صراط: فرآیند آزادسازی 4 گروگان ایرانی از دست تروریست های باقیمانده از گروهک عبدالمالک ریگی نگرانی هایی را ایجاد کرده است. قرار نیست خدای ناکرده اتهامی مطرح شود اما تفاوت عمیق این نحوه برخورد با تروریست های تکفیری در مقایسه با اتفاقات مشابه در سال های گذشته عامل ایجاد این نگرانی هاست. بگذارید تعارفات و ملاحظات را کنار بگذاریم و خیلی صریح درباره این موضوع نکاتی را مطرح کنیم. یکی از موضوعاتی که این روزها و همزمان با آزادی 4 گروگان ایرانی در افکار عمومی مطرح شده، نمایان شدن اراده عجیبی است که تلاش می کند یکی از واسطه های آزادی این گروگان ها را برجسته کند. ارتباطات و مناسبات مشکوک یکی از جریان های سیاسی کشور با این واسطه می تواند زمینه ساز طرح گمانه های نگران کننده باشد.
چه اتفاقی افتاده که ناگهان فردی را به عنوان واسطه مطرح و سپس او را در قواره یک منجی ستایش می کنند؟ حتی جریاناتی که نه تنها نسبت به ربوده شدن مرزبانان ایرانی دغدغه نداشتند که حتی اقدام به توجیه اقدامات غیر انسانی تروریست ها می کردند هم اکنون مداحان واسطه ها شده اند! طی 2 روز اخیر مجموعه اقداماتی صورت گرفت تا از واسطه ها چهره یک منجی بسازند. از مجرمان امنیتی دربند تا مخالفان اصلاح طلب جمهوری اسلامی در خارج از کشور و برخی رسانه های آنها به بهانه آزادی مرزبان ها در اقداماتی هماهنگ سناریوی برجسته کردن سیاسی واسطه ها را در دستور کار قرار دادند. این رفتارها سویه بیرونی یک هدف خطرناک است. شاید به ساده ترین زبان ممکن بتوان گفت این سناریو در راستای یک هم افزایی اپوزیسیونی دنبال می شود. در چند نکته می توان درباره این موضوع گمانه زنی کرد.
1ـ جریان تکفیری وابسته به عربستان سعودی متاسفانه اخیرا فعالیت های ویژه ای را در خاک کشور آغاز کرده است. از شهریورماه سال گذشته تاکنون مراجع تقلید، رئیس قوه قضائیه و دبیر شورای نگهبان نسبت به تحرکات خطرناک جریان تکفیری در کشور هشدار داده اند. این هشدارها ناظر به شواهد و گزاره های عینی از تحرکات تکفیری ها در ایران است. در ماجرای دستگیری عبدالمالک ریگی توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) نیز اسناد و اطلاعات مهمی درباره فعالیت های جریان تکفیری و سرخط ها و عوامل آنها در کشور به دست آمد.
در ماجرای ترور مولوی جنگی زهی نیز اعترافات و اسناد قابل تاملی درباره حمایت های مستقیم و غیر مستقیم برخی افراد ذی نفوذ در منطقه از تروریست های تکفیری به دست آمده است. این ارتباطات و مناسبات واقعیت غیرقابل انکاری است. بنابراین خط جریان تکفیری در کشور کاملا مشهود است. جریان تکفیری مزبور، ماهیت واحدی با جریان تکفیری حاضر و فعال در منطقه بویژه در عراق و سوریه دارد. آبشخور هر دو جریان آموزه های وهابیت است.
نقش عربستان سعودی در پرورش و توزیع این تروریست ها دیگر موضوع قابل انکاری نیست. در جریان فجایع تکفیری ها در سوریه، همفکران آنها در ایران بارها به طرق مختلف تلاش کرده اند حمایت های خود را از این تروریست ها علنی کنند. نطفه جریان تکفیری در ایران نیز با کمک های مالی طالبان شکل گرفت. هدایای ویژه ای که از فروش مواد مخدر به برخی عوامل عربستان رسید؛ در شکل گیری و نفوذ تشکیلات و دستگاه عوامل نزدیک به سعودی نقش ویژه ای داشته است. عبدالمالک ریگی، تروریست معروف یکی از آموزش دیدگان این دستگاه و تشکیلات است. ارتباطات و نامه نگاری های این تروریست - که اقدامات وحشیانه او و همفکرانش در داعش و النصره، به ناحق وجهه اهل سنت را زیر سوال برده- با این تشکیلات واقعیات قابل تاملی را نشان داده است. در لایه های میانی این تشکیلات و آنجا که محذوریت ها و محدودیت های کمتری وجود دارد، از ریگی به عنوان یک چهره مقبول یاد می شود.
