صراط: مناظره پنج نفره «نگاه شهید آوینی به حوزه فرهنگ» به مناسبت سال فرهنگ و اقتصاد مقاومتی با حضور شهاب اسفندیاری، عبدالله اسفندیاری، بهروز افخمی، شهریار زرشناس و وحید جلیلی عصر امروز (29 فروردین ماه) از شبکه یکم سیما در حال پخش است.
*در دعواهایمان فراموش نکنیم شهید آوینی در چه جبههای بود/شهامت آوینی در نقد ستودنی بود
در ابتدای این مناظره شهاب اسفندیاری، مستندساز و پژوهشگر در حوزه مطالعات فرهنگی عنوان کرد: زمانی که به من گفتند چنین برنامهای برای شهید آوینی قرار است، برگزار شود یک حس متناقضی پیدا کردم هم برایم جالب بود و هم تعجب کردم نکند صرفاً برخی خواص علاقه مند به موضوعات فرهنگ و هنری مخاطب باشند و بقیه حوصله چنین مطالبی را نداشته باشند، بنابراین صرف اینکه دعوا راه انداختن سر این موضوع چقدر مهم است اعتقادی هم به این نوع دعواها ندارم.
وی در ادامه افزود:بنابراین به این امید به برنامه آمدم که مسئلههایی که دغدغه آوینی بود از حاشیه به متن بازگردد به نظر میآید در این سالها به جای اینکه دعواهایی بر سر اینکه آوینی که بود و چه بود راه بیافتد اصل مطلب راهی است که او شروع کرده و نقشی که در جبهه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی داشت. البته برکت خون آن شهید، تأثیری در تطهیر وجودی به نام سینما داشت که از یک فرهنگ و هویت دیگر وارد سینما شد و موجب شد موجهایی از بین اقشار مختلف مذهبی و سنتی جامعه گرایش به سمت این پدیده غریب داشته باشند که شاید پیش از آن با اینکه از روز ورود امام راحل به کشور با عبارت «ما با سینما مخالف نیستیم» شروع شده بود، اما گویی باید خونی ریخته میشد تا به این عرصه ورود میکردیم.
اسفندیاری با تأکید بر اینکه امروز ما شاهد هستیم که به برکت خون شهید آوینی نسلهای مختلفی از هنرمندان و مستندات و فیلم سازان جوان و حتی نظریه پردازان در این عرصه ظهور یافتند، افزود: امیدواریم این در آینده منجر به برکات بزرگتری در جبهه فرهنگی انقلاب شود. در دعواهایمان درباره آوینی فراموش نکنیم آوینی در چه جبههای بود، اینکه در ابتدای برنامه ابراهیم حاتمی کیا با این غربت حرف میزند دیگر تکلیف فیلم سازان جوان طبعاً مشخص است و این مسئله باید ما را به فکر وا دارد که چرا چنین معاملاتی در فضای فرهنگی و فکری حاکم است و جای خالی شهید آوینی را میتوان حس کند.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر امروز شهید آوینی زنده بود اولویت کارش «نقد» یا «تولید فیلم سینمایی» بود، توضیح داد: به حمدالله به دلیل تأثیری که خود شخصیت شهید آوینی در نسلهای مختلف داشته ما امروزه شاید در زمینه تولید نسبت به وضعیتی که در دوران حیات ایشان داشتیم، پیشرفتهایی کردیم نسلهای جدید در عرصه فیلم سازی ظهور کردند به نظرم هم در حوزه نقد و هم نظریه پردازی پیش رفتند که به نظرم اگر ایشان زنده بود، احتمالا بیشتر به حوزه نظریه پردازی میپرداخت و البته نقد! شهامتی که ایشان در حوزه نقد داشتند، ستودنی است.
*جستجوی حقیقت، آوینی را به شهادت رساند/برخی چیزها تکرارشدنش تبعات منفی دربردارد
در ادامه مناظره عبدالله اسفندیاری، کارشناس ارشد فرهنگی با بیان اینکه جمعه گذشته در برنامه هفت درباره همین موضوع صحبت کرده و تمایلی به حضور دراین برنامه نداشته منتها به دلیل اصرار مجریان و اهمیتی که برای شخصیت شهید آوینی قایل بوده پذیرفته است، گفت: علت پرهیز من این بود که برخی چیزها تکراری شدنش به جای اینکه اثر مثبت داشته باشد، منفی است و یک نوع دم دستی شدن میآورد، در فرهنگ معین در تعریف کلمه «ابتذال» نوشته زیاد مصرف کردن چیزی به طوری که از ارزش آن کاسته شود، در هر صورت به احترام برنامه و مقام ایشان حاضر شدم عرایضی را بگویم.
