صراط: بحث نحوه حضور سینمای ایران در محافل جشنوارهای غرب مدتهاست که در فضای رسانه ای کشور مطرح است و بسیاری نسبت به این نوع حضور نقد جدی دارند و معتقدند موج جشنوارهزدگی در بین فیلمسازان ایرانی باعث شده است تا عملا ارتباط فیلمساز با مردم جامعه خود قطع شود. در این بین بسیاری از جشنوارههای غربی با اهداف سیاسی گاه به فیلمهایی از سینمای ایران جایزه دادند که نه تنها توسط مردم و مخاطبین سینمای داخلی مورد استقبال قرار نگرفت بلکه نحوه تولید و محتوای آنها نیز در تضاد با منافع کلی کشور بوده است.
شاید پس از مدتها که ابراهیم حاتمیکیا در حاشیه جشنواره فجر و در نشست فیلم «شیار 143» به انتقاد از جریان سینمای جشنوارهای پرداخت و جشنوارهها را بلای جان سینمای ایران دانست بار دیگر لزوم بازنگری در حضورهای جهانی برای سینمای ایران احساس شد ضمن اینکه سینماگرانی نظیر محمدمهدی عسگرپور و رضا میرکریمی نیز با ادبیات متفاوتتر در این باره سخن گفتند.
مطلب زیر نگاهی به مهمترین اظهارنظرهای اخیر در خصوص رویکرد سینمای ایران نسبت به سینمای جشنوارهای است:
* حاتمیکیا: بلایی که جشنواره های خارجی بر سر سینمای ایران آوردند/فیلم ها را برای مردم ایران نمی سازیم
این کارگردان سینما در حاشیه نشست فیلم «شیار 143» در خصوص دلیل گفتار شدن سینمای ایران به ورطه کلیشه ها اظهار داشت: این بلایی است که جشنواره های خارجی و سلیقه هایی از آن ور آب به جان سینمای ایران انداخته اند. چیزی که نتیجه اش بحران تماشاچی در سینمای ایران است واقعیت این است که ما فیلم ها را برای مردم ایران نمی سازیم،و برای آن طرف آبی ها ساختیم و باید پاسخگوی این وضعیت باشیم.
وی همچنین در خصوص این نکته که سیاست های دولتی را چه قدر در به وجود آوردن این وضعیت موثر می دانید خاطرنشان کرد: بحث های من فراتر از سیاست های دولت های مختلف است.
حاتمیکیا در اختتامیه سومین هماندیشی سینماگران و متفکرین سینما انقلاب نیز گفت: اشکالی ندارد فیلمهای ایرانی به بیرون مرزها بروند و جایزه بگیرند. اما باید دانست که خارجیها دغدغههای خود را دارند. وقتی دغدغههای ما مماس با دغدغه آنها میشود که آنها به حمایت از فیلمهای ما میپردازند، باید دید چه اتفاقی افتاده است. ردکارپت اشکالی ندارد ولی مسیری که ردکارپت نشان میدهد ارزشی نیست.
* عسگرپور: برخی مقابل فرش قرمز جشنوارههای خارجی رنگشان عوض میشود/فرش قرمز جشنوراه فجر را نمی فهمم
محمدمهدی عسگرپور در گفت گو با فارس هم گفته بود که یک نکته مهم درباره سینما وجود دارد و آن این است که در سینما دنیا و نفس خیلی پررنگ است. مثلاً در نویسندگی اینطور نیست و عرضه کردن محصول کار که همان کتاب است هم نیاز چندانی به مراسمهای خوش آب و رنگ ندارد اما این رنگ و لعاب و «دنیا» روی سینما و سینماگر تأثیر زیادی دارد حالا این مسئله در جشنوارههای خارجی خیلی پررنگتر است. من خیلی از دوستانم را دیدهام که مقابل فرش قرمز جشنوارههای خارجی رنگشان عوض میشود. در مورد جشنواره خودمان هم این نکته را بگویم من 4 سال در جشنواره شرکت نکردهام اما امسال که رفتم دیدم که علیرغم آنکه منظم و دقیق برگزار شد ولی مثل جشنوارههای خارجی آنجا هم فرش قرمز پهن کردهاند.
راستش من با این مسئله نمیتوانم کنار بیاییم.چون با فرهنگ ما سازگار نیست و آن فرش قرمز جشنوارههای خارجی فقط معرفی فیلمساز نیست و بخشی از آن مربوط به جریانی است که جشنوارهها با آن اداره میشود. این باعث میشود که مثلاً پوشش خانم نیکول کیدمن به آن شکل باشد و در این باره کلی هم خبر و گزارش منتشر شود. این مسئله «نفس» شما را خیلی قلقلک میدهد. یعنی شما سال بعد هم دلتان برای این فرش تنگ میشود و سال بعد اگر نباشید احساس میکنید دارید حذف میشود و دیده نمیشوید آن وقت است که ممکن است به قواعد آن فرش قرمز تن بدهید چون میخواهید در این مسیر قرار بگیرید. بماند که ما فقط کاریکاتوری از آن را برگزار کردیم و من این را نمیفهمم. این شکل فرش قرمز و این چیزها مال جای دیگری است و کارکرد آن هم طور دیگری تعریف شده است. اینها مربوط به فرهنگ ما نیست. در آنجا پوششها هم قاعده خاص خود را دارند و برای برندسازی و درآمدزایی برای کمپانی ها و این ماجراها است. در واقع اینها همه بخشی از همین «دنیا» است که در سینما زیاد ظهور مییابد و خیلی سخت است که با آن کنار بیایی و از پس آن بر بیایی.
*میرکریمی: نباید فرصت جشنواره ها را از دست بدهیم اما جشنواره زده هم نشویم
میرکریمی هم در گفتوگویی که با فارس انجام داده بود گفت: موضع من این است که از هر فرصتی باید استفاده کنیم حتی اگر رقابت ناعادلانه باشد. حتی اگر یک فستیوالی استراتژی دارد که اهداف خودش را دنبال می کند اما اگر ما یک روزنه کوچک هم پیدا کنیم باید حضور داشته باشیم. همچنان که در سیاست خارجی هم به همین شکل است و من فکر می کنم ما هیچوقت فرصت سازمان ملل و مجامع جهانی را با وجود اینکه ممکن است قطعنامه هایی علیه ما تصویب شود از دست نمی دهیم. ما در موضعی نیستیم که رسانه ها دنیا در دستمان باشند و باید برای دفاع از حقانیت خود و دفاع از فرهنگ و کشورمان هرجا که می توانیم حضور داشته باشیم و این موضع شخصی من است. من می دانم که در خیلی از این جشنواره ها با سیاست برخورد می شود و خیلی جاها فیلم های من حذف شده است اما متعقدم هیچ فرصتی را نباید از دست داد اما در عین حال معتقدم که جشنواره زدگی هم اصلا چیز خوبی نیست.
الان شما با هر فیلمساز جوان که اصلا او را نمیشناسی و فیلمش را هم ندیدهای صحبت می کنی فیلمش 50 جشنواره رفته است در حالیکه من به عنوان فیلمسازی که اتفاقا با جوانان سرو کار دارم هیچ فیلمی از او ندیده ام پس مردم کی و کجا فیلمهایش را دیده اند؟. از طرفی فیلمساز هم کاملا سیر شده است و فکر می کند به دلیل حضور در 50 جشنواره خارجی تبدیل به یک شخصیت مهم فرهنگی شده است. باید چکار کنیم که این ارزش را عوض کنیم و به فیلمساز جوانمان بگوئیم که ارزش تو به این نیست که 50 جشنواره رفته باشی اما مردم خودت حتی یک فیلمت را هم ندیده باشند؟ این موضوع یعنی آنکه ما باید حوزه اکران را جدی بگیریم، ارتباط با مردم را باید جدی بگیریم.
* پرویز شیخطادی: سینمای ما در قدم زدن در سواحل اروپا نمیتواند به جایی برسد
وی در برنامه مناظره شبکه اول گفت: بحث این است که آیا واقعا سینمای جشنوارهای به ما خط میدهد یا سینمای ملی و سینمای بومی ما کجا قرار گرفته آیا جشنوارههای جهانی به ما خط ندادهاند؟. تمام فیلمهای ما و آثارمان فاقد قهرمان هستند آیا سینمای ضد قهرمان جذابیت دارد؟ آیا با این ویژگیهایی که آنها به ما تزریق میکنند میتوانیم فیلمهای خوبی بسازیم و آیا سینمای ما با قدم زدن در سواحل اروپا میتواند به جایی برسد. اگر رسیده است که اصلاً نیازمند مطرح کردن این بحثها نبودیم.
متأسفانه امروز سینمای غرب تفکر ضد قهرمان به ما تزریق کرده و مضامینی نظیر سرخوردگی، بیثباتی، فرار از مبارزه، تسلیم محض شدن و شخصیتهایی آری از ارزشهای الهی در فیلمها رواج دارند. و سینمای اروپا فقط همین قهرمانان را میپذیرد. البته من در جشنوارههای اروپایی شرکت کردم و لذت حضور در این جشنوارهها را چشیدهام اما این ویژگیهایی که به ما تزریق کردهاند سینمای ما را نابود کرد.
باید حساب مردم جهان از جشنوارهها جدا کنیم. موی ما در این جریانات سپید شده است و میدانیم دیپلماسی فرهنگی چگونه است و از چه طریق برروی ما تأثیر میگذارند امروز 50 کانال فارسیزبان بالای سرمان قرار دارند که امواج خود را برای ما میفرستد و دیگر این موضوع که با استفاده از دیپلماسی فرهنگی بر ما تأثیر میگذارد ثابت شده است.
شاید پس از مدتها که ابراهیم حاتمیکیا در حاشیه جشنواره فجر و در نشست فیلم «شیار 143» به انتقاد از جریان سینمای جشنوارهای پرداخت و جشنوارهها را بلای جان سینمای ایران دانست بار دیگر لزوم بازنگری در حضورهای جهانی برای سینمای ایران احساس شد ضمن اینکه سینماگرانی نظیر محمدمهدی عسگرپور و رضا میرکریمی نیز با ادبیات متفاوتتر در این باره سخن گفتند.
مطلب زیر نگاهی به مهمترین اظهارنظرهای اخیر در خصوص رویکرد سینمای ایران نسبت به سینمای جشنوارهای است:
* حاتمیکیا: بلایی که جشنواره های خارجی بر سر سینمای ایران آوردند/فیلم ها را برای مردم ایران نمی سازیم
این کارگردان سینما در حاشیه نشست فیلم «شیار 143» در خصوص دلیل گفتار شدن سینمای ایران به ورطه کلیشه ها اظهار داشت: این بلایی است که جشنواره های خارجی و سلیقه هایی از آن ور آب به جان سینمای ایران انداخته اند. چیزی که نتیجه اش بحران تماشاچی در سینمای ایران است واقعیت این است که ما فیلم ها را برای مردم ایران نمی سازیم،و برای آن طرف آبی ها ساختیم و باید پاسخگوی این وضعیت باشیم.
وی همچنین در خصوص این نکته که سیاست های دولتی را چه قدر در به وجود آوردن این وضعیت موثر می دانید خاطرنشان کرد: بحث های من فراتر از سیاست های دولت های مختلف است.
حاتمیکیا در اختتامیه سومین هماندیشی سینماگران و متفکرین سینما انقلاب نیز گفت: اشکالی ندارد فیلمهای ایرانی به بیرون مرزها بروند و جایزه بگیرند. اما باید دانست که خارجیها دغدغههای خود را دارند. وقتی دغدغههای ما مماس با دغدغه آنها میشود که آنها به حمایت از فیلمهای ما میپردازند، باید دید چه اتفاقی افتاده است. ردکارپت اشکالی ندارد ولی مسیری که ردکارپت نشان میدهد ارزشی نیست.
* عسگرپور: برخی مقابل فرش قرمز جشنوارههای خارجی رنگشان عوض میشود/فرش قرمز جشنوراه فجر را نمی فهمم
محمدمهدی عسگرپور در گفت گو با فارس هم گفته بود که یک نکته مهم درباره سینما وجود دارد و آن این است که در سینما دنیا و نفس خیلی پررنگ است. مثلاً در نویسندگی اینطور نیست و عرضه کردن محصول کار که همان کتاب است هم نیاز چندانی به مراسمهای خوش آب و رنگ ندارد اما این رنگ و لعاب و «دنیا» روی سینما و سینماگر تأثیر زیادی دارد حالا این مسئله در جشنوارههای خارجی خیلی پررنگتر است. من خیلی از دوستانم را دیدهام که مقابل فرش قرمز جشنوارههای خارجی رنگشان عوض میشود. در مورد جشنواره خودمان هم این نکته را بگویم من 4 سال در جشنواره شرکت نکردهام اما امسال که رفتم دیدم که علیرغم آنکه منظم و دقیق برگزار شد ولی مثل جشنوارههای خارجی آنجا هم فرش قرمز پهن کردهاند.
راستش من با این مسئله نمیتوانم کنار بیاییم.چون با فرهنگ ما سازگار نیست و آن فرش قرمز جشنوارههای خارجی فقط معرفی فیلمساز نیست و بخشی از آن مربوط به جریانی است که جشنوارهها با آن اداره میشود. این باعث میشود که مثلاً پوشش خانم نیکول کیدمن به آن شکل باشد و در این باره کلی هم خبر و گزارش منتشر شود. این مسئله «نفس» شما را خیلی قلقلک میدهد. یعنی شما سال بعد هم دلتان برای این فرش تنگ میشود و سال بعد اگر نباشید احساس میکنید دارید حذف میشود و دیده نمیشوید آن وقت است که ممکن است به قواعد آن فرش قرمز تن بدهید چون میخواهید در این مسیر قرار بگیرید. بماند که ما فقط کاریکاتوری از آن را برگزار کردیم و من این را نمیفهمم. این شکل فرش قرمز و این چیزها مال جای دیگری است و کارکرد آن هم طور دیگری تعریف شده است. اینها مربوط به فرهنگ ما نیست. در آنجا پوششها هم قاعده خاص خود را دارند و برای برندسازی و درآمدزایی برای کمپانی ها و این ماجراها است. در واقع اینها همه بخشی از همین «دنیا» است که در سینما زیاد ظهور مییابد و خیلی سخت است که با آن کنار بیایی و از پس آن بر بیایی.
