صراط: از زمان آغاز به کار دولت یازدهم، اقدامات دولت در زمینه سیاست خارجی و موضوعات هستهای در اولویت برنامههای دولت تدبیر و امید قرار گرفت. دیپلماسی دولت بر عنوان «تنش زدایی» یا به عبارت دیگر «لبخند» از سوی دولت در دستور کار قرار گرفت که مدت کوتاهی بعد از تشکیل کابینه دولت یازدهم خبر توافق هستهای تیم مذاکره کننده دولت با گروه 1+5 منتشر شد.
ورود این واژه به دیپلماسی «لبخند» و مشی دولت بر مبنای تنشزدایی در حالی مطرح میشود که رئیس جمهور در همایش انتخایاتی خود با عنوان «تدبیر و امید» در ورزشگاه شهید شیرودی تهران، یکی از برنامههای خود را بازگرداندن عزت و غرور ملی ایرانیان اعلام کرده بود و یا اینکه وی توانست در رقابت انتخاباتی پیروز شود در مراسم تحلیف خود در مجلس شورای اسلامی نیز اعلام کرد که تعامل سازنده بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک و از موضع برابر مبنای روابط ما با سایر کشورها را تشکیل خواهد داد و بر این اساس متناسب با رفتار و برخورد طرفهای مقابل در جهت بهبود و ارتقای روابط حرکت خواهیم کرد.
روحانی همچنین گفت: به صراحت میگویم اگر پاسخ مناسب میخواهید نه با زبان «تحریم» که با زبان «تکریم» با ملت ایران سخن بگویید.
حالا پس از گذشت حدود هشت ماه از آغاز به کار دولت یازدهم، این سوال مطرح است که نتیجه دیپلماسی لبخند به آن چه بود؟ غربیها چه پاسخی به این نوع از دیپلماسی دادهاند؟ آیا آن «عزت و غرور ملی» که رییسجمهور از آن سخن میگفت، به ایرانیان بازگردانده شده است؟ این روزها، این سوالات و سوالاتی از این دست بیش از گذشته در افکار عمومی مطرح است و شاید هرچه زمان بگذرد، این سؤالات در اذهان طیفها و طبقات بیشتری از مردم مطرح شود.
هرچند دولتیها و مقامهای ارشد دستگاه دیپلماسی کشور تلاش میکنند این رفتار خود را موفقیتآمیز جلوه دهند و آن را به منتقدان دولت نیز اثبات کنند، اما نگاهی به روند هشت ماه گذشته گواه آن است که دیپلماسی لبخند نفع چندانی برای کشور به همراه نداشته و حتی باعث پیش آمدن غربیها و طرح موضوعات جدیدی شده است.
1- مخالفت با پذیرش نماینده ایران در سازمان ملل متحد
جدیدترین اتفاق در حوزه دیپلماسی ایران، مخالفت آمریکا با حضور حمید ابوطالبی نماینده پیشنهادی ایران برای سازمان ملل در خاک این کشور است. نخستین بار، سنای آمریکا با تصویب قانونی، ورود ابوطالبی به خاک این کشور را ممنوع اعلام کرد و جمعه گذشته نیز این کنگره آمریکا بود که لایحه ممنوعیت ورود ابوطالبی به خاک این کشور را تصویب کرد. حالا کافی است باراک اوباما رییسجمهور دموکرات آمریکا، این لایحه را امضا کند تا به قانون رسمی ایالاتمتحده تبدیل شود و به اجرا درآید.
این اقدام به بهانه حضور ابوطالبی در تسخیر سفارت آمریکا صورت گرفته است. این در حالی است که حمید ابوطالبی میگوید در جریان گروگانگیری سفارت آمریکا تنها در دورهای بهعنوان مترجم فعالیت داشته است. ابوطالبی در واکنش به اقدام آمریکا در تصویب قانون ممنوعیت ورود وی به این کشور در صفحه توییتر خود نوشت: آمریکا از نظر حقوقی رویه جدید و مسیر نوینی را ایجاد کرد، اینکه با مصوبات پارلمانهای ملی میتوان تعهدات بینالمللی کشور را زیر پا نهاد.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این باره گفته است: «سادهترین راه برای پایان دادن به تنش بر سر نامزدی حمید ابوطالبی برای نمایندگی ایران در سازمان ملل این است که تهران از این تصمیم صرفنظر کند.» کاخ سفید نیز صراحتا اعلام کرده است که از صدور روادید برای ابوطالبی خودداری میکند. البته سخنگوی دبیرکل سازمان ملل ترجیح داده است در این خصوص سکوت کند و از هرگونه اظهارنظر بپرهیزد.
در مقابل اما سید عباس عراقچی معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه در واکنش به این اقدام آمریکا گفت: وزارت امور خارجه از طریق مکانیزمهای حقوقی پیشبینی شده در سازمان ملل در حال پیگیری این موضوع است. وی گفته است که گزینه جایگزین برای آقای ابوطالبی در نظر نداریم و این مساله را از طریق مکانیزمهای حقوقی پیگیری میکنیم.
پیش از این نیز محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه درباره اقدام آمریکا در عدم صدور روادید برای سفیر جدید ایران در سازمان ملل گفت: ما به آمریکاییها اعلام کردیم یکی از مجربترین، منطقیترین و با سابقهترین دیپلماتها را برای نمایندگی ایران در سازمان ملل تعیین کردهایم، وی سابقه سفارت در چندین کشور اروپایی از جمله ایتالیا و بلژیک و استرالیا را دارد.
وی افزود: آقای ابوطالبی قبلا بهعنوان دیپلمات جمهوری اسلامی مسئولیت و مدیر کل در وزارت امور خارجه مسئولیت داشته، به نیویورک سفر کرده و در جلسات سازمان ملل شرکت کرده است. نباید اجازه داد گروهی تندرو دستور کار حضور ایران در سازمان ملل را تعیین کنند.
ظریف گفت: این رفتار برای ما قابلقبول نیست، سازو کارهایی در سازمان ملل وجود دارد و حسب مورد رفتار میکنیم. ایالاتمتحده بهخوبی آگاهی دارد که این رفتار برای جمهوری اسلامی ایران قابلقبول نیست.
