صراط: نکته اول:حضرت امیر علیه السلام در حدیثی با مضمون می فرمایند: بزرگترین
عیب این است که چیزی را که در خود داری بر دیگران عیب بشماری.
نکته دوم: هشت سال دولت مهروزی با هر انتقاد و فراز و نشیبی که بود به هر حال گذران کرد و قرعه کار مدیریت اجرایی کشور به نام دولت تدبیر و امید خورد؛ دولتی که با رویکرد اعتدال کار خودش را شروع کرده و رو به جلو حرکت می کند.
در این هشت سال یکی از بزرگترین انتقاد اصلاح طلبان به دولت، روی انتقاد دولت از عملکرد و رویکردهای دولت های قبل متمرکز بود و هنگامی که احمدی نژاد به درست یا نادرست در مناظره جنجالی به عملکرد فرهنگی واقتصادی دولت های قبلی حمله کرد، صدای اعتراض اصلاح طلبان و توصیه به اخلاق مداری دولت گوش فلک را کر کرد.
اما گذشت چند ماه از عمر دولت جدید نشان داد که اصلاح طلبان که حالا خود را با مارک و برند اعتدال معرفی می کنند، خود به این ضعف بزرگ دچار هستند. به لطف فضای باز انتقاد دولت تدبیر و امید، یالثارات و ۹ دی توقیف می شوند و روزنامه های شرق و اعتماد شمشیر تند و تیز انتقاد و بعضاً تخریب را از رو می بندند.
نکته سوم: ویژه نامه های نوروزی به مانند سال های گذشته به مصاحبه با شخصیت های برجسته و شاخص و اتفاقات مهم سال ۹۲ پرداخته است؛ منتها با یک تفاوت عمده!! ویژه نامه های نوروزی با رویکرد اصلاح طلبی با ویژه نامه های سال قبل تفاوت عمده ای داشت و آن هم انتقاد از دولت سابق بود.
ویژه نامه اعتماد در این رقابت گوی سبقت را از سایر رقبا ربوده و قالب محتوایی یادداشت ها، سر مقاله ها و مصاحبه ها شدیدا به دولتی که دیگر سر کار نیست و رسانه و تریبون رسمی برای پاسخگویی ندارد تاخته است.
چند نمونه از این انتقادها:
۱.تیتر مصاحبه اعتماد با هاشمی رفسنجانی: از پیچ احمدی نژاد عبور کردیم/ دوره احمدی نژاد عقب گردها بود.
هاشمی در گفت و گو با اعتماد با خویشتنداری این چنین گفته است:
""به نظر من حرکت تا قبل از دولت سابق خوب و همیشه رو به بهتر شدن بود. از زمان آن دولت دچار سکندری محکمی شدیم و در دست اندازهای سخت...
شکل آمدن آن دولت به گونه ای بود که همه قوای حاکم از آن حمایت می کردند. صدا وسیما دربست در اختیارش بود. او اعتنایی به مجلس نداشت؛ هر جند خیلی از نمایندگان از دولت سابق حمایت می کردند. قوه قضاییه به جرائم دولتی توجه نمی کرد و الان دارند بعد از مدت ها دارند مواردی را بررسی می کنند که باز هم سست برخورد می کنند.
۲.ویژه نامه نوروزی شرق:
مازیار خسروی معاون اجرایی سردبیر روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان افق خاکستری ۱۴۰۰ معرفی طبقه متوسط جامعه ایرانی را به صراحت و بی پرده قشری منفعل و سازشکار معرفی می کند::
""صرفنظر از اختلاف کلی دو نگاه بالا، در هر دو تعریف، «طبقه متوسط» طبقهای فرضشده که چندان اهل «ریسک» نیست و بیشتر خوش دارد چشماندازهایش، روشن و قابل پیشبینی باشد. هرچند آنان اغلب ناچارند صورتشان را با سیلی سرخ نگاه دارند، اما چیزهای زیادی برای ازدستدادن دارند یا گمان میکنند که دارند. رفاه نسبی، رضایت شغلی، امید به پیشرفت شغلی و اجتماعی، هنردوستی، بیگانگی با خشونت، فرهنگمدارا، گرایش به تفریح و... چونان زنجیرهایی پای طبقه متوسط را بسته تا «نخواهند» در مسیر مبارزه سیاسی خشن، گام بگذارند.
طبقه متوسط ایران هم تا حد بسیاری خلقوخوی همگنان جهانی خود را دارد. «یقهسفید»های ایرانی هرچند از لحاظ سطح معیشت و رفاه فاصله چندانی با «یقه آبیها» ندارند اما از لحاظ مصرف کالاهای فرهنگی بیشتر شبیه طبقات بالادستی رفتار میکنند. اهل ریسک نیستند، اغلب حامی «ثبات» هستند و چون «در آبگینه» حصار نشستهاند، سنگپرانی به گنبد گیتی را نمیپسندند. طبقه متوسط اهل ریسک نیست اما این به آن معنی نیست که گاه از سر ناآگاهی خودزنی نکنند.
