صراط: نام سعید حجاریان در ذهن جوانان امروز بیشتر با ماجرای ترورش در سال 78 حک شده است.
فردی که او را تئوریسین اصلاحات میخوانند هم سابقه کار اطلاعاتی جدی دارد، هم روزنامه نگاری و هم نظریه پردازی.
سعید حجاریان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88به عنوان یکی از متهمان فتنه در دادگاه محاکمه شد.
حجاریان این روزها و با شروع دولت روحانی بیشتر رسانه ای می شود و با مصاحبه های خود سعی دارد اندیشه اش را برای طرفدارانش مطرح کند.
در ادامه گزیده ای از مصاحبه وی با ویژه نامه نوروزی روزنامه شرق را می خوانید:
*تشکیل گروههای «خودسر» در ایران به سالهای قبل از انقلاب باز میگردد. افرادی مانند شعبان بیمخ، ملکه اعتضادی، برادران رشیدیان که در کودتای 28مرداد سال 32 نیز فعال بودند، برای اقدامات «خودسر»انه دم دست شاه بودند. حتی احزابی مانند کبود و گروه سوسکا برای عملیات دارای گروه ضربت بودند.
*پس از انقلاب بهدلیل ضعف دولت مرکزی، تقریبا همه گروهها دارای جریانات «خودسر» بودند. مثلا شهید محمد منتظری گروهی داشت به نام «ساتجا» که برای چندروز فرودگاه مهرآباد را بستند و عدهای را از آنجا برای مبارزه با اسراییل به فلسطین اعزام کردند. یا خیلی از کمیتههای انقلاب تابع کمیته مرکزی نبودند و بهصورت «خودسر» دست به اقداماتی میزدند و مدتها طول کشید تا آنها خلعسلاح شوند.
*گروههای «خودسر» در اوایل انقلاب در برخی جاها ریشه داشتند. بهعنوان مثال دارودسته ماشاالله قصاب در اوایل انقلاب از این گروهها محسوب میشدند. [این گروه ها] به نوعی به کمیتهها وابستگی داشتند، اما پس از مدتی آقای مهدویکنی تمام این افراد را خلع سلاح کرد.
*گروههای فشار معمولا آلت دست برخی گروهها و جریانها برای رسیدن به اهدافشان هستند [و] معمولا اعضای این گروهها افراد بیمایه، بدون تفکر، بدون هویت و در یک کلام وسیله برخی جریانها برای رسیدن به هدف هستند.
*شکلگیری گروههای «خودسر» نتیجه ضعف دولت مرکزی است. ببینید زمانی که در کشور نیروهای رسمی (Formal) ضعیف میشوند، نیروهای غیررسمی (Informal) به وجود میآیند. همین موضوع را میتوانیم در اقتصاد هم ببینیم که اصطلاحا به آن بازار سیاه گفته میشود. در واقع این بخش «خودسر» در سیاست، بازار سیاه سیاسی محسوب میشود. البته باید توجه داشت که ممکن است دولت هم قوی باشد اما بهخاطر برخی ملاحظات، خود راسا اقدام به تشکیل گروههای «خودسر» بکنند. مثلا دولتی نمیخواهد که مسوولیت برخی اعمال را قبول کند، چون از عواقب بینالمللی آن اقدام میترسد یا نمیتواند پاسخگوی قربانیان باشد، بنابراین آن را به گروههای «خودسر» محول میکند.
* [در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا عدم برخورد جدی با آنها هم به دلیل حمایت عاملان تشکیلدهنده همین گروههاست؟] بله، خودشان درست میکنند و در صورتی که مشکلی برای آدمهایشان به وجود بیاید، از آنها حمایت میکنند.
*من با این موضوع موافق نیستم که گروههای فشار کم شدهاند یا از بین رفتهاند. بلکه به اعتقاد من نیازی به فعالیت آنها احساس نمیشود.
* [با اشاره به موضوع ترور] معتقدم سعید عسگر در جریان ترور من کارهای نبود. عسگر تنها ماشه بود. آنهایی که ماشه را کشیدند مهم هستند
* آنهایی که من را ترور کردند افراد بیتجربهای بودند.
*15سال زندان برایش [سعید عسگر] در نظر گرفته شد، اما بعد از یکسال آزادش کردند. جالب اینجاست که ترور من حتی برای عسگر و همدستش پیشینه کیفری هم به حساب نیامد.
*ترور من دقیقا بهدلیل پیگیریهای من در پرونده گروههای «خودسر» در موضوع قتلهای زنجیرهای بود. من در سال 77 روزنامه «صبح امروز» را منتشر کردم که نقش مهمی در افشای قتلهای زنجیرهای داشت و فکر میکنم که کاملا نتیجهبخش هم بود.
*آقای یونسی در جلسهای که اصلاحطلبان و مخالفان اصلاحات در آن جلسه حضور داشتند به من گفت میخواهند شما و آقای نوری را بزنند. ایشان در جریان بود که چنین اتفاقی میافتد.
*ترور من ربطی به وزارت اطلاعات نداشت. ضمن اینکه قبل از وقوع ترور، آقای یونسی در جلسهای که اصلاحطلبان و مخالفان اصلاحات در آن جلسه حضور داشتند به من گفت میخواهند شما و آقای نوری را بزنند. ایشان در جریان بود که چنین اتفاقی میافتد. اما اینکه ترور من به ایشان مربوط شود، خیر، اینطور نبود.
*من هنوز با این موضوع [ترور] کنار نیامدهام، مثل خیلی موضوعات دیگر که نمیتوانم با آنها کنار بیایم؛ من کار خودم را انجام میدهم، زیرا نمیخواهم به مسببان ترور در رسیدن به نتیجهای که در پی آن بودهاند، کمک کنم.