وی در ادامه توضیح داد: شهید آوینی همه زندگیش از پیش تا پس از انقلاب یک مجموعه است، نمیتوانیم یک بخش خاص از زندگی او را بگیریم و بگوییم شهید آوینی این است، از جایی که دوستانش به او سید کامران آوینی گفته تا سید مرتضی شهید اهل قلم اینها مراحل رشد و تکامل اوست یعنی شاعرانگی در کلامش مشخص است که ابتدا شاید آراسته به هدف معینی باشد اگر جایی تند میرود بعد جایی متعادل میشود من هم معتقدم مخصوصاً اوایل نوشتنش یک مقدار تند بوده و بعد به تعادل رسید و جهتش در نهایت به شهادت او منتهی شد، بنابراین او یک کمی شبیه آل احمد بود تا جایی که آل احمد هم سردبیر روزنامه حزب توده شد و بعد تحول پیدا کرد و «خسی در میقات» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت.
اسفندیاری با بیان اینکه آوینی در نهایت مزد اخلاصش را گرفت و مهمترین مسئله او پویایی، اخلاص و جستجوگری او بود او تشنه حقیقت بود و نمیگفت حرف من حقیقت است و جز این نیست، افزود: بنابراین من میبینم که شخصیت شهید آوینی بیشتر ایجابی بود تا سلبی، چون برخی در ایران هستند که تخصصشان ایراد گرفتن و ردّیه نویسی است، آوینی اینطور نبود شناختی که من از آوینی داشتم او اهل تولید نظریه و تفکر بود این خیلی مشکلتر از نقد است.
*سخنان حاتمی کیا درباره آوینی، غیرمنتظره است!/مسئله سیدمرتضی «سوبژکتیویته» بود
سپس بهروز افخمی کارگردان و فیلم نامه نویس سینما با بیان اینکه تصور میکند که سیدمرتضی یک مسئلهای را در فضای روشنفکری و فرهنگی ایران تشخیص داده از این جهت که با آن مسئله درگیر بود و کوشش میکرد که آن بیماری را خوب بشناسد، توضیح داد: وی یک شخصیت یگانه و واحد داشت از سال 59 که به تلویزیون آمد و بنده سریال «خان گزیدهها» را برایش مونتاژ کردم تا زمانی که در قید حیات بود، با مسئلهای درگیر بود که باید بر آن متمرکز شویم و این هم مسئله گرفتاری روشنفکران و فرهنگیان روزگار ما بود همان «سوبژکتیویته»، یعنی استقرار در یک وضعیت ذهنی و بی توجهی به آنچه در علام بیرون رخ می دهد و در نهایت غرق شدن در یک نظریه پردازی و ساختن چارچوبهای ذهنی خیالی که از نوشته تا فیلمسازی در عرصه فرهنگی بین روشنفکران متداول است و باعث می شود که اینها نتوانند تشخیص دهند که واقعاً در بیرون خودشان چه اتفاقی درحال رخ دادند است.
وی در ادامه افزود: از این جهت فکر میکنم سیدمرتضی اگر الان بود هر دو کار «تولید» و «نقد» را انجام می داد و فیلمسازی به معنای واقعی را دنبال می کرد چون فیلم سازی از نظر او معطوف به بیرون بود و هم روزگار ما را نقد میکرد و تولید محصولات فرهنگی ما را که براساس یک خیال بافی درحال انجام شدن است، میکرد پس فکر میکنم حرفهای ابراهیم حاتمی کیا یک مقدار غیرمنتظره است و ایشان هم مثل هر کس دیگری باید آمادگی برای ندیده گرفته شدن داشته باشند درصورتی که کارش تأثیرگذار حقیقی باشد.
افخمی اظهار داشت: من تصور میکنم هیچ چیز جز تولید فیلم بر اندیشه تأثیر ندارد البته سید مرتضی اهل نقد هم بود اما گمان میکنم حتما به فیلم سازی میپرداخت.
