صراط: حسین شریعتمداری در شماره امروز روزنامه کیهان نوشت: بانکیمون نیز مانند برخی دیگر از دبیران کل سابق و اسبق سازمان ملل متحد نشان داده است در اظهارنظر پیرامون مسائل بینالمللی، از خود اختیاری ندارد و بدون اجازه آمریکا نه سخنی بر زبان میراند و نه قلمی بر کاغذ میچرخاند. از این زاویه، ادعای دیروز وی درباره نقض حقوقبشر در ایران، ادعای تازهای نیست. این ادعای بیپایه و اساس بارها از سوی دولتمردان آمریکایی و همتایان قبلی دبیرکل سازمان ملل متحد تکرار شده است. اما اظهارات اخیر بانکیمون حاوی نکتهای است که آن را از ادعاهای مشابه قبلی متمایز میکند. دبیرکل سازمان ملل متحد میگوید «رئیسجمهور ایران نتوانسته است به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند»! بانکیمون در این اظهارنظر به گونهای سخن میگوید که انگار دکترروحانی در وعدهها و تبلیغات انتخاباتی خود به آمریکا و متحدانش تعهدی سپرده است که از عهده انجام آن برنیامده! و اکنون دبیرکل سازمان ملل با یادآوری آن «وعده»ها، آقای دکتر روحانی را مورد بازخواست قرار داده و به محاکمه کشیده است که چرا به وعدهها و تعهدات خود عمل نکرده است؟! این بخش از اظهارنظر اخیر بانکیمون فقط زباندرازی نسبت به مسائل داخلی جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه رئیسجمهور محترم کشورمان را به قول و قرار قبلی! و سپردن تعهد به آمریکا در جریان انتخابات ریاستجمهوری متهم میکند! این دروغ بزرگ بانکیمون و تهمت ناروای دبیر کل بیسروپای سازمان ملل متحد به رئیسجمهور و ملت شریف ایران نابخشودنیتر از آن است که با محکوم کردن لفظی، این یا آن مسئول نظام برابری کرده و قابل جبران باشد. پاسخهایی نظیر: «دخالت بیجای بانکیمون در امور داخلی کشورمان را محکوم میکنیم»! «دبیرکل سازمانملل به جای اعتراض بیاساس خود به نقض حقوق بشر در ایران، بایستی به نقض آشکار حقوق بشر در آمریکا اعتراض کند»! «بانکیمون چرا در مقابل جنایات آمریکا در زندانهای گوانتانامو و ابوغریب سکوت کرده است»! و... اگرچه برخاسته از غیرت دینی و ملی مسئولان محترم کشورمان است و از این روی، لازم و ضروری است ولی نه فقط کافی نیست بلکه دور شدن از صورت مسئله و نادیده گرفتن موضوع اصلی است.
ادعای بانکیمون در محدوده بیپایه و اساس نقضحقوقبشر در ایران خلاصه نمیشود که پاسخ آن، تاکید بر رعایت حقوقبشر در کشورمان و اشاره به سکوت وی نسبت به نقض حقوقبشر در آمریکا و اروپا باشد، بلکه دبیرکل دستنشانده و بیشخصیت سازمانمللمتحد، رئیسجمهور محترم کشورمان را به تعهدات قبلی! و دادن وعده و وعیدهای پیش از انتخابات به آمریکا و متحدانش متهم کرده است و این تهمت نابخشودنی را نمیتوان با لفاظی و تنها در قالب کلمات پاسخ داده و جبران کرد! واکنش در قبال تجاوز دشمن به حقوق ملت و تهمت ناروا به نظام اسلامی و رئیسجمهور و مردم آن بایستی از تناسب لازم با اقدام دشمن برخوردار باشد. در کلامخدا نیز تاکید شده است که اگر کسانی به شما تعدی کردند، آنان را به همانگونه مورد تعدی قرار دهید. یعنی پاسخ تعدی باید متناسب با آن باشد. نه اینکه، دبیر کل سازمان ملل برخلاف وظیفه تعریف شده و قانونی خود، هویت اسلامی و انقلابی و سلامت انتخابات و شخصیت رئیسجمهور کشورمان را مخدوش اعلام کند و مسئولان ما تنها به ادای چند جمله در محکومیت وی بسنده کنند!... دراینباره اشاره به دو نکته ضروری است؛
1- با توجه به تهمت بزرگ و بیسابقه بانکیمون به رئیسجمهور و مردم شریف کشورمان، عذرخواهی رسمی وی از جمهوری اسلامی ایران کمترین و حداقل انتظاری است که باید از دبیرکل بیسروپای سازمان مللمتحد مطالبه کرد.