همچنین سید شمس الدین خارقانی سفیر سابق ایران در آلمان و هلند و از همکاران سابق ابوطالبی در وزارت امور خارجه، طی یادداشتی با عنوان «آمریکا موضوع ابوطالبی را با صبر دنبال کند»، طی یادداشتی نوشت: موضوع عضویت آقای ابوطالبی در گروه دانشجویان تسخیر سفارت امریکا مربوط به بیش از سه دهه گذشته است و پس از آن یعنی بین این سالها برای وی از سوی آمریکا روادید صادر شده است. یعنی وزارت خارجه آمریکا به ابوطالبی روادید داده و وی از نیویورک دیدن کرده است. اما در حالحاضر بدون هیچ اتفاق جدیدی عدم صدور روادید از سوی آمریکا غیرمتعارف است. این نشان میدهد که دولت آمریکا تحتتاثیر یک گروه کوچک تندرو است.
وی در ادامه افزود: موضوع دوم این است که آقای ابوطالبی سفیر در چند کشور اروپایی بوده است. وی در رم و بلژیک سفیر بوده است. وی به دلیل مسئولیتش مکررا به کشورهای اروپایی سفر کرده و در همه این سفرها داشتن روادید الزامی بوده است. همچنین وی سفیر دائم ایران بوده و در روابط دوجانبه بین ایران و این کشورها نقش داشته است. این درحالی است که همه این کشورها (از جمله استرالیا که آقای ابوطالبی سفیر این کشور هم بوده است) خود دارای گروههای تحقیق مشخص و منظم هستند و درباره هر کسی قبل از اعطای آگرمان (موافقت دولت با آمدن سفیر از طرف دولت دیگر)، تحقیقات مفصل انجام داده میشود. پس از آن روادید ورود و استقرار وی در آن کشورها صادر میشود. این کار کوچکی نیست. بنابراین، این سوالات مطرح است که آیا کل این کشورها متوجه چنین سوابقی که امریکا درباره آقای ابوطالبی مدعی آن است نشدهاند؟ چطور آمریکاییها متوجه آن شدهاند اما اروپاییها نه؟ به نظر میرسد که آمریکاییها تحت یک جو بخصوصی قرار گرفتهاند. به عقیده من مناسب نیست که بیشتر از این، آمریکاییها موضوع را پیگیری کنند.
البته از زمان آغاز به کار دولت یازدهم، این برای نخستین بار نیست که آمریکا و متحدان غربی این کشور، چنین تصمیماتی را علیه ایران اتخاذ میکنند؛ چه آنکه در این مدت، اتفاقات دیگری نیز رخ داده که نشاندهنده ثمربخش نبودن دیپلماسی لبخند در دولت یازدهم بوده است.
2- تعطیلی تأسیسات هستهای ایران
شاید بتوان نقطه آغاز این اتفاقات را در نخستین سفر رییسجمهور به آمریکا برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل جستوجو کرد؛ آنجا که حسن روحانی با ارائه پیشنهاد «جهان علیه خشونت و افراطیگری» تلاش کرد اعتماد غربیها را جلب کند. او در فاصله اندکی پس از ارائه این پیشنهاد که به اتفاق آرا در سازمان ملل به تصویب رسید، برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان رئیسجمهور و دومین مقام رسمی ایران، با باراک اوباما رئیسجمهور ایالات متحده گفتوگوی انجام داد تا گامی دیگر برداشته باشد در راستای اعتمادسازی از سوی ایران.
پس از آن، در سوم آذر 92، مذاکرات هستهای ایران و 1+5 در ژنو به نتیجه رسید و دو طرف با امضای تفاهمنامهای توافق کردند که در مدت شش ماه به اقدامات اعتمادساز بپردازند. براساس این تفاهمنامه، جمهوری اسلامی ایران تولید سوخت 20 درصدی را متوقف کرد، فعالیت سانتریفیوژها را به حالت تعلیق درآورد و اجازه داد بازرسان آژانس در هر زمانی از تاسیسات هستهای ایران بازدید کنند.
در مقابل نیز غرب متعهد شد که تصویب تحریمهای جدید را متوقف کند و بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران را آزاد کند. این در حالی بود که از زمان آغاز به کار دولت یازدهم به دیپلماتهای وزارت خارجه منتقل شده بود و این مذاکرات، اوج بهکارگیری ابزار دیپلماسی لبخند از سوی دیپلماتهای ایرانی بود.
پس از آغاز اجرای این توافقنامه اما نه تنها وعدههای غرب به اجرا درنیامد بلکه فشارها بر روی ایران افزایش یافت تا اینکه در نهایت در 30 دی ماه 92، ایران تمام تاسیسات هستهای خود را به طور داوطلبانه تعطیل کرد و اجازه داد بازرسان آژانس از این تاسیسات بازدید کنند. سعید زیباکلام عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره دسترسی بازرسان آژانس برای بازدید از تأسیسات هستهای ایران میگوید: برای نخستین بار است که بازرسان آژانس تا این حد اجازه دسترسی به تاسیسات هستهای ایران را پیدا کردهاند.
در این روز غنیسازی 20 درصدی در سایتهای نطنز و فردو به حالت تعلیق درآمد و فرایند اکسید کردن و رقیقسازی ذخیره 196 کیلوگرمی اورانیوم 20 درصد آغاز شد.
براساس اخبار منتشر شده در رسانههای داخلی و خارجی، با مشارکت بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، تولید اورانیوم 20 درصد با جدا سازی سیلندرهای خوراکهای زنجیره و قطع خطوط ارتباطی در تاسیسات نطنز و فردو متوقف شد.
3- تهدیدهای مکرر نظامی علیه ایران
در مقابل، غرب نه تنها از عدمتصویب تحریمهای جدید و رفع تحریمهای گذشته سر باز زد، بلکه تحریمهای جدیدی را علیه ایران به تصویب رساند. آنها همچنین با تهدیدهای مکرر نظامی که با جملاتی همچون «همه گزینهها روی میز است» و حتی با پیش کشیدن موضوعاتی از قبیل حقوق بشر، فعالیتهای موشکی و... نشان دادند که تلاشهای ایران برای اعتمادسازی چندان مثمرثمر نبوده است.
سخنان باراک اوباما اندکی پس از گفتوگوی تلفنی با حسن روحانی و نامهنگاری با وی تنها یکی از نمونههای تهدید نظامی آمریکا علیه ایران است. رئیسجمهوری آمریکا شهریور ماه 92 در گفتوگو با برنامه«این هفته» شبکه تلویزیونی «ایبیسی» آمریکا، اظهار داشت: حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران از ظرفیت دیپلماسی برای حل مناقشه هستهای ایران آگاه است، ولی این مسأله به صورت ناگهانی و سریع، «آسان حل نخواهد شد.» رئیسجمهوری آمریکا در عین حال گفت که ترجیح او برای حل مسأله به شکل دیپلماتیک، به این معنا نیست که او به تهران حمله نمیکند.
