گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
شاهد و سند اگر مي خواهيد، گفت وگوي اخير ديويد اوئن با تلويزيون دولتي انگليس. او كه وزيرخارجه انگلستان در روزگار وقوع انقلاب اسلامي بود ناچار مي شود بر استواري و ظفرمندي توام با مظلوميت ملت ايران شهادت دهد.
«مدل ايران» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد:
اعداد در مقياسهاي گوناگون مفاهيمي متفاوت دارند. مثلا عدد 30 در مقياس جمعيتشناسان كه فاصله بين تولد والدين و تولد فرزندان را يك نسل تعريف ميكنند، عدد قابلتوجه و معنيداري است و هنگامي كه ميگوييم 32 سال از پيروزي انقلاب اسلامي ايران گذشته است در اين بستر عمر انقلاب، عمري متجاوز از يك نسل است.
اما در مقياس تاريخ كه معيار سنجش آن غالبا قرن است و در دامن آن تمدنها شكل ميگيرند و بنا بر برخي نظريهها متولد ميشوند، به بلوغ ميرسند و ميميرند و اين دوره را هزارساله تعريف ميكنند، همين عدد 30، عددي كوچك و نه چندان معنيدار خواهد بود. از اين منظر نظام سياسي 32 ساله، نظامي نو پا و نهال قلمداد ميشود.
توجه همهجانبه به اين بحث كمك ميكند ما نگاهي منصفانه و واقعبينانه به انقلاب اسلامي ايران داشته باشيم. از سويي توجه داشته باشيم عمر انقلاب متجاوز از يك نسل شده و بالندگيهاي مورد انتظار در دهه چهارم انقلاب بيش از گذشته است و تصميماتي كه در اين دهه گرفته ميشود بايد از پشتوانه تجربيات 30 ساله برخوردار باشد و برخي خطاها و كاستيها غيرقابل توجيه است و از سوي ديگر ما را متوجه اين واقعيت ميسازد كه اين انقلاب در حال پايهگذاري يك تمدن جديد است و تا رسيدن به بلوغ راهي طولاني در پيش دارد. لذا برخي توقعات و انتظارات زياده خواهانه است و بايد به اين نظام سياسي ـ الهي مهلت داد تا پس از استقرار پايههاي خود بناي رفيع تمدن اسلامي را بر آن افراشته سازد.
صرف نظر از اين مباحث، واقعيتي كه دنيا را شگفتزده كرده و دشمنان انقلاب را بيمناك و دوستانش را اميدوار ساخته است اين است كه انقلاب اسلامي ايران با همه دستاوردها و كاستيهايش امروز به عنوان يك الگو مورد توجه است.
جامعهشناسان فارغ از تفاوتي كه بعضاً بين الگو و مدل قائلند، الگو را طرح و نمونهاي ميدانند كه از آن الهام گرفته و پيروي ميشود و يا نسخهاي كه از آن برداشت ميشود.
خراسان
«عصر طلايي استقلال» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد:
درباره انقلاب ايران بسيار گفته اند و نوشته اند اما به عنوان عضو کوچکي از جامعه و ملت بزرگ ايران به شدت بر اين باور اصرار مي ورزم که زوايا و عظمت انقلاب مردم و چرايي و چگونگي آن، دستاوردهاي آن، گذشته، حال و آينده آن و تاثيرش بر عرصه هاي گوناگون اداره و مديريت کشور، تاثير آن بر منطقه، جهان اسلام و دنيا هنوز و تا سال هاي متمادي مي بايست مورد بررسي دقيق تر و عميق تر قرار بگيرد.
اما در اين مقال با توجه به بضاعت و مجال اندک و براساس وظيفه، تنها به 3مورد از اساسي ترين دستاوردهاي انقلاب اشارتي مي کنم و تامل و تدقيق و تحقيق درباره آن ها را برعهده مخاطبان مي گذارم و پر واضح است که اشاره و برشمردن اين 3دستاورد اساسي به معناي نديدن و ناديده گرفتن ديگر دستاوردهاي ارزشمند انقلاب مردم ايران زمين نيست. به عنوان مثال پيشرفت هاي چشمگير علمي در زمينه هاي گوناگون از جمله توانمندي هاي فوق العاده پزشکان حاذق و جراحان زبردست ايراني در انجام دقيق ترين و پيچيده ترين جراحي ها و خدمات پزشکي براي نجات جان مردم عزيز کشورمان را امروز مي توان با پيشرفته ترين کشورهاي جهان در اين عرصه مقايسه کرد، در صنعت هوافضا امروز موفقيت هاي متخصصان و دانشمندان اين رشته در ساخت و تجهيزات انواع ماهواره ها، ماهواره برها، رادارها، انواع موشک هاي ميان برد، بالستيک و رادارگريز که دست يابي به فناوري ساخت چنين تجهيزاتي هنوز در اختيار چند کشور معدود در جهان است، بسياري از کشورها را به حيرت واداشته است.
دستيابي ايران به دانش توليد، تکثير و انجماد سلول هاي بنيادي و دستيابي به دانش پيچيده «کلونينگ» و مشابه سازي و توليد چند حيوان با استفاده از اين روش که گام بزرگي در عرصه اين علوم نوين محسوب مي شود کشورمان را در زمره دارندگان و دست يافتگان به اين دانش برتر قرار داده است.
پيشرفت هاي علمي کشور در زمينه «نانوتکنولوژي» و «بيوتکنولوژي» نيز قابل توجه است و البته دست يابي به دانش و فناوري غني سازي اورانيوم و حتي ساخت سانتريفيوژهاي پيشرفته و بومي شده در عرصه دانش و فناوري هسته اي و استفاده صلح آميز و منطبق بر معاهدات سازمان جهاني انرژي اتمي تحت نظارت آژانس نيز از جمله دستاوردهاي ارزشمند علمي متخصصان و دانشمندان ايراني است که کشورمان را در اين عرصه نيز در فهرست کشورهاي عضو باشگاه هسته اي جهان قرار داده است.
در بحث مهندسي سازه هاي عظيم و سدسازي نيز متخصصان علوم فني مهندسي کشورمان امروز حرف هاي بسياري براي گفتن در سطح جهان دارند، بي نيازي در اجراي بزرگترين سازه ها و حتي سدهاي بسيار بزرگ به مهندسان خارجي تنها بخشي از افتخار آفريني فرزندان ايران زمين است.
امروز کشورمان نه تنها در ساخت بزرگترين کشتي هاي باري، نفتکش و ساختن اسکله هاي عظيم نفتي که دانش و تکنولوژي ساخت آن ها تنها در اختيار چند کشور جهان است به موفقيت چشمگيري دست يافته است بلکه با ساخت «ناوشکن جماران» و چند زيردريايي پيشرفته توانسته است اوج توان علمي، صنعتي، و تکنولوژيکي خود را در اين عرصه که تنها 3يا 4کشور دنيا در آن مشغول فعاليت و توليد هستند در مقابل چشم جهانيان بگذارد.
گرچه قصد طرح اين مباحث را نداشتم اما از آن جا که اين واقعيت ها از جمله «قدر متيقن ها»ي مورد قبول اکثر قريب به اتفاق هموطنان عزيز است شايد از اين باب به نگارش درآمد که مقدمه اي باشد براي اشاره به آن 3دستاورد مهم و بنيادي انقلاب.
