صراط: آنچه در سخنرانی اخیر «سید حسن نصرالله»، دبیرکل حزب الله لبنان در 16 فوریه جلب توجه میکرد، توجه وی به قضیه فلسطینی و خصومت ورزی اسرائیل بود.
این تمرکز بر اسرائیل و قضیه فلسطینی در سخنان دبیرکل حزب الله بسیاری را به تعجب واداشت، چراکه روند امور جاری در منطقه و عرصه بین الملل به اعتقاد برخی به گونهای در جریان است که جایی برای سخن گفتن از موضوعات فوق نمیگذارد.
همچنین سخنرانی سید حسن نصرالله در زمانی انجام شد که لبنان به شدت درگیر انفجارهای انتحاری و تروریستی در مناطق شیعی در ضاحیه جنوبی بیروت و شهر هرمل از توابع بقاع بود.
نکتهای که در این عملیاتها جلب توجه میکرد، استفاده گروه تروریستی «گردانهای عبدالله عزام» از فلسطینیان مقیم روستای «البیساریه» در جنوب لبنان به عنوان مجری این عملیاتها بود، موضوعی که موجب کینهتوزی و دشمنی لبنانیها در قبال فلسطینیان به طور عام و فلسطینیان مقیم این شهرک به طور خاص میشود، درحالی که در این مدت شاهد حضور برخی تروریستها و انتحاریها در اردوگاه فلسطینیان «عین الحلوه» نیز بودیم.
در این خصوص اگرچه باید گفت که هم اکنون قضیه فلسطینی مورد توجه بسایری از کشورهای عربی به دلیل گرفتاری در مشکلات داخلی نیست، اما سید حسن نصرالله به این جهت بر این قضیه تکیه کرد تا این پیام را به حکومتهای عربی برساند که اگر برخی از کشورهای منطقه درگیر امور داخلی خود هستند و برخی دیگر در راه عادی سازی روابط با اسرائیل گام برمیدارند، بدانند که اولویتهای حزب الله تغییر نکرده و مقاومت همچنان مهمترین اصل حاکم و تضمین کننده ثبات و امنیت لبنان و منطقه است.
این سخنان پیام دیگری نیز داشت، اینکه دشمن همچنان تلاش دارد، میان 3 ملت سوریه و لبنان و فلسطین اختلافافکنی و به این طریق مقاومت را تضعیف کند، همانگونه که پیشتر نیز مشاهده کردیم و دیدیم که چگونه دشمن صهیونیستی اختلافاتی میان فلسطینیان و مردم لبنان ایجاد کرد.
تاریخ روابط لبنان با گروههای فلسطینی که شاهد فراز و فرودهایی بوده، تاکید میکند که فلسطینیان بهای سنگینی را به خاطر اشتباهات سازمان آزادیبخش فلسطین و دست داشتن آن در برخی نزاعهای داخلی عربی پرداخت کردهاند، درگیری با ارتش اردن طی سالهای 1968 و 1970 و جنگهای داخلی لبنان طی سالهای 1975 تا 1982، حمایت از رژیم وقت عراق در حمله به کویت در سال 1990 و اکنون که مشاهده میکنیم، برخی از فلسطینیان در صفوف گروههای مسلح در حال مبارزه علیه نظام سوریه هستند.
اما درباره دلیل مشارکت فلسطینیان در عملیاتهای انتحاری در لبنان و اهداف نهفته در پس باید گفت، این افراد این اقدامات را نه از روی ریشههای فلسطینی خود، بلکه برگرفته از هویت اسلامی موهوم و بیپایه اساسی انجام میدهند و هدف از مشارکت دادن تابعیتهای مختلف عربی در این عملیاتها تاکید گروههای تروریستی بر حمایت تمام تابعیتهای عربی از این گروههاست.
همچنین یکی دیگر از دلایل روی آوردن تروریستهای فلسطینی به گروههای تروریستی خارج از اردوگاههای آوارگان ناتوانی این افراد در تحرک آزادانه در این اردوگاهها به خاطر نظارت دقیق گروههای فلسطینی جهت محصور و محدود کردن فعالیت این افراد است.