همچنین رئیس جمهور آمریکا در اجلاس سالانه لابی اسراییل در امریکا (آیپک) بار دیگر گفت: "در خصوص برنامه هستهای ایران، هیچ گزینهای را از روی میز کنار نمیگذاریم و در این باره جدی هستیم؛ زیرا یک ایران مسلح به سلاح اتمی کاملاً مغایر با منافع امنیتی اسرائیل است و در عین حال با امنیت ملی آمریکا نیز مغایرت دارد."
که سخنان ایران کافی نیست و این کشور باید از طریق کارهای خود، در جامعه بینالمللی اعتمادسازی کند.
اوباما همچنین اظهار کرد که از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری میکند و هیچ گزینهای از جمله گزینه نظامی را از روی میز برنداشته است.
علاوه بر اوباما، مقامات بلندپایه دستگاه دیپلماسی آمریکا نیز سخنان مشابهی را بر زبان راندهاند. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا بهمن ماه گذشته در گفتوگویی با شبکه خبری العربیه گفت: آمریکا تضمینهای لازم را به متحدان خود در منطقه ارائه میدهد که ایران به دنبال تسلیحات هستهای نرود. وی ادامه داد: بازرسان آژانس باید بازدید روزانه از تاسیسات هستهای فردو و نطنز داشته باشند. اگر روزی آنها تصمیم بگیرند که غنیسازی (به میزان 20 درصد) را از سر بگیرند و توافق ژنو را نقض کنند، در این صورت گزینه نظامی بر سر میز مذاکره باقی میماند.
چندی بعد نیز مری هارف سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک نشست خبری گفت که شکست توافق موقت میان ایران و 1+5 ممکن است به اقدام نظامی علیه تهران منجر شود. هارف گفت: «من نمیگویم که اگر در شش ماه توافقی نشد، ما وارد جنگ میشویم. باید بگویم که جایگزین مسیر دیپلماتیک این است که ما بخواهیم این موضوع را به طرق دیگر حل کنیم. کاملاً هم روشن است که آن راههای دیگر چه هستند». وی افزود: «تنها چند سناریو پیش روی ماست: این موضوع را یا باید از طریق دیپلماتیک حل کرد، یا از طریقی دیگر. واضح است که آن راه دیگر، میتواند و احتمالاً استفاده از گزینه نظامی است. رییسجمهور تصریح کرده است که این موضوع روی میز است.»
4- تحریم ایران پس از امضای توافقنامه ژنو
پس از عقد توافقنامه ژنو، غرب از وعدههای خود عدول کرد و با اعمال تحریمهای جدید علیه ایران نشان داد که از همان ابتدا به این توافق پایبند نبوده است. هنوز جوهر امضای طرفین توافقنامه ژنو خشک نشده بود که وزارت دارایی آمریکا اسامی 19 فرد و شرکت های ایرانی و خارجی را به فهرست تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران افزود.
بر اساس بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا، شرکتهای ایرانی «عیوض تکنیک»، «مارو صنعت»، «نگین پرتو خاور»، «صنایع هوایی قدس» و «سازمان صنایع هوایی ایران» تحریم شدند. همچنین شرکت «مید اویل آسیا»، شرکت «سنگا تانکر» که در سنگاپور به ثبت رسیدهاند و شرکت اوکراینی «فرلاند» نیز در فهرست تحریمها قرار گرفتند.
عباس عراقچی معاون امور حقوقی و بین الملل وزیر امور خارجه در واکنش به این تحریمها تصریح کرد: تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران مغایر روح توافقات ژنو هستند.
عراقچی با بیان اینکه این اقدام خلاف روح توافقنامه ژنو است، در پاسخ به این سوال که با توجه به اعمال این تحریمها، تهران چه تصمیمی خواهد گرفت؟ اظهار داشت: در حال ارزیابی شرایط موجود و اتخاذ عکسالعمل مناسب هستیم.
5- قطعنامعه اتحادیه اروپا
یکی از موضوعاتی که به زعم غرب، پاشنه آشیل ایران محسوب میشود، حقوق بشر است. از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم - خصوصا پس از عقد توافقنامه ژنو - موضوع حقوق بشر در ایران به عنوان یک اهرم فشار به کار گرفته شده است؛ به گونهای که چهرههای شناختهشده غربی همچون بان کی مون دبیرکل سازمان ملل، وندی شرمن معاون وزارت خارجه آمریکا، احمد شهید گزارشگر شورای حقوق بشر سازمان در ایران و برخی دیگر از مقامهای آمریکایی و اروپایی و مهمتر از آنها نهادهایی همچون اتحادیه اروپا، پارلمان انگلیس و... ایران را به نقض حقوق بشر متهم کرده و مسائلی همچون حصر سران فتنه را نشانه نقض حقوق بشر در ایران عنوان کردهاند!
پارلمان اروپا در ایام عید نوروز قطعنامه ضد ایرانی را به تصویب رساند که در آن انتخابات ریاستجمهوری و موضوع هستهای ایران را زیرسوال برد و مسائلی همچون حقوقبشر، حقوق اقلیتهای قومی، همجنسگرایی، زندانیان سیاسی و اجرای احکام اسلامی را به چالش کشید.
پارلمان اروپا با تاکید بر قطعنامههای پیشین خود علیه ایران، با دخالت آشکار در امور داخلی ایران، انتخابات ریاستجمهوری یازدهم را که به انتخاب حسن روحانی انجامید زیر سوال برد و نوشت: انتخابات ریاستجمهوری ایران مطابق استانداردهای دموکراتیکی برگزار نشد که اتحادیه اروپا برای آن ارزش قائل است.
این نهاد اروپایی در بخشی دیگر از این قطعنامه با زیر سوال بردن احکام اسلامی و اجرای آنها در ایران، مدعی نقض مستمر و گسترده حقوق بشر و حقوق اساسی در ایران شد و از ایران خواست تاریخی برای حذف کامل مجازات اعدام تعیین کند! براساس ادعای قطعنامه پارلمان اروپا، ایران هنوز هم حاضر نیست با نهادهای مختلف سازمان ملل در حوزه حقوق بشر همکاری کند.
پارلمان اروپا در بخشی دیگر از این قطعنامه مداخلهجویانه، مخالفت ایران با همجنسگرایی و آزادی گروههایی همچون بهاییان را محکوم کرد و از اتحادیه اروپا خواست در همه روابطش با ایران مساله حقوق بشر را در اولویت قرار دهد.