وی با احترام به رای و اندیشه مردم ، انتخاب احمدی نژاد را این گونه روایت می کند:
توپ تحویل سال ۸۴ که ترکید، کمتر کسی گمان میکرد سالی که میآمد آبستن زلزلهای باشد که پسلرزههای آن تمام هشتسال بعدی، جان و تن طبقه متوسط ایرانی را بلرزاند. در هشتسال منتهی به سومتیر ۸۴، طبقه متوسط ایرانی بیشتر از همه طول تاریخ خود، روزنامه و کتاب مصرف کرده بود. بیشتر از همیشه، فرزندانش را به دانشگاه فرستاده بود. آمارها گواهی میدهند در تمام این هشتسال، سطح زندگی «یقهسفیدها»، با وجود مشکلات و فراز و نشیبها، در مجموع، روند صعودی داشته است.
این یادداشت وقتی به شعور و درک مردم توهین می کند که می گوید:
رفتار شگفتانگیز انتخاباتی ایرانیان در سومتیر ۸۴، چیزی نبود جز تجسد پندار «یک بشکه نفت» بشکه نفتی که وعده شده بود بهزودی سفرهها را رنگین میکند. نفت اما بوی بدی دارد، رنگش هم با همه عینکها سیاه است.
در تابستان ۸۴ تنها «طلسم» یک معجزه میتوانست طبقه متوسط ایرانی را از دست تطاولی که به خود گشاده بود، نجات بدهد. معجزه اما رخ نداد و شد آنچه شد. در این سالها، رانندگی بیمحابای راننده خودرو و تکانهای جاده، جان به لبمان کرد. چند باری هم تا لبه پرتگاه پیش رفتیم اما بختیارمان بود که زمان هنوز باقی بود، راننده عوض شد و خودرو دوباره به جاده برگشت.
۳.مصاحبه حسین مرعشی برادر زن هاشمی رفسنجانی با این جمله از وی آغاز می شود:
""فشارهای ۸ سال گذشته خصوصاً ۴ سال اخیر آنقدر سنگین بوده که دوستان ما هنوز باور نکردهاند صبح شده و باید بیدار شوند و حرکت کنند. اصلاحطلبان هنوز در خلسه کابوسهای چهارسال گذشته هستند.""
نکته چهارم: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
نکته دوم: هشت سال دولت مهروزی با هر انتقاد و فراز و نشیبی که بود به هر حال گذران کرد و قرعه کار مدیریت اجرایی کشور به نام دولت تدبیر و امید خورد؛ دولتی که با رویکرد اعتدال کار خودش را شروع کرده و رو به جلو حرکت می کند.
در این هشت سال یکی از بزرگترین انتقاد اصلاح طلبان به دولت، روی انتقاد دولت از عملکرد و رویکردهای دولت های قبل متمرکز بود و هنگامی که احمدی نژاد به درست یا نادرست در مناظره جنجالی به عملکرد فرهنگی واقتصادی دولت های قبلی حمله کرد، صدای اعتراض اصلاح طلبان و توصیه به اخلاق مداری دولت گوش فلک را کر کرد.
اما گذشت چند ماه از عمر دولت جدید نشان داد که اصلاح طلبان که حالا خود را با مارک و برند اعتدال معرفی می کنند، خود به این ضعف بزرگ دچار هستند. به لطف فضای باز انتقاد دولت تدبیر و امید، یالثارات و ۹ دی توقیف می شوند و روزنامه های شرق و اعتماد شمشیر تند و تیز انتقاد و بعضاً تخریب را از رو می بندند.
نکته سوم: ویژه نامه های نوروزی به مانند سال های گذشته به مصاحبه با شخصیت های برجسته و شاخص و اتفاقات مهم سال ۹۲ پرداخته است؛ منتها با یک تفاوت عمده!! ویژه نامه های نوروزی با رویکرد اصلاح طلبی با ویژه نامه های سال قبل تفاوت عمده ای داشت و آن هم انتقاد از دولت سابق بود.
ویژه نامه اعتماد در این رقابت گوی سبقت را از سایر رقبا ربوده و قالب محتوایی یادداشت ها، سر مقاله ها و مصاحبه ها شدیدا به دولتی که دیگر سر کار نیست و رسانه و تریبون رسمی برای پاسخگویی ندارد تاخته است.
چند نمونه از این انتقادها:
۱.تیتر مصاحبه اعتماد با هاشمی رفسنجانی: از پیچ احمدی نژاد عبور کردیم/ دوره احمدی نژاد عقب گردها بود.