به همین دلیل نباید مشارکت فلسطینیان در عملیاتهای تروریستی و به خصوص علیه شیعیان به عاملی جهت خصومتورزی با پناهندگان فلسطینی و چشمپوشی از قضیه آنها تبدیل شود.
بنابراین در این راه لازم به نظر میرسد، نخبگان سیاسی و فرهنگی لبنان اهداف واقعی نهفته در پس این اقدامات را افشا و همچنان تاکید کنند، گزینه مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی تنها گزینه پیش رو چه در برابر فلسطینیان و چه لبنانیهاست.
این درحالی است که رسانهها نیز باید از هرگونه تمرکز بر تابعیت انتحاریها و تروریستها خودداری کنند و در این راه لازم به نظر میرسد، استراتژیهای خاصی برای فرونشاندن این فتنه مذهبی و طایفهای اتخاذ و توجه خاصی به ایجاد بیداری و آگاهی میان مردم شود.
در همین راستا بود که جنبش حماس در 24 فوریه در بیانیه مشارکت اعضای آن در عملیاتهای انتحاری و انفجاری را در مناطق امن و مسکونی و تجاوز به غیر نظامیان و املاک و اموال آنها را محکوم کرد.
حماس در این بیانیه بر ضرورت اقدام فوری طرفهای سیاسی و امنیتی و اجتماعی و رسانهای لبنانی و فلسطینی جهت مقابله با چنین فتنه انگیزیهایی تاکید کرد.
به این ترتیب ملاحظه میشود، جنبش حماس به خوبی به اهداف خطرناک نهفته در پس چنین اقداماتی آگاه است که مهمترین آن ایجاد فتنه میان شیعیان و اهل سنت و لبنانیها و فلسطینیان است.
این درحالی است که نباید ظهور پدیده انتحاریها و تروریستها میان فلسطینیان نادیده گرفته شود، چون نادیده گرفتن این پدیده ممکن است، منجر بروز فتنههایی میان شیعیان و فلسطینیان همچون جنگ اردوگاهها طی سال 1985 تا 1988 شود.
این تمرکز بر اسرائیل و قضیه فلسطینی در سخنان دبیرکل حزب الله بسیاری را به تعجب واداشت، چراکه روند امور جاری در منطقه و عرصه بین الملل به اعتقاد برخی به گونهای در جریان است که جایی برای سخن گفتن از موضوعات فوق نمیگذارد.
همچنین سخنرانی سید حسن نصرالله در زمانی انجام شد که لبنان به شدت درگیر انفجارهای انتحاری و تروریستی در مناطق شیعی در ضاحیه جنوبی بیروت و شهر هرمل از توابع بقاع بود.
نکتهای که در این عملیاتها جلب توجه میکرد، استفاده گروه تروریستی «گردانهای عبدالله عزام» از فلسطینیان مقیم روستای «البیساریه» در جنوب لبنان به عنوان مجری این عملیاتها بود، موضوعی که موجب کینهتوزی و دشمنی لبنانیها در قبال فلسطینیان به طور عام و فلسطینیان مقیم این شهرک به طور خاص میشود، درحالی که در این مدت شاهد حضور برخی تروریستها و انتحاریها در اردوگاه فلسطینیان «عین الحلوه» نیز بودیم.
در این خصوص اگرچه باید گفت که هم اکنون قضیه فلسطینی مورد توجه بسایری از کشورهای عربی به دلیل گرفتاری در مشکلات داخلی نیست، اما سید حسن نصرالله به این جهت بر این قضیه تکیه کرد تا این پیام را به حکومتهای عربی برساند که اگر برخی از کشورهای منطقه درگیر امور داخلی خود هستند و برخی دیگر در راه عادی سازی روابط با اسرائیل گام برمیدارند، بدانند که اولویتهای حزب الله تغییر نکرده و مقاومت همچنان مهمترین اصل حاکم و تضمین کننده ثبات و امنیت لبنان و منطقه است.