حجتالاسلام حسن روحانی عالیرتبهترین مقام دولت بود که نسبت به صدور این قطعنامه واکنش نشان داد. رییسجمهوری در دیدار نوروزی جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان دولتی و فعالان سیاسی اظهار داشت: از نظر دولت جمهوری اسلامی ایران این قطعنامه فاقد ارزش است و پارلمان اروپا کوچکتر از آن است که بخواهد به ملت برزگ ایران توهین کند.
وی با بیان اینکه اینگونه قطعنامهها هیچ ارزشی ندارد، گفت: در چهارسال گذشته 60 قطعنامه با ادبیاتی تندتر از قطعنامه اخیر توسط این پارلمان علیه ایران صادر شد که هیچ ارزشی نداشت و در خصوص آن سرو صدایی هم نشد. خوشبختانه امروز بهواسطه آرامش و شفافیت حاکم بر فضای سیاست خارجی کشور، کوچکترین اهانتی به وضوح شنیده و البته ملت ما در برابر سخنان موهن موضع میگیرد.
همچنین سردار سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در یک موضعگیری صریح در واکنش به قطعنامه راهبردهای مداخلهجویانه اتحادیه اروپا در خصوص ایران اظهار داشت: بار دیگر حیلههای صهیونیستی از قطعنامه سخیف جامعه اروپا سردرآورد، قطعنامهای که سراسر مغایر حقوق بشر است.
وی افزود: اروپا با اشتباه و جرمی که در اوکراین مرتکب شد، بار دیگر اشتباه محاسباتی خود در قبال ملت بزرگ ایران و انقلاب اسلامی را تکرار کرد.
سرلشکر فیروزآبادی با بیان اینکه جامعه اروپا در این قطعنامه چهره زشت خود را آشکار ساخت، تصریح کرد: اقدام مداخلهجویانه اتحادیه اروپا و تعیین تکلیف برای ملت بزرگ ایران و اظهار همدستی با سران فتنه تا حمایت از همجنسبازان از مشخصات چهره سیاه اروپا است.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه یادآور شد: بخش آخر این بیانیه نشان میدهد که اروپا همه امیدش به عمل شنیع همجنسبازان ختم میشود! که ضد حقوق طبیعی انسانها و مغایر آموزههای پیامبران بزرگ الهی و دین مقدس اسلام است.
سرلشکر فیروزآبادی با تاکید بر اینکه «اروپا و آمریکا و ریشه صهیونیستی آنها باید بدانند مبارزه ناموفقی را با معنویت و نور آغاز کردهاند که شکست آن هماکنون قطعی است»، گفت: ملتهای جامعه اروپا با احساس سرافکندگی از مواضع زشت مسئولان خود قطعا معنویت و نور را انتخاب خواهند کرد.
6- فراهم کردن زمینه حضور اقتصادی آمریکاییها
یکی دیگر از اقدامات مداخلهجویانه غرب، معرفی 4 شرکت آمریکایی برای خرید خارجی با داراییهای آزاد شده از سوی 1+5 بود؛ اقدامی که با استقبال دولت مواجه شد اما مورد انتقاد شدید برخی نمایندگان مجلس قرار گرفت.
از جمله این افراد، احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس بود که در نامهای سرگشاده خطاب به حسن روحانی رییسجمهور، به شدت از این مساله انتقاد کرد و پذیرش این شرط از سوی دولت را غیرقابل قبول دانست.
وی در بخشی از نامه خود خطاب به روحانی نوشت: آیا جنابعالی اطلاع دارید که وزارتخانه ذیربط تنها 8 شرکت خارجی را برای خرید کالاهای اساسی از طریق وزارت خارجه به 1+5 معرفی کرده و آنان تنها 4 شرکت را پذیرفتهاند؟ آیا خبر دارید که مالکین هر 4 شرکت آمریکایی هستند؟ آیا میدانید این چهار شرکت در دوران دفاع مقدس به ما کالاهای اساسی نمیفروختند؟ وقتی انتقال ارز زیر نظر آنان انجام میشود دیگر چه نگرانی هست که ما از کدام شرکت خرید میکنیم؟ چرا آمریکا اصرار دارد چنین امری را بر ما تحمیل کند؟ جز این است که قصد تحقیر دارد و میخواهد مبادی خرید و واردات ما را، آن هم در کالای اساسی، محدود و به خودش منحصر کند و بدین وسیله اهرم فشار دیگری به دست آورد و شاید هم انحصارات داخلی را تقویت کند؟ جنابعالی بهاقتضای تکلیف قانونی و با سرعت و اشتیاق از سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی استقبال فرمودید.
اینها همه در حالی است که دولت یازدهم تاکنون واکنش صریحی نسبت به این مواضع نشان نداده و فقط با تعارفات متعارف دیپلماتیک، در این خصوص اظهارنظر کرده است.
شاید بتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که اگر دیپلماسی لبخند حقوق، منافع و عزت ملی ایرانیان را پایمال نکرده باشد، موجبات خدشهدار شدن و لکهدار شدن آن را فراهم کرده است. غربیها در تمام مقاطع این موضوع را اثبات کردهاند که نمیتوان براساس قول و فعل آنها تصمیم نهایی را گرفت و وعدههایشان، نمیتواند قابل اعتماد باشد.
رهبر معظم انقلاب در دیدار سال گذشته خود با مردم آذربایجان در همین زمینه اظهارنظر کرده و با تأکید بر اینکه مماشات با مستکبر، هیچ فایده ای برای کشورها و ملتها ندارد، گفتند: رویکرد استکباری آمریکا موجب شده است که ملتها نسبت به آن، یک حس بیاعتمادی و بیزاری داشته باشند ضمن اینکه تجربه نشان داده است که هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کند، ضربه خواهد خورد، حتی اگر از دوستان آمریکا باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری سخنان خود در ابتدای سال 92 در مشهد مقدس فرمودند: تصور برخی دولتمردان دولت قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیه هسته ای، با امریکا مذاکره کنیم، موضوع حل می شود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره در خصوص موضوع هسته ای، گفتم مخالفتی ندارم اما همان موقع هم تاکید کردم که خوشبین نیستم.
ایشان افزودند: نشانههای خوشبین نبودن، اکنون در حال آشکار شدن است و دلیل بارز آن هم، اظهارات سخیف و توهینآمیز سناتورها و مقامات آمریکایی بر ضد ملت ایران است.
