صراط: برای مردی که مدیر یکی از بزرگترین بیمارستانهای خصوصی کشور است و
بهعنوان یک چشمپزشک از جایگاه علمی بالایی بین همکارانش برخوردار است،
پیشنهاد نشستن بر صندلی وزیر بهداشت، نباید وسوسهانگیز باشد. آن هم
وزارتخانهای که سرتا پایش مشکل است و شاید بتوان آن را بیمارترین
وزارتخانه به حساب آورد. اما داستان وزیر شدن حسن قاضیزادههاشمی، یک وجه
دیگر هم دارد و آن، دوستی صمیمی با شخص رئیسجمهور است.
وقتی در برابر اصرار رئیس جمهور، پیشنهاد وزارت را قبول نکرد، کار به جاهای باریک کشیده شد و در نهایت قبول کرد برصندلی طبقه شانزدهم وزارت بهداشت تکیه بزنداما داستان به همین جا هم ختم نشد و حالا هاشمی پس از گذشت کمتر از هشت ماه از دوران وزارتش، در این گفتوگو از ترک وزارتخانه پس از پایان کار دولت یازدهم خبر می دهد.
او تاکید می کند دیگر این تکلیف و مسئولیت سنگین را قبول نمی کند و اصلا دوران وزارت فعلی را هم جزو عمرش به حساب نمی آورد.
او با وجود آن که در زمره پزشکان ثروتمند به حساب می آید، اما می گوید درباره اش شایعه درست می کنند و علاقه ای به زندگی تجملاتی ندارد.
گفته می شود نسبت به دکوراسیون محیط اطرافتان، حساسیت زیادی دارید، آیا همچنان برایتان مهم است که چیدمان اتاقتان چه شکلی باشد؟
شرایط کار در وزارت بهداشت با بخش خصوصی فرق می کند. در زمان کار در بخش خصوصی و قبل از دوره وزارت به بحث دکوراسیون حساس بودم، اما الان به وزارتخانه ای آمده ام که هر یک ریالی که خرج کنیم متعلق به مردم است و در نتیجه الان دیگر روی این موضوع حساسیت ندارم.
ولی همچنان به تغییر دکوراسیون علاقه دارید؟
الان دیگر علایقم هم عوض شده است. [لبخند]
اما ای کاش این حساسیت را نسبت به بیمارستان های دولتی حفظ کنید، چون ظاهر و دکوراسیون نامناسب بسیاری از بیمارستان های دولتی، بیمار را بیشتر یاد گرفتاری هایش می اندازد.
مردم در همه جا به احترام نیاز دارند، چه در کوچه و چه در بازار، بخصوص وقتی شهروندی بیمار است و به یک مرکز درمانی مراجعه می کند، در آن شرایط حساس به توجه و احترام نیاز دارد و به همین دلیل هم باید در انتخاب پزشک، نوع تجهیزات و شمایل اتاق عمل، توجه به خرج داد. معنی احترام هم چیزی بجز توجه به مردم نیست. معتقدم اگر انسان به ظاهر توجه کند، توجه او به باطن نیز مضاعف خواهد شد.
گرچه در زندگی شخصی ام، همه ابزارها، در و دیوار و شیرآلات منزلم از نوع ایرانی است، اما تلاش کرده ام در محیط کارم در بخش خصوصی، همه وسایلی که مردم از آن استفاده می کنند، بهترین مرغوبیت را داشته باشد. می توانم بگویم در مقایسه با منزل شخصی ام، حساسیت بیشتری نسبت به دکوراسیون محیط کارم در بخش خصوصی دارم، زیرا مردم و بیماران در آنجا خدمت می گیرند و نیاز به احترام دارند.
امیدوارم در بیمارستان های دولتی هم روزی به جایگاهی برسیم که ظاهر این مراکز درمانی، مطابق شأن مردم باشد.
