شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۰

دربست به سوی مرگ!

دزدی که برای سرقت یک دستگاه پیکان، راننده جوان را به قتل رسانده بود، اعتراف کرد: خودروی پیکان را دربست اجاره کردم تا بتوانم نقشه قتل را به درستی اجرا کنم.
کد خبر : ۱۷۰۴۴۵
صراط: متهم ۲۹ساله که دو روز بعد از کشف جسد مقتول، در خیابان ایثارگران در چنگ قانون گرفتار شده بودروز گذشته وقتی در مقابل میز قاضی ویژه قتل عمد نشست، در اولین جلسه بازپرسی گفت: هیچ وقت فکر نمی کردم با این سرعت دستگیر شوم. نقشه قتل را از قبل طرح کرده بودم و هیچ نقصی نداشت اما نمی دانم چگونه کارآگاهان مرا ردیابی کردند.

وی که هنوز باور نداشت دو روز بعد از ارتکاب جنایت هولناک، توسط قاضی موحدی راد محاکمه می شود در تشریح ماجرای قتل افزود: قبلا اعتیاد داشتم و چند بار هم ترک کردم اما هر بار دوباره استعمال مواد افیونی را از سر گرفتم. بعد از آن که مادرم فوت کرد، پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و من و خواهرم نزد زن بابا زندگی کردیم اما هر دوی ما با او نمی ساختیم و زندگی ما به جهنم تبدیل شده بود، به همین دلیل من خانه ای را اجاره کردم و خواهرم را هم نزد خودم بردم.

در ۳ماه گذشته با خودروی پیکان مدل پایینی که داشتم کار می کردم اما وقتی هوا سرد شد سیلندر خودرو ترکید و من بیکار شدم. پس از آن خودرو را اوراق کردم و قطعات آن را فروختم اما پلاک های آن را نزد خودم نگه داشتم. پس از چند روز با خودرویی که برادرم در اختیارم گذاشت مشغول مسافرکشی شدم ولی هنوز مدتی نگذشته بود که خودرو را به سرقت بردند.

برادرم که فکر می کرد من آن را در جایی مخفی کرده ام از من به اتهام خیانت در امانت شکایت کرد و روانه زندان شدم. حدود یک ماه بعد مأموران دزد خودرو را که از دوستان نزدیکم بود دستگیر کردند و من از زندان آزاد شدم.

باز هم نمی دانستم چه کار کنم پس از آزادی از زندان نقشه سرقت یک پیکان را طرح کردم، با خودم اندیشیدم وقتی فرد ناشناسی را بکشم و پیکان او را بدزدم چه کسی می داند که من قاتل هستم؟! بعد از آن هم پلاک های پیکان اوراق شده خودم را روی آن نصب می کنم و آن را می فروشم.

متهم این پرونده جنایی ادامه داد: با نقشه ای که همه جزئیات آن را چند بار مرور کرده بودم، در کنار یک خیابان منتظر خودرو شدم. حدود یک ساعت گذشت اما خودروی پیکانی از آن مسیر عبور نکرد، دیگر ناامید شده بودم و می خواستم به خانه بازگردم که ناگهان صدای بوق پیکانی توجهم را جلب کرد. به راننده جوان آن گفتم: دربستی می خواهم!

او هم قبول کرد و من سوار شدم. طبق نقشه راننده را به سمت منزلم بردم و چون خواهرم در خانه نبود، به او گفتم شغل من خوانندگی است و قرار است در مجلس یکی از دوستانم برنامه ای اجرا کنم، به همین خاطر مدتی باید منتظر بمانی تا او با من تماس بگیرد.

با این جملات اعتماد راننده جوان را جلب کردم و او را به داخل منزلم بردم و گفتم برای آن که حوصله ات سر نرود، تلویزیون نگاه کن! در این حال دیدم راننده چرت می زند! به او گفتم معتادی؟ گفت نه! دیشب تا ساعت ۳بامداد کار می کردم تا بتوانم هزینه های زندگی ام را تأمین کنم و الان به شدت خسته ام! این فرصت مناسبی بود که برایم پیش آمده بود به بهانه ای داخل حیاط رفتم و طنابی را برداشتم و از پشت سر به دور گردنش انداختم.

وقتی طناب را محکم کشیدم بدن او شل شد و روی زمین افتاد. وقتی از مرگ جوان راننده مطمئن شدم از مغازه سر کوچه منزلمان طنابی خریدم و با آن دست و پاهای او را محکم بستم و جسد را داخل ملحفه سبزرنگی پیچاندم. سپس روکش های صندلی خودروی مقتول را باز کردم و جسد را داخل آن قرار دادم و با خودروی مقتول در حالی که جسد طناب پیچ در صندلی عقب قرار داشت، داخل خیابان ها به راه افتادم.

گیج بودم، فکر نکرده بودم که جسد را کجا بیندازم، به همین خاطر مدتی سرگردان بودم تا این که ساعت ۳ بعدازظهر در خیابان ایثارگران نقطه خلوتی پیدا کردم و به راحتی جسد را کنار باغچه ای در حاشیه خیابان انداختم. به طوری که تصور می شد زباله است. پس از آن پلاک های خودروی خود را روی پیکان مقتول نصب کردم و با آن در شهر مسافرکشی می کردم اما هنوز ۲روز از این ماجرا نگذشته بود، که کارآگاهان پلیس جنایی خراسان رضوی به منزلم ریختند و مرا که حیرت زده بودم، دستگیر کردند.

با اعترافات صریح متهم این پرونده جنایی، قاضی موحدی راد(قاضی ویژه قتل عمد) دستور داد تا جوان ۲۹ساله برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گیرد.


منبع: خراسان