ارتباط ارگانیک تروریست ها با این تشکیلات یک امر بدیهی است. همه این گزاره ها را باید اجزای یک مجموعه تلقی کرد. بنابراین جریان تکفیری در کشور مختصات مشخص و گسترده ای دارد.
2ـ در بیانیه ای که تروریست ها در توضیح آزادی مرزبانان ایرانی منتشر کرده اند، صراحتا به ارتباط آنان با برخی واسطه ها اعتراف شده است. ضمن اینکه این تروریست ها در این بیانیه به وضوح تلاش کرده اند نقش واسطه ها را پررنگ و آنها را در قواره منجی نشان دهند. بنابراین ارتباط واسطه ها با تروریست های تکفیری می تواند یک گزاره برای اثبات گمانه «هم افزایی» باشد. اراده و نیت واسطه گری نیز یک موضوع قابل بررسی است. آیا در قبال امتیازی این اقدام صورت گرفته است؟ اگر اینگونه باشد گمانه هم افزایی تقویت می شود.
حقیقتا ساده لوحی است اگر تصور شود هیچ ارتباطی میان تروریست ها و واسطه ها نبوده و آنها تنها با یک سفارش، مرزبان های ایرانی را آزاد کرده اند!
3ـ خط برجسته کردن واسطه ها از سوی جریان اصلاح طلب به صورت ویژه در دستور کار قرار گرفته است. تعاریف و تماجید اغراق آمیز عناصر و رسانه های آنان از واسطه ها این گمانه را مطرح می کند که آنان با اهداف جریان تکفیری اشتراکات ویژه و مهمی دارند! البته در جریان فتنه 88 وجوه برجسته ای از ارتباطات تکفیری ها با عناصر اصلاح طلب نمایان شد. از کمک های هنگفت مالی عربستان سعودی به برخی اصلاح طلبان و حمایت همه جانبه رسانه های سعودی از کاندیداهای اصلاح طلب و جریان فتنه تا اعلام آمادگی عبدالمالک ریگی برای تربیت نظامی عناصر فتنه، نشان از مناسبات نزدیک این جریان سیاسی با سعودی و عناصر تکفیری وابسته به آنها دارد. حتی در تحولات سوریه نیز مواضع جریان اصلاح طلب در راستای تقویت تروریست های وحشی وابسته به سعودی تنظیم شده بود که البته با افشای جنایت های غیرانسانی تروریست ها، اندکی در اعلام مواضع با محدودیت هایی مواجه شده اند. می توان گفت برجسته سازی واسطه ها هم در چارچوب همین مواضع صورت می گیرد چون اهداف مشترکی تعریف شده است.
و بالاخره اینکه دولت در این معادله چه نقشی ایفا می کند؟ آیا دولت در این ماجرا اصالت را به آزادی مرزبان ها داده است؟ یا نقش واسطه ها را در چارچوب نزدیکی با علمای اهل سنت پذیرفته است؟ به نظر می رسد پذیرفتن نقش واسطه ها اقدامی است که در درازمدت تبعات آن برای کشور آشکار خواهد شد. بدون تردید مناسبات با عربستان سعودی نقش تعیین کننده ای در این ماجرا دارد.