حضرت امام(ره) «رمزی کلارک» فرستاده ویژه جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا را با بیاعتنایی تحقیرکننده از آسمان ترکیه بازگرداندند و به توصیههای برخی از لیبرالمآبها که این اقدام را بیرون از عرف شناخته شده دیپلماتیک ارزیابی میکردند، وقعی ننهادند. در جریان میکونوس نیز سفرای کشورهای اروپایی به نشانه اعتراض خاک کشورمان را ترک کرده بودند و هنگامی که برای بازگشت به ایران اعلام آمادگی کردند، حضرت آقا با اقتداری مثالزدنی به سفیر آلمان که ترغیبکننده اصلی سفرای اروپایی برای خروج از ایران بود، اجازه بازگشت همزمان ندادند و این اقدام ایشان اقتدار بیشتر جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالملل را به دنبال داشت.
و اکنون، باید گفت؛ اهانت بانکیمون به نظام و ملت ایران به اندازهای سنگین و غیرقابل توجیه است که اگر حاضر به عذرخواهی رسمی نباشد، جمهوری اسلامی ایران میتواند و حق دارد، حضور وی در جایگاه دبیر کلی سازمان ملل متحد را به رسمیت نشناسد. گفتنی است چندماه قبل و در پی اهانت وقیحانه وندی شرمن به مردم ایران پیشنهاد کرده بودیم که تیم محترم مذاکرهکننده هستهای کشورمان حضور وی را در مذاکرات ایران با کشورهای 5+1 نپذیرد. اگر این پیشنهاد که حق طبیعی و قانونی ایران بود به مرحله اجرا رسیده بود، بیتردید امروز شاهد اهانتهای اخیر نبودیم.
صرفنظر از گروه اندک و کمشمار اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که ننگ پاک نشدنی وطنفروشی و خیانت به ملت را بر پیشانی خود دارند، تودههای عظیم و چند ده میلیونی مردم ایران علیرغم سلیقههای سیاسی متفاوت و گاه متضادی که دارند، در مقابل تعدی و تجاوز بیگانگان به ایران اسلامی و یاوهسرایی آنان علیه تمامیت نظام و مسئولان و شخصیتهای آن، یکپارچه و غیرقابل نفوذ هستند و بدیهی است چه آنانی که به دکتر روحانی رأی دادهاند و چه کسانی که نامزدهای دیگری را ترجیح داده بودند، آقای روحانی را رئیسجمهور ایران اسلامی میدانند و بیحرمتی دبیرکل سازمان ملل متحد که زبان آمریکا را به کام گرفته است برنمیتابند.
2- و اما، گلایهای جدی و البته دوستانه از آقای دکتر روحانی و برخی از مدعیان حمایت از وی و شماری از دولتمردان نیز در میان است و آن خوشبینی غیرقابل توجیه آنان نسبت به آمریکا و مقامات آمریکایی است. یعنی خوشبینی نسبت به دشمن کینهتوزی که آشکارا اعلام میکند براندازی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک هدف استراتژیک در دستور کار خود دارد و از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، حتی یک مقطع کوتاه زمانی را نمیتوان آدرس داد که از همه توان خود برای مقابله با ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم استفاده نکرده و به صراحت بر این کینهتوزی تاکید نورزیده باشد، از اظهارنظر واین برگر وزیردفاع - بخوانید جنگ - آمریکا که بعد از حمله به هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیجفارس و اهدای نشان لیاقت و شجاعت به فرمانده ناو وینسنس، گفته بود ایران به عنوان یک ملت باید از میان برداشته شود! تا جدیدترین و تازهترین نمونههای این خصومت نهادینه که همگان در جریان مذاکرات ایران با کشورهای 5+1 شاهد بودهاند، از جمله اهانت وندی شرمن که «فریبکاری» را بخشی از DNA مردم ایران دانسته بود! و رجزخوانیهای دونکیشوتمآبانه اوباما درباره گزینه نظامی روی میز! و ادامه تحریمها تا تغییر رفتار و سپس تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران، و... که حتی فهرست آن نیز به درازا میکشد و مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود.