كيهان
«قاب نبنديد... انقلاب است هنوز» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است که در آن می خوانید:
قالب شكني و انبساط و انتشار، جوهره انقلاب اسلامي است. راهبرد قدرت هاي جهاني در برابر انقلاب ايران اين بود كه آن را دست كم به مهار كشند، بپوشانند و سانسور كنند. انقلاب اسلامي با اين وجود، پر و بال گشود و جا باز كرد و آوازه جهاني يافت. اين روزها كافي است VOA و BBC و دويچه وله و تلويزيون هاي فرانسه را رصد كنيد و ببينيد به اعتبار حوادث خاورميانه و شمال آفريقا چه قدر پيام مي پراكنند و تحليل ارائه مي دهند تا شايد انقلاب اسلامي ايران را بپوشانند و آثار امروزين آن در دومينوي خيزش ملت هاي مسلمان را انكار و كتمان كنند.
آيا همين خود نشانه سيطره گفتمان انقلاب اسلامي نيست؟ انقلاب اسلامي با اين همه خود را هرچه بيشتر به پهنه رسانه تحميل مي كند. اين انبساط و انتشار اكنون چنان سرعتي پيدا كرده كه اگر روزي نه چندان دور شنيديد يا ديديد VOA و BBC آهنگ هاي انقلابي يا كليپ حماسي «ايران كه كوفه نيست» را پخش مي كند، نبايد جا بخوريد.
شاهد و سند اگر مي خواهيد، گفت وگوي اخير ديويد اوئن با تلويزيون دولتي انگليس. او كه وزيرخارجه انگلستان در روزگار وقوع انقلاب اسلامي بود ناچار مي شود بر استواري و ظفرمندي توام با مظلوميت ملت ايران شهادت دهد.
بخوانيد: «از تابستان 1978 ظرف يك سال تقريبا همه در ايران درباره بيزاري از شاه يكصدا شدند... ممكن است بسياري از ايرانيان فكر كنند سازمان اطلاعاتي مخفي MI6 از حد اعلاي قدرت برخوردار است چون به كمك سازمان سيا مصدق را برانداختيم... [در انقلاب اسلامي] دير شده بود، نمي شد شاه را از آن ورطه نجات داد. ما چاره-اي نداشتيم جز آن كه تحولي را كه رخ مي داد بپذيريم. ما تا ماه نوامبر 1978 هنوز اميد داشتيم كه بتوان جريان انقلاب را متوقف كرد. من در سپتامبر همان سال در تلويزيون كوشيدم مردم را متقاعد كنم كه انقلاب راه حل نيست. انقلاب واكنشي بود كه مي شد انتظارش را داشت... آيا ما بايد از شاه دست بر مي داشتيم؟ به عقيده من به هيچ وجه نمي شد چنين انتظاري داشت. هيچ يك از ما چنين نكرديم، نه آمريكا، نه فرانسه، نه آلمان. من از گفته هاي آن روزم بر نمي گردم... در عين حال اين هم درست است كه ما اشتباهات بزرگي مرتكب شديم.
ما حاضريم به اشتباهاتمان اعتراف كنيم... چنان كه مي دانيد ايران يك قدرت منطقه اي است. ايراني ها توانستند با دليري بسيار و با از خودگذشتگي در برابر حمله هاي عراق ايستادگي كنند. ايراني ها اين كار را به تنهايي و با تكيه بر خودشان انجام دادند. جهان غرب آن زمان به گونه اي عمل كرد كه در خور تقبيح است. ما عملا ايران را به حال خود گذاشتيم تا از خود دفاع كند و اميد داشتيم كه در آن ميان شور و غيرت انقلابي اسلامي رو به زوال رود. اين كار غلط بود. ايران هدف تجاوز قرار گرفته بود و سازمان ملل در خصوص تجاوز قواعد مشخصي دارد. به همان گونه كه ما در برابر تجاوز عراق به كويت در سال 1991 چنان كه بايد و شايد واكنش نشان داديم، مي بايستي در سال 1982 هم وارد عمل مي شديم تا از تجاوز عراق به ايران مانع شويم. براي ما مايه شرمساري است كه چنين نكرديم. اين ماجرايي بسيار بسيار ناپسند است». او البته وقتي به ستم هاي متاخر و امروزي تر غرب در حق ملت ايران مي رسدكه هنوز پرونده گشوده اي دارد، ترجيح مي دهد سكوت كند.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
مراسم سي و دومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي درحالي فردا به پايان ميرسد كه ملت ايران براي خلق حماسهاي عظيم در راهپيمايي 22 بهمن آماده ميشود. نهال اين انقلاب كه با اراده نستوه و بازوان پرتوان ملت بپاخاسته ايران غرس شد و با خون جوانان اين مرز و بوم آبياري گرديد، اكنون به الگوي مبارزاتي ملتهاي مسلمان عليه نظامهاي دست نشانده و ديكتاتوري تبديل شده و شعاع نوراني آن، دوردستهاي شمال افريقا را نيز روشن كرده است.
فردا جشن بزرگ مردم ايران به مناسبت ورود به سي و سومين سال پيروزي انقلاب اسلامي با راهپيمايي بزرگ 22 بهمن برگزار ميشود كه اين يكي از رويدادهاي بزرگ كشور است. ملت وفادار و قدرشناس ايران كه انصافاً همواره در همراهي و همپيماني با انقلاب كم نگذاشته و نمونه بوده، فردا بار ديگر به صحنه ميآيد تا با حضور حماسي و توفنده خود با انقلاب اسلامي و حاصل خون هزاران هزار شهيد والامقام تجديد پيمان كند و با آرمانهاي امام خميني عهد ببندد كه بر خلاف تبليغات دشمنان اسلام و انقلاب همچنان بر سر پيمان با انقلاب و اسلام پا برجاست و آن را با جان و دل قبول دارد و براي استمرار آن حاضر است هر وقت كه لازم باشد، به صحنه بيايد.
قطعاً راهپيمايي فردا اين پيام مهم را براي دشمنان انقلاب، بويژه آمريكا و رژيم صهيونيستي خواهد داشت كه توطئههاي سي و چند ساله آنها عليه انقلاب اسلامي و ملت ايران بهيچوجه كارساز نبوده و باز هم با شكست مواجه خواهد شد زيرا ملت ايران با اقتدار و صلابت و با تجربههاي افزونتر به راه خود ادامه خواهد داد و هيچ قدرتي نميتواند اين ملت را از راهي كه با بصيرت انتخاب كرده است، باز دارد.
راهپيمايي بزرگ و سراسري سالگرد پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي قطعاً اين پيام را نيز براي مسئولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي خواهد داشت كه با توجه به حضور دائمي مردم در صحنههاي مختلف و آمادگي آنها براي هرگونه فداكاري در راه انقلاب، مسئولان بر عزم خود براي خدمت هرچه بيشتر به مردم بيفزايند و بدور از غوغاسالاري ها، اختلافافكنيها و منيتها، از حاشيه رويهاي ضربه زننده پرهيز كرده و به اصل انقلاب باز گردند و بيش از اين، ارزشهاي انقلاب را بازيچه انحصارطلبيها و جناح بنديها نكنند و براي كرامت انساني اين ملت كه از مشخصههاي يك نظام اسلامي است، اهميت ويژه قائل شوند.