فردی که او را تئوریسین اصلاحات میخوانند هم سابقه کار اطلاعاتی جدی دارد، هم روزنامه نگاری و هم نظریه پردازی.
سعید حجاریان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88به عنوان یکی از متهمان فتنه در دادگاه محاکمه شد.
حجاریان این روزها و با شروع دولت روحانی بیشتر رسانه ای می شود و با مصاحبه های خود سعی دارد اندیشه اش را برای طرفدارانش مطرح کند.
در ادامه گزیده ای از مصاحبه وی با ویژه نامه نوروزی روزنامه شرق را می خوانید:
*تشکیل گروههای «خودسر» در ایران به سالهای قبل از انقلاب باز میگردد. افرادی مانند شعبان بیمخ، ملکه اعتضادی، برادران رشیدیان که در کودتای 28مرداد سال 32 نیز فعال بودند، برای اقدامات «خودسر»انه دم دست شاه بودند. حتی احزابی مانند کبود و گروه سوسکا برای عملیات دارای گروه ضربت بودند.
*پس از انقلاب بهدلیل ضعف دولت مرکزی، تقریبا همه گروهها دارای جریانات «خودسر» بودند. مثلا شهید محمد منتظری گروهی داشت به نام «ساتجا» که برای چندروز فرودگاه مهرآباد را بستند و عدهای را از آنجا برای مبارزه با اسراییل به فلسطین اعزام کردند. یا خیلی از کمیتههای انقلاب تابع کمیته مرکزی نبودند و بهصورت «خودسر» دست به اقداماتی میزدند و مدتها طول کشید تا آنها خلعسلاح شوند.
*گروههای «خودسر» در اوایل انقلاب در برخی جاها ریشه داشتند. بهعنوان مثال دارودسته ماشاالله قصاب در اوایل انقلاب از این گروهها محسوب میشدند. [این گروه ها] به نوعی به کمیتهها وابستگی داشتند، اما پس از مدتی آقای مهدویکنی تمام این افراد را خلع سلاح کرد.
*گروههای فشار معمولا آلت دست برخی گروهها و جریانها برای رسیدن به اهدافشان هستند [و] معمولا اعضای این گروهها افراد بیمایه، بدون تفکر، بدون هویت و در یک کلام وسیله برخی جریانها برای رسیدن به هدف هستند.
*شکلگیری گروههای «خودسر» نتیجه ضعف دولت مرکزی است. ببینید زمانی که در کشور نیروهای رسمی (Formal) ضعیف میشوند، نیروهای غیررسمی (Informal) به وجود میآیند. همین موضوع را میتوانیم در اقتصاد هم ببینیم که اصطلاحا به آن بازار سیاه گفته میشود. در واقع این بخش «خودسر» در سیاست، بازار سیاه سیاسی محسوب میشود. البته باید توجه داشت که ممکن است دولت هم قوی باشد اما بهخاطر برخی ملاحظات، خود راسا اقدام به تشکیل گروههای «خودسر» بکنند. مثلا دولتی نمیخواهد که مسوولیت برخی اعمال را قبول کند، چون از عواقب بینالمللی آن اقدام میترسد یا نمیتواند پاسخگوی قربانیان باشد، بنابراین آن را به گروههای «خودسر» محول میکند.
* [در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا عدم برخورد جدی با آنها هم به دلیل حمایت عاملان تشکیلدهنده همین گروههاست؟] بله، خودشان درست میکنند و در صورتی که مشکلی برای آدمهایشان به وجود بیاید، از آنها حمایت میکنند.
*من با این موضوع موافق نیستم که گروههای فشار کم شدهاند یا از بین رفتهاند. بلکه به اعتقاد من نیازی به فعالیت آنها احساس نمیشود.
* [با اشاره به موضوع ترور] معتقدم سعید عسگر در جریان ترور من کارهای نبود. عسگر تنها ماشه بود. آنهایی که ماشه را کشیدند مهم هستند
* آنهایی که من را ترور کردند افراد بیتجربهای بودند.
*15سال زندان برایش [سعید عسگر] در نظر گرفته شد، اما بعد از یکسال آزادش کردند. جالب اینجاست که ترور من حتی برای عسگر و همدستش پیشینه کیفری هم به حساب نیامد.
*ترور من دقیقا بهدلیل پیگیریهای من در پرونده گروههای «خودسر» در موضوع قتلهای زنجیرهای بود. من در سال 77 روزنامه «صبح امروز» را منتشر کردم که نقش مهمی در افشای قتلهای زنجیرهای داشت و فکر میکنم که کاملا نتیجهبخش هم بود.
*آقای یونسی در جلسهای که اصلاحطلبان و مخالفان اصلاحات در آن جلسه حضور داشتند به من گفت میخواهند شما و آقای نوری را بزنند. ایشان در جریان بود که چنین اتفاقی میافتد.
*ترور من ربطی به وزارت اطلاعات نداشت. ضمن اینکه قبل از وقوع ترور، آقای یونسی در جلسهای که اصلاحطلبان و مخالفان اصلاحات در آن جلسه حضور داشتند به من گفت میخواهند شما و آقای نوری را بزنند. ایشان در جریان بود که چنین اتفاقی میافتد. اما اینکه ترور من به ایشان مربوط شود، خیر، اینطور نبود.
*من هنوز با این موضوع [ترور] کنار نیامدهام، مثل خیلی موضوعات دیگر که نمیتوانم با آنها کنار بیایم؛ من کار خودم را انجام میدهم، زیرا نمیخواهم به مسببان ترور در رسیدن به نتیجهای که در پی آن بودهاند، کمک کنم.