اظهارات وقیحانه و تهمت بزرگ بانکیمون به رئیسجمهور کشورمان که به آن اشاره شد، نباید برای جناب روحانی و دولتمردان ایشان کمترین تردیدی باقی گذاشته باشد که روی دیوار آمریکا و متحدانش نمیتوان یادگاری نوشت، این واقعیت بدیهیتر از آن است که در پشت لبخندهای سالوسانه مقامات آمریکایی پنهان شدنی باشد. جناب روحانی سالها در جایگاه و مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی حضور داشته و بعید است از این فرمول شناخته شده در سیاست خارجی بیخبر باشند که در دنیای امروز، سهم هر کس را به میزان قدرتی که دارد و اقتداری که به عرصه میآورد، میدهند و نه متناسب با چانهزنیهای به غلط تعریف شده در پشت میز مذاکرات.
و بالاخره باید از رئیسجمهور محترم پرسید؛ انتظار دارید دشمن با چه زبانی صریحتر از اتهامات اخیر دبیرکل سازمان ملل و یا اظهارات کینهتوزانه و پیدرپی مقامات آمریکایی اعلام کند که دشمنی و خصومت با اسلام و انقلاب و نظام اسلامی ایران را در ماهیت خود نهادینه کرده است؟ تا حضرتعالی و برخی از دولتمردان محترم کابینه شما به این فرمول غیرقابل خدشه و بارها در عرصه عمل به اثبات رسیده امامراحل(ره) و خلف حاضر ایشان باز گردید که «آمریکا شیطان بزرگ است» و
«هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید».
ادعای بانکیمون در محدوده بیپایه و اساس نقضحقوقبشر در ایران خلاصه نمیشود که پاسخ آن، تاکید بر رعایت حقوقبشر در کشورمان و اشاره به سکوت وی نسبت به نقض حقوقبشر در آمریکا و اروپا باشد، بلکه دبیرکل دستنشانده و بیشخصیت سازمانمللمتحد، رئیسجمهور محترم کشورمان را به تعهدات قبلی! و دادن وعده و وعیدهای پیش از انتخابات به آمریکا و متحدانش متهم کرده است و این تهمت نابخشودنی را نمیتوان با لفاظی و تنها در قالب کلمات پاسخ داده و جبران کرد! واکنش در قبال تجاوز دشمن به حقوق ملت و تهمت ناروا به نظام اسلامی و رئیسجمهور و مردم آن بایستی از تناسب لازم با اقدام دشمن برخوردار باشد. در کلامخدا نیز تاکید شده است که اگر کسانی به شما تعدی کردند، آنان را به همانگونه مورد تعدی قرار دهید. یعنی پاسخ تعدی باید متناسب با آن باشد. نه اینکه، دبیر کل سازمان ملل برخلاف وظیفه تعریف شده و قانونی خود، هویت اسلامی و انقلابی و سلامت انتخابات و شخصیت رئیسجمهور کشورمان را مخدوش اعلام کند و مسئولان ما تنها به ادای چند جمله در محکومیت وی بسنده کنند!... دراینباره اشاره به دو نکته ضروری است؛
1- با توجه به تهمت بزرگ و بیسابقه بانکیمون به رئیسجمهور و مردم شریف کشورمان، عذرخواهی رسمی وی از جمهوری اسلامی ایران کمترین و حداقل انتظاری است که باید از دبیرکل بیسروپای سازمان مللمتحد مطالبه کرد.
حضرت امام(ره) «رمزی کلارک» فرستاده ویژه جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا را با بیاعتنایی تحقیرکننده از آسمان ترکیه بازگرداندند و به توصیههای برخی از لیبرالمآبها که این اقدام را بیرون از عرف شناخته شده دیپلماتیک ارزیابی میکردند، وقعی ننهادند. در جریان میکونوس نیز سفرای کشورهای اروپایی به نشانه اعتراض خاک کشورمان را ترک کرده بودند و هنگامی که برای بازگشت به ایران اعلام آمادگی کردند، حضرت آقا با اقتداری مثالزدنی به سفیر آلمان که ترغیبکننده اصلی سفرای اروپایی برای خروج از ایران بود، اجازه بازگشت همزمان ندادند و این اقدام ایشان اقتدار بیشتر جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالملل را به دنبال داشت.
