دو دولت ایران و عثمانی دستور تبعید بهاء را از بغداد به استانبول صادر نمودند. بهاء و طرفدارانش پیش از حرکت به سمت استانبول بمدت دوازده روز در خارج از بغداد در باغی بنام نجیبیه (رضوان) جمع شدند. در اولین روز از این دوازده روز بهاء به گونه ای علنی اسلام ستیزی و بطور کلی نادیده گرفتن کلیه ادیان الهی را به همراهان خویش اعلام نمود.
با نگاهی ابتدایی ممکن است، این عید تنها به عنوان، عید تلقی گردد که مختص به بهائیان
است.اما در این فرقه برای نشان دادن یک پوشش مناسب برای یک فرقه از مواردی
مانند عید گل یا رضوان و موارد مشابه استفاده نمودند تا مانند ادیان
توحیدی و شبیه به آنها باشند. درست در اولین روز عید گل، بهاء در کمال توهم
و خودباوری مقام خود را بعنوان پیامبری از کشور ایران به پیروانش اعلام
نمود، وی در آن روز فرقه خود را به عنوان دعوتی که از سه اصل کلی تشکیل می
شود معرفی نمود.
از نظر بهاءالله آزادی وجدان و عقیده و مذهب اولین شرط حرکت بسوی خرد ورزی و پیشرفت و تکامل ایران است. جالب این است سخن میرزا حسینعلی درباره آزادی وجدان و عقیده دروغی بیش نبوده، چرا که به عنوان نمونه چنانچه فردی از بهائیت بخواهد به یک دین واقعی و الهی گرایش پیدا کند طرد خواهد شد و کسانی که به دنبال این حقیقت بروند، مورد بدترین القاب و توهین ها قرار خواهند گرفت.
عید رضوان یکی از بزرگترین اعیاد خرافی فرقه ضاله بهائیت است که هر گونه اشتغال به کاری در آن روز حرام اعلام شده است. از طرفی دیگر در تعالیم بهائی آمده، دین باید مطابق با علم و عقل باشد. تنها به یک نکته روشن درباره این عید اشاره خواهیم کرد که عبارت است از اینکه چطور می شود در زمانی خاص هیچگونه کسب و کاری مجاز نباشد ، و هیچ گونه فعالیت و کاری در این زمان انجام نشود که بازهم این مورد نشانه ای دیگر از باطل بودن این تشکیلات دروغ و سازمان جاسوسی است.