می گویند دوستی دیرینه ای با آقای رئیس جمهور دارید. این صمیمیت چقدر بر وزیر شدنتان تاثیر گذاشت؟
قبل از پذیرش پست وزارت، رئیس جمهور درباره مسائل مختلف وزارتخانه با بنده مشورت می کردند. برای تصدی پست وزیر بهداشت هم چند نفری را به ایشان معرفی کردم، ولی گویا ایشان قبل از این حرف ها، تصمیمشان را گرفته بودند.
عذر و بهانه های من هم اثر نداشت و حتی کار داشت به جاهای باریک می کشید. [لبخند] نتیجه این شد که این سمت را قبول کردم.
دوستی تان با آقای روحانی از چه زمانی شروع شد؟
من از دوره دفاع مقدس با ایشان آشنا شدم، بعد هم به اعتبار چشم پزشک بودنم در خدمت ایشان بودم و گاهی در حاشیه طبابت در زمینه های کلان انقلاب و کشور صحبت می کردیم. در نتیجه این دیدارها فهمیدیم که همدردیم و صحبت هایمان شبیه همدیگر است، در نهایت همین مساله باعث ادامه دوستی مان شد.
پس پزشک مخصوص آقای روحانی بودید؟
بله، پزشک خانوادگی و مورد وثوق آقای روحانی در زمینه های چشم پزشکی بودم.
با این حساب فقط اصرار رئیس جمهور باعث شد پست وزارت را قبول کنید، چون با توجه به اوضاع مالی خوبی که دارید، بعید به نظر می رسد انگیزه مالی، شما را به وزارت بهداشت کشانده باشد.
مگر در وزیر شدن، انگیزه مالی هم وجود دارد؟
بله، مدیران زیادی وجود دارند که از قدرت به ثروت هم می رسند.
دولت باید خدمتگزار مردم باشد. فساد دولتی بسیار مذموم است. مردم انقلاب کردند تا همین فرصت طلبی ها و سوءاستفاده ها وجود نداشته باشد بخصوص اگر فردی مسئول است، باید میزان فداکاری اش هم بیشتر باشد.
اما درباره خودم باید بگویم ـ آن طور که معلوم است شما وضع مالی مرا از خودم بهتر می دانید [خنده] ـ هیچ وقت پایم را روی شانه کسی نگذاشته ام که از آن بالا بروم و دستم را روی زانوی خودم گذاشته ام.
وقتی در برابر اصرار رئیس جمهور، پیشنهاد وزارت را قبول نکرد، کار به جاهای باریک کشیده شد و در نهایت قبول کرد برصندلی طبقه شانزدهم وزارت بهداشت تکیه بزنداما داستان به همین جا هم ختم نشد و حالا هاشمی پس از گذشت کمتر از هشت ماه از دوران وزارتش، در این گفتوگو از ترک وزارتخانه پس از پایان کار دولت یازدهم خبر می دهد.
او تاکید می کند دیگر این تکلیف و مسئولیت سنگین را قبول نمی کند و اصلا دوران وزارت فعلی را هم جزو عمرش به حساب نمی آورد.
او با وجود آن که در زمره پزشکان ثروتمند به حساب می آید، اما می گوید درباره اش شایعه درست می کنند و علاقه ای به زندگی تجملاتی ندارد.
گفته می شود نسبت به دکوراسیون محیط اطرافتان، حساسیت زیادی دارید، آیا همچنان برایتان مهم است که چیدمان اتاقتان چه شکلی باشد؟
شرایط کار در وزارت بهداشت با بخش خصوصی فرق می کند. در زمان کار در بخش خصوصی و قبل از دوره وزارت به بحث دکوراسیون حساس بودم، اما الان به وزارتخانه ای آمده ام که هر یک ریالی که خرج کنیم متعلق به مردم است و در نتیجه الان دیگر روی این موضوع حساسیت ندارم.
ولی همچنان به تغییر دکوراسیون علاقه دارید؟
الان دیگر علایقم هم عوض شده است. [لبخند]
اما ای کاش این حساسیت را نسبت به بیمارستان های دولتی حفظ کنید، چون ظاهر و دکوراسیون نامناسب بسیاری از بیمارستان های دولتی، بیمار را بیشتر یاد گرفتاری هایش می اندازد.