شرایط اجتماعی و معیشتی اقلیت اهل سنت ایران در مقایسه با رفتاری که کشورهای سنی مذهب منطقه با شیعیان دارند قابل مقایسه نیست. وضعیت رفاه در ایران به هیچ عنوان وابسته به علایق و وابستگی های مذهبی نیست. شاید سیاست های توسعه محور بنا به حکم اصالت سود، زمانی توجه برخی دولت ها به مناطق محروم را جلب نمی کرد و برخی نقاط کشور را از نعمت پیشرفت محروم کرد اما گزاره مذهب نقشی در ایجاد این شرایط نداشته است. آیا می توان در ایران مدعی شد تنها مناطق سنی نشین طعم محرومیت ناشی از سیاست های سرمایه سالارانه را چشیده اند؟
در ایران حقیقتا نگاه غالب عمومی به اهل سنت به تعصبات مذهبی و قومی آلوده نیست. از سوی دیگر فرهنگ غنی ایرانی به عنوان یک منظومه و چارچوب رفتاری جامع مانع برجسته شدن تعصبات غیرانسانی در قبال هم وطنان سنی مذهب می شود. فتاوای حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز راه را برای سوء استفاده کژفهمان و فرصت طلبان مسدود کرده است. با این حال به نظر می رسد عده ای در حال سوء استفاده از شرایط موجود هستند.
علمای اهل سنت در ایران تعلق ویژه ای به امنیت و ثبات کشور دارند. به همین دلیل است که طی سال های گذشته عوامل عربستان سعودی و قطر اقدام به ترور این علمای سنی مذهب در کشور کرده اند. دست برخی عوامل سعودی به خون این عالمان سنی نیز آلوده شده است. هم علمای اهل سنت و هم نیروهای امنیتی ما می دانند کدام افراد با فتاوای تفرقه افکنانه باعث شهادت علمای سنی مذهب شده اند.
این عوامل در واقع پایگاه جریان تکفیری در ایران شده اند و بدیهی است علمای اهل سنت این جریان تکفیری را بزرگ ترین تهدید برای امنیت اهل سنت تلقی می کنند. اکنون یک جریان سیاسی «بی اعتبار» در تلاش است با این پایگاه تکفیری یعنی همان عوامل عربستان سعودی در ایران ائتلافی سیاسی - مذهبی ایجاد کند. بدون تردید یکی از اهداف خط تکفیری از این ائتلاف بهره بردن از امکانات این جریان سیاسی داخلی در جهت مصادره اقلیت اهل سنت در ایران است.
قطعا علمای اهل سنت خطرات و تبعات این هدف را می دانند. چرا باید شرارت ها و ترورهای تکفیری ها در شرق کشور به نام اهل سنت نوشته شود؟! آن هم در حالی که خود اهل سنت قربانی خشونت های این جماعت تکفیری بوده اند! به نظر می رسد قبل از سایرین، این علمای اهل سنت هستند که باید نسبت به این تحرکات خطرناک تدبیری اتخاذ کنند.
چه اتفاقی افتاده که ناگهان فردی را به عنوان واسطه مطرح و سپس او را در قواره یک منجی ستایش می کنند؟ حتی جریاناتی که نه تنها نسبت به ربوده شدن مرزبانان ایرانی دغدغه نداشتند که حتی اقدام به توجیه اقدامات غیر انسانی تروریست ها می کردند هم اکنون مداحان واسطه ها شده اند! طی 2 روز اخیر مجموعه اقداماتی صورت گرفت تا از واسطه ها چهره یک منجی بسازند. از مجرمان امنیتی دربند تا مخالفان اصلاح طلب جمهوری اسلامی در خارج از کشور و برخی رسانه های آنها به بهانه آزادی مرزبان ها در اقداماتی هماهنگ سناریوی برجسته کردن سیاسی واسطه ها را در دستور کار قرار دادند. این رفتارها سویه بیرونی یک هدف خطرناک است. شاید به ساده ترین زبان ممکن بتوان گفت این سناریو در راستای یک هم افزایی اپوزیسیونی دنبال می شود. در چند نکته می توان درباره این موضوع گمانه زنی کرد.
1ـ جریان تکفیری وابسته به عربستان سعودی متاسفانه اخیرا فعالیت های ویژه ای را در خاک کشور آغاز کرده است. از شهریورماه سال گذشته تاکنون مراجع تقلید، رئیس قوه قضائیه و دبیر شورای نگهبان نسبت به تحرکات خطرناک جریان تکفیری در کشور هشدار داده اند. این هشدارها ناظر به شواهد و گزاره های عینی از تحرکات تکفیری ها در ایران است. در ماجرای دستگیری عبدالمالک ریگی توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) نیز اسناد و اطلاعات مهمی درباره فعالیت های جریان تکفیری و سرخط ها و عوامل آنها در کشور به دست آمد.