از مناسبتهاي هفته اينكه دو ماه پرحزن و اندوه محرم و صفر به پايان رسيد و با ورود به ماه ربيع، شادي ميلاد خاتم الانبياء حضرت محمد مصطفي(ص) و ولادت امام جعفر صادق(ع) و همچنين آغاز امامت خاتم الاوصياء حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنافداه نمايان گشت. اميد آنكه اين مناسبتها بهانههايي باشد براي تفقه و تدبر در امور و پيروي از آن ذوات مقدسي كه جهانيان ما را به عنوان شيعيان آنان ميشناسند.
اين هفته در موضوعات خارجي، تحولات مصر همچنان در صدر عناوين خبرها، گزارشها و تحليلهاي رسانهها قرار داشت. هفته جاري، انقلاب مردم مصر عليه رژيم ديكتاتوري مبارك دومين هفته خود را درحالي پشت سر گذاشت كه اين مبارزات شاهد تحولات جديدي بود.
همزمان با برگزاري تظاهرات بي وقفه معترضان در قاهره و ديگر شهرهاي مصر، برخي گروههاي سياسي با رژيم مبارك به مذاكره نشستند. اين مذاكرات با مخالفت و خشم گروههاي مردمي مصر مواجه شد به گونهاي كه اين گروهها مجبور شدند از اقدام سازشكارانه خود با رژيم عقب نشيني كنند. در اين باره نماينده گروه اخوان المسلمين روز چهارشنبه اعلام كرد به دليل عدم تامين خواست مخالفان از سوي رژيم مبارك، اين گروه قصد دارد از شركت در مذاكرات خودداري كند. واقعيت اين است كه گروههاي سياسي نيز به اين موضوع پي بردهاند كه رژيم مبارك درحال خريدن وقت است تا خود را از اين وضعيت دشوار نجات دهد و مذاكرات در واقع، ترفندي است تا رژيم مبارك با توسل به آن، در سايه اعطاي امتيازات فرعي، همچنان خود را پا برجا نگاهدارد.
اقدام گروههاي سياسي در گشودن باب مذاكره با رژيم ديكتاتوري مصر، به مبارزات آزاديخواهانه مردم مصر ضربه وارد ساخته و موجب شده است تا مقامات رژيم مبارك لحن خود را كه تا قبل از مذاكرات آميخته از ترس و انفعال بود تغيير داد و گستاختر شوند. در همين راستا، عمر سليمان روز گذشته مخالفان را تهديد كرد كه بايد خيابانها را ترك كنند. وي افزود: اين وضعيت را زياد تحمل نميكنيم. عمر سليمان در پاسخ به سئوال خبرنگاران درباره زمان رفتن مبارك گفت رفتن مبارك مطرح نيست زيرا اين توهين به فرهنگ مصر است!
رسالت
«علم مبارزه با استكبار جهاني» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد:
فردا روز 22 بهمن روز پيروزي انقلاب اسلامي است. 32 سال از استقرار نظام الهي در ايران ميگذرد. نام امام(ره) و انقلاب اسلامي در قلب ملت ايران و ملتهاي جهان هر سال پر طراوتتر، زندهتر و باشكوهتر مينمايد. دنيا قرن ما را قرن امام و عصر ما را عصر امام خميني(ره) ميشناسد. پرچم بيداري اسلامي امروز با نام او و ياد او در سرتاسر جهان در اهتزاز است. امسال شاهد بلوغ بيداري اسلامي در جهان اسلام و جهان عرب هستيم. امروز ملتهاي جهان جمهوري اسلامي را يك الگو براي ساختن فرداي خود ميدانند. اين الگو چيست و ساز و كار آن كدام است؟
در اواخر قرن نوزدهم و قرن بيستم كه كشورهاي جهان سوم گرفتار استبداد و استعمار خارجي بودند يك نسخه قلابي به مردم اين كشورها دادند و گفتند؛ علم مبارزه با امپرياليسم و استبداد داخلي ماركسيسم است.
آنهايي كه اين نسخه را تجويز ميكردند با تحليل تاريخ از ادواري ياد ميكردند كه نهايتا پايان بشر به سوسياليسم و كمونيسم ختم ميشد. اين نسخه قلابي و دروغين بسياري از نيروهاي انقلابي و نخبگان جوامع انساني را به مسلخ برد و نهايتا به جايي رسيد كه جز فروپاشي نتيجهاي نداشت.
در ايران اسلامي اين تفكر از دوران مشروطيت جايي براي خود باز كرد، از زمان رضاخان رنگي پيدا كرد و در نهضت ملي جايگاه ويژه يافت و پس از كودتاي 28 مرداد در دهه 40 و 50 جوانان بسياري را بي هيچ دستاوردي به جوخه هاي اعدام سپرد.
در كنار اين نسخه قلابي نسخهاي غلطتر و فريبندهتر وجود داشت كه به ظاهر استبداد داخلي را نفي ميكرد اما شرط آن را نوكري پذيرش استعمار خارجي ميدانست. ليبراليسم با نسخه پيچي مغلوط خود با دعوت مردم به اينكه از نوك پا تا فرق سر بايد فرنگي بشويم و قانون (بخوانيد احكام ليبراليسم) بايد در جامعه حاكم باشد راهكار نشان ميداد. هر دوي اين تفكر - چه نسخه شرقي آن و چه نسخه غربي آن - به استبداد داخلي و حاكميت استعمار خارجي منجر ميشد.
مردم سالاري
«آمريکا بر سر دوراهي» عنوان سرمقالهِ روزنامه مردم سالاري به قلم کرم محمدي است كه در آن ميخوانيد:
قيام مردم به پاخاسته مصر دومين هفته خود را پشت سرنهاد. ورود به سومين هفته اين اعتراضات شکوه و عظمت ديگري داشت به نحوي که خبرگزاري هاي مختلف جهان گستردگي جمعيت را به هيچ وجه با 14 روز گذشته قابل قياس ندانستند. درست است که حسني مبارک ديکتاتور مصر و دستيارانش با حمايت هاي پنهان آمريکا تا کنون از قدرت کناره گيري ننموده اند اما بايد بپذيريم که دست آوردهاي اين قيام تا اينجاي کار قابل توجه بوده و راه رسيدن به هدف را هموار خواهد نمود.
تاکنون کابينه منحل گرديده و مجلس ملي مصر که با تقلب وسيع تشکيل شده است به حال تعليق درآمده است. معدود اراذل واوباش طرفدار حاکميت از تعرضات وحشيانه عليه معترضين عقب نشيني نموده اند. ديکتاتور و فرزندش جمال رسما اعلا م کرده اند که در دور آينده انتخابات رياست جمهوري شرکت نخواهند کرد. همين اشخاص و برخي ديگر از چهره هاي سرشناس حزب دمکراتيک ملي(حزب مبارک) از کميته مرکزي آن اعلا م استعفا نموده اند.