*جلیلی: روزگاری پخش صدای آوینی در صدا و سیما ممنوع بود
در ادامه مناظره وحید جلیلی کارشناس فرهنگی با ابراز خرسندی از اینکه شهید آوینی همچنان پس از 21 سال از گذشت شهادتش موضوع بحث محافل فرهنگی کشور است و همچنان به طور روزافزون شخصیت و تفکر او محل توجه نخبگان و فراتر از نخبگان بخشهای جدی از تودههای ماست، افزود: به یاد آوریم که در روزگاری پخش صدای شهید آوینی از تلویزیون جمهوری اسلامی ممنوع بود در ماجرای مستند «خنجر و شقایق» که اواخر عمر شریی ایشان هم ساخته شد و ایشان هم نریشن آن مستند را گرفته بود، تلویزیون حاضر به پخش صدای او نشد و درگیریهایی ایجاد شد که منجر به نگارش مقاله در روزنامه کیهان از سوی ایشان شد.
وی ادامه داد: بنابراین همین گرامیداشت انشاءالله نشان دهنده یک گام بلندی روبه جلوست اگر بخواهیم آوینی را بهتر بشناسیم باید به نحوه ظهور او در وضعیت فرهنگی بپردازیم آوینی تا قبل از پایان جنگ در کشور حضور داشت در مجموعههای درخشان مختلف توان خود را نشان داده بود و تأثیر شگرف خود را در جامعه گذاشته بود در روایت فتح جای بحث بسیار است که مجال اینجا نیست بدان بپردازیم.
جلیلی اظهار داشت: اما بر مقطعی که آوینی با اسم سیدمرتضی آوینی شروع کرده تأکید میکنم در اولین شماره مجله سوره چند ماه قبل از رحلت امام بود وجامعه در حال ورود به فضای جدیدی بود عدهای دوست داشتند که شرایط بعد از جنگ را تعمیم دهند به شرایطی که بسیاری از انقلابهای جهان تجربه کرده بودند ریزشهایی هم که در برخی فضاهای سیاسی و حتی هنری شکل گرفته بود این نگرانی را دامن میزد که این جهت گیریهای جامعه ایران در حال تغییر است و حتی به ضد خود تغییر می کند کسانی در هنر انقلاب علم به دست داشتند و سپس آن را زمین گذاشتند و علم مخالف آن را برداشتند، شهید آوینی در این مقطع ظهور کرد و توجه به این ویژگی ها نشان میدهد که انقلاب رو به جلو است و نسل بعد از خود را به شدت متأثر کرده است.
وی یادآؤر شد: در نهایت من یک مقدار خدشه میکنم در سؤال «نقد» یا «تولید»، چرا که این تزاحم نقد و کار را متوجه نمیشوم من معتقدم اگر ما دغدغه تولید داشته باشیم به طور مثال ما امروز به تولید زیاد و انبوه نیاز داریم ولی موانعی مقابل آن است که نمیشود با یک کار و چند کار جواب این آثار خارجی را داد، بنابراین باید موانع تولید را طرح کرد و اینها نیاز به نقد جدی دارد یعنی من معتقدم گزینه یک یا «تولید» گزینه بهتری است.
*آوینی یک مجاهد است/ سیدمرتضی متفکر دوران گذار است
در پایان این دور مناظره نیز شهریار زرشناس استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: من درباره آوینی می خواهم بر نکاتی تأکید کنم که یک مقدار در جامعه ما مغفول مانده است به نظر من درست است که آوینی یک مستندساز و کارگردان سینما حتی تئوریسین سینما بود اما فراتر از اینها آنچه آوینی را برجسته میکند این است که او یک مجاهد است یعنی از معدود کسانی است که در سالهای آغازین جنگ این نکته را به درستی مطرح کرد که با انقلاب اسلامی یک گذار تاریخی در مقیاس جهانی آغاز شده و بشر به سمتی دارد حرکت میکند که عالم مدرن، سیطره غرب مدرن را پشت سربگذارد این وجه طلیعه داری انقلاب اسلامی که انقلاب فقط رسالت داخلی ندارد، نکتهای است که در آن زمان جز بیانات حضرت امام راحل و برخی مسئولین دیده نشد.
