شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۱

خالقان کلاه‌قرمزی کودکی را چگونه گذراندند؟

توفیقات پیاپی و مستمر ایرج طهماسب و حمید جبلی در سینما و تلویزیون در سال‌های اخیر شاید برای بسیاری غبطه برانگیز باشد اما این دو هنرمند برای رسیدن به جایگاه امروز مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده‌اند.
کد خبر : ۱۷۳۷۴۵
صراط: ایرج طهماسب و حمید جبلی بی‌تردید موفق‌ترین زوج هنری در سینما و تلویزیون محسوب می‌شوند. زوجی که دوشادوش هم نوبسندگی، بازیگری و کارگردانی را در سطوح مختلف تجربه کرده‌ و تا به امروز خاطرات ماندگار بسیاری را برای مخاطبان سینما و تلویزیون به ثبت رسانده‌اند. این روزها که مجموعه‌ "کلاه قرمزی " بازهم یکه‌تازی این دو در جلب رضایت مخاطبان سیما را به اثبات رسانده و هم‌زمان شبکه نمایش به مرور کارنامه سینمایی‌شان پرداخته است بازگشت به گذشته و انداختن نیم‌نگاهی به راه طی شده این دو هنرمند خالی از لطف نیست.

 

طهماسب و جبلی در پشت صحنه شهر موش‌ها

طهماسب و جبلی به‌رغم این جایگاه تثبیت شده در سینما و تلویزیون کمتر اهل گفتگوی مبسوط با رسانه‌ها هستند و همین امر هم باعث شده‌است معدود گفتوگوهای مشروح‌شان ماندگار شود. همین سال گذشته و هم‌زمان با فروش میلیاردی "کلاه قرمزی و بچه ننه" ایرج طهماسب و حمید جبلی در گفت‌وگویی مشترک با مجله فیلم به نکته‌های جالب توجهی درباره دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود اشاره کردند. نکته‌هایی که مرورشان هنوز هم تازگی دارد.

عقل‌مان نمی‌رسید با هم کار کردیم!

در این گفت‌وگو ایرج طهماسب در پاسخ به دلایل پابرجایی همکاری مشترکش با حمید جبلی پس از سال‌ها تنها به این بسنده کرد که "من تاریخچه همه چیز را زود فراموش می‌کنم، از آقای جبلی بپرسید!" و جبلی هم گفت: "نمی‌دانم بچه بودیم عقل‌مان نمی‌رسید با هم کار کردیم و کم‌کم دیدیم چهل سال شده که همکاریم!"

جبلی درباره شروع این همکاری گفت: "از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز شد. من و ایرج هر دو هنرجوی کانون بودیم و در کلاس‌ها با هم شرکت می‌کردیم. از سال 50 وارد کانون شدیم؛ دوازده سیزده سال‌مان بود. آنجا کلاس‌های موسیقی، تئاتر، نقاشی، تئاتر عروسکی و فیلمسازی بود. من و طهماسب هم تقریباً توی همه کلاس‌ها شرکت داشتیم. در کانون برنامه‌ای بود که برای بچه‌ها کتاب می‌خواندند. آقای طهماسب پیشنهاد داد این کتاب‌ها را برای بچه‌ها به‌صورت نمایش اجرا کنیم."

وی درباره تقسیم وظایف در اجرای این نمایش‌ها افزود: "طهماسب کارگردان بود و من هم بازی می‌کردم. بعد همین همکاری در تئاتر ادامه پیدا کرد. هر دو مربی کانون شدیم، به استخدام کانون درآمدیم، تئاتر کار کردیم به تلویزیون آمدیم و بعد هم به سینما."

ما هیچ ربطی به هم نداریم

در ادامه گفت‌وگو ایرج طهماسب در پاسخ به اینکه "آیا همیشه همکار بوده‌اید؟" با خنده می‌گوید: "ما دو شخصیت مجزا از هم هستیم. آقای جبلی اغلب تئاتر کار می‌کرد و من نمایش عروسکی، در سینما هم او فیلمی بازی می‌کرد و من فیلم دیگری که اصلا در دو جریان متضاد و بی‌ربط به هم بود. بجز کلاه قرمزی ما در زمینه‌های دیگر مسیرهای جداگانه‌ای را رفته‌ایم. البته از لحاظ روحیه شخصی و عواطف انسانی اشتراک‌های زیادی داریم اما در زمینه فعالیت‌های حرفه‌ای نه سلیه و نگاه‌مان خیلی شبیه به هم است و نه کارنامه یکسانی داریم."