شخص مبارک و سپس معاونش ژنرال عمرسليمان صراحتا از تغيير موادي از قانون اساسي که اجازه حضور به مخالفان براي حضور در انتخابات رياست جمهوري را نمي دهد; سخن گفته و کميته اي در اين مورد تشکيل داده اند. موضوع مذاکره با مخالفين که تا قبل از شروع تظاهرات هيچ حقي براي آنان به رسميت شناخته نمي شد; در دستور کار مقامات دولت قرار گرفته و تصوير مذاکرات طرفين از تلويزيون ملي مصر پخش گرديد. در حال حاضر با خلق حماسه بزرگ توسط آحاد مردم مصر; حق اعتراض عليه حاکميت در عمل به رسميت شناخته شده است. شخص مبارک وعده افزايش 15درصدي حقوق و مزاياي نزديک به شش ميليون کارمند اين کشور را داده است و... فراموش نکنيم اين اقدامات توسط کس يا کساني صورت گرفته است که تا قبل از آغاز قيام سراسري کنوني; مصر را ملک خود و ملت آن را رعيت خويش مي دانسته اند.
اين اقدامات اگر چه در جاي خودگام هايي به سوي پيروزي براي ملت مبارز مصر و عقب نشيني هاي آشکار براي حاکميت ديکتاتوري محسوب مي شوند اما نبايد فراموش شود که مزه قدرت 30 ساله چنان در کام مبارک و ژنرال هاي همراهش شيريني ايجاد نموده است که براي حفظ آن به هرترفندي دست خواهند زد. از اين رو هوشياري و درايت معترضين تا اين تاريخ توانسته است ترفندهاي رژيم را يکي پس از ديگري خنثي نمايد. اينکه رودخانه بزرگ مخالفان هر روز خروشان تر مي شود نشان دهنده آن است که تظاهرکنندگان همچنان برخواسته اصلي خود که همانا سرنگوني رژيم کنوني است; مصمم مي باشند.
به نظر مي رسد پيش بيني ها و تحليل هاي روزهاي گذشته و از جمله نگارنده اين سطور در مقاله اي تحت عنوان: انتقال قدرتدر مصر و ابهام در مواضع آمريکايي ها که در روزنامه مردم سالا ري به چاپ رسيد; اينک آشکارتر مي گردد. کمتر کسي در وابستگي شديد و 30 ساله حسني مبارک به آمريکا ترديد دارد. اين بدان معناست که اگر کاخ سفيد اراده کند مبارک و دارو دسته اش اريکه قدرت رارها خواهند نمود. اما مقاومت هاي حاکميت دو برابر خواست و اراده ملت مصر که تاکنون 300 شهيد و دو هزار مجروح را به دنبال داشته است نشان دهنده رضايت و تلا ش کاخ سفيد براي ماندگاري مبارک در قدرت تا فراهم شدن زمينه انتقال راه نوکري به آمريکا و همپيماني با رژيم صهيونيستي به سرکردگي ژنرال سليمان است. نگاهي به مصاحبه تظاهرکنندگان قاهره و ساير شهرهاي مصرنشان مي دهد که آنان اين شيطنت آمريکايي ها را به درستي دريافته اند. ژنرال عمر سليمان بعد از چهارده روز و عليرغم حضور صدها هزار نفر تظاهرکننده درميدان تحرير قاهره در تلويزيون ظاهر شده و مي گويد: کلمه کناره گيري (مبارک) که از سوي برخي تظاهرکنندگان مطرح مي شود با اخلا ق مصري ها که به بزرگتر و رئيس خود احترام مي گذارند سازگاري ندارد، اين کلمه نه تنها براي رئيس جمهوري بلکه براي همه مردم اهانت بار است.
اين موضع گيري و همچنين تهديد صريح و آشکار مخالفان رژيم توسط عمر سليمان به انجام کودتاي نظامي حکايت از پشت گرمي حاکميت استبدادي از حمايت آمريکايي هاست. مردم مصر دريافته اند که منظور باراک اوباما و ساير مقامات آمريکايي از لزوم انتقال قدرت در مصر برآورد و احترام به خواسته مردم مصر مبني بر سقوط رژيم پوسيده 30 ساله حاکم نيست. آمريکايي ها در تلا ش هستند در مرحله اول مبارک حداقل تا پايان اين دوره رياست جمهوريش يعني شهريور سال 1390 همچنان در قدرت باقي بماند و در صورت عدم توفيق درانجام اين کار، کانديداي رژيم صهيونيستي را بر مصر حاکم نمايند. فرد مورد حمايت رژيم صهيونيستي هم کسي نيست جز ژنرال عمر سليمان رئيس سرويس هاي امنيتي مصر و معاون فعلي حسني مبارک. اين يک ادعاي صرف نيست بلکه واقعيتي تلخ است که توسط سايت ويکي ليکس انتشار يافته است.
قدس
«حماسه حضور در بهار 33» عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن ميخوانيد:
در سي و سومين بهار آزادي،بارديگر امت خداجوي ايران اسلامي در صفوفي به هم فشرده، عزم و اراده خويش را در بيعت با آرمانهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي و حضرت آيةا... خامنه اي به نمايش خواهند گذاشت. 22 بهمن امسال متفاوت از سالهاي ديگر خواهد بود، زيرا در سال جاري آرمانهاي برون مرزي و عنصر الهام بخش انقلاب اسلامي، موجب بيداري در بين جوامع اسلامي گرديده و مسلمانان را به صحنه آورده است تا خاورميانه اسلامي را جايگزين خاورميانه بزرگ نمايند.
راهپيمايي مردم در هواي سرد بهمن، بيانگر رفراندوم و رأي مجدد به نظام اسلامي است که با شعارهايي کوبنده، صيانت از گفتمان امام و رهبري و انقلاب اسلامي را در يک حرکت ميداني و گسترده، به منصه ظهور خواهند رساند تا از اين منظر به جهانيان و بدخواهان نظام ثابت کنند تبليغات سؤ آنها نتوانسته است مردم را از همراهي با انقلاب اسلامي باز دارد و جبهه استکبار بايد شکستها و ناکاميهاي پرشمار خويش را در اين عرصه بپذيرد.
فردا يکي از شعارهاي کليدي مردم، دفاع از حقوق هسته اي به نشانه حمايت عمومي از راهبردهاي متخذه مسؤولان امر مي باشد تا آنان را در استمرار اهدافشان ياري دهند. فردا، مردم به بدخواهان نظام که مي کوشند با حذف فيزيکي دانشمندان هسته اي مسير پر شتاب تحولات علمي و تکنولوژيکي ملت ايران را متوقف و يا کند نمايند، اعلام مي کنند ايران اسلامي مملو از سرمايه هاي فکري و علمي نظير شهيد علي محمدي و شهيد شهرياري است. از سوي ديگر، اين شعار حامل پيام جدي به مخالفان حقوق ملت است که با اعلام مواضع مخالف مي کوشند مردم ايران را از دستيابي به حقوق طبيعي خود محروم نمايند. اين در حالي است که شرکت کنندگان در راهپيمايي، با شعار پشتيباني از دستيابي به انرژي صلح آميز هسته اي، رفراندومي را در اعلام نظر خود به نمايش خواهند گذاشت.
در راهپيمايي فردا، مردم با شعارهاي کوبنده خود، نه تنها بصيرت و آگاهي خود را به نمايش مي گذارند و افراد غافل و بي تفاوت را نيز وادار به موضعگيري خواهند نمود، بلکه خواستار پاکسازي و پالايش جامعه از فضاي فتنه خواهند شد تا فتنه انگيزاني که بستر اهانت به امام و عاشورا را فراهم نمودند، فرصت مانور و امکان فعاليتهاي ضد انقلابي از آنها سلب شود.