و اکنون، باید گفت؛ اهانت بانکیمون به نظام و ملت ایران به اندازهای سنگین و غیرقابل توجیه است که اگر حاضر به عذرخواهی رسمی نباشد، جمهوری اسلامی ایران میتواند و حق دارد، حضور وی در جایگاه دبیر کلی سازمان ملل متحد را به رسمیت نشناسد. گفتنی است چندماه قبل و در پی اهانت وقیحانه وندی شرمن به مردم ایران پیشنهاد کرده بودیم که تیم محترم مذاکرهکننده هستهای کشورمان حضور وی را در مذاکرات ایران با کشورهای 5+1 نپذیرد. اگر این پیشنهاد که حق طبیعی و قانونی ایران بود به مرحله اجرا رسیده بود، بیتردید امروز شاهد اهانتهای اخیر نبودیم.
صرفنظر از گروه اندک و کمشمار اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که ننگ پاک نشدنی وطنفروشی و خیانت به ملت را بر پیشانی خود دارند، تودههای عظیم و چند ده میلیونی مردم ایران علیرغم سلیقههای سیاسی متفاوت و گاه متضادی که دارند، در مقابل تعدی و تجاوز بیگانگان به ایران اسلامی و یاوهسرایی آنان علیه تمامیت نظام و مسئولان و شخصیتهای آن، یکپارچه و غیرقابل نفوذ هستند و بدیهی است چه آنانی که به دکتر روحانی رأی دادهاند و چه کسانی که نامزدهای دیگری را ترجیح داده بودند، آقای روحانی را رئیسجمهور ایران اسلامی میدانند و بیحرمتی دبیرکل سازمان ملل متحد که زبان آمریکا را به کام گرفته است برنمیتابند.
2- و اما، گلایهای جدی و البته دوستانه از آقای دکتر روحانی و برخی از مدعیان حمایت از وی و شماری از دولتمردان نیز در میان است و آن خوشبینی غیرقابل توجیه آنان نسبت به آمریکا و مقامات آمریکایی است. یعنی خوشبینی نسبت به دشمن کینهتوزی که آشکارا اعلام میکند براندازی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک هدف استراتژیک در دستور کار خود دارد و از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، حتی یک مقطع کوتاه زمانی را نمیتوان آدرس داد که از همه توان خود برای مقابله با ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم استفاده نکرده و به صراحت بر این کینهتوزی تاکید نورزیده باشد، از اظهارنظر واین برگر وزیردفاع - بخوانید جنگ - آمریکا که بعد از حمله به هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیجفارس و اهدای نشان لیاقت و شجاعت به فرمانده ناو وینسنس، گفته بود ایران به عنوان یک ملت باید از میان برداشته شود! تا جدیدترین و تازهترین نمونههای این خصومت نهادینه که همگان در جریان مذاکرات ایران با کشورهای 5+1 شاهد بودهاند، از جمله اهانت وندی شرمن که «فریبکاری» را بخشی از DNA مردم ایران دانسته بود! و رجزخوانیهای دونکیشوتمآبانه اوباما درباره گزینه نظامی روی میز! و ادامه تحریمها تا تغییر رفتار و سپس تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران، و... که حتی فهرست آن نیز به درازا میکشد و مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود.
اظهارات وقیحانه و تهمت بزرگ بانکیمون به رئیسجمهور کشورمان که به آن اشاره شد، نباید برای جناب روحانی و دولتمردان ایشان کمترین تردیدی باقی گذاشته باشد که روی دیوار آمریکا و متحدانش نمیتوان یادگاری نوشت، این واقعیت بدیهیتر از آن است که در پشت لبخندهای سالوسانه مقامات آمریکایی پنهان شدنی باشد. جناب روحانی سالها در جایگاه و مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی حضور داشته و بعید است از این فرمول شناخته شده در سیاست خارجی بیخبر باشند که در دنیای امروز، سهم هر کس را به میزان قدرتی که دارد و اقتداری که به عرصه میآورد، میدهند و نه متناسب با چانهزنیهای به غلط تعریف شده در پشت میز مذاکرات.