 



جبلی هم بلااصله تأکید می‌کند: "ما اصلاً هیچ ربطی به هم نداریم و خیلی آدم‌های متضادی هستیم." طهماست اما درباره کیفیت همکاری‌ مشترک به رغم وجود این اختلافات افزود: "ما وقتی قرار است کار حرفه‌ای کنیم اصول حرفه‌ای را رعایت می‌کنیم. در اصول حرفه‌ای دیگر نه رفاقت معنادارد و نه سلیقه شخصی؛ البته وجود دارد ولی در حاشیه است."

حمید جبلی اینگونه توضیحات طهماسب را تکمیل می‌کند: "در کانون هم که بودیم طهماسب مربی نقاشی بود و من مربی فیلمسازی. یعنی این طور نبود که کار مشترک کنیم و مدام در حال همکاری باشبم. از همان او مسیرمان مستقل بود و هر کدام کار خودمان را می‌کردیم."

کتابی نبود که نخوانده باشیم!

در ادامه گفت‌وگو حمید جبلی به رابطه تنگاتنگ‌شان با کتاب اشاره کرده و می‌گوید: "ما چون عضو کانون بودیم هر کتابی که چاپ می‌شد می‌خواندیم. اغل معطل می ماندیم که خب این کتاب را هم خواندیم، حالا چی بخوانیم؟"ایرج طهماسب هم افزود: "گاهی متاب فروشی‌های بیرون را می گشتیم و می‌دیدیم هیچ کتابی ندارندکه ما نخوانده باشیم!"

جبلی همین‌جا گریزی به دوران کودکی زد و گفت: "در کودکی کمیجدی‌تر فکر می‌کردیم. می‌خواستیم باسواد باشیم و در همان سن کم کتاب‌های سنگین می‌خواندیم."

وی درباره شرایط خانواده خود ادامه داد: "پدر من روزنامه‌نگار بود. اهل کتاب و شعر و کمی هم موسیقی و الان هم شعر می‌گوید. آن وقت‌ها کسی به بچه‌ها کاری نداشت. خانواده غذا و لباس و جای خواب را فراهم می‌کرد و سالی یک بار هم اسمش را در مدرسه می‌نوشت، دیگر توی جزئیات زندگی‌اش سرک نمی‌کشید که ببیند عصرها کتاب می‌خواند یا گل کوچیک بازی می‌کند!" طهماسب در تکمیل این صحبت‌ها ادامه داد: "بچه موجودی بود که روزها با مدرسه بود یا توی کوچه. مثل امروز نبود که کنترل و مراقبت خانواده‌ها شامل همه جزئیات بشود."

هنوز دلم می‌خواهد هنرمند بزرگی باشیم

جبلی افزود: "من دوازده سالم بود که به کانون رفتم. کولر داشت، فضایش خنک‌تر و بهتر از کوچه بود. کتاب هم فراوان بود و کسی هم دعوا نمی‌کرد؛ برمی‌داشتی، می‌خواندی، می گذاشتی سرجایش! بعد دیدیم تئاتر هم هست؛ رفتیم تئاتر کار کردیم. دیدیم استاد علیزاده موسیقی درس می‌دهد، رفتیم ساز زدیم. دیدیم نقاشی هست رفتیم از آقای بنی‌اسدی نقاشی یاد گرفتیم. محمدرضا علیقلی آهنگساز، در کانون فیلم هم ساخته. ایرج طهماسب کارگردان، رهبر ارکستر بوده. من فیلمبردار بودم. در کانون این فرصت به همه داده می‌شد که هنرهای مختلف را تجربه کنند."

این بازیگر و صداپیشه سینما و تلویزیون در ادامه می‌گوید: "آدم وقتی با یک عده سینماگر بزرگ می‌شود دوست دارد خودش هم سینماگر شود؛ یعنی ایده‌آل و هدف پیدا می‌کند. ولی ما چون در یک روز درباره قصه از آقای بیضایی چیز یاد می‌گرفتیم و روز دیگر آقای دولت‌آبادی برای‌مان حرف می‌زد و روز بعد درباره تئاتر استاد مهم دیگری به ما درس می‌داد، در هیچ رشته‌ای متمرکز نشدیم. شخصا آرزو داشتم از همه استادانم بهتر شود. هنوز دلم می‌خواهد هنرمند بزرگی باشیم اما نمی‌دانم چرا تلاش‌هایم به جایی نمی‌رسد!"