مردم در همه جا به احترام نیاز دارند، چه در کوچه و چه در بازار، بخصوص وقتی شهروندی بیمار است و به یک مرکز درمانی مراجعه می کند، در آن شرایط حساس به توجه و احترام نیاز دارد و به همین دلیل هم باید در انتخاب پزشک، نوع تجهیزات و شمایل اتاق عمل، توجه به خرج داد. معنی احترام هم چیزی بجز توجه به مردم نیست. معتقدم اگر انسان به ظاهر توجه کند، توجه او به باطن نیز مضاعف خواهد شد.
گرچه در زندگی شخصی ام، همه ابزارها، در و دیوار و شیرآلات منزلم از نوع ایرانی است، اما تلاش کرده ام در محیط کارم در بخش خصوصی، همه وسایلی که مردم از آن استفاده می کنند، بهترین مرغوبیت را داشته باشد. می توانم بگویم در مقایسه با منزل شخصی ام، حساسیت بیشتری نسبت به دکوراسیون محیط کارم در بخش خصوصی دارم، زیرا مردم و بیماران در آنجا خدمت می گیرند و نیاز به احترام دارند.
امیدوارم در بیمارستان های دولتی هم روزی به جایگاهی برسیم که ظاهر این مراکز درمانی، مطابق شأن مردم باشد.
می گویند دوستی دیرینه ای با آقای رئیس جمهور دارید. این صمیمیت چقدر بر وزیر شدنتان تاثیر گذاشت؟
قبل از پذیرش پست وزارت، رئیس جمهور درباره مسائل مختلف وزارتخانه با بنده مشورت می کردند. برای تصدی پست وزیر بهداشت هم چند نفری را به ایشان معرفی کردم، ولی گویا ایشان قبل از این حرف ها، تصمیمشان را گرفته بودند.
عذر و بهانه های من هم اثر نداشت و حتی کار داشت به جاهای باریک می کشید. [لبخند] نتیجه این شد که این سمت را قبول کردم.
دوستی تان با آقای روحانی از چه زمانی شروع شد؟
من از دوره دفاع مقدس با ایشان آشنا شدم، بعد هم به اعتبار چشم پزشک بودنم در خدمت ایشان بودم و گاهی در حاشیه طبابت در زمینه های کلان انقلاب و کشور صحبت می کردیم. در نتیجه این دیدارها فهمیدیم که همدردیم و صحبت هایمان شبیه همدیگر است، در نهایت همین مساله باعث ادامه دوستی مان شد.
پس پزشک مخصوص آقای روحانی بودید؟
بله، پزشک خانوادگی و مورد وثوق آقای روحانی در زمینه های چشم پزشکی بودم.
با این حساب فقط اصرار رئیس جمهور باعث شد پست وزارت را قبول کنید، چون با توجه به اوضاع مالی خوبی که دارید، بعید به نظر می رسد انگیزه مالی، شما را به وزارت بهداشت کشانده باشد.
مگر در وزیر شدن، انگیزه مالی هم وجود دارد؟
بله، مدیران زیادی وجود دارند که از قدرت به ثروت هم می رسند.
دولت باید خدمتگزار مردم باشد. فساد دولتی بسیار مذموم است. مردم انقلاب کردند تا همین فرصت طلبی ها و سوءاستفاده ها وجود نداشته باشد بخصوص اگر فردی مسئول است، باید میزان فداکاری اش هم بیشتر باشد.
اما درباره خودم باید بگویم ـ آن طور که معلوم است شما وضع مالی مرا از خودم بهتر می دانید [خنده] ـ هیچ وقت پایم را روی شانه کسی نگذاشته ام که از آن بالا بروم و دستم را روی زانوی خودم گذاشته ام.
در
طول دوران تحصیل و کار هم تلاش کرده ام با شرافت و سلامت زندگی کنم. در
طول این دوران هم برای اولین و آخرین بار مسئولیت را قبول کردم.
