد، این در حالی است که واشنگتن برای به تعویق انداختن ورشکستگی خود حجم بدهیهایش را افزایش میدهد. در این حال دوسوم تجهیزات دریایی آمریکا در پادگانهای این کشور لنگر انداخته و قدرت پرداخت هزینههای راهاندازی و نگهداری خود را ندارند. این کشور حتی نمیتواند "حامد کرزی" رئیس جمهور افغانستان را به امضای توافقنامهای برای ادامه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان تشویق کند و مجبور است تا پایان سال جاری میلادی از طریق خاک روسیه از این کشور خارج شود.
رژیم صهیونیستی: سرکردگان این رژیم خودشان از خطر موجودیتی علیه خود خبر میدهند که آینده آنها را در معرض تهدید قرار داده است، این خطر در سایه دهها هزار موشک آماده شليک در سرتاسر محور مقاومت از ايران تا سواحل مديترانه به وجود آمده که به سمت اسرائیل نشانه رفته است. در اینجا یادآوری پرتاب موشکهای جولان یک و دو در مانور موشکی سوریه در سال 2012 لازم است که تلویزیون سوریه صدها بار آن را نشان داد، اما این رژیم صهیونیستی بود که خطرات راهبردی این موشک را برای خود به درستی ارزیابی کرد.
نکته مهم و خطرناک برای اسرائیل است که این موشکها میتواند به صورت همزمان پرتاب شود، این بدان معنی است که صدها موشک سنگین در یک لحظه به سمت سرزمینهای اشغالی پرتاب میشود و رهگیری این حجم از موشکها غیرممکن است. حال تصور کنید که این موشکها از سوی دو جبهه سوریه و لبنان پرتاب شود و سکوهای ضد موشکی و پایگاههای هوایی و فرودگاهها و اتاقهای کنترل و فرماندهی و مراکز حساس دولتی و کارخانجات شیمیایی و تأسیسات برقی رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد.