جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۳

فتنه‌گری از صدراسلام تا جمهوری‌اسلامی

به نظر می رسد بصیرت عمومی تکلیف آینده حصر، محکومیت و یا حتی آزادی این دو فرد را مشخص می کند چنانکه بصیرت عمومی جامعه بعد از پیامبر(ص) سبب انحراف خلافت از ولایت و خانه نشینی امیرالمومنین(ع) و شهادت حضرت زهرا(س) شد.
کد خبر : ۱۶۹۹۵۸
صراط: بعد از انتخابات سال88، دو کاندیدای ریاست جمهوری که یکی از آنها قبل از سرشماری آرا، خود را پیروز انتخابات معرفی کرد، مردم و خصوصا طرفداران خود را به تظاهرات و آشوب دعوت کردند و خود نیز در این آشوب ها حضور داشتند. آشوب ها و نا امنی ها به برهم زدن تظاهرات انقلاب اسلامی در روز قدس و 13آبان و 16آذر ختم نشد تا در روز عاشورای88 توهین برخی از هوادارن به عزاداری امام حسین علیه السلام و شعار علیه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه چهره اصلی ایشان را معلوم کرد. اما متأسفانه هر دو کاندیدا توهین کنندگان را افراد خداجو معرفی کردند!

در حالی که ملت ایران خواسته اصلی خود را در تظاهرات 9دی و 22بهمن 88 اعلام کرده بودند اما فتنه گری ها به سال 88 ختم نشد تا در یک حرکت کاملا زاویه دار از انقلاب اسلامی ایران، هر دو کاندیدا روز تظاهرات انقلاب اسلامی را در سال 89، 25بهمن اعلام کردند و از هواداران خود خواستند که در این روز تجمع داشته باشند. این حادثه که باعث رنجش مردم و مسئولین شده و بسیاری از هواداران این دو فرد را متعجب کرده بود سبب شکل گیری آغاز حصر هر دو فرد در خانه شان شد. 

با گذشت بیش از 3سال از حصر آنها، در حالیکه بسیاری از نزدیکان و طرفداران ایشان در آن زمان هم اکنون در پست های کلیدی حکومت قرار دارند، جای این سوال در ذهن ها پررنگ تر می شود که این حصر تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟ آیا در برابر سرسختی آن دو فرد بر ادعای تقلب در انتخابات88، در حالیکه بسیاری از نزدیکان شان[1] این ادعا را مضحک دانسته و رد کرده اند، حکومت هم باید سرسختی نشان دهد؟ چرا این دو فرد به عنوان مجرمان اصلی آشوب های خیابانی سال 88 محاکمه نمی شوند؟ و بسیاری از سوالاتی که ذهن مردم را می تواند به خود مشغول کند.

چرا حصر ادامه پیدا کرده و تا چه وقت ادامه می یابد؟

نگاهی گذرا به برخورد پیامبر و امیرالمومنین علیهما السلام با فتنه گران داخل جامعه و حکومت خود و در نظر گرفتن شرایط بصیرت و عبرت گیری جامعه امروز ایران اسلامی می تواند راهگشای ذهن ها در پاسخ به سوال اصلی چرا حصر ادامه پیدا کرده و تا چه وقت ادامه می یابد، باشد.

فتنه گر در داخل جامعه اسلامی است و می تواند محرک افکار عمومی علیه حکومت و رهبری جامعه باشد. فتنه گر با در هم آمیختن حرف های حق و باطل به مظلوم نمایی و تحریک احساسات می پردازد و سعی بر آشوب دارد. اساسا فضای آشوب و غلیان احساسات موجب جلوگیری تعقل جمعی در فهم ادعای او شده و دسته ای از مردم با او همراه می شوند.

یکی از فتنه گران جامعه مدینه النبی(ص)، عبدالله بن ابی بود که همواره موجبات آزار پیامبر را فراهم می‌کرد. گاه تصمیم به اخراج پیامبر از مدینه می‌گرفت، گاه نقشه قتل او را می‌کشید و گاه در برابر دستوراتش ایستادگی می‌کرد. سوره منافقون و آیات بسیار دیگری که در مذمت منافقان نازل شده اشاره به رفتار و کردار او دارد. فرزندش، حباب، از پیامبر اجازه خواست تا اگر چاره‌ای جز کشتن او نیست خودش سر پدرش را نزد پیامبر بیاورد؛ ولی پیامبر نپذیرفت و از او خواست که همچنان با او نیکی و خوش‌رفتاری کند. بنابراین پیامبر توسط فرزندش او را در کنترل قرار داد. پس از مرگ وی، رسول خدا به درخواست حباب، پیراهن خود را به او داد تا بر عبدالله بپوشاند و بر پیکر وی نماز خواند؛ ولی به جای دعا، وی را نفرین کرد و آتش جهنم را برای او طلب نمود.(2)

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در مواجهه با دشمنانی که به کمتر از ساقط کردن حکومت و کشتار مسلمانان راضی نبودند، از اصل عدالت و انصاف عدول نمی‌کرد و پس از نقض پیمان از سوی مشرکان و فتح با عزت مکه به دست مسلمانان، همه آنها به جز تعداد محدودی مورد عفو و بخشش پیامبر قرار گرفتند. ایشان پس از ورود به مکه فرمود: امروز آنچه را که برادرم یوسف گفت من هم می‌گویم: «لا تثریب علیکم الیوم، یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین. اذهبوا فانتم الطلقا».(3)

اما پیامبر (صلی الله علیه وآله) دستور قتل چند نفر را صادر کرد و فرمود که آنها را هر کجا یافتند اگر چه بپرده کعبه خود را آویخته باشند ایشان را به قتل برسانند. 
یکی از آن چند نفر، عبدالله بن سعد نام داشت که قبلا مسلمان شده بود و جزء نویسندگان وحى به حساب می رفت، ولى پس از چندى مرتد شد و به حال شرک برگشت و به نزد قریش رفت‏. او در مکه به سخن پراکنی علیه پیامبر و استهزاء رسول الله و قرآن می‌پرداخت
. در الدر المنثور در ذیل این آیه «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏(4) از مستدرک حاکم از شرحبیل بن سعد روایت کرده که گفت: این آیه در باره عبد اللَّه بن ابى سرح نازل شده، و این عبد اللَّه بعد از آنکه رسول خدا (ص) در سال فتح وارد مکه شد به عثمان برادر رضاعیش پناهنده شد، و عثمان او را در منزل خود پنهان کرد. (5)

در جریان جنگ تبوک ابوعامر به بهانه های مختلف توطئه کرده و عده ای از مسلمانان را در مسجدی نگه داشت که قرآن کریم نام آن را مسجد ضرار(6) گذاشت.  وی که از عابدان مسيحى بود در قبيله خزرج نفوذ داشت. با هجرت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و گسترش و نفوذ اسلام، او به مخالفت با پيامبر پرداخت و نقش منافقانه در جنگ احد داشت. سرانجام به مكّه گريخت و از آنجا به روم رفت و از پادشاه روم براى براندازى اسلام كمك خواست. هنگام دعوت پيامبر براى نماز در مسجد ضرار، سه مسأله را مطرح كردند: عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او که هر سه منافقانه بود.

منافقان همواره با فتنه گری و ایجاد عدم آرامش در بستر جامعه اسلامی زندگی می کنند. در برابر موسى، سامرى توطئه می ‏كند، در برابر مسجد نبوى، مسجد اموى می ‏سازند و در برابر على عليه السلام، قرآن بر نيزه می ‏كنند. همان گونه كه گوساله سامرى را سوزاندند، مسجد منافقان را نيز می ‏سوزانند تا درسى براى تاريخ در مقابله با فتنه گری باشد.(تفسیر نور، ج5 ص143)

اگر پیامبر اکرم بعد از فتح مکه، همه کفار حتی قاتل عموی خویش را بخشید، به خاطر اتمام حجت بود که همه کفار حاضر در مکه به اسلام گرویدند و دیگر جای انتقام گیری شخصی مطرح نبود. اما برخورد پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) با فتنه گران داخل امت اسلامی روشن است.

بازنگری سیره پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) به خوبی بیانگر این حقیقت است که بنیان حکومت ایشان عدالت، عطوفت و قاطعیت در مقابل دشمنان استوار ساخته است. ایشان به دنبال رستگاری جامعه انسانی در سایه توحید و قوانین الهی بود و در این راه از هیچ کوششی فروگزار نمی‌کرد.

* امام علی(ع) حدود 5 سال با فتنه گران داخلی جنگید

امیرالمومنین علیه السلام، در حدود 5سال حکومت خود فقط با فتنه گران داخلی جامعه اسلامی جنگید. دسته اول، کسانی که ملازم پیامبر بودند و از بیعت با علی علیه السلام خارج شدند. دسته دوم، اموی هایی که هیچگاه با حکومت امیرالمومنین بیعت نکرده و در جامعه به ایجاد ناامنی می پرداختند. دسته سوم، کسانی که به بهانه عدالت در برابر امیرالمومنین شمشیر کشیدند.

هر سه گروه به دعوت مردم علیه امیرالمومنین پرداخته و فتنه گری می کردند. این در حالی بود که امثال عمار یاسر و ذوالشهادتین به تبیین گری افکار عمومی برای فهم حق و باطل می پرداختند تا جایی که این بازوهای ارتباطی از دست رفت و علی علیه السلام تنها شد.(نهج البلاغه، خطبه182) که این تنهایی به شهادت حضرت منتهی شد.

فتنه دیگری که قابل عبرت گیری در امروز جامعه اسلامی ایران دارد، فتنه خلافت بعد از پیامبر اکرم است. در حالی که برای همه مردم مشخص بود که علی علیه السلام جانشین و خلیفه پیامبر بود که در روز غدیر به همه مسلمین معرفی شده بود، عده ای توانستند با بی اهمیت جلوه دادن جایگاه خلافت و آشوب به پا کردن، علی علیه السلام را در برابر خواست عمومی مسلمین قرار داده و دیگری را خلیفه کنند. در این فتنه، از آنجایی که مردم حساسیت حکومت علی علیه السلام را نیافتند، اساسا حق به جایگاه خود ننشست که اجرای حکم کند. عده کمی به صورت مستقیم در جلوی خلافت امیرالمومنین بعد از پیامبر ایستادند، اما موفق شدند و این موفقیت در بستر بصیرت عمومی و بی تفاوتی های مردم رخ داد.

در جریان انقلاب اسلامی، مردم ایران ضرورت رهبری روحانیت به عنوان جانشین عام امام معصوم را یافتند تا جامعه اسلامی شکل گیرد. در جریان حکومت اسلامی، بسیاری از گروه ها و افراد که به دنبال انقلاب بودند اما حکومت اسلامی را نمی خواستند یا ضرورت آنرا درک نمی کردند، همچون: توده ای ها، مجاهدین خلق، نهضت آزادی و انجمن حجتیه و بسیاری از علما و دانشمندان از جریان انقلاب اسلامی ایران جدا شده و حتی علیه آن اقدام کردند. امام خمینی رحمه الله علیه در برابر همه این توطئه ها به صورت سخت ایستادند و البته جریان پشتیبان آن که همان جریان استعمار و استکبار جهانی به سردمداری آمریکا و صهیونیسم  بود را به طور کامل رد کردند.

اما در سال 88 اعتراضی شد، ادعایی شد و در عقب آن تمام صهیونیسم و آمریکا و غرب به طرفداری مدعیان پرداختند. رهبران اصلی آشوب ادعای تقلب، نه تنها به رد حمایت صهیونیست ها و بیگانگان نپرداختند، بلکه اصل ظلم را متوجه تمام حاکمیت حاضر جمهوری اسلامی ایران معرفی کردند. با این جهت گیری دو رهبر فتنه گر، به هیچ وجه نباید تعجب کرد که شعارهایی همچون «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «مرگ بر اصل ...» مورد حمایت قرار گرفته و مدام بازتولید شود.

اکنون که بیش از 3سال از حصر آن دو گذشته، جای این سوال پررنگ شده که آیا مردم جرم اصلی این دو نفر را فهمیده اند؟ آیا مردم پذیرای محکومیت این دو نفر به عنوان مجرمان اصلی آشوب ها و قتل های سال 88 هستند؟ به نظر می رسد بصیرت عمومی تکلیف آینده حصر یا محکومیت و یا حتی آزادی این دو فرد را مشخص می کند چنانکه بصیرت عمومی جامعه بعد از پیامبر سبب انحراف خلافت از ولایت و خانه نشینی امیرالمومنین و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها شد.

عنوان می شود که در سال 88 دعوایی میان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری رخ داد، آشوب هایی به پا شد و هزینه هایی تحمیل شد. هر چه که بود گذشت و الان، هم مدعیان تقلب به خواسته خود در این دولت رسیده اند و هم کاندیدای پیروز دوره اش تمام شده، لذا می توان گذشته را فراموش کرد و همه در آرامش زندگی کنیم. (7)

این در حالی است که به روشنی تداوم ادعاهای دروغین گذشته حامیان آن دو فتنه گر را می توان در بسیاری از ادعاهای امروز نظام استکباری اعم از حمایت ایران از جریان حزب الله و مقاومت در منطقه، ضایع کردن حق اقوام و اقلیت ها، عدم وجود آزادی بیان، عدم توجه به حقوق بشر، ضایع شدن حق زنان، عدم وجود دسترسی آزاد به اطلاعات، و بالاخره تبدیل نظام حاکمیتی ایران به سکولاریسم فراگیر را دنبال کرد.

گذشته از آن چگونه می توان به راحتی از 8ماه فتنه انگیزی و متهم کردن نظام جمهوری اسلامی به بسیاری از جرم های وحشت آور را فراموش کرد! هرچند سندی ارائه نشد، اما طرح این جرم ها دلهای بسیاری از مردم را لرزاند و نگران کرد. چگونه می توان حمایت آمریکا و صهیونیسم را نه تنها در مدت این 8ماه بلکه تا همین امروز فراموش کرد، به طوری که کاخ سفید برای آزادی هر دو آنها بیانیه صادر می کند!(8) چگونه می توان از حمایت های آن دو از کسانی که شعارهای ضد انقلاب اسلامی سر میدادند چشم پوشید و دعوا را صرفا سر قدرت دانست!؟

به نظر می رسد، این حصر تا زمانی که مردم خواستار محاکمه هر دو نفر شوند ادامه می یابد. تا زمانی که مردم به طور کلی از نظام استکباری و آمریکا ناامید شوند و دشمنی با دشمنان نظام اسلامی به عنوان معیار پررنگی در انتخاب ها قرار گیرد، ادامه می یابد. تا زمانی که هیچ فتنه گری نتواند از احساسات مردم در برابر نظام اسلامی استفاده کند؛ تا زمانی که حتی فکر آتش زدن درب خانه ولی خدا به ذهن ها خطور نکند و تا زمان پدیدار شدن بصیرت عمومی .

 

پی نوشت:

1- سید محمد خاتمی در بهمن سال91، وجود تقلب در سیستم انتخابات ایران را اساسا مضحک دانست. علی ربیعی، آخوندی و زنگنه از وزرای کابینه دولت حاضر در نطق دفاع از خود در مجلس شورای اسلامی وجود تقلب را در انتخابات 88 رد کردند.

2- عبدالله بن ابی  - دانشنامه رشد

3- یوسف: 92؛ سیره ابن هشام، ج 4، ص 43 ـ 42، طبقات، ج 2، ص 135، 150.

4- انعام: 93.

5- الدر المنثور ج 3، ص 3.

6-  وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَینَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ«التوبة/107»

(گروهی دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان، و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود؛ آنها سوگند یاد می‌کنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشته‌ایم!» اما خداوند گواهی می‌دهد که آنها دروغگو هستند!

7- از فتح مکه تا ماجرای معروف به "فتنه 88"  :   http://www.asriran.com/fa/news/325832

8- بیانیه‌ای به نفع مجریان سیاست‌های کاخ سفید  :  http://www.yjc.ir/fa/news/4745458