طبعا میتوان بیانات ایشان را به مقامهای اروپایی و دیگر دولتهای غربی که طرف مذاکره ایران هستند اما با لبخند دیپلماتهای ایرانی مواجه میشوند، تعمیم داد؛ لبخندی که تاکنون نتوانسته است عزت و غرور ملی ایرانیان را بازگرداند.
ورود این واژه به دیپلماسی «لبخند» و مشی دولت بر مبنای تنشزدایی در حالی مطرح میشود که رئیس جمهور در همایش انتخایاتی خود با عنوان «تدبیر و امید» در ورزشگاه شهید شیرودی تهران، یکی از برنامههای خود را بازگرداندن عزت و غرور ملی ایرانیان اعلام کرده بود و یا اینکه وی توانست در رقابت انتخاباتی پیروز شود در مراسم تحلیف خود در مجلس شورای اسلامی نیز اعلام کرد که تعامل سازنده بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک و از موضع برابر مبنای روابط ما با سایر کشورها را تشکیل خواهد داد و بر این اساس متناسب با رفتار و برخورد طرفهای مقابل در جهت بهبود و ارتقای روابط حرکت خواهیم کرد.
روحانی همچنین گفت: به صراحت میگویم اگر پاسخ مناسب میخواهید نه با زبان «تحریم» که با زبان «تکریم» با ملت ایران سخن بگویید.
حالا پس از گذشت حدود هشت ماه از آغاز به کار دولت یازدهم، این سوال مطرح است که نتیجه دیپلماسی لبخند به آن چه بود؟ غربیها چه پاسخی به این نوع از دیپلماسی دادهاند؟ آیا آن «عزت و غرور ملی» که رییسجمهور از آن سخن میگفت، به ایرانیان بازگردانده شده است؟ این روزها، این سوالات و سوالاتی از این دست بیش از گذشته در افکار عمومی مطرح است و شاید هرچه زمان بگذرد، این سؤالات در اذهان طیفها و طبقات بیشتری از مردم مطرح شود.
هرچند دولتیها و مقامهای ارشد دستگاه دیپلماسی کشور تلاش میکنند این رفتار خود را موفقیتآمیز جلوه دهند و آن را به منتقدان دولت نیز اثبات کنند، اما نگاهی به روند هشت ماه گذشته گواه آن است که دیپلماسی لبخند نفع چندانی برای کشور به همراه نداشته و حتی باعث پیش آمدن غربیها و طرح موضوعات جدیدی شده است.
1- مخالفت با پذیرش نماینده ایران در سازمان ملل متحد
جدیدترین اتفاق در حوزه دیپلماسی ایران، مخالفت آمریکا با حضور حمید ابوطالبی نماینده پیشنهادی ایران برای سازمان ملل در خاک این کشور است. نخستین بار، سنای آمریکا با تصویب قانونی، ورود ابوطالبی به خاک این کشور را ممنوع اعلام کرد و جمعه گذشته نیز این کنگره آمریکا بود که لایحه ممنوعیت ورود ابوطالبی به خاک این کشور را تصویب کرد. حالا کافی است باراک اوباما رییسجمهور دموکرات آمریکا، این لایحه را امضا کند تا به قانون رسمی ایالاتمتحده تبدیل شود و به اجرا درآید.
این اقدام به بهانه حضور ابوطالبی در تسخیر سفارت آمریکا صورت گرفته است. این در حالی است که حمید ابوطالبی میگوید در جریان گروگانگیری سفارت آمریکا تنها در دورهای بهعنوان مترجم فعالیت داشته است. ابوطالبی در واکنش به اقدام آمریکا در تصویب قانون ممنوعیت ورود وی به این کشور در صفحه توییتر خود نوشت: آمریکا از نظر حقوقی رویه جدید و مسیر نوینی را ایجاد کرد، اینکه با مصوبات پارلمانهای ملی میتوان تعهدات بینالمللی کشور را زیر پا نهاد.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این باره گفته است: «سادهترین راه برای پایان دادن به تنش بر سر نامزدی حمید ابوطالبی برای نمایندگی ایران در سازمان ملل این است که تهران از این تصمیم صرفنظر کند.» کاخ سفید نیز صراحتا اعلام کرده است که از صدور روادید برای ابوطالبی خودداری میکند. البته سخنگوی دبیرکل سازمان ملل ترجیح داده است در این خصوص سکوت کند و از هرگونه اظهارنظر بپرهیزد.
در مقابل اما سید عباس عراقچی معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه در واکنش به این اقدام آمریکا گفت: وزارت امور خارجه از طریق مکانیزمهای حقوقی پیشبینی شده در سازمان ملل در حال پیگیری این موضوع است. وی گفته است که گزینه جایگزین برای آقای ابوطالبی در نظر نداریم و این مساله را از طریق مکانیزمهای حقوقی پیگیری میکنیم.
پیش از این نیز محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه درباره اقدام آمریکا در عدم صدور روادید برای سفیر جدید ایران در سازمان ملل گفت: ما به آمریکاییها اعلام کردیم یکی از مجربترین، منطقیترین و با سابقهترین دیپلماتها را برای نمایندگی ایران در سازمان ملل تعیین کردهایم، وی سابقه سفارت در چندین کشور اروپایی از جمله ایتالیا و بلژیک و استرالیا را دارد.
وی افزود: آقای ابوطالبی قبلا بهعنوان دیپلمات جمهوری اسلامی مسئولیت و مدیر کل در وزارت امور خارجه مسئولیت داشته، به نیویورک سفر کرده و در جلسات سازمان ملل شرکت کرده است. نباید اجازه داد گروهی تندرو دستور کار حضور ایران در سازمان ملل را تعیین کنند.
ظریف گفت: این رفتار برای ما قابلقبول نیست، سازو کارهایی در سازمان ملل وجود دارد و حسب مورد رفتار میکنیم. ایالاتمتحده بهخوبی آگاهی دارد که این رفتار برای جمهوری اسلامی ایران قابلقبول نیست.
همچنین سید شمس الدین خارقانی سفیر سابق ایران در آلمان و هلند و از همکاران سابق ابوطالبی در وزارت امور خارجه، طی یادداشتی با عنوان «آمریکا موضوع ابوطالبی را با صبر دنبال کند»، طی یادداشتی نوشت: موضوع عضویت آقای ابوطالبی در گروه دانشجویان تسخیر سفارت امریکا مربوط به بیش از سه دهه گذشته است و پس از آن یعنی بین این سالها برای وی از سوی آمریکا روادید صادر شده است. یعنی وزارت خارجه آمریکا به ابوطالبی روادید داده و وی از نیویورک دیدن کرده است. اما در حالحاضر بدون هیچ اتفاق جدیدی عدم صدور روادید از سوی آمریکا غیرمتعارف است. این نشان میدهد که دولت آمریکا تحتتاثیر یک گروه کوچک تندرو است.