چرا آخرین بار؟
من فقط برای یک دوره آمده ام و احساسم این است که کاش همه فقط برای یک دوره مسئول باشند و مسئولیت ها برای دوره های متوالی ادامه پیدا نکند.
یعنی اگر دولت آقای روحانی، در انتخابات بعدی هم پیروز شود، در دوره بعدی وزیر نخواهید شد؟
نخیر، دیگر این تکلیف و مسئولیت سنگین را قبول نمی کنم. من همین دوران وزارت فعلی را هم جزو عمرم به حساب نمی آورم. به این دلیل هم هیچ طمعی روی دوره دوم وزارت ندارم.
شاه و وزیر و وکیل قبلا خوب بود [لبخند]، اما در دوره جمهوری اسلامی، همه مسئولان باید نوکر مردم باشند و برای آنها خدمت کنند.
اگر مسئولی هم در جمهوری اسلامی، ریگی به کفشش باشد و دنبال پول باشد، دیر یا زود رسوا می شود.
اصلا وزیر پولدار خوب است یا بد؟
به نظرم وزیر پولدار خوب است، چون وقتی پولدار باشد، خودش را وقف می کند و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کند. در ضمن شائبه ای هم به وجود نمی آید که او می خواهد از این فرصت برای خودش، خانواده و نزدیکانش استفاده کند.
وزیر پولدار بخشنده است، با دید وسیع تری نگاه می کند و در ایجاد فرصت برای دیگران، سخاوتمند است. در عین حال، اهل ریسک هم هست.
ببینید، کسی که هنرمند است، از یک مرحله به بعد دیگر پول برایش مهم نیست و بیشتر به دنبال عرضه هنرش است، بخصوص اگر این هنر در ارتباط با نجات جان مردم باشد. من همین الان هم کار چشم پزشکی را کنار نگذاشته ام، ولی سال هاست دیگر نیازی به پول آن ندارم و این اتفاق مربوط به چند ماه اخیر نیست.
من سال هاست دیگر به این پول ها نیاز ندارم، چون سبک زندگی ام همان سبک قدیم پدر و مادرم است و اهل ولخرجی و تجملات نیستم.
هر کسی برای خودش شکلی از زندگی را تعریف می کند و بسرعت هم می گذرد. چیزی که از انسان باقی می ماند، فرزندان و اعمال اوست.
از سبک زندگی ام خوشحالم و برایم مهم نیست دیگران چه قضاوتی درباره زندگی ام انجام می دهند. فقط آن چیزی که برایم مهم است، رابطه بین خودم و خداست. این که در رفتارمان نفاق وجود نداشته باشد و ظاهر و باطنمان یکی باشد.
می گویند چشم پزشک ها، افراد دقیقی هستند. آیا در کار و زندگی شخصی تان، انسان منظمی هستید؟
بله، اگر موفقیتی هم دارم، حاصل نظم و انضباط است.
مثلا از آن گروه افراد هستید که سر ساعت معینی می خوابند؟
قبلا ساعت 12 شب می خوابیدم و نماز صبح بیدار می شدم. الان هم همین ساعت می خوابم، ولی دیگر آنقدر خسته می شوم که سریع خوابم می برد. آثار کمبود خواب در چهره ام پیداست و البته این موضوع در میز هیات وزیران هم عمومیت دارد. [خنده]
قاعدتا وزیر بهداشت باید در انتخاب رژیم غذایی اش هم دقیق باشد، چون شنیدم جایی گفته بودید که هرگز لب به سوسیس و کالباس نزده اید؟
نه، من نگفته ام هرگز سوسیس و کالباس نخورده ام. شاید هم در هواپیما خورده باشم. بیشتر منظورم از این حرف این بود که در منزل شخصی ام، خبری از سوسیس و کالباس نیست.
من معمولا غذاهای خانگی می خورم و تلاش می کنم از غذاهای بیرون استفاده نکنم.