و بالاخره باید از رئیسجمهور محترم پرسید؛ انتظار دارید دشمن با چه زبانی صریحتر از اتهامات اخیر دبیرکل سازمان ملل و یا اظهارات کینهتوزانه و پیدرپی مقامات آمریکایی اعلام کند که دشمنی و خصومت با اسلام و انقلاب و نظام اسلامی ایران را در ماهیت خود نهادینه کرده است؟ تا حضرتعالی و برخی از دولتمردان محترم کابینه شما به این فرمول غیرقابل خدشه و بارها در عرصه عمل به اثبات رسیده امامراحل(ره) و خلف حاضر ایشان باز گردید که «آمریکا شیطان بزرگ است» و
«هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید».
فیلترینگ اینترنت یعنی فحش دیگه!!!
واسه ما انحرافی ها که خیلی جواب داد !
دیگر شورش را غربی ها در آوردند.
ما منتظریم زندانیان سیاسی آزاد شوند
حکایت حاجی حکایت "کلمه الحق یردها عن الباطل"
و اما چرا در مورد سربازای ایرانی که اسیرن تو پاکستان این کره ای بدبو اظهار نظر نمی کنه؟اونجا حقوق بشر کشکه و باید یک میلیون امضاء جمع بشه تا آیا بخوان یا نخوان یک غلطی بکنن؟!
سیاست یک بام و دوهوا یعنی چی؟!
من به روحانی رای دادم و براش تو محله خودمون ستاد زدم ولی دلیلی نداره تو کار قوه قضاییه و نظام به خاطر رأیم دخالت کنم و کشورو بی اندازم تو دست انداز و بهانه بدم دست اجنبی که مارو بیشتر تحریم کنن
88 به رضایی رای دادم و از تو خیابون ریختن یک عده ناراضی بودم چون آخرش ختم شد به اینکه از نتانیاهو تا فرماندار و دست نشانده ملکه در استرالیا مثل آب خوردن تو امور داخلی ما دخالت می کردن و مارو محکوم به نقض حقوق بشر می کردن(!) خدایی باحال نیست! دو رژیم در پیت اشغال گر و قاتل می گفتن ایران حقوق بشر نداره!!!خخخخخخخخ
شما تو خونه مشکل خانوادگی پیدا می کنید میرید در همه خونه های محله رو می زنید و ملتو میارید وسط دعواتون رو گل قالی!
بابا بس کنید...
سیاست که دعوای پرسپولیس استقلال نیست که همه چیزو تعصبی می کنید.دولت مردان خودشون می دونن چیکار کنن
آقای روجانی نیز این را می داند و از طرف تندروها تحت فشار است لیکن مردم منتظرند روحانی به وعدهایش عمل کند
ک.......
تندروی بی سواد
نه تنها بانی مون به مردم ایران توهین نکرده بلکه حرف دل مردمی را زده که همگی در 24 خرداد 92 یک پارچه به او رای دادند و خواستار تغییر در سیاستهای غلط گذشته بوده اند
نمی دانم مردم دیگه چه جوری باید بگن امثال شریعمتداری ...... را نمی خواهند
هرچند از اون 7کاندیدای دیگه خصوصا" جلیلی چندشم میشه اما کجا مردم یک پارچه گفتن روحانی؟!!!
درود بر کروبی
درود بر هاشمی
درود بر خاتمی
درود بر همه زندانیان سیاسی
درود بر روحانی که مردم منتظرند او به همه وعده های انتخاباتی اش عمل کند و همه در بندان سیاسی و عقیدتی را آزاد کند
آقای روحانی مرد باش و به وعده هایت عمل کن
مرگ بر عربستان یهودی
مرگ بر آمریکا
مرگ بر حماس
مرگ بر اسراییل
سرزمین طلایی رسیدن به آرزوها
سرزمین خلق فرصتها
فارغ از رنگ و عقیده و مذهبی
با داخل کاری نداشته باشید!
