آقای علیخواه، میبینیم که در سالهای اخیر، روز چهارشنبهسوری از آن شکل سنتی خودش فاصله گرفته و شکل و شمایل دیگری پیدا کرده. به نظر شما چرا چنین تغییر شکلی انجام گرفته و روزی که قرار بود با شادی همراه باشد، حالا بیشتر با نگرانی و انواع خطرها همراه شده است؟
علیخواه: در این اتفاق میتوان دلایل زیادی را موثر دانست و می دانیم که تبیین مسائل اجتماعی دارای پیچیدگی های خاص خودش است. یکی از مهمترین دلایل این تغییر شکل، کنار کشیدن نهادهای اجتماعی کننده افراد مانند خانواده، آموزش و پرورش، رسانهها و سایر نهادهای شهری و رسمی است. چهارشنبهسوری موضوعی است که میشود از نگاه مردمشناختی و جامعهشناختی به آن پرداخت و برای آن برنامهریزی کرد که به چه شکلی برگزار شود؛ اما وقتی به سالهای گذشته نگاه میکنیم میبینیم که این موضوع به یک موضوع آسیبشناختی یا امنیتی تقلیل یافته است. در این زمینه میتوانم بگویم معمولا اگر نهادهای رسمی خودشان را کنار بکشند و نقش کمتری در این زمینه ایفا کنند و در چنین مسائلی مشارکت نکنند، نقش نهادهای غیررسمی پررنگ میشود. نهادهایی که به دلیل منافع یا اغراضی که دارند، میتوانند باعث شوند وضعیت به این روزی دربیاید که حالا درآمده است.
یعنی شما نقش نهادهای مختلف را بیشتر میدانید تا کسانی که به اصطلاح به آنها هنجارشکن گفته میشود؟
علیخواه: در نظریه های مربوط به هنجارشکنی نظریه پردازی به نام مرتون تلاش می کند انواع انحرافات رفتاری را طبقهبندی کند. قبل از آن مرتون وضعیتی را مطلوب تلقی می کند و آن را با دو اصطلاح توضیح می دهد؛ هنجار و ابزار از یک طرف و ارزش یا هدف از طرف دیگر. در جوامع، اهداف و ارزشهایی ساخته میشود و افراد سعی میکنند با تکیه بر هنجارها یا ابزارهای مشروع اجتماعی به آنها دست پیدا کنند. این وضعیت مطلوب است. یعنی ارزشی ساخته شده و وسایل و فرصت های مشروع رسیدن به آن ارزش هم فراهم است؛ اما وضعیتی هم هست که هدف یا ارزشی ساخته می شود اما آن وسایل و فرصتها برای رسیدن به آن فراهم نیستند. در اینجا ما با گروهی هنجارشکن مواجه هستیم که مرتون به این گروه ابداعکنندگان میگوید و معتقد است که این گروه، هنجارشکن هستند اما از ابتدا اینطور نبودهاند، فراز و نشیبی طی میشود و آنها میروند فرصتهایی را برای خودشان ایجاد میکنند. وقتی جامعه فرصت ها و ابزارهای مشروع را در اختیار آنها نمی گذارد آنها جامعه را دور می زنند و خودشان به ابتکار خودشان سعی می کنند به اهداف برسند. درباره چهارشنبهسوری هم با توجه به این نظریه میتوانیم بگوییم بخشی از هنجارشکنی که در این روز اتفاق میافتد در این گروه قرار دارد و یکی از زمینهها این است که نهادها خودشان را کنار کشیدهاند و علاقمندان به چهارشنبهسوری را تنها گذاشتهاند و راههای مناسب و مطلوبی را به آنها پیشنهاد نمیکنند و آنها هم روشهای خودشان را ابداع میکنند.