انقلاب اسلامي با به چالش کشيدن تمام مکاتب حکومتي و فلسفي دنيا، اعلام کرد يک حکومت سياسي مبتني بر دين و با محوريت ولايت مطلقه فقيه، مي تواند با ارائه مدلي موفق در مناسبات جهاني براساس آموزه هاي ديني و انساني با جهانيان وارد تعاملات بين المللي شود. در واقع، حضور گسترده مردم در راهپيمايي 22 بهمن، دوباره اين باور را که نظام مبتني بر ولايت فقيه مي تواند يک الگوي حکومتي پايدار براي جهان باشد، در معرض ديد همگان قرار خواهد داد.
ملت مسلمان ايران در اين راهپيمايي اين موضوع را اثبات خواهند کرد که بيداري اسلامي در جهان اسلام تحت تأثير دکترين انقلاب اسلامي شکل گرفته است و دولتهاي مستبد و حاميان جهاني آنها با همه تلاشهايي که داشتند، نتوانستند از امواج انقلاب اسلامي جلوگيري کنند. امروز آنچه در کشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه در شرف وقوع است، بيانگر اعتماد به نفس ملتها و خودباوري آنهاست که مي توانند در مقابل قدرتهاي مستبد و وابسته به بيگانه، مقاومت کنند.
سياست روز
«آنان كه انقلاب اسلامي را شناختند» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم قاسم غفوري است كه در آن ميخوانيد:
32 سال از انقلاب اسلاميايران ميگذرد اما يك اصل همچنان مشاهده ميشود و آن تبلور انديشهها و ديدگاههاي امام خميني (ره) و پيامهاي انقلاب اسلامي در عرصه بين الملل ميباشد كه نمود عيني آن را در تحولات كنوني خاورميانه ميتوان مشاهده كرد.
روند تحولات جهاني نشان ميدهد كه انديشههاي امام خميني (ره ) نه تنها درايران بلكه در سراسر جهان كانون توجه سياستمداران و ملتها بوده است كهاين امر را حتي در رويكرد كشورها به برقراري و توسعه روابط و يا دشمني با جمهوري اسلاميايران ميتوان مشاهده كرد.
با توجه به جهت گيري بين المللي حضرت امام خميني (ره ) كه بر اصولي همچون نه شرقي و نه غربي، استقلال از صاحبان قدرت و نظام سلطه، لزوم حمايت از مظلوم در برابر ظالم، عدالت جهاني و مبارزه با زورگويان و صاحبان قدرت، تغيير ساختار بين الملل به نفع مستضعفان و ملتها به جاي تعداد معدودي از كشورها، اتحاد جهان اسلام در برابر دشمنان به ويژه وحدت در حمايت از ملت فلسطين و ... استوار بوده نه تنها چارچوب سياست خارجي جمهوري اسلاميايران را تشكيل ميدهد بلكه در موضعگيري ساير كشورها نيز تأثير بسياري داشته است. اكنون به صراحت ميتوان گفت دو قشر عمده به عمق انديشههاي امام راحل (ره ) و پيامهاي انقلاب اسلاميايران پي برده و حتي در چارچوب اجرا و يا مقابله با آن فعاليت ميكنند.
الف) به صراحت ميتوان گفت كه بزرگترين قشري كه در جهان به درستي انديشههاي امام راحل (ره ) را تبيين و در جهت اجراي آن گام برداشته، آزاديخواهان جهان و مخالفان نظام سلطه بوده اند؛ كشورهاي كه سالها تحت استعمار بلوك شرق و غرب بوده و يا توانايي بيان خواستههاي خود را در جهان نداشته اند، با الهام گيري از انديشههاي حضرت امام خميني(ره) و انقلاب اسلاميايران اكنون نه تنها در جبههاي واحد در برابر نظام سلطهايستادهاند بلكه براي پايان حيات آن نيز تلاش ميكنند.اين روند در دو عرصه قابل مشاهده است.
اولاً : گرايش اكثريت كشورهاي جهان به برقراري و توسعه روابط باايران و پذيرش نقش آن به عنوان بازيگري عدالت جو در عرصه جهاني.
اين امر را در روابط سياسي، اقتصادي، اجتماعي، نظاميو ... جمهوري اسلاميايران با اكثر كشورها ميتوان مشاهده كرد كه حمايت جهاني از فعاليتهاي صلح آميز هستهاي جمهوري اسلاميايران خود بخش كوچكي ازاين روابط است.
دوماً : تأكيداين كشورها بر محور قرار گرفتن جمهوري اسلاميايران در مبارزه با نظام سلطه در ميان كشورها كه در قالب برگزاري اجلاسهاي بين المللي صورت گيرد دراين چارچوب ميباشد.
نكته قابل توجه آنكه جهت گيريهاي ضد استعماري در خاورميانه، آفريقا و آمريكاي لاتين از زماني آغاز شده كهاين كشورها بر توسعه روابط باايران تأكيد كردهاند كه حاصل آن گسترش انديشههاي استقلال طلبانه و آزاديخواهانه امام خميني(ره) در مياناين كشورها بوده كه حاصل آن را در تحولات كنونياين مناطق ميتوان مشاهده كرد.
به عبارتي ديگر ميتوان گفت پيامهاي انقلاب اسلاميايران به چراغ راهي براي بسياري از كشورهايي مبدل شده كه نظام حاكم بر جهان را غير عادلانه و نادرست ميدانند و با بهره گيري از انديشههاي امام خميني (ره ) به دنبال دگرگوني دراين ساختار ميباشند. ب) اما دسته ديگري كه به خوبي به تبيين انديشههاي امام پرداخته حاميان نظام سلطه در غرب بودهاند. كشورهاي غربي كه چندين دهه به استعمار جهان پرداختهاند با پيروزي انقلاب اسلامي درايران با پديدهاي به نام انقلاب اسلاميبا محوريت مردي بزرگ و با انديشههاي جهاني به نام امام خميني (ره ) مواجه شدند. آنها دريافتند كه ترويج انديشههاي امام (ره ) در عرصه جهاني برابر با تزلزل جايگاه نظام سلطه و همگرايي ملتهاي جهان براي تحققاين مهم ميباشد. براين اساس از همان ابتداي انقلاب به كارشكني در عرصه سياست داخلي و خارجي جمهوري اسلاميايران مبادرت ورزيدند.
آنچه دراين ميان مشاهده ميشود هراس روز افزون غرب از ترويج پيامهاي انقلاب اسلامي ميباشد كه اكنون پس از گذشت سي و دو سال از انقلاب همچنان براين روند ادامه ميدهند. اين كشورها دريافته اند كه اگر انديشههاي آزاديخواهانه و ضد استعماري امام (ره ) به ويژه در حوزه اتحاد جهان اسلام، محقق شود،اين كشورها ديگر توانايي اجراي هيچكدام از اهداف توسعه طلبانه خود در نظام بين الملل را نخواهند داشت، لذا بايد به هر نحوي از مطرح شدن جايگاهايران در عرصه جهاني كه همان گسترش انديشههاي امام خميني (ره ) ميباشد، جلوگيري شود.