وی در ادامه افزود: این بسیار مهم است که بعداً خود شهید آوینی مفهومی را مطرح میکند به نام عصر توبه بشریت و معتقد است که انقلاب مبّشر این توبه است بنابراین ایشان در اولین وجه متفکر انقلاب اسلامی است و چون انقلاب پایه گذار، گذار از عالم غرب مدرن در داخل و خارج است پس آوینی متفکر دوران گذار است، این نکته کلیدی در اندیشه های اوینی است حتی وجه تئوریسینی آوینی باید دراین متن دیده شود چون آوینی فقط به سینما نپرداخت او در سال های 63 و 64 سلسله مقالاتی داشت که دقیقاً دغدغه یک جامعه درحال گذار است و ما را در تقابل با جامعه غرب شبه مدرن طرح کرده و درباره آنها صحبت کرده است، پس آوینی اهمیت ویژه اش این است که به اقتصاد ، ژورنالیسم و .. پرداخته و در همه اینها تئوری پردازی کرده و نکته محوری آن هم این است که حالا که انقلاب آمده عهد تازه بیاورد و دوران گذار شده چگونه باید از میراث روشنفکری و غرب مدرن عبور کرد؟ یک نظام و جامعه جدید را ایجاد کرد و چگونه باید به معضلات تئوریک مرتبط با این شرایط پاسخ گفت و این معضلات چیست؟
وی در پاسخ به سؤال اولویت «تولید»و «نقد» در اندیشه شهید آوینی گفت: من هم معتقدم این سؤال خیلی درست و دقیق نیست نمی شود اینها را از هم جدا کرد اما اگر مقصودتان این است که ایشان نسبت به شرایط موجود دغدغه مند بود که بیاید غفلتهای بقیه را نقد کند؟ بله فکر می کنم نقد او به میزان تهاجم روشنفکری گسترش پیدا میکرد ایشان هم واکنشهایشان گسترش می یافت بنابراین بیشترین نوشتههایی که از ایشان در سرمقالههای مجله سوره است عمدتاً نقد است ایشان وارد نقد عبدالکریم سروش، سینما و سینماگران و وزارت ارشاد وقت میشد و این نقد اصلا چیز بدی نیست بسیاری متفکران بزرگ جهانی هم از طریق نقد حرفهایشان را زدند.
*در دعواهایمان فراموش نکنیم شهید آوینی در چه جبههای بود/شهامت آوینی در نقد ستودنی بود
در ابتدای این مناظره شهاب اسفندیاری، مستندساز و پژوهشگر در حوزه مطالعات فرهنگی عنوان کرد: زمانی که به من گفتند چنین برنامهای برای شهید آوینی قرار است، برگزار شود یک حس متناقضی پیدا کردم هم برایم جالب بود و هم تعجب کردم نکند صرفاً برخی خواص علاقه مند به موضوعات فرهنگ و هنری مخاطب باشند و بقیه حوصله چنین مطالبی را نداشته باشند، بنابراین صرف اینکه دعوا راه انداختن سر این موضوع چقدر مهم است اعتقادی هم به این نوع دعواها ندارم.
وی در ادامه افزود:بنابراین به این امید به برنامه آمدم که مسئلههایی که دغدغه آوینی بود از حاشیه به متن بازگردد به نظر میآید در این سالها به جای اینکه دعواهایی بر سر اینکه آوینی که بود و چه بود راه بیافتد اصل مطلب راهی است که او شروع کرده و نقشی که در جبهه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی داشت. البته برکت خون آن شهید، تأثیری در تطهیر وجودی به نام سینما داشت که از یک فرهنگ و هویت دیگر وارد سینما شد و موجب شد موجهایی از بین اقشار مختلف مذهبی و سنتی جامعه گرایش به سمت این پدیده غریب داشته باشند که شاید پیش از آن با اینکه از روز ورود امام راحل به کشور با عبارت «ما با سینما مخالف نیستیم» شروع شده بود، اما گویی باید خونی ریخته میشد تا به این عرصه ورود میکردیم.