سال هاست کاروان «نورآوران سلامت» به شهرهای مختلف ایران مسافرت می کنند و چشم پزشکان این کاروان به طور رایگان، بیماران کم بضاعت را درمان می کنند. با توجه به مشغله کاری که در وزارتخانه دارید باز هم پیگیر کار دوستانتان هستید؟
بله، با دوستانمان در ارتباط هستیم. همچنان این کاروان فعال است و بتازگی در شرق کشور هم فعالیتش را توسعه داده است. فعالیت این کاروان دائمی است و این دوران وزارت است که می گذرد و موقت است.
از شنیده ها این طور برمی آید که هر بار این کاروان به شهرهای محروم سفر می کند، شما حدود دو میلیارد تومان به آنها کمک می کنید؟
این یک کار شخصی و کار دل است. مهم نفس عمل است و من نمی خواهم درباره مبلغ کمکم صحبت کنم. ممکن است افرادی باشند که رقم های نجومی کمک کنند، ولی اهداف دیگری از این کار داشته باشند. به همین دلیل است که می گویم نفس کار مهم است و رقم کمکش مهم نیست.
داستان «شوخان»، دختر کوچکی که به دلیل تست نشدن پنی سیلین قبل از تزریق در یکی از مراکز درمانی شهرستان دیواندره دچار نابینایی شده، مدتی است نقل محافل خبری شده. شنیده بودم می خواهید این دختر شش ساله را شخصا عمل کنید؟
عمل که نه ولی قرار شد ویزیتشان کنم. یکی از همکارانمان هم ایشان را دیده و فکر می کنم با پیوند قرنیه مصنوعی بتوان به این دختر کمک کرد. البته قبل از همه این حرف ها باید بزودی وقتی مهیا شود که این دختر را معاینه کنم.
امسال اگر مشکلی پیش نیاید و خدا بخواهد، قرار است به مکه بروم. در یک تور هم ثبت نام کرده ایم که البته مسئولان آن گفته اند که نمی دانند آیا می توانند تا عید برایمان ویزا بگیرند یا خیر.
مطمئن باشید اگر درمانی در جهان وجود داشته باشد، برای این بیمار در ایران انجام می دهیم.
الگوی تاسیس بیمارستان نور را از کجا وام گرفتید؟ در این بیمارستان، مدلی از نظم و پاسخگویی وجود دارد که نمی توان آن را در بسیاری از بیمارستان های دولتی و خصوصی کشور پیدا کرد.
من به کشورهای زیادی سفر کرده ام و در سمینارها و کنگره های علمی متعددی حضور داشته ام. مراکز چشم پزشکی زیادی را هم دیده ام و هربار با خودم فکر می کردم که هر قسمت خوب یک مرکز چشم پزشکی را در ایران الگوبرداری کنم. حتی در معماری این بیمارستان هم دخالت داشتم و می توانم بگویم الگویش برگرفته از الگوی بیمارستان های مطرح کشورهای مختلف است.
به عنوان مسئول ساماندهی نظام درمان، برنامه ای دارید که همین الگوی بیمارستانتان را به دیگر مراکز درمانی کشور توسعه بدهید؟
این جزو آرزوهای من است، اما به دلیل این که سلامت جزو اولویت های اول کشور نبوده، عقب افتادگی زیادی در این زمینه وجود دارد. نمی دانم تا چه حد از این عقب افتادگی را بتوانم در این دوره جبران کنم، اما ما در بدترین شرایط مالی به وزارت بهداشت آمدیم. برای من که به قول قدیمی ها همیشه دست دهنده داشتم، حالا باید کاسه گدایی دست بگیرم و بودجه جذب کنم و با توجه به این بودجه ها، باید تلاش کنیم شرمنده کارکنان درمانی نشویم.