وی در ادامه افزود: موضوع دوم این است که آقای ابوطالبی سفیر در چند کشور اروپایی بوده است. وی در رم و بلژیک سفیر بوده است. وی به دلیل مسئولیتش مکررا به کشورهای اروپایی سفر کرده و در همه این سفرها داشتن روادید الزامی بوده است. همچنین وی سفیر دائم ایران بوده و در روابط دوجانبه بین ایران و این کشورها نقش داشته است. این درحالی است که همه این کشورها (از جمله استرالیا که آقای ابوطالبی سفیر این کشور هم بوده است) خود دارای گروههای تحقیق مشخص و منظم هستند و درباره هر کسی قبل از اعطای آگرمان (موافقت دولت با آمدن سفیر از طرف دولت دیگر)، تحقیقات مفصل انجام داده میشود. پس از آن روادید ورود و استقرار وی در آن کشورها صادر میشود. این کار کوچکی نیست. بنابراین، این سوالات مطرح است که آیا کل این کشورها متوجه چنین سوابقی که امریکا درباره آقای ابوطالبی مدعی آن است نشدهاند؟ چطور آمریکاییها متوجه آن شدهاند اما اروپاییها نه؟ به نظر میرسد که آمریکاییها تحت یک جو بخصوصی قرار گرفتهاند. به عقیده من مناسب نیست که بیشتر از این، آمریکاییها موضوع را پیگیری کنند.
البته از زمان آغاز به کار دولت یازدهم، این برای نخستین بار نیست که آمریکا و متحدان غربی این کشور، چنین تصمیماتی را علیه ایران اتخاذ میکنند؛ چه آنکه در این مدت، اتفاقات دیگری نیز رخ داده که نشاندهنده ثمربخش نبودن دیپلماسی لبخند در دولت یازدهم بوده است.
2- تعطیلی تأسیسات هستهای ایران
شاید بتوان نقطه آغاز این اتفاقات را در نخستین سفر رییسجمهور به آمریکا برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل جستوجو کرد؛ آنجا که حسن روحانی با ارائه پیشنهاد «جهان علیه خشونت و افراطیگری» تلاش کرد اعتماد غربیها را جلب کند. او در فاصله اندکی پس از ارائه این پیشنهاد که به اتفاق آرا در سازمان ملل به تصویب رسید، برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان رئیسجمهور و دومین مقام رسمی ایران، با باراک اوباما رئیسجمهور ایالات متحده گفتوگوی انجام داد تا گامی دیگر برداشته باشد در راستای اعتمادسازی از سوی ایران.
پس از آن، در سوم آذر 92، مذاکرات هستهای ایران و 1+5 در ژنو به نتیجه رسید و دو طرف با امضای تفاهمنامهای توافق کردند که در مدت شش ماه به اقدامات اعتمادساز بپردازند. براساس این تفاهمنامه، جمهوری اسلامی ایران تولید سوخت 20 درصدی را متوقف کرد، فعالیت سانتریفیوژها را به حالت تعلیق درآورد و اجازه داد بازرسان آژانس در هر زمانی از تاسیسات هستهای ایران بازدید کنند.
در مقابل نیز غرب متعهد شد که تصویب تحریمهای جدید را متوقف کند و بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران را آزاد کند. این در حالی بود که از زمان آغاز به کار دولت یازدهم به دیپلماتهای وزارت خارجه منتقل شده بود و این مذاکرات، اوج بهکارگیری ابزار دیپلماسی لبخند از سوی دیپلماتهای ایرانی بود.
پس از آغاز اجرای این توافقنامه اما نه تنها وعدههای غرب به اجرا درنیامد بلکه فشارها بر روی ایران افزایش یافت تا اینکه در نهایت در 30 دی ماه 92، ایران تمام تاسیسات هستهای خود را به طور داوطلبانه تعطیل کرد و اجازه داد بازرسان آژانس از این تاسیسات بازدید کنند. سعید زیباکلام عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره دسترسی بازرسان آژانس برای بازدید از تأسیسات هستهای ایران میگوید: برای نخستین بار است که بازرسان آژانس تا این حد اجازه دسترسی به تاسیسات هستهای ایران را پیدا کردهاند.
در این روز غنیسازی 20 درصدی در سایتهای نطنز و فردو به حالت تعلیق درآمد و فرایند اکسید کردن و رقیقسازی ذخیره 196 کیلوگرمی اورانیوم 20 درصد آغاز شد.
براساس اخبار منتشر شده در رسانههای داخلی و خارجی، با مشارکت بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، تولید اورانیوم 20 درصد با جدا سازی سیلندرهای خوراکهای زنجیره و قطع خطوط ارتباطی در تاسیسات نطنز و فردو متوقف شد.
3- تهدیدهای مکرر نظامی علیه ایران
در مقابل، غرب نه تنها از عدمتصویب تحریمهای جدید و رفع تحریمهای گذشته سر باز زد، بلکه تحریمهای جدیدی را علیه ایران به تصویب رساند. آنها همچنین با تهدیدهای مکرر نظامی که با جملاتی همچون «همه گزینهها روی میز است» و حتی با پیش کشیدن موضوعاتی از قبیل حقوق بشر، فعالیتهای موشکی و... نشان دادند که تلاشهای ایران برای اعتمادسازی چندان مثمرثمر نبوده است.
سخنان باراک اوباما اندکی پس از گفتوگوی تلفنی با حسن روحانی و نامهنگاری با وی تنها یکی از نمونههای تهدید نظامی آمریکا علیه ایران است. رئیسجمهوری آمریکا شهریور ماه 92 در گفتوگو با برنامه«این هفته» شبکه تلویزیونی «ایبیسی» آمریکا، اظهار داشت: حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران از ظرفیت دیپلماسی برای حل مناقشه هستهای ایران آگاه است، ولی این مسأله به صورت ناگهانی و سریع، «آسان حل نخواهد شد.» رئیسجمهوری آمریکا در عین حال گفت که ترجیح او برای حل مسأله به شکل دیپلماتیک، به این معنا نیست که او به تهران حمله نمیکند.