تهران امروز
«انقلاب ادامه دارد» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دكتر محمدر ضا جمالي است كه در آن ميخوانيد:
فردا 22 بهمن است، روزي تكرارناشدني كه در آن اراده و عزم ايرانيان به رهبري قائد عظيمالشان امت اسلامي توانست سلطنت 2500 ساله شاهنشاهي را به زير بكشاند و نظام سياسي جديدي برپايه ايمان و اعتقاد به خدا تاسيس نمايد. در پيدايش انقلاب اسلامي بيش از هر چيزي ايمان الهي و اعتقاد به خدا و مجاهدات مردم نقش داشت به طوري كه در تاريخ مبارزات صد ساله اخير ايرانيان تنها جريان تاثيرگذار سياسي كه توانست به تاسيس نظم سياسي جديدي دست بزند، جريان اسلامي بود كه به رهبري امام خميني (ره) آغاز شد و توسط ايشان ادامه يافت.بعد از گذشت 32 سال از وقوع انقلاب، همچنان طراوت انقلاب، تداوم آن را نويد ميدهد و برخلاف انقلابهاي مرسوم در دنيا كه گرفتار كهنگي ميشوند، انقلاب اسلامي بهصورت دائم در نو شدن و پويايي است و ريزش امروز نتوانسته مسير روشن و صحيح آرمانهاي انقلاب اسلامي را عوض نمايد و رويشهاي انقلاب مسير را پرشتابتر به پيش ميبرد.
رمز حركت صحيح انقلاب در روشني انديشه امام خميني(ره) بود كه در تئوري الهي ولايت مطلقه فقيه ايشان خلاصه شده است، همان حكومت صالحاني كه هدايت عقلاني جامعه را به سمت آرمانهاي انساني به پيش ميبرد.
بعد از گذشت بيش از 30 سال از انقلاب دستاوردهاي بزرگ آن نشانه روشني از كارآمدي تئوري ولايت فقيه ميباشد كه بهرغم تنگناهاي نظام سلطه توانسته است مسير عمومي جامعه را به سمت تعالي به پيش ببرد چرا كه وقتي خدا محور حركت سياسي قرار گيرد و كار براي خدا باشد شكست و بنبست معنا ندارد و اين را امام و شهدا با عمل خود به ما ثابت كردند.
ابتكار
«شبکه سازيهاي اجتماعي از فيس بوک تا مساجد» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار است كه در آن ميخوانيد:
در عصر جديد، ارتباطات عاملي بسيار قوي و محرک جهت پيشبرد اهداف مجموعه ها، گروهها، احزاب و ... بوده است . اثرات ارتباطات را در حرکتهاي اجتماعي همگي به خوبي اطلاع دارند و به اهميت آن پي بردهاند.يکي از ابزارهايي که ميتواند مجموعهها را به هم پيوند دهد وجود شبکههاي اجتماعي است که ارتباطات را سهل تر و انتقال اطلاعات را سريع تر مينمايد.در حال حاضر اين شبکهها که محل و يا روشي جهت برقراري ارتباط بين افراد ميباشد ، تنوع زيادي پيدا کرده . ازبلوتوث گرفته تا سامانههاي پيام کوتاه ، سايتها تحليلي خبري ، سايتهاي اشتراک فيلم و تصوير مانن يوتيوب و در راس آنها شبکههاي اجتماعي مجازي مانند فيس بوک ، فرند فيد ، ماي اسپيس و ايرانيهاي آن مانند بيشمار ، کلوب و ...در اين مطلب قصد دارم تا به مقايسه محاسن و معايب دو نوع از شبکههاي اجتماعي در غرب و کشورهاي اسلامي بپردازم.
شبکههاي مجازي غرب ...
1- ايجاد کننده اين شبکهها عمدتا غرب و بر مبناي فضاي مجازي بوده و از ارتباطات رو رد رو و واقعي استفاده نميکنند. اين مورد يکي از ايرادات اين نوع شبکه هاست و شما نميتوانيد مخاطب خود را يه صورت واقعي بفهميد.اين نشناختن يکي از موادر منفي در شبکهها ميباشد.
2- عموما فضاي اين شبکهها بر مبناي غير ديني و بي توجه به ارزشهاي ديني و فطري انسان قرار گرفته . سازندگان محلي ايجاد نموده اند که افراد بدون هيچ گونه مرزي و محدوديتي موجب انتشار زندگي خصوصي ديگران ميشوند.
3- انتشار هرگونه مطلب با هر محتوايي که برگرفته از آزاديهاي بي قيد و بند تفکر غربي است يکي ديگر از آسيبهاي جدي اين نوع شبکهها ميباشد.
4- البته قطعا اين آزاداي تا به آنجا پيش ميرود که خط قرمزهاي غرب مورد خدشه واقع نشوند. به طور نمونه پيگيري هلوکاست يا حذف کردن کليپها يا صفحه هات گروههاي مسلمان مانند حماس و حتي اشخاص مانند نصرالله و ... در فيس بوک و پاک کردن تصاوير نسل کشي در غزه توسط يو تيوب نمونه از خروارها نمونه خط قرمز غرب است.
5- بر اساس اخبار و اطلاعاتي که بعضا صاحبان اين شبکهها خود به آن اذعان کرده اند ، اطلاعات و دادههايي که در اين شبکهها مورد استفاده کاربران قرار ميگيرد در اختيار سرويسهاي جاسوسي رژيم صهيونيستي و آمريکا بوده و آنها در جهت تامين منافع خود از آن استفاده مينمايند. اين خود بازي کردن در زميني است که آنها براي ما تعيين کرده اند.
6- با وجود اشکالات فراوان ايجاد بستري براي ارتباط اقشار مختلف فراهم گشته و هر کس ميتواند از اين امکان استفاده نمايد. همچنين ايجاد ارتباط سريع و راحت تا آن طرف کره خاکي و انتشار مطالب يکي از محاسن اين شبکه بوده است . (البته با توجه به آسيبها و خط قرمز ها)
شبکههاي اجتماعي اسلامي يعني مساجد ...
1- تجربه طولاني مدت اين شبکهها به عنوان محلي براي گرد آمدن مسلمانان در کنار يکديگر از آغاز دين مبين اسلام تا کنون خود يکي از محاسن بوده به طوري که در طول 1400 سال هميشه عاملي براي استفاده مسلمين بوجود آورده است.
2- حضور مستمر و چهره به چهره در مساجد معايب شبکههاي مجازي را برطرف کرده و باعث مي شود بتوانيم مخاطب خود را ارزيابي کنيم.
3- ايجاد اين محل بر مبناي دين و فطرت انسان بوده و در کنار ياد و شکر خالق هستي موجب رشد روحي و اخلاقي انسان نيز ميگردد.
حمايت
«بصيرت ولايي؛ راه علاج کدورت هاي سياسي» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد:
مقام معظم رهبري روز گذشته در ديدار با فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي ارتش و قرارگاه پدافند هوايي، ايجاد شكاف و تزلزل در صفوف منسجم ملت و مسؤلان را يكي ديگر از موانع حركت در مسير پيشرفت و از جمله اهداف اصلي دشمن در جنگ نرم برشمرده و فرمودند: "اختلاف و تفرقه ميان آحاد مردم، ميان مسئولان و بخشهاي گوناگون نظام و ميان نظام و مردم، اهداف اصلي دشمن براي بر هم زدن انسجام موجود در كشور است كه بايد با همه اشكال آن مقابله كرد كه تنها راه مقابله نيز حفظ و تقويت بصيرت، و در نظر گرفتن اهميت و حساسيت جايگاه كنوني ملت ايران است."