چرا نظام سلامت همیشه کاسه گدایی دستش می گیرد؟ سال های سال است بیمارستان های ما بسختی هزینه غذای بیماران و حقوق کارکنان خود را تامین می کنند، برای اجرای برنامه پزشک خانواده، هیچ بودجه مشخصی وجود ندارد و طرح های پیشگیرانه بهداشتی در کشور هم همیشه با مشکل تامین اعتبار روبه رو است. واقعا چطور می شود یک بار برای همیشه، کمبود بودجه را از نظام بهداشت و درمان دور کرد؟
در وهله اول، پرداخت مالیات ها باید از قالب تبعیض آمیز خارج شود و همه باید موظف باشند مالیات پرداخت کنند، آن هم مالیات واقعی. این کار باعث می شود منبع درآمدی برای کشور فراهم شود.
سهم مردم از بیمه ها نیز باید واقعی باشد. الان مردم پنج درصد و برای سال آینده هم شش درصد از دو برابر حداقل حقوق را به بیمه ها پرداخت می کنند.
میزان دریافت حق بیمه از مردم عادلانه نیست. بین فردی که یک میلیون تومان در ماه درآمد دارد با فردی که ده میلیون تومان درآمد ماهانه دارد، اختلاف چندانی در پرداخت سهم بیمه وجود ندارد، در حالی که قاعدتا فردی که درآمد بیشتری دارد، باید سهم بیمه بیشتری پرداخت کند.
این یک راهکار بلندمدت برای نجات نظام سلامت از کمبود بودجه است و در کوتاه مدت هم راهی بجز فروش نفت نداریم، یعنی وقتی فروش نفت بالاتر برود، قطعا بخشی از این درآمد به نظام سلامت تزریق خواهد شد.
راستی ایام نوروز به کجا سفر می کنید؟ مقصد سفرهای نوروزی امسال آقای وزیر با مقصد سفرهای نوروزی سال گذشته ایشان، تفاوتی خواهد داشت؟
چرا آخرین بار؟
من فقط برای یک دوره آمده ام و احساسم این است که کاش همه فقط برای یک دوره مسئول باشند و مسئولیت ها برای دوره های متوالی ادامه پیدا نکند.
یعنی اگر دولت آقای روحانی، در انتخابات بعدی هم پیروز شود، در دوره بعدی وزیر نخواهید شد؟
نخیر، دیگر این تکلیف و مسئولیت سنگین را قبول نمی کنم. من همین دوران وزارت فعلی را هم جزو عمرم به حساب نمی آورم. به این دلیل هم هیچ طمعی روی دوره دوم وزارت ندارم.
شاه و وزیر و وکیل قبلا خوب بود [لبخند]، اما در دوره جمهوری اسلامی، همه مسئولان باید نوکر مردم باشند و برای آنها خدمت کنند.
اگر مسئولی هم در جمهوری اسلامی، ریگی به کفشش باشد و دنبال پول باشد، دیر یا زود رسوا می شود.
اصلا وزیر پولدار خوب است یا بد؟
به نظرم وزیر پولدار خوب است، چون وقتی پولدار باشد، خودش را وقف می کند و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کند. در ضمن شائبه ای هم به وجود نمی آید که او می خواهد از این فرصت برای خودش، خانواده و نزدیکانش استفاده کند.
وزیر پولدار بخشنده است، با دید وسیع تری نگاه می کند و در ایجاد فرصت برای دیگران، سخاوتمند است. در عین حال، اهل ریسک هم هست.
ببینید، کسی که هنرمند است، از یک مرحله به بعد دیگر پول برایش مهم نیست و بیشتر به دنبال عرضه هنرش است، بخصوص اگر این هنر در ارتباط با نجات جان مردم باشد. من همین الان هم کار چشم پزشکی را کنار نگذاشته ام، ولی سال هاست دیگر نیازی به پول آن ندارم و این اتفاق مربوط به چند ماه اخیر نیست.
من سال هاست دیگر به این پول ها نیاز ندارم، چون سبک زندگی ام همان سبک قدیم پدر و مادرم است و اهل ولخرجی و تجملات نیستم.
هر کسی برای خودش شکلی از زندگی را تعریف می کند و بسرعت هم می گذرد. چیزی که از انسان باقی می ماند، فرزندان و اعمال اوست.