آقای زمانی، با توجه به اتفاقات گوناگونی که در چهارشنبهسوری اتفاق میافتد، به این روز میتوان از نگاه حقوقی هم نگاه کرد؟
زمانی: بله، ممکن است
افراد جامعه از این که این موضوع اجتماعی میتواند پیامدهای حقوقی هم داشته
باشد، اطلاع چندانی نداشته باشند در صورتی که اگر این آگاهیها به آنها
داده شود و بدانند اعمالشان میتواند چه تبعاتی برایشان داشته باشد کمتر
شاهد آسیبهای این روز خواهیم بود. تولید، عرضه، توزیع و فروش محصولات
محترقه و آتش زا، آلودگی های صوتی و به آتش کشاندنِ جسم و جان و اموال مردم
و تحمیل میلیاردها ریال خسارات متعدد به دولت و شهروندان و همچنین تکرار
تاسف بار این تجربه در سال های مختلف سبب نشده نسبت به تعریف و تدقیق
مسئولیت قانونی خسارات چهارشنبه سوری با تامل و دقت بیشتری نگریسته شود و
ابعاد حقوقی و قانونی آن، بطور جدی مورد مطالعه و بررسی حقوقدانان،
کارشناسان و مردم قرار گیرد اما یکی از مواردی که در این مورد مطرح است،
بحث مسئولیت جزایی و کیفری ناشی از اقدامات و اعمال مجرمانۀ مرتبط با
چهارشنبه سوری است و مورد دیگر، بحث مسئولیت مدنی تولید، توزیع، مصرف
کنندگان مواد محترقه و منفجره و نیز وارد کنندگان خسارت به مردم و شهروندان
بوده که در صورت اثبات، مستلزم جبران آن است.
یعنی چه کارهایی در این روز جرم محسوب میشوند؟
زمانی: چهارشنبهسوری به معنای اخص در قانون جرمانگاری نشده و لزوماً ماهیت مجرمانه ندارد، ولی اعمالی که در این راستا انجام میشود میتواند عنوان مجرمانه داشته باشد از جمله تخریب، به آتش کشیدن اموال مردم یا اقداماتی که منجر به نقص عضو یا فوت افراد بر اثر استفاده از مواد محترقه میشود.
زمانی: الان چهارشنبهسوری با اهداف و مراسمی که در گذشته برگزار میشد، تفاوت زیادی دارد و حتم داشته باشید اگر نهادهای مدنی، دولتی و دانشگاهی برای مطالعه و پیشنهاد راههای جایگزین کاری نکنند و مسئولان هم دست روی دست بگذارند، این موضوع به یک "بحران ملی و غیرقابل کنترل" و دارای پیامدهای گسترده مادی و معنوی و اجتماعی در سالهای آینده تبدیل میشود
این جرایم بر اساس چه موادی از چه قوانینی است؟
زمانی: قوانین متعددی در این زمینه وجود دارد مثلا به موجب قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز مصوب 7/6/1390؛ "حمل، نگهداری، خـرید و فروش و توزیع و ساخت و مونتاژ مواد محترقه جرم محسوب و از 3 ماه و یک روز تا 2 سال حبس برای مرتکبین اینگونه جرایم در نظر گرفته شده است". بنابراین حمل، نگهداری، خرید، فروش، توزیع و ساخت و مونتاژ مواد محترقه برابر این قانون جرم محسوب شده و مستوجب مسئولیت جزایی و قانونی است. این مسئولیت، علاوه بر عاملین تولید، توزیع و فروش چنین موادی، متوجه عوامل انسانی خریدار آن کالاها و حمل و نگهداری و مصرف محصولات محترقه است که نوعاً، فروشندگان و دوره گردان یا مراکز پخش این کالاها و کودکان، نوجوانان و جوانان و خانواده های آنها نیز هستند.
علاوه بر این، طبق ماده 676 قانون مجازات اسلامی، "هر کس اشیاء منقول متعلق به دیگری را به آتش بزند به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد". یعنی در این روز اگر اقدام شخص یا شهروندی منجر به از بین رفتن اموال منقول مثل اتومبیل، موتورسیکلت، موبایل یا هر وسیله شخصی دیگری در اثر آتش زدن شود، برای فردی که این کار را انجام داده، مسئولیت قانونی و مجرمانه او مفروض است. یا ماده 677 که مقرر می کند ؛ "هر کس عمداً، اشیاء منقول یا غیرمنقول متعلق به دیگری را تخریب کند یا به هر نحو، کلاً یا بعضاً تلف کند و از کار اندازد، به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد". به موجب ماده 678 این قانون؛ "هرگاه جرائم مذکور در مواد 676 و 678 به وسیله مواد منفجره واقع شده باشد، مجازات مرتکب دو تا پنج سال حبس است".