با همه دشمن بودی . من که یادم نمیاد به دولت یک رئیس جمهور کمک کرده باشه
این آقا بهتر خودشون رو در معرض رای مردم بگذاره
خداوند نیز سفارش کرده که ای مردم به قولهایتان عمل کنید
ریس شما صرفا سخنران خوبی است صرفا ژنرال است
آقای روحانی خیلی به مردم این کشور با حرفاش واعمالش توهین کرده.
روحانی ما منتظریم
خدا لعنت کند کسانی را خوی نوکری و بردگی در وجودشان موج می زند
ضمن تشکر از روشنگری جنابعالی ، با این وضعیتی که در دولتمردان و علی الخصوص وزیر امور خارجه دیده می شود حتماً قبلاً قولی داده بودند که حالا اعتراض نمی کنند
هرانسانی(زن یا مرد) درانتخاب دین شغل محل زندگی ازدواج و ...ازاد است
خب ازنظر ما این موارد خلاف اسلام است کسی نمی تواند از اسلام خارج شود چون مرتد می شود و اعدام
کسی نمی تواند هرشغلی خواست بگیرد مثلا مشروب فروشی
مسلمان نمی تواند با غیر مسلمان ازدواج کند
متن اعلامیه جهانی حقوق بشر
مقدمه
از آنجا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلب ناپذیر تمامی اعضای خانواده ی بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است،
از آنجا که بی اعتنایی و تحقیر حقوق انسان به انجام کارهای وحشیانه انجامیده به طوری که وجدان آدمی را در رنج افکنده است، و [از آنجا که] پدید آمدن جهانی که در آن تمامی ابناء بشر از آزادی بیان و عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند، به مثابه عالیترین آرزوی همگی انسانها اعلام شده است،
از آنجا که بایسته است تا آدمی، به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به پاسداری حقوق بشر از راه حاکمیت قانون همت گمارد،
از آنجا که بایسته است تا روابط دوستانه بین ملتها گسترش یابد،
از آنجا که مردمان «ملل متحد» در «منشور»، ایمان خود به اساسی ترین حقوق انسانها، در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده و در حقوق برابر زن و مرد هم پیمان شده اند و مصمم به ارتقای توسعه اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی در فضای آزادترند،
از آنجا که «ممالک عضو»، در همیاری با «ملل متحد»، خود را متعهد به دستیابی به سطح بالاتری از حرمت جهانی برای حقوق بشر و آزادی های زیربنایی و دیده بانی آن کرده اند،
از آنجا که فهم مشترک از چنین حقوق و آزادیها از اهم امور برای درک کامل چنین تعهدی است،
بنابراین، هم اکنون،
«مجمع عمومی»،
این «اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک استانده ی مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه یادگیری و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بینالمللی تلاش کند تا [همواره] بازشناسی مؤثر و دیده بانی جهانی [این حقوق ] را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای زیر فرمان آنها [تحصیل و] تأمین نماید.
ماده ی ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.
ماده ی ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بینالمللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.
ماده ی ۳
هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.
ماده ی ۴
هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.
ماده ی ۵
هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
ماده ی ۶
هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.
ماده ی ۷
همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن اند تا بدون هیچ تبعیضی به طور برابر در پناه قانون باشند. همه انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.
ماده ی ۸
هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذیصلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.
ماده ی ۹
هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.
ماده ی ۱۰
هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی آشکار و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند.
ماده ی ۱۱
۱. هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمه ای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.
۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بینالمللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.
ماده ی ۱۲
هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.
ماده ی ۱۳
۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی جابه جایی [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است. ۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.
ماده ی ۱۴
۱. هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.
۲. چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.
ماده ی ۱۵
۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است.
۲. هیچ احدی را نمی بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.
ماده ی ۱۶
۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.
۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.
۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.
ماده ی ۱۷
۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.
۲. هیچ کس را نمی بایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.
ماده ی ۱۸
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.
ماده ی ۱۹
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.
ماده ی ۲۰
۱. هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است.
۲. هیچ کس نمی بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.
ماده ی ۲۱
۱. هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به واسطه انتخاب آزادانه نمایندگانی شرکت جوید.
