با توجه به اینکه گویی رویه "بگم بگم" در این دولت نیز در حال نهادینه شدن می باشد لازم است افشاگری را به عنوان "چماقی در دست سیاستمداران" مورد بررسی قرار دهیم و ابعاد ناگفته ای از این سیاست را بازگو کنیم.
رئیس جمهور چه گفت؟ آشنا چه ابلاغ کرد؟
روحانی با بیان اینکه بزرگترین قدرتی که میتواند با فساد مبارزه کند رسانهها هستند، ادامه داد: نام افراد مفسد نباید در جیب رئیسجمهور باشد بلکه نام این افراد و ویژهخواران باید در سر زبان خبرنگاران قرار گیرد. وی ادامه داد: اگر رسانهها به صحنه بیایند نه تنها میشود با فساد مبارزه کرد بلکه میتوان جلوی آن را نیز گرفت.
روحانی تأکید کرد: اگر مطبوعات و رسانهها همه به صحنه بیایند، میشود جلوی فساد را گرفت. ضمن اینکه باید هزینهها را آن قدر بالا برد که کسی در مسیر فساد قرار نگیرد و هوس فساد به سرش نزند.
این موضع روحانی سریعا از سوی حسام الدین آشنا به یک سیاست رسانه ای تبدیل شد. سیاستی که افشاگری را رسمیت بخشیده و از خبرنگاران می خواهد با "پشتوانه دولت" در کارزار معرفی مفاسد (سیاسی – اقتصادی) بتازند:
«حسام الدین آشنا»، مشاور رئیس جمهوری در گفت و گو با «تدبیر» درباره حمایت دولت از رسانه هایی که در زمینه مفاسد اقتصادی افشاگری می کنند، گفت:« بحث رئیس جمهوری معطوف به این نکته است که رسانه های حق گو به عنوان بازوی نظارتی کشور، بازوی قوه قضاییه و بازوی قوه مجریه به عنوان ناظران افکار عمومی و حامیان دولت و حکومت می توانند عمل کنند.»
او افزود گفت:« دولت نمی تواند از رسانه ها حمایت قضایی داشته باشد اما دولت از رسانه هایی که در زمینه مفاسد اقتصادی دست به افشاگری می زنند حمایت معنوی خواهد کرد.»
موضع رهبر انقلاب در خصوص "سیاست افشاگری"
آنچه در بیانات مقام معظم رهبری به وفور می توان یافت اهمیت افشای ابعاد پنهان نظام استکباری است. به عبارت بهتر اولویت افشاگری در سیاست خارجی و در مقابل جبهه دشمنان انقلاب و اسلام است:
مبارزه با استکبار، یعنی هر جا که در سطح جهان، دستمان برسد، نسبت به استکبار، افشاگری خواهیم کرد.
آیت الله خامنه ای در سال های پایانی دولت دهم و با توجه به شرایط کشور و مواضع برخی مسوولان، دو بار به صورت مشخص در مورد "سیاست افشاگری رسانه ای" موضع گرفتند. یکی از مهمترین بیانات ایشان در دیدار جمعی از دانشجویان در سال 90 ایراد گردید که فرمودند:
یکى از دوستان اشاره کردند که امیرالمؤمنین در فرمان خود به مالک اشتر فرمودهاند که آدمهاى سوءاستفادهجو را رسوا کنید؛ شما گفتهاید که افشاء نکنید. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نفرمودند موردى را که اثبات نشده، افشاء کنید. هیچ وقت چنین چیزى در بیان امیرالمؤمنین نیست، و این قطعاً از اسلام نیست. ما چطور چیزى را که اثبات نشده، به صرف اتهام، افشاء کنیم؟ ممکن است اینقدر حجم اتهام زیاد و وسیع باشد که یک عدهاى به چشم یک امر قطعى و واقعى به آن نگاه کنند، اما هیچ پشتوانهى استدلالى نداشته باشد، جائى ثابت نشده باشد. ما هیچ حجتى نداریم که این را بگوئیم. حتّى من در همان جلسهاى که اشاره کردند، از این بالاتر را گفتم. من گفتم حتّى جرمى که ثابت شد، اصل نباید بر افشاى آن جرم باشد. بالاخره یک مجرمى است، یک غلطى کرده، مجازات هم میشود؛ خانوادهى او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهى نکردهاند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ مگر آنجائى که خود نفس افشاء کردن، یک مصلحت بزرگى داشته باشد. بله، یک جائى هست که نفس افشاگرى در یک مسئلهى ثابتشده، مصلحتى دارد؛ آنجا ایرادى ندارد. این، منطق ماست. هیچ چیزى هم نه از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و نه از هیچیک از ائمهى هدى (علیهمالسّلام) برخلاف این وجود ندارد. ما واقعاً حق نداریم افراد را به صرف گمان، متهم کنیم، مشهور کنیم؛ واقعاً جایز نیست؛ نه در سایت، نه در روزنامه، نه در تریبونهاى گوناگون. حیثیت افراد را باید حفظ کرد.
همچنین در همان سال و در دیدار رئیس و مسوولان قوه قضائیه ایشان بار دیگر تأکید می کنند که نباید در فضای رسانه ای اقدام به افشای اطلاعات مجرمان کرد.
بعضى اوقات انسان مىبیند روى قوهى قضائیه فشار مىآورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومى ندارد افشاء کردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصى است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتى که در فضاى جامعه روحیهى تعمیم وجود دارد که یک چیزى را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلى باید احتیاط کند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمیکند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین» چند موردِ اینجورى داریم. حتّى اگر چنانچه فرض کنیم یک نفرى جرمى هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهى این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟ این از نکات بسیار مهمى است.
دولت، سیاست افشاگری رسانه ای را رها کند
جستجوهای خبرنگار دیدبان حاکی از آنست که حجت الاسلام حسن روحانی حتی پیش از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، قول داده بود که دست به افشاگری خواهد زد:
«کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم با بیان اینکه از وجود بسیاری از پروندهها در کشور اطلاع دارم ادامه داد: زمانی که ملت با رای خود مسئولیت را بر دوش من گذاشت برخی موارد و پروندهها را برای ملت ایران افشا خواهم کرد.» 18 خردادماه 1392
چنانکه مشاهده می شود این رویه که حتی پیش از آغاز به کار دولت یازدهم نیز برنامه ریزی شده بود، در ماه های ابتدایی این دولت خود را نمایان تر ساخت و خوراک رسانه ای رسانه های ضد انقلاب را مهیا کرد.
همچنین رئیسجمهور در سفر به استان خوزستان، افکارعمومی را برای افشاگری های آتی خود آماده کرد. حجت الاسلام روحانی در این سفر گفت: گویی عدهای انقلابی شدهاند! گرچه سوابق آنها را میدانیم و از حرفهایی که میزنند تعجب نمیکنیم. روحانی پس از آنکه منتقدان سیاست خارجی خود را «تازه انقلابی» دانست؛ به این موضوع بسنده نکرد. وی افزود: دیدید که یک نفر معرفی و سپس گرفتار شد. دیگرانی هم هستند که باید معرفی شوند. در دوران تحریمها، عدهای به اسم اینکه تحریم را دور بزنند، ملت و منافع مردم را دور زدند.
به هر حال از تنور اختلافاتی که "سیاست افشاگری" بستر را برای آنها مهیا می کند، امورات بر زمین مانده مردم حل و فصل نخواهد شد. امیدواریم مسوولان دولتی به تبعیت از رهبر معظم انقلاب هر چه زودتر به مسیر صلاح و سداد بازگردند.
منبع: دیدبان