اما معمولا افراد میگویند در این روز قصدی برای تخریب و تلف اموال مردم وجود ندارد و این اتفاقات سهوی و ناگهانی میافتد.
زمانی: ممکن است فرض تعمدی وجود نداشته باشد، اما نتیجه استفاده از چنین وسایلی به اتلاف وسایل مردم منجر میشود و از حیث ورود خسارات، مستلزم مسئولیت است و باید جبران شود. نمیتوان قبول کرد که کسی نمیداند استفاده از مواد محترقه در فضای عمومی کار خطرناکی نیست و عواقب خاص خودش را ندارد! کسی که از مواد محترقه در مجاورت افراد دیگری در معبر عام و محل تردد شهروندان و عابرین و یا در مجاورت اموال اشخاص حقیقی یا حقوقی استفاده میکند قاعدتا این احتمال را باید بدهد که اموال او ممکن است تخریب شود. وقتی تخریبی واقع میشود این تخریب متوجه فعل افراد بوده و مسئولیت آنها مفروض است و ضروری است تعمد یا عدم تعمد آنها در انتساب مسئولیت یا ارتکاب به فعل مجرمانه احراز شود. علاوه بر این، در ماده 675 قانون مجازات اسلامی هم مقرر شده است که «هر کس عمداً عمارت یا بنا یا کشتی یا هواپیما یا کارخانه یا انبار و بطور کلی، هر محل مسکونی یا مُعد برای سکنی یا جنگل یا خرمن یا هر نوع محصول زراعی یا اشجار یا مزارع یا باغهای متعلق به دیگری را آتش بزند به حبس از دو تا پنج سال محکوم می شود.» در اینجا، دیگر اصلا بحث عمد یا غیرعمد مطرح نیست و صرف مباشرت و عمل مرتکب به آتش زدن مال منقول مسئولیت خاص خودش را دارد و حتی، میتواند ایجاد سابقه کیفری کند. ضمن این که نباید از مسئولیت مدنی منجر به وقوع خسارت عاملین آن در این روز هم غافل شد.
مسئولیت مدنی شامل چه مواردی میشود؟
زمانی: مسئولیت حقوقی،
از دو منظر قابل طرح است؛ یکی مسئولیت قراردادی که ناشی از قرارداد بین
افراد است و دیگری، مسئولیت غیرقراردادی که در اثر تقصیر در روابط اجتماعی
حاصل میشود. مسئولیت حقوقی مرتبط با بحث بستگی دارد به این که این
کالاهایی که مورد تولید، توزیع یا مصرف قرار میگیرد بر چه مبنایی بوده
باشد. گاهی براساس سفارش مبتنی بر قرارداد یک شخص حقیقی یا حقوقی با یک
تولید کننده کالاها و اقلام مورد درخواست است که اگر ایمنی در تولید، بسته
بندی و عرضه محصول سفارش شده، رعایت نشود تولید کننده از حیث قراردادی،
مسئولیت دارد، اما در مواردی ناشی از قرارداد نیست، مثل همین وضعیتی که در
جامعه میبینیم و اصلا مبدا تهیه و تولید و توزیع این کالاها مشخص نیست.
در نتیجه، فرض مسئولیت غیرقراردادی یا ناشی از ضمان ایجاد میشود. به این
معنی که وقتی مثلا یک فروشنده سوپرمارکت چنین کالایی را میفروشد، در مقابل
آن مسئول است چون فرض بر این است که کالایی را بفروشد که دارای
استانداردهای لازم و ایمنی باشد و درصورت بیمبالاتی و ورود خسارت و اثبات
آن، باید در مقام جبران جبران خسارت برآید.