هاشمی در گفت و گو با اعتماد با خویشتنداری این چنین گفته است:
""به نظر من حرکت تا قبل از دولت سابق خوب و همیشه رو به بهتر شدن بود. از زمان آن دولت دچار سکندری محکمی شدیم و در دست اندازهای سخت...
شکل آمدن آن دولت به گونه ای بود که همه قوای حاکم از آن حمایت می کردند. صدا وسیما دربست در اختیارش بود. او اعتنایی به مجلس نداشت؛ هر جند خیلی از نمایندگان از دولت سابق حمایت می کردند. قوه قضاییه به جرائم دولتی توجه نمی کرد و الان دارند بعد از مدت ها دارند مواردی را بررسی می کنند که باز هم سست برخورد می کنند.
۲.ویژه نامه نوروزی شرق:
مازیار خسروی معاون اجرایی سردبیر روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان افق خاکستری ۱۴۰۰ معرفی طبقه متوسط جامعه ایرانی را به صراحت و بی پرده قشری منفعل و سازشکار معرفی می کند::
""صرفنظر از اختلاف کلی دو نگاه بالا، در هر دو تعریف، «طبقه متوسط» طبقهای فرضشده که چندان اهل «ریسک» نیست و بیشتر خوش دارد چشماندازهایش، روشن و قابل پیشبینی باشد. هرچند آنان اغلب ناچارند صورتشان را با سیلی سرخ نگاه دارند، اما چیزهای زیادی برای ازدستدادن دارند یا گمان میکنند که دارند. رفاه نسبی، رضایت شغلی، امید به پیشرفت شغلی و اجتماعی، هنردوستی، بیگانگی با خشونت، فرهنگمدارا، گرایش به تفریح و... چونان زنجیرهایی پای طبقه متوسط را بسته تا «نخواهند» در مسیر مبارزه سیاسی خشن، گام بگذارند.
طبقه متوسط ایران هم تا حد بسیاری خلقوخوی همگنان جهانی خود را دارد. «یقهسفید»های ایرانی هرچند از لحاظ سطح معیشت و رفاه فاصله چندانی با «یقه آبیها» ندارند اما از لحاظ مصرف کالاهای فرهنگی بیشتر شبیه طبقات بالادستی رفتار میکنند. اهل ریسک نیستند، اغلب حامی «ثبات» هستند و چون «در آبگینه» حصار نشستهاند، سنگپرانی به گنبد گیتی را نمیپسندند. طبقه متوسط اهل ریسک نیست اما این به آن معنی نیست که گاه از سر ناآگاهی خودزنی نکنند.
وی با احترام به رای و اندیشه مردم ، انتخاب احمدی نژاد را این گونه روایت می کند:
توپ تحویل سال ۸۴ که ترکید، کمتر کسی گمان میکرد سالی که میآمد آبستن زلزلهای باشد که پسلرزههای آن تمام هشتسال بعدی، جان و تن طبقه متوسط ایرانی را بلرزاند. در هشتسال منتهی به سومتیر ۸۴، طبقه متوسط ایرانی بیشتر از همه طول تاریخ خود، روزنامه و کتاب مصرف کرده بود. بیشتر از همیشه، فرزندانش را به دانشگاه فرستاده بود. آمارها گواهی میدهند در تمام این هشتسال، سطح زندگی «یقهسفیدها»، با وجود مشکلات و فراز و نشیبها، در مجموع، روند صعودی داشته است.
این یادداشت وقتی به شعور و درک مردم توهین می کند که می گوید:
رفتار شگفتانگیز انتخاباتی ایرانیان در سومتیر ۸۴، چیزی نبود جز تجسد پندار «یک بشکه نفت» بشکه نفتی که وعده شده بود بهزودی سفرهها را رنگین میکند. نفت اما بوی بدی دارد، رنگش هم با همه عینکها سیاه است.
در تابستان ۸۴ تنها «طلسم» یک معجزه میتوانست طبقه متوسط ایرانی را از دست تطاولی که به خود گشاده بود، نجات بدهد. معجزه اما رخ نداد و شد آنچه شد. در این سالها، رانندگی بیمحابای راننده خودرو و تکانهای جاده، جان به لبمان کرد. چند باری هم تا لبه پرتگاه پیش رفتیم اما بختیارمان بود که زمان هنوز باقی بود، راننده عوض شد و خودرو دوباره به جاده برگشت.
۳.مصاحبه حسین مرعشی برادر زن هاشمی رفسنجانی با این جمله از وی آغاز می شود:
""فشارهای ۸ سال گذشته خصوصاً ۴ سال اخیر آنقدر سنگین بوده که دوستان ما هنوز باور نکردهاند صبح شده و باید بیدار شوند و حرکت کنند. اصلاحطلبان هنوز در خلسه کابوسهای چهارسال گذشته هستند.""
نکته چهارم: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...