در ماجرای ترور مولوی جنگی زهی نیز اعترافات و اسناد قابل تاملی درباره حمایت های مستقیم و غیر مستقیم برخی افراد ذی نفوذ در منطقه از تروریست های تکفیری به دست آمده است. این ارتباطات و مناسبات واقعیت غیرقابل انکاری است. بنابراین خط جریان تکفیری در کشور کاملا مشهود است. جریان تکفیری مزبور، ماهیت واحدی با جریان تکفیری حاضر و فعال در منطقه بویژه در عراق و سوریه دارد. آبشخور هر دو جریان آموزه های وهابیت است.
نقش عربستان سعودی در پرورش و توزیع این تروریست ها دیگر موضوع قابل انکاری نیست. در جریان فجایع تکفیری ها در سوریه، همفکران آنها در ایران بارها به طرق مختلف تلاش کرده اند حمایت های خود را از این تروریست ها علنی کنند. نطفه جریان تکفیری در ایران نیز با کمک های مالی طالبان شکل گرفت. هدایای ویژه ای که از فروش مواد مخدر به برخی عوامل عربستان رسید؛ در شکل گیری و نفوذ تشکیلات و دستگاه عوامل نزدیک به سعودی نقش ویژه ای داشته است. عبدالمالک ریگی، تروریست معروف یکی از آموزش دیدگان این دستگاه و تشکیلات است. ارتباطات و نامه نگاری های این تروریست - که اقدامات وحشیانه او و همفکرانش در داعش و النصره، به ناحق وجهه اهل سنت را زیر سوال برده- با این تشکیلات واقعیات قابل تاملی را نشان داده است. در لایه های میانی این تشکیلات و آنجا که محذوریت ها و محدودیت های کمتری وجود دارد، از ریگی به عنوان یک چهره مقبول یاد می شود.
ارتباط ارگانیک تروریست ها با این تشکیلات یک امر بدیهی است. همه این گزاره ها را باید اجزای یک مجموعه تلقی کرد. بنابراین جریان تکفیری در کشور مختصات مشخص و گسترده ای دارد.
2ـ در بیانیه ای که تروریست ها در توضیح آزادی مرزبانان ایرانی منتشر کرده اند، صراحتا به ارتباط آنان با برخی واسطه ها اعتراف شده است. ضمن اینکه این تروریست ها در این بیانیه به وضوح تلاش کرده اند نقش واسطه ها را پررنگ و آنها را در قواره منجی نشان دهند. بنابراین ارتباط واسطه ها با تروریست های تکفیری می تواند یک گزاره برای اثبات گمانه «هم افزایی» باشد. اراده و نیت واسطه گری نیز یک موضوع قابل بررسی است. آیا در قبال امتیازی این اقدام صورت گرفته است؟ اگر اینگونه باشد گمانه هم افزایی تقویت می شود.
حقیقتا ساده لوحی است اگر تصور شود هیچ ارتباطی میان تروریست ها و واسطه ها نبوده و آنها تنها با یک سفارش، مرزبان های ایرانی را آزاد کرده اند!
3ـ خط برجسته کردن واسطه ها از سوی جریان اصلاح طلب به صورت ویژه در دستور کار قرار گرفته است. تعاریف و تماجید اغراق آمیز عناصر و رسانه های آنان از واسطه ها این گمانه را مطرح می کند که آنان با اهداف جریان تکفیری اشتراکات ویژه و مهمی دارند! البته در جریان فتنه 88 وجوه برجسته ای از ارتباطات تکفیری ها با عناصر اصلاح طلب نمایان شد. از کمک های هنگفت مالی عربستان سعودی به برخی اصلاح طلبان و حمایت همه جانبه رسانه های سعودی از کاندیداهای اصلاح طلب و جریان فتنه تا اعلام آمادگی عبدالمالک ریگی برای تربیت نظامی عناصر فتنه، نشان از مناسبات نزدیک این جریان سیاسی با سعودی و عناصر تکفیری وابسته به آنها دارد. حتی در تحولات سوریه نیز مواضع جریان اصلاح طلب در راستای تقویت تروریست های وحشی وابسته به سعودی تنظیم شده بود که البته با افشای جنایت های غیرانسانی تروریست ها، اندکی در اعلام مواضع با محدودیت هایی مواجه شده اند. می توان گفت برجسته سازی واسطه ها هم در چارچوب همین مواضع صورت می گیرد چون اهداف مشترکی تعریف شده است.