علیخواه: همانطور که خلوت شدن سوگواری های ملی موجب تأمل و نگرانی می شود رو به افول نهادن شادی های عمومی و ملی هم باید نگران کننده باشد. به همین دلیل است که نه تنها نباید مانع چنین شادیهای گروهی و عمومی شد بلکه باید از اینطور واکنشهای اجتماعی که اتفاق میافتد استقبال هم بشود. پیشبینی جامعهشناختی من این است که اگر چنین شادیهایی بی رونق شود، در سالهای آینده همانطور که ولنتاین جای خودش را در بین افراد جامعه باز کرده، هالوین هم وارد میشود و جای مراسمی مثل چهارشنبهسوری را میگیرد. همه اینها در فضاهای خصوصی اتفاق خواهد افتاد و تبعات خودش را دارد.
پس اگر در این روز برای کسی خساراتی اتفاق افتاد میتوان آنها را مطالبه کرد؟
زمانی: بله، در اینجا مسئولیت ناشی از تلف و تسبیب مطرح است. به موجب بند 2 و 3 ماده 307 قانون مدنی؛ اتلاف و تسبیب موجب ضمان و مسئولیت قهری است. یا اصل چهل قانون اساسی که مقرر می دارد؛ " هیچکس نمی تواند اعمالش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد". در حوادث چهارشنبهسوری، نوعا اقداماتی که انجام میشود میتواند ضرر رسان باشد و میتوان نسبت به خسارات وارده نیز مطالبه خسارت کرد. همچنین، به موجب ماده 1 قانون مسئولیت مدنی؛ " هر کس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت و شهرت تجارتی یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده، لطمه ای وارد کند که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود، مسئول جبران خسارات ناشی از عمل خود است..". این مسئولیت عمدتاً، متوجه عوامل تولید، مونتاژ و توزیع کنندگان مواد محترقه و مورد استفاده در چهارشنبه سوری است که از مصادیق مسئولیت حاصل از تسبیب قابل طرح است.
بسیاری از این مواد در داخل کشور تولید نمیشوند و نمیتوان تولیدکننده آنها را شناسایی کرد. در مقابل این مواد که به صورت غیرقانونی وارد کشور میشوند چه کسی مسئول است؟
زمانی: در این زمینه خود عاملان ورود از لحاظ حقوقی مسئولیت دارند، اما شکی نیست که دولتها و دوائر دولتی و گمرگی ذیربط باید در مبادی ورود و خروج کنترل داشته باشند و از این نظر مسئولیت دارند چون اگر وظیفهشان را در این زمینه به درستی و با نظارت های کارشناسی، قانونمند و همه جانبه انجام میدادند این مواد وارد نمیشد و چنین خطراتی را در پی نداشت. بنابراین همانطور که باید روی تولیداتی که در داخل کشور انجام میشود و در کارگاههای زیرزمینی یا غیر زمینی به صورت مجاز یا غیر مجاز انجام میشود باید نظارت داشت، مسئولیت دولت روی نظارت بر مرزها و مبادی ورودی کالاها به طرق مختلف هم هست و باید این دو وظیفه را انجام دهد و اگر این مهم به درستی و در چهارچوب قوانین و ضوابط موجود و مقرر صورت نپذیرد، بحث مسئولیت دولت و دوائر دولتی مطرح است. دولت و عوامل دولتی و مراجع انتظامی و قانونی نیز از حیث عدم نظارت دقیق، درست و کامل بر فرایند ورود کالاهای قاچاق محترقه به کشور و توزیع آن در جامعه و نیز از حیث عدم نظارت موثر بر شبکه های تولید و مونتاژ غیرقانونی و زیر زمینی این کالاهای خطرآفرین در وقوع خسارات فراگیر و ملی به مردم و جامعه نیز از هرحیث و جهت مسئول بوده و باید در مقام جبران خسارات و زیان های مادی و معنوی حاصله به موجب قانون به مردم و جامعه برآیند. با توجه به ورود قاچاق مواد محترقه از چین و برخی از کشورها و ممتنع بودنِ امکان نظارت بر فرایند تولیدکالاهای غیر قانونی و وارده به ایران و عدم امکانِ احراز تضمین سلامت تولید آنها، در عمل- در مسئولیت دولت و دوائر دولتی از حیث عدم نظارت موثر و همه جانبه نسبت به مبادی گمرکی ورود کالاهای قاچاق و توزیع گسترده آنها در کشور و و یا تولیدات پنهانی و زیر زمینی غیر استاندارد آنها و عرضه و فروش گستردۀ آن در ماه پایانی سال و در نتیجه، ورود خسارات حاصله به مردم نباید تردید داشت.
