صراط: مادر شهید بهروز صبوری،شهید تازه تفحص شده دفاع مقدس که با عنوان «گمنام 61» معروف است، پس از شناسایی این شهید با بیان اینکه از اینکه فرزندم بعد از 31 پیدا شده خوشحال هستم، گفت: سختیای که در این سالها کشیدم برای من خیلی رنجآور بود. ولی دعای همه مردم ایران باعث شد که بهروز من به خانهام برگردد. میخواهم برایش عروسی بگیرم.
وی ادامه داد: الآن داماد کوچک من در حالی برگشته است که من فقط یک بند انگشتش را میخواستم. امروز به من میگویند که یک تا دو کیلو از استخوانهای او بازگشته است. قلبم در تمام این 31 سال برای بچهام میتپید اما اکنون آرام شدهام و انگار بر روی آتش، آب ریخته باشند. حالا میتوانم بروم فرزندم را ببینم و مزارش را زیارت کنم.
مادر شهید صبوری خاطرنشان کرد: امروز پدر او حضور ندارد که در این شادی، شریک من باشد. من این غم را تنهایی تا به امروز روی شانههای خود کشیدم. من بهروزم را از امام رضا(ع) دارم. فردا هم ایشان مرا دعوت کرده که به پابوسش بروم. من ابتدا به پابوس حضرت رضا(ع) میروم و بعد به پابوس بهروزم میروم. در این چند سال من بالا سر همه این شهدای گمنام بودم و شاهد تدفین آنها بودم. اما نمیدانم که بهروز من را در این چند سال چه کسی بغل کرد.
وی در حالیکه به شدت گریه میکرد، ادامه داد: خدا را شکر میکنم و از همه مردم که برای بازگشت فرزندم دعا کردند، تشکر میکنم. دست همه کسانی که فرزند مرا پیدا کردند، میبوسم که همه کسانی که در انتظار بهروزشان هستند را از چشم انتظاری در میآورند.
مادر شهید گفت: از همه خبرنگاران و عکاسان که 9 سال و بعد از نمایش آن فیلم همراه من بودند، تشکر میکنم. هیچ کس نمیتواند رنجی که من در این 31 سال کشیدم را تحمل کند. امروز که قلبم آرام شده کسی نمیتواند این احساس مرا درک کند.
وی با بیان اینکه قصد دارم برای این پیامد دو رکعت نماز شکر بخوانم، گفت: جای شکر به درگاه خداوند دارد که این یک تکه استخوان هم به من برگشت.
او در ادامه خطاب به مادران شهدای مفقودالاثر گفت: خیلی از مادرها در این 31 سال به رحمت خداوند رفتند و فرزندشان را ندیدند و خبی از آن نشنیدند. امیدوارم که خدا همه پیکرهای مفقود شده را به خانوادههایشان بازگرداند. پنجشنبهها و جمعهها سر مزار شهدای گمنام میرفتم و جای بهروزم را خالی میکردم. امروز خبر پیدا شدن بهروز مرا در کنار مزار پدرش به من دادند.
مادر شهید صبوری خاطرنشان کرد: امروز دوباره به خانه میروم و برای او حنابندان میگیرم. من برای پیدا شدن پسرم عزا نمیگیرم.
او در ادامه گفت: فیلمی که چندی پیش پخش شده بود مربوط به 9 سال پیش بود. اما الآن آرام گرفتهام و دیگر سراغ بهروز را پای کاروان شهدای گمنام نمیگیرم. هر چند که تمامی این شهدا مانند بهروز من هستند.