آنچه مسلم است اين که رهنمودهاي چند ماهه اخير رهبر فرزانه انقلاب به مسوولان نظام درباره ضرورت حفظ وحدت و پرهيز از اختلاف و تفرقه، فراتر از توصيه و سفارش بوده و حجت شرعي را بر مسوولان تمام كرده است.
معظم له چندي پيش نيز با اشاره به تلاش دشمنان براي تبديل اختلافات كوچك به مسائل بزرگ به نکته ظريفي اشاره نموده و تصريح کردند: "اختلاف نظر دولت و مجلس در مسائل مختلف فاجعه نيست بلكه تبديل اين اختلاف سلايق به شكاف هاي غيرقابل اصلاح و زخمهاي غيرقابل علاج، خطايي بزرگ است."
غالب تحليل گران سياسي اين روزها اعتقاد دارند که وضعيت تعامل بين قواي سه گانه کشور به ويژه دولت و مجلس آن طور که بايد و شايد در حد مطلوبي نيست.
اين واقعيت تلخ درحالي است که به راستي اگر همه مسئولان کشور حقيقتا فرمايشهاي مقام معظم رهبري را منشور اخلاق سياسي بدانند و البته خود را بدان پاي بند، بسياري از اختلافات و چالش هاي موجود در فضاي سياسي کشور مرتفع مي شود و ديگر کار به نامه نگاري ها و دلخوري ها نمي کشد!
اين که مسئولان و متوليان امور در قواي سه گانه كشور با يكديگر اختلاف نظر داشته باشند نه امر خطرناکي که کاملا هم طبيعي و در مواقعي حتي لازم است اما بايسته آن است که تمام قوا ضمن تبعيت كامل از قانون براي حل اختلافات ، حسن نظر نسبت به يكديگر داشته باشند.
آن چه در شرايط کنوني بسيار مهم است اين كه همه دلسوزان انقلاب بايد زير چتر ولايت جمع شده و به اعتلاي نظام مقدس جمهوري اسلامي در جهان كمك كنند.
در اين ميان ، براي تبديل تهديدهاي جدي اي که فراروي نظام اسلامي قرار دارد به فرصت هايي جهت رشد و توسعه هر چه بيشتر کشور شايد اگر نگوييم مهم ترين بي ترديد يکي از مهم ترين مولفه ها ، تقويت وحدت و روحيه همدلي و برادري ميان مسئولان نظام است و اين مساله هم البته بدون داشتن سعه صدر در برخورد با مشکلات و اختلاف نظرات و مهم تر از آن پاي بندي به قانون و تبعيت از رهنمود هاي دلسوزانه مقام معظم رهبري امکان پذير نيست.
اين نکته هم نبايد مغفول واقع شود که يكي از عوامل کليدي تحقق اتحاد و وحدت كه از تاكيدات خاص رهبري به كارگزاران نظام نيز مي باشد ، پرهيز سران قوا از رسانهايكردن اختلافات ميان خود مي باشد.
مخلص کلام هم اين که در ايام سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، تاكيد بر وحدت مسئولان نظام يك ضرورت است چه آن كه حفظ انقلاب امري واجب است لذا وحدت نيز كه مقدمه استمرار و حفظ نظام است امروز يك امر واجبي است كه همه بايد به آن توجه كنيم.
آفرينش
«جايگاه مطبوعات در کشور» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:
در واقع سالهاست که مطبوعات را رکن چهارم دموکراسي به شمار مي آورند و امروزه هم با پيدايش و فراگير شدن رسانه هاي مدرن امروزي با سرعت بالاي اطلاع رساني همچنان رسانه هاي مکتوب جايگاه خود را از دست ندادهاند و گاه با موضع گيري، نوع انعکاس خبر و نيز گزارش هايي به خبر اول رسانه هاي گروهي تبديل شده و چه بسا تاثير به مراتب بيشتري را در مقايسه با ديگر رسانه هاي گروهي مي گذارند در اين ميان در واقع مطبوعات با توليد و توزيع مطلوب اطلاعات، نقش زيادي در بالا بردن آگاهي هاي گوناگون و ضروري به عهده ميگيرند و جامعه را در نيل به تعالي و توسعه همه جانبه ياري مي کنند يعني در واقع مطبو عات در يک جامعه ي توسعه يافته با کار کرد هاي گوناگون خود (اطلاع رساني، آموزشي ، تفريحي ؛ سرگرمي و...) به توسعه ي همه جانبه کمک ميکند و توسعه کشور هم به نوبه خود به رشد و توسعه مطبوعات ياري ميرساند.
در اين حال در کشور ما ايران مطبوعات به ويژه روزنامه ها سالهاست که به دلايل گوناگون داراي مشکلات ساختاري متعددي بوده و دچار توسعه نيافتگي و گاه دچار پسرفت از دستاوردهاي پيشين شده است به طوري که اين توسعه نيافتگي و عقب ماندگي مطبوعات ايران را در مقايسه با بسياري از کشورهاي توسعه يافته و حتي منطقهاي، هم در محتوا، هم در ساختار و هم در نيروي انساني در جايگاه نازل تري قرار داده است و به نظر ميرسد اين روند همچنان تداوم داشته باشد.
در اين بين هر چند برخي مسئولان در گذشته و حال از ارتقاي جايگاه مطبوعات و اهميت روزنامهنگاري و خبرنگاري سخن گفته اند اما با نگاهي به وضعيت مطبوعات در کشور ميتوان دريافت که مطبوعات در کشور تا رسيدن به جايگاه واقعي خود و ايفاي نقش هاي اساسي فاصله بسياري داشته و دارند.
در اين بين بي ترديد، ميزان سنجش شکوفايي يا رکود مطبوعات، صرفاً رشد کمي و افزايش تعداد نشريات يک جامعه نيست بلکه بيش از انکه ملاک هاي کمي مورد نظر باشد بايد ملاکهاي کيفي و تاثيرگذاري را مورد توجه قرار داد و نوع تاثير گذاري انها را در جامعه و تحولات گوناگون آن بايد سنجيد در اين راستا به نگاه بسياري از کارشناسان مطبوعات و بويژه روزنامه ها در حال حاضر با مشکلات گوناگون و بسياري از کاهش مخاطب تا مشکلات اقتصادي، افزايش فشارها و... روبرو هستند که به نوبه خود از يک سو باعث فاصله گرفتن مخاطبان و شهروندان از مطبو عات و جستجوي آلتر ناتيو هايي همچون رو آوردن به رسانه اي خارجي و اينترنتي شده است و از سوي ديگر نيز اهميت و جايگاه مطبو عات را در کشور و توانمندي انها را در ايفاي وظايف و نقش هاي گسترده خود کاهش داده است امري که با توجه به جايگاه اساسي انها در هر کشوري بايد به گونه اي جدي تر مورد توجه مسئولان باشد تا بيش از انکه اين بخش از رسانه به عنوان تهديدي تلقي شود فرصتي براي رشد و توسعه کشور باشد.
دنياي اقتصاد
«32سال نوسازي اقتصادي» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن ميخوانيد:
ايران در 32 سالي كه از انقلاب اسلامي سال 1357 ميگذرد، فراز و فرودهاي بسياري پشتسر گذاشته كه بخش مهمي از آن در حوزه اقتصاد بوده است.