علیخواه: در کنار این وظایفی که دولتها دارند، فراهم کردن زمینه برای شادیهای گروهی و ملی هم باید در دستور کار آنها قرار بگیرد. چهارشنبهسوری یک بهانه است برای شادی مردم. در چهارشنبهسوری همه لزوما به دنبال آتش بازی نیستند بلکه به دنبال فضای شاد گروهی هستند. اگر مردم بدانند در این روز میتوانند بروند به پارکها و افرادی در آنجا سرگرمشان کنند یا موسیقی اقوام گوش کنند و ببینند یا آیین های سنتی برایشان شبیه سازی شده و به نمایش دربیاید، مطمئن باشید به جای انواع ترقهها، از اینگونه مراسم استقبال میکنند. در کشور ما امر شادی متولی ندارد در حالی که چیزی که الان جامعه ما به آن نیاز دارد و تشنه آن است شادی است. من یادم هست که در سالهای قبل که شهرداری به مناسبت رسیدن نوروز، مجسمههایی را در سطح شهر تهران گذاشته بود، میدیدم که مردم چقدر از آنها استقبال میکنند و با آنها عکس یادگاری میگیرند. یعنی این همه زمینه و نیاز به شادی در سطح شهر وجود دارد ولی اتفاق خاصی برای شاد کردن آنها نمیافتد. اگر به این شادیها توجه شود میتوان جلوی بسیاری از آُسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد، پرخاشگریها و مواردی از این قبیل را گرفت.
آقای علیخواه، شما تحقیقاتی هم در زمینه چهارشنبهسوری انجام دادهاید. نتایج آن تحقیقات چه بود؟
علیخواه: ما تحقیق میدانی وسیعی درباره چهارشنبهسوری داشتیم و یکی از یافتههایی که آن تحقیق داشت این بود که تعداد کمی از خانوادهها در بحث چهارشنبهسوری ورود پیدا کرده بودند. آن خانواده هایی هم که به این مسأله ورود پیدا کرده بودند طبق گفته های مصاحبه شوندگان که نوجوانان و جوانان بودند فقط ترس و نگرانی را به بچهها منتقل کرده بودند. یا این که پرسیده بودیم آموزش و پرورش چه توصیههایی داشته و میدیدیم تنها به مسائل ایمنی پرداخته و توصیهای برای این که این روز چطور بهتر برگزار شود و اساسا جایگاه این نوع رسومات در فرهنگ و تاریخ ایرانیان کجاست نداشته است. درباره رسانه هم همینطور است. اولا که در رسانه تا جایی که میشود سعی میکنند از به کار بردن این کلمه پرهیز کنند و به جای آن اصطلاح چهارشنبه آخر سال را به کار ببرند و ضمن این که تنها به نشان دادن فجایع این روز و مصدومان و اتفاقات ناگوار بپردازند در حالی که روشهای انتقال پیام در اینگونه موارد بسیار مهم است. من در طی این روزها بررسی کردم ببینم در سالهای اخیر که از تحقیق ما در این زمینه گذشته اتفاقهای دیگری افتاده یا نه و دیدم باز هم همان موارد تکراری و نهیکردنها وجود دارد. در تلویزیون می بینم که عمدتا پیام های هشدار دهنده به جامعه منتقل می شود و در خیابان ها هم بنر زده اند که والدین محترم از ورود مواد محترقه به خانواده جلوگیری کنید!