اسفندیاری با تأکید بر اینکه امروز ما شاهد هستیم که به برکت خون شهید آوینی نسلهای مختلفی از هنرمندان و مستندات و فیلم سازان جوان و حتی نظریه پردازان در این عرصه ظهور یافتند، افزود: امیدواریم این در آینده منجر به برکات بزرگتری در جبهه فرهنگی انقلاب شود. در دعواهایمان درباره آوینی فراموش نکنیم آوینی در چه جبههای بود، اینکه در ابتدای برنامه ابراهیم حاتمی کیا با این غربت حرف میزند دیگر تکلیف فیلم سازان جوان طبعاً مشخص است و این مسئله باید ما را به فکر وا دارد که چرا چنین معاملاتی در فضای فرهنگی و فکری حاکم است و جای خالی شهید آوینی را میتوان حس کند.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر امروز شهید آوینی زنده بود اولویت کارش «نقد» یا «تولید فیلم سینمایی» بود، توضیح داد: به حمدالله به دلیل تأثیری که خود شخصیت شهید آوینی در نسلهای مختلف داشته ما امروزه شاید در زمینه تولید نسبت به وضعیتی که در دوران حیات ایشان داشتیم، پیشرفتهایی کردیم نسلهای جدید در عرصه فیلم سازی ظهور کردند به نظرم هم در حوزه نقد و هم نظریه پردازی پیش رفتند که به نظرم اگر ایشان زنده بود، احتمالا بیشتر به حوزه نظریه پردازی میپرداخت و البته نقد! شهامتی که ایشان در حوزه نقد داشتند، ستودنی است.
*جستجوی حقیقت، آوینی را به شهادت رساند/برخی چیزها تکرارشدنش تبعات منفی دربردارد
در ادامه مناظره عبدالله اسفندیاری، کارشناس ارشد فرهنگی با بیان اینکه جمعه گذشته در برنامه هفت درباره همین موضوع صحبت کرده و تمایلی به حضور دراین برنامه نداشته منتها به دلیل اصرار مجریان و اهمیتی که برای شخصیت شهید آوینی قایل بوده پذیرفته است، گفت: علت پرهیز من این بود که برخی چیزها تکراری شدنش به جای اینکه اثر مثبت داشته باشد، منفی است و یک نوع دم دستی شدن میآورد، در فرهنگ معین در تعریف کلمه «ابتذال» نوشته زیاد مصرف کردن چیزی به طوری که از ارزش آن کاسته شود، در هر صورت به احترام برنامه و مقام ایشان حاضر شدم عرایضی را بگویم.
وی در ادامه توضیح داد: شهید آوینی همه زندگیش از پیش تا پس از انقلاب یک مجموعه است، نمیتوانیم یک بخش خاص از زندگی او را بگیریم و بگوییم شهید آوینی این است، از جایی که دوستانش به او سید کامران آوینی گفته تا سید مرتضی شهید اهل قلم اینها مراحل رشد و تکامل اوست یعنی شاعرانگی در کلامش مشخص است که ابتدا شاید آراسته به هدف معینی باشد اگر جایی تند میرود بعد جایی متعادل میشود من هم معتقدم مخصوصاً اوایل نوشتنش یک مقدار تند بوده و بعد به تعادل رسید و جهتش در نهایت به شهادت او منتهی شد، بنابراین او یک کمی شبیه آل احمد بود تا جایی که آل احمد هم سردبیر روزنامه حزب توده شد و بعد تحول پیدا کرد و «خسی در میقات» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت.
اسفندیاری با بیان اینکه آوینی در نهایت مزد اخلاصش را گرفت و مهمترین مسئله او پویایی، اخلاص و جستجوگری او بود او تشنه حقیقت بود و نمیگفت حرف من حقیقت است و جز این نیست، افزود: بنابراین من میبینم که شخصیت شهید آوینی بیشتر ایجابی بود تا سلبی، چون برخی در ایران هستند که تخصصشان ایراد گرفتن و ردّیه نویسی است، آوینی اینطور نبود شناختی که من از آوینی داشتم او اهل تولید نظریه و تفکر بود این خیلی مشکلتر از نقد است.