از سبک زندگی ام خوشحالم و برایم مهم نیست دیگران چه قضاوتی درباره زندگی ام انجام می دهند. فقط آن چیزی که برایم مهم است، رابطه بین خودم و خداست. این که در رفتارمان نفاق وجود نداشته باشد و ظاهر و باطنمان یکی باشد.
می گویند چشم پزشک ها، افراد دقیقی هستند. آیا در کار و زندگی شخصی تان، انسان منظمی هستید؟
بله، اگر موفقیتی هم دارم، حاصل نظم و انضباط است.
مثلا از آن گروه افراد هستید که سر ساعت معینی می خوابند؟
قبلا ساعت 12 شب می خوابیدم و نماز صبح بیدار می شدم. الان هم همین ساعت می خوابم، ولی دیگر آنقدر خسته می شوم که سریع خوابم می برد. آثار کمبود خواب در چهره ام پیداست و البته این موضوع در میز هیات وزیران هم عمومیت دارد. [خنده]
قاعدتا وزیر بهداشت باید در انتخاب رژیم غذایی اش هم دقیق باشد، چون شنیدم جایی گفته بودید که هرگز لب به سوسیس و کالباس نزده اید؟
نه، من نگفته ام هرگز سوسیس و کالباس نخورده ام. شاید هم در هواپیما خورده باشم. بیشتر منظورم از این حرف این بود که در منزل شخصی ام، خبری از سوسیس و کالباس نیست.
من معمولا غذاهای خانگی می خورم و تلاش می کنم از غذاهای بیرون استفاده نکنم.
سال هاست کاروان «نورآوران سلامت» به شهرهای مختلف ایران مسافرت می کنند و چشم پزشکان این کاروان به طور رایگان، بیماران کم بضاعت را درمان می کنند. با توجه به مشغله کاری که در وزارتخانه دارید باز هم پیگیر کار دوستانتان هستید؟
بله، با دوستانمان در ارتباط هستیم. همچنان این کاروان فعال است و بتازگی در شرق کشور هم فعالیتش را توسعه داده است. فعالیت این کاروان دائمی است و این دوران وزارت است که می گذرد و موقت است.
از شنیده ها این طور برمی آید که هر بار این کاروان به شهرهای محروم سفر می کند، شما حدود دو میلیارد تومان به آنها کمک می کنید؟
این یک کار شخصی و کار دل است. مهم نفس عمل است و من نمی خواهم درباره مبلغ کمکم صحبت کنم. ممکن است افرادی باشند که رقم های نجومی کمک کنند، ولی اهداف دیگری از این کار داشته باشند. به همین دلیل است که می گویم نفس کار مهم است و رقم کمکش مهم نیست.
داستان «شوخان»، دختر کوچکی که به دلیل تست نشدن پنی سیلین قبل از تزریق در یکی از مراکز درمانی شهرستان دیواندره دچار نابینایی شده، مدتی است نقل محافل خبری شده. شنیده بودم می خواهید این دختر شش ساله را شخصا عمل کنید؟
عمل که نه ولی قرار شد ویزیتشان کنم. یکی از همکارانمان هم ایشان را دیده و فکر می کنم با پیوند قرنیه مصنوعی بتوان به این دختر کمک کرد. البته قبل از همه این حرف ها باید بزودی وقتی مهیا شود که این دختر را معاینه کنم.
امسال اگر مشکلی پیش نیاید و خدا بخواهد، قرار است به مکه بروم. در یک تور هم ثبت نام کرده ایم که البته مسئولان آن گفته اند که نمی دانند آیا می توانند تا عید برایمان ویزا بگیرند یا خیر.
مطمئن باشید اگر درمانی در جهان وجود داشته باشد، برای این بیمار در ایران انجام می دهیم.
الگوی تاسیس بیمارستان نور را از کجا وام گرفتید؟ در این بیمارستان، مدلی از نظم و پاسخگویی وجود دارد که نمی توان آن را در بسیاری از بیمارستان های دولتی و خصوصی کشور پیدا کرد.