در این تحقیق طبقه اجتماعی، سن یا جنس خاصی به عنوان گروهی که بیشتر در این روز مشارکت کنند مشخص شد؟
علیخواه: تحقیق ما
بیشتر درباره نوجوانها و جوانها بوده و تجربه زیستی ما هم نشان میدهد
قشری که در این مراسم بیشتر فعال است نوجوانها و جوانها هستند و والدین
ترجیح میدهند آن روز را در خانه بمانند. ولی این به آن معنی نیست که مثلا
خانواده ها نمی دانند که چهارشنبه سوری است و دلشان نمی تپد. اگر فضای
بیرون ایمن باشد آنها هم دوست دارند بیرون بیایند. نکته جالب اینجاست که
بعضی از جشنها خصلتهای طبقاتی و سنی دارند اما بعضی از مراسم هستند که
ملی هستند و رگه سنی یا طبقاتی خاصی در آنها دیده نمیشود که چهارشنبهسوری
و نوروز و سیزده بدر جزو آنها هستند. یعنی شکاف های اجتماعی تأثیر چندانی
در موضوع چهارشنبه سوری ندارد. در کشورهای دنیا روی این نوع مراسم که تعداد
بیشتری از افراد از سنین و گروههای مختلف اجتماعی در آن اشتراک دارند،
سرمایهگذاری میکنند و از آن برای تقویت وحدت ملی استفاده میکنند و اگر
کورسویی هم از این نوع مراسم یا آداب و رسوم مانده آن را شعلهور میکنند
نه این که آن را خاموش کنند. یکی دیگر از مواردی که این تحقیق نشان داد این
بود که نوجوانها اطلاع کافی راجع به پیشینه روز چهارشنبهسوری نداشتند و
خلاء شناختی در این موضوع دیده میشد که به دلایل آن هم قبلا اشاره کردم.
زمانی:
چهارشنبهسوری در جامعه ما واقعیتی نیست که بتوان از آن فرار کرد یا آن را
انکار کرد! به جای این که منتظر شویم اتفاقی بیفتد و بعد بگوییم چرا
اینطور شد، بهتر است از توان کارشناسی و علمی متخصصان و نتیجه چنین
تحقیقاتی استفاده شود. باید به جای این که صرفا کارهای سلبی و مبتنی بر
تهدید و ارعاب و محدودیت انجام شود، سازوکارهای منسجمی در نظر گرفته شود و
جشنها و مراسمی مثل روز چهارشنبهسوری در راستای فرهنگ، تاریخ، عرف، تمدن و
انتظارات درست و متعارف مردم ساماندهی شوند و برای آنها فرهنگسازی شود و
مبتنی بر مولفههای فرهنگی و ملی خودمان، آنها را تعریف کنیم.
علیخواه: بیایید وضعیتی را تصور کنیم که تیم های ورزشی ببرند و هیچ واکنشی از سوی جامعه و قشر جوان اتفاق نیفتد، چهارشنبهسوری و نوروز و مراسمی از این قبیل بیاید و واکنشی در پی نداشته باشد و هیچ شادی عمومی اتفاق نیفتد، این وضعیت بسیار نگرانکننده میشود و حکایت از جامعه مردهای دارد که هیچ حیات اجتماعی در آن نیست.
پیشنهادی که شما درباره این قضیه دارید چیست؟
علیخواه: الان این
اتفاق افتاده که اگر ترقه جمع شود، هیچ برنامه دیگری برای این روز وجود
ندارد و کل این مراسم جمع میشود چون فکر دیگری برای آن نداریم. منظورم آن
است که انگار چهارشنبه سوری به ترقه تقلیل یافته است. در حالی که اینطور
نیست. در قدیم چهارشنبه سوری ده تا پانزده عنصر یا فعالیت را دربر می گرفت
که آتش بازی فقط یکی از آنها بود. حتی دور همنشینی خانواده ها و رفتن به
خانه بزرگترها پس از تمام شدن اجرای مراسم در فضاهای عمومی هم در آن وجود
داشت. من فکر می کنم باید شادی ها در فضاهای عمومی را توسعه داد. این موضوع
سرمایه اجتماعی ایرانیان را افزایش خواهد داد. چهارشنبه سوری می تواند یک
بهانه باشد. می توان برنامه های متنوع فرهنگی در فضاهای عمومی شهری تدارک
دید. نمایشگاههای مختلف از آداب و رسوم ایرانی می تواند برگزار شود.