همچنین رئیس جمهور آمریکا در اجلاس سالانه لابی اسراییل در امریکا (آیپک) بار دیگر گفت: "در خصوص برنامه هستهای ایران، هیچ گزینهای را از روی میز کنار نمیگذاریم و در این باره جدی هستیم؛ زیرا یک ایران مسلح به سلاح اتمی کاملاً مغایر با منافع امنیتی اسرائیل است و در عین حال با امنیت ملی آمریکا نیز مغایرت دارد."
که سخنان ایران کافی نیست و این کشور باید از طریق کارهای خود، در جامعه بینالمللی اعتمادسازی کند.
اوباما همچنین اظهار کرد که از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری میکند و هیچ گزینهای از جمله گزینه نظامی را از روی میز برنداشته است.
علاوه بر اوباما، مقامات بلندپایه دستگاه دیپلماسی آمریکا نیز سخنان مشابهی را بر زبان راندهاند. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا بهمن ماه گذشته در گفتوگویی با شبکه خبری العربیه گفت: آمریکا تضمینهای لازم را به متحدان خود در منطقه ارائه میدهد که ایران به دنبال تسلیحات هستهای نرود. وی ادامه داد: بازرسان آژانس باید بازدید روزانه از تاسیسات هستهای فردو و نطنز داشته باشند. اگر روزی آنها تصمیم بگیرند که غنیسازی (به میزان 20 درصد) را از سر بگیرند و توافق ژنو را نقض کنند، در این صورت گزینه نظامی بر سر میز مذاکره باقی میماند.
چندی بعد نیز مری هارف سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک نشست خبری گفت که شکست توافق موقت میان ایران و 1+5 ممکن است به اقدام نظامی علیه تهران منجر شود. هارف گفت: «من نمیگویم که اگر در شش ماه توافقی نشد، ما وارد جنگ میشویم. باید بگویم که جایگزین مسیر دیپلماتیک این است که ما بخواهیم این موضوع را به طرق دیگر حل کنیم. کاملاً هم روشن است که آن راههای دیگر چه هستند». وی افزود: «تنها چند سناریو پیش روی ماست: این موضوع را یا باید از طریق دیپلماتیک حل کرد، یا از طریقی دیگر. واضح است که آن راه دیگر، میتواند و احتمالاً استفاده از گزینه نظامی است. رییسجمهور تصریح کرده است که این موضوع روی میز است.»
4- تحریم ایران پس از امضای توافقنامه ژنو
پس از عقد توافقنامه ژنو، غرب از وعدههای خود عدول کرد و با اعمال تحریمهای جدید علیه ایران نشان داد که از همان ابتدا به این توافق پایبند نبوده است. هنوز جوهر امضای طرفین توافقنامه ژنو خشک نشده بود که وزارت دارایی آمریکا اسامی 19 فرد و شرکت های ایرانی و خارجی را به فهرست تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران افزود.
بر اساس بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا، شرکتهای ایرانی «عیوض تکنیک»، «مارو صنعت»، «نگین پرتو خاور»، «صنایع هوایی قدس» و «سازمان صنایع هوایی ایران» تحریم شدند. همچنین شرکت «مید اویل آسیا»، شرکت «سنگا تانکر» که در سنگاپور به ثبت رسیدهاند و شرکت اوکراینی «فرلاند» نیز در فهرست تحریمها قرار گرفتند.
عباس عراقچی معاون امور حقوقی و بین الملل وزیر امور خارجه در واکنش به این تحریمها تصریح کرد: تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران مغایر روح توافقات ژنو هستند.
عراقچی با بیان اینکه این اقدام خلاف روح توافقنامه ژنو است، در پاسخ به این سوال که با توجه به اعمال این تحریمها، تهران چه تصمیمی خواهد گرفت؟ اظهار داشت: در حال ارزیابی شرایط موجود و اتخاذ عکسالعمل مناسب هستیم.
5- قطعنامعه اتحادیه اروپا
یکی از موضوعاتی که به زعم غرب، پاشنه آشیل ایران محسوب میشود، حقوق بشر است. از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم - خصوصا پس از عقد توافقنامه ژنو - موضوع حقوق بشر در ایران به عنوان یک اهرم فشار به کار گرفته شده است؛ به گونهای که چهرههای شناختهشده غربی همچون بان کی مون دبیرکل سازمان ملل، وندی شرمن معاون وزارت خارجه آمریکا، احمد شهید گزارشگر شورای حقوق بشر سازمان در ایران و برخی دیگر از مقامهای آمریکایی و اروپایی و مهمتر از آنها نهادهایی همچون اتحادیه اروپا، پارلمان انگلیس و... ایران را به نقض حقوق بشر متهم کرده و مسائلی همچون حصر سران فتنه را نشانه نقض حقوق بشر در ایران عنوان کردهاند!
پارلمان اروپا در ایام عید نوروز قطعنامه ضد ایرانی را به تصویب رساند که در آن انتخابات ریاستجمهوری و موضوع هستهای ایران را زیرسوال برد و مسائلی همچون حقوقبشر، حقوق اقلیتهای قومی، همجنسگرایی، زندانیان سیاسی و اجرای احکام اسلامی را به چالش کشید.
پارلمان اروپا با تاکید بر قطعنامههای پیشین خود علیه ایران، با دخالت آشکار در امور داخلی ایران، انتخابات ریاستجمهوری یازدهم را که به انتخاب حسن روحانی انجامید زیر سوال برد و نوشت: انتخابات ریاستجمهوری ایران مطابق استانداردهای دموکراتیکی برگزار نشد که اتحادیه اروپا برای آن ارزش قائل است.
این نهاد اروپایی در بخشی دیگر از این قطعنامه با زیر سوال بردن احکام اسلامی و اجرای آنها در ایران، مدعی نقض مستمر و گسترده حقوق بشر و حقوق اساسی در ایران شد و از ایران خواست تاریخی برای حذف کامل مجازات اعدام تعیین کند! براساس ادعای قطعنامه پارلمان اروپا، ایران هنوز هم حاضر نیست با نهادهای مختلف سازمان ملل در حوزه حقوق بشر همکاری کند.
پارلمان اروپا در بخشی دیگر از این قطعنامه مداخلهجویانه، مخالفت ایران با همجنسگرایی و آزادی گروههایی همچون بهاییان را محکوم کرد و از اتحادیه اروپا خواست در همه روابطش با ایران مساله حقوق بشر را در اولویت قرار دهد.