من به کشورهای زیادی سفر کرده ام و در سمینارها و کنگره های علمی متعددی حضور داشته ام. مراکز چشم پزشکی زیادی را هم دیده ام و هربار با خودم فکر می کردم که هر قسمت خوب یک مرکز چشم پزشکی را در ایران الگوبرداری کنم. حتی در معماری این بیمارستان هم دخالت داشتم و می توانم بگویم الگویش برگرفته از الگوی بیمارستان های مطرح کشورهای مختلف است.
به عنوان مسئول ساماندهی نظام درمان، برنامه ای دارید که همین الگوی بیمارستانتان را به دیگر مراکز درمانی کشور توسعه بدهید؟
این جزو آرزوهای من است، اما به دلیل این که سلامت جزو اولویت های اول کشور نبوده، عقب افتادگی زیادی در این زمینه وجود دارد. نمی دانم تا چه حد از این عقب افتادگی را بتوانم در این دوره جبران کنم، اما ما در بدترین شرایط مالی به وزارت بهداشت آمدیم. برای من که به قول قدیمی ها همیشه دست دهنده داشتم، حالا باید کاسه گدایی دست بگیرم و بودجه جذب کنم و با توجه به این بودجه ها، باید تلاش کنیم شرمنده کارکنان درمانی نشویم.
چرا نظام سلامت همیشه کاسه گدایی دستش می گیرد؟ سال های سال است بیمارستان های ما بسختی هزینه غذای بیماران و حقوق کارکنان خود را تامین می کنند، برای اجرای برنامه پزشک خانواده، هیچ بودجه مشخصی وجود ندارد و طرح های پیشگیرانه بهداشتی در کشور هم همیشه با مشکل تامین اعتبار روبه رو است. واقعا چطور می شود یک بار برای همیشه، کمبود بودجه را از نظام بهداشت و درمان دور کرد؟
در وهله اول، پرداخت مالیات ها باید از قالب تبعیض آمیز خارج شود و همه باید موظف باشند مالیات پرداخت کنند، آن هم مالیات واقعی. این کار باعث می شود منبع درآمدی برای کشور فراهم شود.
سهم مردم از بیمه ها نیز باید واقعی باشد. الان مردم پنج درصد و برای سال آینده هم شش درصد از دو برابر حداقل حقوق را به بیمه ها پرداخت می کنند.
میزان دریافت حق بیمه از مردم عادلانه نیست. بین فردی که یک میلیون تومان در ماه درآمد دارد با فردی که ده میلیون تومان درآمد ماهانه دارد، اختلاف چندانی در پرداخت سهم بیمه وجود ندارد، در حالی که قاعدتا فردی که درآمد بیشتری دارد، باید سهم بیمه بیشتری پرداخت کند.
این یک راهکار بلندمدت برای نجات نظام سلامت از کمبود بودجه است و در کوتاه مدت هم راهی بجز فروش نفت نداریم، یعنی وقتی فروش نفت بالاتر برود، قطعا بخشی از این درآمد به نظام سلامت تزریق خواهد شد.
راستی ایام نوروز به کجا سفر می کنید؟ مقصد سفرهای نوروزی امسال آقای وزیر با مقصد سفرهای نوروزی سال گذشته ایشان، تفاوتی خواهد داشت؟
قبلا
ایران را می گشتیم، چون همسر و فرزندانم به ایرانگردی علاقه زیادی دارند.
آن دسته سفرهای خارجی هم که در گذشته می رفتیم، بیشتر جنبه علمی و کاری
داشت. امسال اگر مشکلی پیش نیاید و خدا بخواهد، قرار است به مکه بروم. در
یک تور هم ثبت نام کرده ایم که البته مسئولان آن گفته اند که نمی دانند آیا
می توانند تا عید، برایمان ویزا بگیرند یا خیر. اگر توانستند ویزا بگیرند
به مکه می رویم و در غیر این صورت با خانواده به مشهد مسافرت می کنیم.