متأسفانه از این مساله غفلت میشود که وقتی در فضاهای عمومی شادیهای جمعی
رقم بخورد، امکان نظارت بیشتری بر آنها وجود دارد تا این که در فضاهای
خصوصی این اتفاقها بیفتد. شما می بینید که در سال های گذشته در خصوص مصرف
الکل و افزایش آن هشدار می دهند. به نظرم سوق دادن مردم به شادی در فضاهای
خصوصی می تواند چنین تبعاتی داشته باشد.
زمانی:
علاوه بر این که به نظر من باید این شادی در طول سال وجود داشته و بطور
مستمر در فرهنگ رفتاری مردم و جامعه قرار بگیرد تا افراد و شهروندان منتظر
یک روز از سال نباشند که بخواهند از خانه بیرون بیایند و شادی گروهی و حتی،
مخرّب در قالب چهارشنبه سوری داشته باشند، کار دیگری که میتوان انجام داد
به روز کردن قوانین و اجرای درست آنهاست. پیشنهاد دیگری هم که برای این
روز قابل طرح است؛ «طرح جامع و ملی چهارشنبهسوری» است. به این صورت که این
طرح در مجلس تصویب شود، برای آن نهاد و سازمان متولی پیشبینی شود و با
استفاده از مواد آتشزای بیخطر و همسو با فرهنگ و تاریخ ایرانی و ملی، این
مراسم برگزار شود و بر مبنای هنجارهای فرهنگی، ملی و مذهبی خودمان
برنامههای مفرح و سرگرمکنندهای در این روز برای مردم تدارک دیده شود.
علیخواه: ببینید مثلا در تهران، در سالهای گذشته فضاهای فراغتی زیادی ساخته شده که میتوان از آنها استفاده کرد. تپههای عباسآباد، پیادهراه میدان امام حسین تا شهدا، بوستان ولایت، باغ موزه قصر و پارکهای مختلف و بسیاری از فضاهای دیگر هستند که میتوان از آنها برای برگزاری مراسم شاد استفاده کرد و در آنها حیات اجتماعی ایجاد و سرمایه اجتماعی شهری و محله ای را تقویت کرد. ما از کارکردهای مراسمی مثل چهارشنبهسوری غافلیم. اگر از نگاه کارکردگرایانه به چهارشنبهسوری نگاه کنیم، کارکردهایی برای جامعه داشته که جامعه با گذشت صدها سال آن را رها نکرده و همچنان ادامه دارد. یکی از کارکردهای آن میتواند موضوع سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی باشد که شاخص توسعه محسوب میشود. وقتی در جامعه تعداد افراد غمگین زیاد میشود، ما جامعه شناسان غمگین بودن آدم ها را ناشی از ژنتیک نمیدانیم و میگوییم حتما زمینههای اجتماعی هم وجود داشته که جامعه به این سمت کشیده شده و با تغییر شرایط میتوان جامعه را به سمت شادی پیش برد. اگر حواسمان به این شادیهای گروهی نباشد و آنها را حذف کنیم، تبعات خاص خودش را به دنبال خواهد داشت. افراد غمگین مستعد بسیار از رفتارهای پیش بینی نشده هستند. یا به خودشان ضربه می زنند یا از دیگران انتقام می گیرند.