*میرکریمی: نباید فرصت جشنواره ها را از دست بدهیم اما جشنواره زده هم نشویم
میرکریمی هم در گفتوگویی که با فارس انجام داده بود گفت: موضع من این است که از هر فرصتی باید استفاده کنیم حتی اگر رقابت ناعادلانه باشد. حتی اگر یک فستیوالی استراتژی دارد که اهداف خودش را دنبال می کند اما اگر ما یک روزنه کوچک هم پیدا کنیم باید حضور داشته باشیم. همچنان که در سیاست خارجی هم به همین شکل است و من فکر می کنم ما هیچوقت فرصت سازمان ملل و مجامع جهانی را با وجود اینکه ممکن است قطعنامه هایی علیه ما تصویب شود از دست نمی دهیم. ما در موضعی نیستیم که رسانه ها دنیا در دستمان باشند و باید برای دفاع از حقانیت خود و دفاع از فرهنگ و کشورمان هرجا که می توانیم حضور داشته باشیم و این موضع شخصی من است. من می دانم که در خیلی از این جشنواره ها با سیاست برخورد می شود و خیلی جاها فیلم های من حذف شده است اما متعقدم هیچ فرصتی را نباید از دست داد اما در عین حال معتقدم که جشنواره زدگی هم اصلا چیز خوبی نیست.
الان شما با هر فیلمساز جوان که اصلا او را نمیشناسی و فیلمش را هم ندیدهای صحبت می کنی فیلمش 50 جشنواره رفته است در حالیکه من به عنوان فیلمسازی که اتفاقا با جوانان سرو کار دارم هیچ فیلمی از او ندیده ام پس مردم کی و کجا فیلمهایش را دیده اند؟. از طرفی فیلمساز هم کاملا سیر شده است و فکر می کند به دلیل حضور در 50 جشنواره خارجی تبدیل به یک شخصیت مهم فرهنگی شده است. باید چکار کنیم که این ارزش را عوض کنیم و به فیلمساز جوانمان بگوئیم که ارزش تو به این نیست که 50 جشنواره رفته باشی اما مردم خودت حتی یک فیلمت را هم ندیده باشند؟ این موضوع یعنی آنکه ما باید حوزه اکران را جدی بگیریم، ارتباط با مردم را باید جدی بگیریم.
* پرویز شیخطادی: سینمای ما در قدم زدن در سواحل اروپا نمیتواند به جایی برسد
وی در برنامه مناظره شبکه اول گفت: بحث این است که آیا واقعا سینمای جشنوارهای به ما خط میدهد یا سینمای ملی و سینمای بومی ما کجا قرار گرفته آیا جشنوارههای جهانی به ما خط ندادهاند؟. تمام فیلمهای ما و آثارمان فاقد قهرمان هستند آیا سینمای ضد قهرمان جذابیت دارد؟ آیا با این ویژگیهایی که آنها به ما تزریق میکنند میتوانیم فیلمهای خوبی بسازیم و آیا سینمای ما با قدم زدن در سواحل اروپا میتواند به جایی برسد. اگر رسیده است که اصلاً نیازمند مطرح کردن این بحثها نبودیم.
متأسفانه امروز سینمای غرب تفکر ضد قهرمان به ما تزریق کرده و مضامینی نظیر سرخوردگی، بیثباتی، فرار از مبارزه، تسلیم محض شدن و شخصیتهایی آری از ارزشهای الهی در فیلمها رواج دارند. و سینمای اروپا فقط همین قهرمانان را میپذیرد. البته من در جشنوارههای اروپایی شرکت کردم و لذت حضور در این جشنوارهها را چشیدهام اما این ویژگیهایی که به ما تزریق کردهاند سینمای ما را نابود کرد.
باید حساب مردم جهان از جشنوارهها جدا کنیم. موی ما در این جریانات سپید شده است و میدانیم دیپلماسی فرهنگی چگونه است و از چه طریق برروی ما تأثیر میگذارند امروز 50 کانال فارسیزبان بالای سرمان قرار دارند که امواج خود را برای ما میفرستد و دیگر این موضوع که با استفاده از دیپلماسی فرهنگی بر ما تأثیر میگذارد ثابت شده است.