۲. هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد.
۳. اراده ی مردم میبایست اساس حاکمیت دولت باشد؛ چنین اراده ای می بایست در انتخاباتی حقیقی و ادواری اعمال گردد که مطابق حق رأی عمومی باشد که حقی جهانی و برابر برای همه است. رأی گیری از افراد می بایست به صورت مخفی یا به طریقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمین کند.
ماده ی ۲۲
هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از راه کوشش در سطح ملی و همیاری بینالمللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه ی شخصیت خویش، به دست آورد.
ماده ی ۲۳
۱. هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است.
۲. هر انسانی سزاوار است تا بدون رواداشت هیچ تبعیضی برای کار برابر، مزد برابر دریافت نماید.
۳. هر کسی که کار می کند سزاوار دریافت پاداشی منصفانه و مطلوب برای تأمین خویش و خانواده ی خویش موافق با حیثیت و کرامت انسانی بوده و نیز میبایست در صورت نیاز از پشتیبانی های اجتماعی تکمیلی برخوردار گردد.
۴. هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خود اتحادیه صنفی تشکیل دهد و یا به اتحادیه های صنفی بپیوندد.
ماده ی ۲۴
هر انسانی سزاوار استراحت و اوقات فراغت، زمان محدود و قابل قبولی برای کار و مرخصی های دوره ای همراه با حقوق است.
ماده ی ۲۵
۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.
۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.
ماده ی ۲۶
۱. آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروه های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز می بایست قابل دسترس برای همه مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگی های فردی صورت پذیرد.
۲. آموزش و پرورش می بایست در جهت رشد همه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و گروههای نژادی یا دینی و نیز به برنامه های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند.
۳. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود برتری دارند.
ماده ی ۲۷
۱. هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع خویش همکاری کند، از گونه های مختلف هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره مند شود.
۲. هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست.
ماده ی ۲۸
هر شخصی سزاوار نظمی اجتماعی و بینالمللی است که در آن حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه» به تمامی تأمین و اجرائی گردد.
ماده ی ۲۹
۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبه ی او میسر می گردد، مسئول است.
۲. در تحقق آزادی و حقوق فردی، هر کس می بایست تنها زیر محدودیت هایی قرار گیرد که به واسطه ی قانون فقط به قصد امنیت در جهت بازشناسی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران وضع شده است تا اینکه پیش شرط های عادلانه ی اخلاقی، نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه مردمسالار تأمین گردد.
۳. این حقوق و آزادی ها شایسته نیست تا در هیچ موردی خلاف با هدف ها و اصول «ملل متحد» اعمال شوند.
ماده ی ۳۰
در این «اعلامیه» هیچ چیز نباید به گونه ای برداشت شود که برای هیچ «حکومت»، گروه یا فردی متضمن حقی برای انجام عملی به قصد از میان بردن حقوق و آزادی های مندرج در این «اعلامیه» باشد[۳].
پس تا حالا سر ما کلاه رفته .................
چیکار کنیم چطور حقمان را بگیریم .........
1- ایا حصر موسوی و کروبی نقض مواد 9 -10 و 11 این منشور نیست؟
2-ایا عدم اجازه به زنان -اهل سنت-و اقلیت های دینی برای کاندیداتوری در ریاست جمهوری نقض ماده 21 نیست؟
3-ایا برخورد با دروایش گنابادی و بهایی ها(خودمن شخصا با عقاید انان مخالفم)نقض ماده ی 18 نیست؟
4-آیا پول گرفتن از دانش اموزان و سهمیه های دانشگاه نقض ماده ی 26 نیست؟
5-آیا وضع معیشتی امروز بسیاری ازمردم ایران نقض آشکار ماده ی 25 نیست؟
6-آیا جلوگیری از تشکیل انجمن های صنفی و سندیکا های کارگری نقض بند 4 ماده 23 نیست؟
البته در تناقض غربیها و دبیرکل سازمان ملل در برخورد دوگانه با وضع حقوق بشر درایران درمقایسه با وضع اسفناک کشورهایی مانند عربستان و ... شکی نیست ولی این دلیل نمی شود که از نقض حقوق مردم خودمان چشم پوشی کنیم