جانمايه انقلاب اسلامي، دستكم آنگونه كه جريان غالب انقلابيون همواره گفتهاند، فرهنگي و ديني بود؛ اما وجهي از انتظارات مردم نيز به اقتصاد مربوط ميشد. در شعارهاي انقلاب اسلامي به ندرت به موضوعات اقتصادي اشاره ميشد و مطالبات اصلي سياسي و فرهنگي بود، اما افشاگريهاي انقلابيون درباره فساد مالي رژيم پيشين و تكرار آن افشاگريها در پچپچههاي مردم، پس از سرنگوني رژيم شاه مشوق نظام جمهوري اسلامي در زمينه پاسخگويي به تقاضاهاي اقتصادي شد. راهي كه اول انتخاب شد مصادره داراييهاي عوامل رژيم پيشين و اجراي طرحهاي توزيع مايحتاج عمومي يا كالاهاي اساسي ميان مردم بود. هدف مصادره اموال، التيام آلام و بازگرداندن حق به حقدار و هدف توزيع كالاها، اجراي عدالت بود كه در آن سالها با مساوات يكي انگاشته ميشد.
تهاجم ارتش عراق به ايران، دولت جمهوري اسلامي را در اجراي طرحهاي اقتصادي دولتي مصممتر كرد و سالهاي 1357 تا 1367 كه جنگ پايان يافت، دوران غوطهور شدن اقتصاد در آرا و اعمال دولتي و خلعيد ناخواسته از بخشخصوصي بود.
آن روش به عنوان راه ناگزير و پاسخي اضطراري به شرايط انقلابي و جنگي، از دولت و ملت دفع خطر كرد، اما آثار زيانباري هم بهجا گذاشت كه مهمترين آنها، سقوط رشد اقتصادي بود.
با تشكيل نخستين دولت پس از جنگ، مهمترين برنامهاي كه مجموعه نظام سياسي، آن را در صدر جدول اولويتهاي خود قرار داد، اصلاح نظام اقتصادي بود. تلاش دامنهداري براي پرو بال دادن به بخش خصوصي آغاز شد كه خيرات و بركات فراوان و البته ناكاميهايي در پي داشت. كاميابي اصلي اين بود كه انگيزههاي توليد افزايش يافت و رشد اقتصادي از منهاي 8 درصد در سال 1367 به رقم سه درصد در سال 1368 و 1/12 درصد در سال 1369 رسيد و پس از دوران كاهشي سالهاي 1370 تا 1373 از سال 1374 دوباره رو به افزايش گذاشت و تا سال 1376 ادامه يافت.
سياستهاي كارساز اين دوران هشت ساله، خصوصيسازي، راهاندازي موسسات مالي و اعتباري در قالب برنامه اول توسعه و فعال كردن بازار سهام تهران بود.
همزمان با پايان كار «دولت پس از جنگ» در سال 1376، درآمدهاي نفتي ايران به حدود 10 ميليارد دلار كاهش يافت و دولت جديد با كسري بودجه مواجه شد و در نتيجه نرخ تورم دوباره رو به افزايش گذاشت و در مقاطعي به 20 درصد رسيد، اما اين روند در نيمه راه دولت معكوس شد و همزمان با كاهش نرخ تورم، با اصلاح نظام ارزي، سياست يكسانسازي نرخ ارز به اجرا درآمد و رشد اقتصادي رو به افزايش گذاشت و با تحقق رشد اقتصادي 6درصدي، دولت توانست بخش عمدهاي از بدهي خارجي خود را بازپرداخت كند. در مجموع دستاورد اقتصادي دولت جمهوري اسلامي در سالهاي 1376 تا 1384 حركت به سوي اصلاح نرخ ارز و ايجاد انضباط اقتصادي و مالي بود.
جهان صنعت
«هزينههاي تطبيق در نوگرايي اقتصادي» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم پويا نعمتاللهي است كه در آن ميخوانيد:
هر نوگرايي يا تغيير ساختار در عرصههاي اقتصاد قرباني خود را دارد. نميتوان اينگونه فکر کرد که با اجراي قانون هدفندشدن يارانهها همه افراد و بنگاههاي اقتصادي از آن منتفع ميشوند، اين واقعيتي است که هيچکس در آن شکي ندارد. هر کس که توان مطلوبتري داشته باشد در اجراي اين قانون موفقتر بوده و آسيبپذيري اندکتري را تحمل خواهد کرد. منظور از آسيب در اين جمله چيزي جز امکان تطبيق با واقعيتهاي جاري نيست.
دقت داريم که انرژي (يا سوخت) به عنوان يکي از نهادههاي توليد ميتواند بر قيمت تمامشده کالاها تاثير بگذارد به همين خاطر قانونگذار پيشبيني کرده که سهمي از منافع دولت بابت اصلاح قيمتها به همين صاحبان صنايع اختصاص پيدا کند، در عوض اين صنايع چنانکه در قانون هم پيشبيني شده چارهاي جز روي آوردن به فناوريهاي جديد، صرفهجوييهاي منطقي، اصلاح ساختارهاي توليد کالاها و خدمات و امثال اينها نخواهند داشت تا شايد از اين طريق سهم مصرف انرژي را در توليد کالاها و خدمات اصلاح کنند.
سياستگذاران به درستي ميدانند که يکي از دغدغههاي اصلي در جريان اجراي قانون هدفمندکردن يارانهها بخش صنعت بوده و هست به همين دليل در اين راستا چند اقدام اساسي را در دستور کار خود قرار دادهاند.
براي مثال اظهار داشتهاند که در قيمتگذاري منابع توليد به نفع توليدکننده عمل خواهند کرد و قيمت ترجيحي براي آنان قائل ميشوند يا طبق قانون منابعي به صورت يارانه سود تسهيلات وجوه اداره شده به واحدهاي صنعتي اختصاص خواهد يافت و بانکهاي عامل با توافقي که با وزارتخانههاي صنايع و جهاد کشاورزي کردهاند، اين منابع را به واحدهاي توليدي تزريق خواهند کرد.در ماده 8 قانون مصرح شده که دولت 30 درصد از خالص وجوه ناشي از اجراي اين قانون را در مواردي چون کمکهاي بلاعوض، يارانه سود تسهيلات و... براي بخش صنعت در نظر گرفته است. براي مثال بهينهسازي مصرف انرژي در واحدهاي توليدي و خدماتي و مسکوني يا تشويق به صرفهجويي و رعايت الگوي مصرف و اصلاح ساختار فناوري در واحدهاي توليدي در راستاي افزايش بهرهوري از اين جمله هستند.
هرچند اين تمهيدات را بايد به فال نيک گرفت اما در همين حين بايد ذکر کرد که صنعتگران کشور نبايد انتظار داشته باشند که ميتوان مانند گذشته عمل کرد و صرفا به کمکهاي دولتي اتکا کنند.
آنچه مسلم است اينکه تاثير هدفمندسازي يارانهها بر صنايع مختلف کشور يکسان نيست. در واقع تنوع ساختارهاي هزينهاي و شکل رقابت در داخل و نحوه رقابتپذيري در بازارهاي خارجي در صنايع مختلف ميتواند منشاي تغيير و تحولي در اقتصاد کشور باشد.
نکته ديگر اين است که دولت با هوشياري کامل جوهره اين بستههاي حمايتي را بهگونهاي تدوين کرده که قالب آنها پرداخت يارانه جديد نيست بلکه پرداخت به مکانيزمهايي است که بهرهوريهاي جديدي ايجاد ميکند.