و بالاخره اینکه دولت در این معادله چه نقشی ایفا می کند؟ آیا دولت در این ماجرا اصالت را به آزادی مرزبان ها داده است؟ یا نقش واسطه ها را در چارچوب نزدیکی با علمای اهل سنت پذیرفته است؟ به نظر می رسد پذیرفتن نقش واسطه ها اقدامی است که در درازمدت تبعات آن برای کشور آشکار خواهد شد. بدون تردید مناسبات با عربستان سعودی نقش تعیین کننده ای در این ماجرا دارد.
شرایط اجتماعی و معیشتی اقلیت اهل سنت ایران در مقایسه با رفتاری که کشورهای سنی مذهب منطقه با شیعیان دارند قابل مقایسه نیست. وضعیت رفاه در ایران به هیچ عنوان وابسته به علایق و وابستگی های مذهبی نیست. شاید سیاست های توسعه محور بنا به حکم اصالت سود، زمانی توجه برخی دولت ها به مناطق محروم را جلب نمی کرد و برخی نقاط کشور را از نعمت پیشرفت محروم کرد اما گزاره مذهب نقشی در ایجاد این شرایط نداشته است. آیا می توان در ایران مدعی شد تنها مناطق سنی نشین طعم محرومیت ناشی از سیاست های سرمایه سالارانه را چشیده اند؟
در ایران حقیقتا نگاه غالب عمومی به اهل سنت به تعصبات مذهبی و قومی آلوده نیست. از سوی دیگر فرهنگ غنی ایرانی به عنوان یک منظومه و چارچوب رفتاری جامع مانع برجسته شدن تعصبات غیرانسانی در قبال هم وطنان سنی مذهب می شود. فتاوای حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز راه را برای سوء استفاده کژفهمان و فرصت طلبان مسدود کرده است. با این حال به نظر می رسد عده ای در حال سوء استفاده از شرایط موجود هستند.
علمای اهل سنت در ایران تعلق ویژه ای به امنیت و ثبات کشور دارند. به همین دلیل است که طی سال های گذشته عوامل عربستان سعودی و قطر اقدام به ترور این علمای سنی مذهب در کشور کرده اند. دست برخی عوامل سعودی به خون این عالمان سنی نیز آلوده شده است. هم علمای اهل سنت و هم نیروهای امنیتی ما می دانند کدام افراد با فتاوای تفرقه افکنانه باعث شهادت علمای سنی مذهب شده اند.
این عوامل در واقع پایگاه جریان تکفیری در ایران شده اند و بدیهی است علمای اهل سنت این جریان تکفیری را بزرگ ترین تهدید برای امنیت اهل سنت تلقی می کنند. اکنون یک جریان سیاسی «بی اعتبار» در تلاش است با این پایگاه تکفیری یعنی همان عوامل عربستان سعودی در ایران ائتلافی سیاسی - مذهبی ایجاد کند. بدون تردید یکی از اهداف خط تکفیری از این ائتلاف بهره بردن از امکانات این جریان سیاسی داخلی در جهت مصادره اقلیت اهل سنت در ایران است.
قطعا علمای اهل سنت خطرات و تبعات این هدف را می دانند. چرا باید شرارت ها و ترورهای تکفیری ها در شرق کشور به نام اهل سنت نوشته شود؟! آن هم در حالی که خود اهل سنت قربانی خشونت های این جماعت تکفیری بوده اند! به نظر می رسد قبل از سایرین، این علمای اهل سنت هستند که باید نسبت به این تحرکات خطرناک تدبیری اتخاذ کنند.