یعنی حذف چنین مراسمی میتواند تبعات اجتماعی داشته باشد؟
علیخواه: همینطور است. بیایید وضعیتی را تصور کنیم که تیم های ورزشی ببرند و هیچ واکنشی از سوی جامعه و قشر جوان اتفاق نیفتد، چهارشنبهسوری و نوروز و مراسمی از این قبیل بیاید و واکنشی در پی نداشته باشد و هیچ شادی عمومی اتفاق نیفتد، این وضعیت بسیار نگرانکننده میشود و حکایت از جامعه مردهای دارد که هیچ حیات اجتماعی در آن نیست. ببینید همانطور که خلوت شدن سوگواری های ملی موجب تأمل و نگرانی می شود رو به افول نهادن شادی های عمومی و ملی هم باید نگران کننده باشد. به همین دلیل است که نه تنها نباید مانع چنین شادیهای گروهی و عمومی شد بلکه باید از اینطور واکنشهای اجتماعی که اتفاق میافتد استقبال هم بشود. پیشبینی جامعهشناختی من این است که اگر چنین شادیهایی بی رونق شود، در سالهای آینده همانطور که ولنتاین جای خودش را در بین افراد جامعه باز کرده، هالوین هم وارد میشود و جای مراسمی مثل چهارشنبهسوری را میگیرد و همانطور که گفتم همه اینها در فضاهای خصوصی اتفاق خواهد افتاد و تبعات خودش را خواهد داشت.
زمانی: به موجب قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز مصوب 7/6/1390؛ "حمل، نگهداری، خـرید و فروش و توزیع و ساخت و مونتاژ مواد محترقه جرم محسوب و از 3 ماه و یک روز تا 2 سال حبس برای مرتکبین اینگونه جرایم در نظر گرفته شده است". بنابراین حمل، نگهداری، خرید، فروش، توزیع و ساخت و مونتاژ مواد محترقه برابر این قانون جرم محسوب شده و مستوجب مسئولیت جزایی و قانونی است. این مسئولیت، علاوه بر عاملین تولید، توزیع و فروش چنین موادی، متوجه عوامل انسانی خریدار آن کالاها و حمل و نگهداری و مصرف محصولات محترقه است که نوعاً، فروشندگان و دوره گردان یا مراکز پخش این کالاها و کودکان، نوجوانان و جوانان و خانواده های آنها نیز هستند.
زمانی: الان چهارشنبهسوری با اهداف و مراسمی که در گذشته برگزار میشد، تفاوت زیادی دارد و حتم داشته باشید اگر نهادهای مدنی، دولتی و دانشگاهی برای مطالعه و پیشنهاد راههای جایگزین کاری نکنند و مسئولان هم دست روی دست بگذارند، این موضوع به یک "بحران ملی و غیرقابل کنترل" و دارای پیامدهای گسترده مادی و معنوی و اجتماعی در سالهای آینده تبدیل میشود.
علیخواه: البته این هم مهم است که تصمیمگیریها و نوع حضوری که انجام میشود چطور باشد. گاهی این اقدامات طوری است که نوعی مقاومت و حتی لجبازی را به وجود میآورد اما اگر مردم احساس کنند که با آنها همراهی میشود و اعتماد کنند که تصمیماتی که گرفته میشود به نفع خودشان و جامعه است، حتما با نهادهای رسمی همکاری میکنند. مساله اینجاست که وقتی اینطور در ذهن افراد جامعه شکل بگیرد که مخالفتی با چنین آداب و رسومی هست، آنها ترجیح می دهند به هر طریقی شده مقاومت کنند. درواقع باید خیلی هوشمندانه و حسابگرانه این چنین حضوری صورت بگیرد و با حساسیت خاصی این حضور وجود داشته باشد. در این زمینه نیازمند همکاریهای بینبخشی هستیم و باید اقدامات هماهنگی انجام شود نه این که رویکردهای مختلفی وجود داشته باشد. برخوردهای سلیقهای با این موضوع میتواند موجب سردرگمی و حتی مقاومت شود. مساله دیگر این است که اینگونه مراسم، فضایی برای فشار جناحهای سیاسی و تسویهحسابهای سیاسی قرار نگیرد ضمن این که در بحث شادی، به مدیران جسور احتیاج داریم و باید افرادی باشند که در مقابل فشارهایی که ممکن است برایشان ایجاد شود بتوانند ایستادگی کنند و محافظهکاری و نگرانی در این زمینه را کنار بگذارند. شاید زمانی گفتن اینکه در پارک های تهران سامانه نشاط اجرا شود و در آن خوانندگان پاپ به اجرای برنامه برای توده مردم بپردازند بسیار سخت بود ولی این نوع اتفاقات افتاد و از آنها استقبال هم شد.