حجتالاسلام حسن روحانی عالیرتبهترین مقام دولت بود که نسبت به صدور این قطعنامه واکنش نشان داد. رییسجمهوری در دیدار نوروزی جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان دولتی و فعالان سیاسی اظهار داشت: از نظر دولت جمهوری اسلامی ایران این قطعنامه فاقد ارزش است و پارلمان اروپا کوچکتر از آن است که بخواهد به ملت برزگ ایران توهین کند.
وی با بیان اینکه اینگونه قطعنامهها هیچ ارزشی ندارد، گفت: در چهارسال گذشته 60 قطعنامه با ادبیاتی تندتر از قطعنامه اخیر توسط این پارلمان علیه ایران صادر شد که هیچ ارزشی نداشت و در خصوص آن سرو صدایی هم نشد. خوشبختانه امروز بهواسطه آرامش و شفافیت حاکم بر فضای سیاست خارجی کشور، کوچکترین اهانتی به وضوح شنیده و البته ملت ما در برابر سخنان موهن موضع میگیرد.
همچنین سردار سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در یک موضعگیری صریح در واکنش به قطعنامه راهبردهای مداخلهجویانه اتحادیه اروپا در خصوص ایران اظهار داشت: بار دیگر حیلههای صهیونیستی از قطعنامه سخیف جامعه اروپا سردرآورد، قطعنامهای که سراسر مغایر حقوق بشر است.
وی افزود: اروپا با اشتباه و جرمی که در اوکراین مرتکب شد، بار دیگر اشتباه محاسباتی خود در قبال ملت بزرگ ایران و انقلاب اسلامی را تکرار کرد.
سرلشکر فیروزآبادی با بیان اینکه جامعه اروپا در این قطعنامه چهره زشت خود را آشکار ساخت، تصریح کرد: اقدام مداخلهجویانه اتحادیه اروپا و تعیین تکلیف برای ملت بزرگ ایران و اظهار همدستی با سران فتنه تا حمایت از همجنسبازان از مشخصات چهره سیاه اروپا است.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه یادآور شد: بخش آخر این بیانیه نشان میدهد که اروپا همه امیدش به عمل شنیع همجنسبازان ختم میشود! که ضد حقوق طبیعی انسانها و مغایر آموزههای پیامبران بزرگ الهی و دین مقدس اسلام است.
سرلشکر فیروزآبادی با تاکید بر اینکه «اروپا و آمریکا و ریشه صهیونیستی آنها باید بدانند مبارزه ناموفقی را با معنویت و نور آغاز کردهاند که شکست آن هماکنون قطعی است»، گفت: ملتهای جامعه اروپا با احساس سرافکندگی از مواضع زشت مسئولان خود قطعا معنویت و نور را انتخاب خواهند کرد.
6- فراهم کردن زمینه حضور اقتصادی آمریکاییها
یکی دیگر از اقدامات مداخلهجویانه غرب، معرفی 4 شرکت آمریکایی برای خرید خارجی با داراییهای آزاد شده از سوی 1+5 بود؛ اقدامی که با استقبال دولت مواجه شد اما مورد انتقاد شدید برخی نمایندگان مجلس قرار گرفت.
از جمله این افراد، احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس بود که در نامهای سرگشاده خطاب به حسن روحانی رییسجمهور، به شدت از این مساله انتقاد کرد و پذیرش این شرط از سوی دولت را غیرقابل قبول دانست.
وی در بخشی از نامه خود خطاب به روحانی نوشت: آیا جنابعالی اطلاع دارید که وزارتخانه ذیربط تنها 8 شرکت خارجی را برای خرید کالاهای اساسی از طریق وزارت خارجه به 1+5 معرفی کرده و آنان تنها 4 شرکت را پذیرفتهاند؟ آیا خبر دارید که مالکین هر 4 شرکت آمریکایی هستند؟ آیا میدانید این چهار شرکت در دوران دفاع مقدس به ما کالاهای اساسی نمیفروختند؟ وقتی انتقال ارز زیر نظر آنان انجام میشود دیگر چه نگرانی هست که ما از کدام شرکت خرید میکنیم؟ چرا آمریکا اصرار دارد چنین امری را بر ما تحمیل کند؟ جز این است که قصد تحقیر دارد و میخواهد مبادی خرید و واردات ما را، آن هم در کالای اساسی، محدود و به خودش منحصر کند و بدین وسیله اهرم فشار دیگری به دست آورد و شاید هم انحصارات داخلی را تقویت کند؟ جنابعالی بهاقتضای تکلیف قانونی و با سرعت و اشتیاق از سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی استقبال فرمودید.
اینها همه در حالی است که دولت یازدهم تاکنون واکنش صریحی نسبت به این مواضع نشان نداده و فقط با تعارفات متعارف دیپلماتیک، در این خصوص اظهارنظر کرده است.
شاید بتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که اگر دیپلماسی لبخند حقوق، منافع و عزت ملی ایرانیان را پایمال نکرده باشد، موجبات خدشهدار شدن و لکهدار شدن آن را فراهم کرده است. غربیها در تمام مقاطع این موضوع را اثبات کردهاند که نمیتوان براساس قول و فعل آنها تصمیم نهایی را گرفت و وعدههایشان، نمیتواند قابل اعتماد باشد.
رهبر معظم انقلاب در دیدار سال گذشته خود با مردم آذربایجان در همین زمینه اظهارنظر کرده و با تأکید بر اینکه مماشات با مستکبر، هیچ فایده ای برای کشورها و ملتها ندارد، گفتند: رویکرد استکباری آمریکا موجب شده است که ملتها نسبت به آن، یک حس بیاعتمادی و بیزاری داشته باشند ضمن اینکه تجربه نشان داده است که هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کند، ضربه خواهد خورد، حتی اگر از دوستان آمریکا باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری سخنان خود در ابتدای سال 92 در مشهد مقدس فرمودند: تصور برخی دولتمردان دولت قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیه هسته ای، با امریکا مذاکره کنیم، موضوع حل می شود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره در خصوص موضوع هسته ای، گفتم مخالفتی ندارم اما همان موقع هم تاکید کردم که خوشبین نیستم.
ایشان افزودند: نشانههای خوشبین نبودن، اکنون در حال آشکار شدن است و دلیل بارز آن هم، اظهارات سخیف و توهینآمیز سناتورها و مقامات آمریکایی بر ضد ملت ایران است.
طبعا میتوان بیانات ایشان را به مقامهای اروپایی و دیگر دولتهای غربی که طرف مذاکره ایران هستند اما با لبخند دیپلماتهای ایرانی مواجه میشوند، تعمیم داد؛ لبخندی که تاکنون نتوانسته است عزت و غرور ملی ایرانیان را بازگرداند.