این سخنان پیام دیگری نیز داشت، اینکه دشمن همچنان تلاش دارد، میان 3 ملت سوریه و لبنان و فلسطین اختلافافکنی و به این طریق مقاومت را تضعیف کند، همانگونه که پیشتر نیز مشاهده کردیم و دیدیم که چگونه دشمن صهیونیستی اختلافاتی میان فلسطینیان و مردم لبنان ایجاد کرد.
تاریخ روابط لبنان با گروههای فلسطینی که شاهد فراز و فرودهایی بوده، تاکید میکند که فلسطینیان بهای سنگینی را به خاطر اشتباهات سازمان آزادیبخش فلسطین و دست داشتن آن در برخی نزاعهای داخلی عربی پرداخت کردهاند، درگیری با ارتش اردن طی سالهای 1968 و 1970 و جنگهای داخلی لبنان طی سالهای 1975 تا 1982، حمایت از رژیم وقت عراق در حمله به کویت در سال 1990 و اکنون که مشاهده میکنیم، برخی از فلسطینیان در صفوف گروههای مسلح در حال مبارزه علیه نظام سوریه هستند.
اما درباره دلیل مشارکت فلسطینیان در عملیاتهای انتحاری در لبنان و اهداف نهفته در پس باید گفت، این افراد این اقدامات را نه از روی ریشههای فلسطینی خود، بلکه برگرفته از هویت اسلامی موهوم و بیپایه اساسی انجام میدهند و هدف از مشارکت دادن تابعیتهای مختلف عربی در این عملیاتها تاکید گروههای تروریستی بر حمایت تمام تابعیتهای عربی از این گروههاست.
همچنین یکی دیگر از دلایل روی آوردن تروریستهای فلسطینی به گروههای تروریستی خارج از اردوگاههای آوارگان ناتوانی این افراد در تحرک آزادانه در این اردوگاهها به خاطر نظارت دقیق گروههای فلسطینی جهت محصور و محدود کردن فعالیت این افراد است.
به همین دلیل نباید مشارکت فلسطینیان در عملیاتهای تروریستی و به خصوص علیه شیعیان به عاملی جهت خصومتورزی با پناهندگان فلسطینی و چشمپوشی از قضیه آنها تبدیل شود.
بنابراین در این راه لازم به نظر میرسد، نخبگان سیاسی و فرهنگی لبنان اهداف واقعی نهفته در پس این اقدامات را افشا و همچنان تاکید کنند، گزینه مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی تنها گزینه پیش رو چه در برابر فلسطینیان و چه لبنانیهاست.
این درحالی است که رسانهها نیز باید از هرگونه تمرکز بر تابعیت انتحاریها و تروریستها خودداری کنند و در این راه لازم به نظر میرسد، استراتژیهای خاصی برای فرونشاندن این فتنه مذهبی و طایفهای اتخاذ و توجه خاصی به ایجاد بیداری و آگاهی میان مردم شود.
در همین راستا بود که جنبش حماس در 24 فوریه در بیانیه مشارکت اعضای آن در عملیاتهای انتحاری و انفجاری را در مناطق امن و مسکونی و تجاوز به غیر نظامیان و املاک و اموال آنها را محکوم کرد.
حماس در این بیانیه بر ضرورت اقدام فوری طرفهای سیاسی و امنیتی و اجتماعی و رسانهای لبنانی و فلسطینی جهت مقابله با چنین فتنه انگیزیهایی تاکید کرد.
به این ترتیب ملاحظه میشود، جنبش حماس به خوبی به اهداف خطرناک نهفته در پس چنین اقداماتی آگاه است که مهمترین آن ایجاد فتنه میان شیعیان و اهل سنت و لبنانیها و فلسطینیان است.
این درحالی است که نباید ظهور پدیده انتحاریها و تروریستها میان فلسطینیان نادیده گرفته شود، چون نادیده گرفتن این پدیده ممکن است، منجر بروز فتنههایی میان شیعیان و فلسطینیان همچون جنگ اردوگاهها طی سال 1985 تا 1988 شود.