*سخنان حاتمی کیا درباره آوینی، غیرمنتظره است!/مسئله سیدمرتضی «سوبژکتیویته» بود
سپس بهروز افخمی کارگردان و فیلم نامه نویس سینما با بیان اینکه تصور میکند که سیدمرتضی یک مسئلهای را در فضای روشنفکری و فرهنگی ایران تشخیص داده از این جهت که با آن مسئله درگیر بود و کوشش میکرد که آن بیماری را خوب بشناسد، توضیح داد: وی یک شخصیت یگانه و واحد داشت از سال 59 که به تلویزیون آمد و بنده سریال «خان گزیدهها» را برایش مونتاژ کردم تا زمانی که در قید حیات بود، با مسئلهای درگیر بود که باید بر آن متمرکز شویم و این هم مسئله گرفتاری روشنفکران و فرهنگیان روزگار ما بود همان «سوبژکتیویته»، یعنی استقرار در یک وضعیت ذهنی و بی توجهی به آنچه در علام بیرون رخ می دهد و در نهایت غرق شدن در یک نظریه پردازی و ساختن چارچوبهای ذهنی خیالی که از نوشته تا فیلمسازی در عرصه فرهنگی بین روشنفکران متداول است و باعث می شود که اینها نتوانند تشخیص دهند که واقعاً در بیرون خودشان چه اتفاقی درحال رخ دادند است.
وی در ادامه افزود: از این جهت فکر میکنم سیدمرتضی اگر الان بود هر دو کار «تولید» و «نقد» را انجام می داد و فیلمسازی به معنای واقعی را دنبال می کرد چون فیلم سازی از نظر او معطوف به بیرون بود و هم روزگار ما را نقد میکرد و تولید محصولات فرهنگی ما را که براساس یک خیال بافی درحال انجام شدن است، میکرد پس فکر میکنم حرفهای ابراهیم حاتمی کیا یک مقدار غیرمنتظره است و ایشان هم مثل هر کس دیگری باید آمادگی برای ندیده گرفته شدن داشته باشند درصورتی که کارش تأثیرگذار حقیقی باشد.
افخمی اظهار داشت: من تصور میکنم هیچ چیز جز تولید فیلم بر اندیشه تأثیر ندارد البته سید مرتضی اهل نقد هم بود اما گمان میکنم حتما به فیلم سازی میپرداخت.
*جلیلی: روزگاری پخش صدای آوینی در صدا و سیما ممنوع بود
در ادامه مناظره وحید جلیلی کارشناس فرهنگی با ابراز خرسندی از اینکه شهید آوینی همچنان پس از 21 سال از گذشت شهادتش موضوع بحث محافل فرهنگی کشور است و همچنان به طور روزافزون شخصیت و تفکر او محل توجه نخبگان و فراتر از نخبگان بخشهای جدی از تودههای ماست، افزود: به یاد آوریم که در روزگاری پخش صدای شهید آوینی از تلویزیون جمهوری اسلامی ممنوع بود در ماجرای مستند «خنجر و شقایق» که اواخر عمر شریی ایشان هم ساخته شد و ایشان هم نریشن آن مستند را گرفته بود، تلویزیون حاضر به پخش صدای او نشد و درگیریهایی ایجاد شد که منجر به نگارش مقاله در روزنامه کیهان از سوی ایشان شد.
وی ادامه داد: بنابراین همین گرامیداشت انشاءالله نشان دهنده یک گام بلندی روبه جلوست اگر بخواهیم آوینی را بهتر بشناسیم باید به نحوه ظهور او در وضعیت فرهنگی بپردازیم آوینی تا قبل از پایان جنگ در کشور حضور داشت در مجموعههای درخشان مختلف توان خود را نشان داده بود و تأثیر شگرف خود را در جامعه گذاشته بود در روایت فتح جای بحث بسیار است که مجال اینجا نیست بدان بپردازیم.
جلیلی اظهار داشت: اما بر مقطعی که آوینی با اسم سیدمرتضی آوینی شروع کرده تأکید میکنم در اولین شماره مجله سوره چند ماه قبل از رحلت امام بود وجامعه در حال ورود به فضای جدیدی بود عدهای دوست داشتند که شرایط بعد از جنگ را تعمیم دهند به شرایطی که بسیاری از انقلابهای جهان تجربه کرده بودند ریزشهایی هم که در برخی فضاهای سیاسی و حتی هنری شکل گرفته بود این نگرانی را دامن میزد که این جهت گیریهای جامعه ایران در حال تغییر است و حتی به ضد خود تغییر می کند کسانی در هنر انقلاب علم به دست داشتند و سپس آن را زمین گذاشتند و علم مخالف آن را برداشتند، شهید آوینی در این مقطع ظهور کرد و توجه به این ویژگی ها نشان میدهد که انقلاب رو به جلو است و نسل بعد از خود را به شدت متأثر کرده است.
وی یادآؤر شد: در نهایت من یک مقدار خدشه میکنم در سؤال «نقد» یا «تولید»، چرا که این تزاحم نقد و کار را متوجه نمیشوم من معتقدم اگر ما دغدغه تولید داشته باشیم به طور مثال ما امروز به تولید زیاد و انبوه نیاز داریم ولی موانعی مقابل آن است که نمیشود با یک کار و چند کار جواب این آثار خارجی را داد، بنابراین باید موانع تولید را طرح کرد و اینها نیاز به نقد جدی دارد یعنی من معتقدم گزینه یک یا «تولید» گزینه بهتری است.
*آوینی یک مجاهد است/ سیدمرتضی متفکر دوران گذار است
در پایان این دور مناظره نیز شهریار زرشناس استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: من درباره آوینی می خواهم بر نکاتی تأکید کنم که یک مقدار در جامعه ما مغفول مانده است به نظر من درست است که آوینی یک مستندساز و کارگردان سینما حتی تئوریسین سینما بود اما فراتر از اینها آنچه آوینی را برجسته میکند این است که او یک مجاهد است یعنی از معدود کسانی است که در سالهای آغازین جنگ این نکته را به درستی مطرح کرد که با انقلاب اسلامی یک گذار تاریخی در مقیاس جهانی آغاز شده و بشر به سمتی دارد حرکت میکند که عالم مدرن، سیطره غرب مدرن را پشت سربگذارد این وجه طلیعه داری انقلاب اسلامی که انقلاب فقط رسالت داخلی ندارد، نکتهای است که در آن زمان جز بیانات حضرت امام راحل و برخی مسئولین دیده نشد.
وی در ادامه افزود: این بسیار مهم است که بعداً خود شهید آوینی مفهومی را مطرح میکند به نام عصر توبه بشریت و معتقد است که انقلاب مبّشر این توبه است بنابراین ایشان در اولین وجه متفکر انقلاب اسلامی است و چون انقلاب پایه گذار، گذار از عالم غرب مدرن در داخل و خارج است پس آوینی متفکر دوران گذار است، این نکته کلیدی در اندیشه های اوینی است حتی وجه تئوریسینی آوینی باید دراین متن دیده شود چون آوینی فقط به سینما نپرداخت او در سال های 63 و 64 سلسله مقالاتی داشت که دقیقاً دغدغه یک جامعه درحال گذار است و ما را در تقابل با جامعه غرب شبه مدرن طرح کرده و درباره آنها صحبت کرده است، پس آوینی اهمیت ویژه اش این است که به اقتصاد ، ژورنالیسم و .. پرداخته و در همه اینها تئوری پردازی کرده و نکته محوری آن هم این است که حالا که انقلاب آمده عهد تازه بیاورد و دوران گذار شده چگونه باید از میراث روشنفکری و غرب مدرن عبور کرد؟ یک نظام و جامعه جدید را ایجاد کرد و چگونه باید به معضلات تئوریک مرتبط با این شرایط پاسخ گفت و این معضلات چیست؟
وی در پاسخ به سؤال اولویت «تولید»و «نقد» در اندیشه شهید آوینی گفت: من هم معتقدم این سؤال خیلی درست و دقیق نیست نمی شود اینها را از هم جدا کرد اما اگر مقصودتان این است که ایشان نسبت به شرایط موجود دغدغه مند بود که بیاید غفلتهای بقیه را نقد کند؟ بله فکر می کنم نقد او به میزان تهاجم روشنفکری گسترش پیدا میکرد ایشان هم واکنشهایشان گسترش می یافت بنابراین بیشترین نوشتههایی که از ایشان در سرمقالههای مجله سوره است عمدتاً نقد است ایشان وارد نقد عبدالکریم سروش، سینما و سینماگران و وزارت ارشاد وقت میشد و این نقد اصلا چیز بدی نیست بسیاری متفکران بزرگ جهانی هم از طریق نقد حرفهایشان را زدند.