"صراط" / وبلاگستان - «شعیب نظری» نویسنده تارنمای "دلاوران مرصاد" در تازهترین بروز رسانی وبلاگ خود چنین نوشت:
این واقعیت بانکداری بدون ربای این روزهای ماست ؛همه چیز روی کاغذ با آنچه که از سیستم رایانه بانک ها خارج می شود زمین تا آسمان فرق دارد.
به شما می گویندنرخ وام ۲۸درصد است اما رایانه حداقل ۳۲درصد را به حساب شما خواهد گذاشت وبا ادامه این روند نرخ سود تسهیلات اعطایی بانکها روزبه روز به مرز ۴۰درصد نزدیکتر می شود.
احمقانه ترین پاسخ هم این است که وقتی خود بانکها به سپرده های مردم ۲۵تا ۲۸در صدویا بیشتر سود می دهند باید هم نرخ سود تسهیلات را بالا ببرند چرا که نرخ تمام شده ی پول برای بانکها گران خواهد نشست.
اما همانطور که گفته شد این احمقانه ترین پاسخ است چرا که باید اول پرسید چرا بایدبانکها اقدام به جذب سپرده هایی با این نرخ کنند ؟و اصولا چه لزومی دارد که بانکها برای ترغیب مشتریان به سپرده گذاری سود وسوسه انگیزی را پیشنهاد دهند؟!
پاسخ بسیار ساده است !بانکها به علت بیمار بودن سیستم اجرایی و برنامه ریزی دچار حفره های وحشتناکی شده اند و برای پر کردن این حفره ها و کسری هاباید هر از چند گاهیبه طرق مختلف دست به دامن مردم بشوند وچون بانکهای ما هیچ گونه خدمات جذاب دیگری برای جذب مشتری و کشاندن سرمایه های نقدی ارزان قیمت ندارند!و دقیقا از روی دست هم تقلب کرده و هیچ گونه خلاقیت و نوآوری هم در سیستم آنها به چشم نمی خورداین بحران هر روز حادتر می شود.
بانکهای ما عملا مانند چند سوپر مارکت همجوار عمل می کنند که همگی تعداد محدودی کالا را عرضه می کنند و باهم قیمت فروش را بالا می برند و پولی راکه از مردم بعنوان کالای فروش جذب می کنند با نرخ سود بیشتری در مجددا به مردم می فروشند و تقریبا می شود گفت که از سیستم خدمات رسانی دور و به دلالی نزدیک شده انددراین میان بانکهایی وجود دارند که فقط در حد یک تابلو وبرند هستند و شما به هیچ وجه نمی توانید متوجه فلسفه وجودی شعب آنها شوید.
درصد بسیار بالایی از منابع مالی کشور در بانکها بصورت سپرده های کوتاه و بلند مدت با نرخ سود بالا جذب می شود ؛سپرده هایی که اگر توسط بانکها جمع آوری نشود به ناچار توسط خود مردم به چرخه بازار و اقتصاد تزریق می شود.
اما بانکها و موسسات با ایجاد شعبات مویرگی در تمام نقاط کشور سرمایه های مردمی را جذب و به مراکز قدرت انتقال می دهند و این سرمایه ها اغلب در مراکز چند استان خاص سرمایه گذاری می شود.
مناطق محروم همیشه محروم می مانند و مناطق آباد آبادتر می شوند.
تصور کنید فردی سرمایه مازاد بر نیازش را به دلیل جذابیت بیش از حد نرخ سود بانکی به بانک می سپارد ؛از طرفی دیگر یک فعال اقتصادی به آن سرمایه برای توسعه کسب و کارش نیازمند است در این میان بانک فقط یک واسطه است که باعث بالا رفتن بی جهت نرخ پول و در نتیجه رکود و تورم می شود.
متاسفانه هیچ دولتی هم تا کنون موفق نشده است افسار لجام گسیخته این معضل را به دست بگیرد چرا که بانکها ابزار بی چون و چرای قدرت را در دست دارند و آنهم پول است و هر از چند گاهی خبر پاداش های میلیاردی هییت مدیره آنها به گوش می رسد که بابت تیشه زدن به ریشه اقتصاد این مملکت به خود اهدا می کنند.
نکته جالبتر اینجاست که اگر تراز مالی شعب مختلف بانکها را بررسی نمایید متوجه می شوید که تماما به جز معدودی سالانه زیانهای آنچنانی را در بیلان خود به نمایش می گذارند ؛اما شما هیچ وقت شاهد ورشکستگی یک بانک نخواهید شد .واصولا در کشور ما هیچ بانکی ورشکسته نمی شود ولی در اقتصاد اروپا و آمریکا تا نسیمی بر خلاف موازین اقتصادی بوزد چندین بانک ورشکست می شوند.
بعضی ها می گویند باید نرخ سود پرداختی به سپرده های مردم را تک رقمی کرد و بعضی ها هم.به وضعیت کنونی رضایت می دهند که هر دو سخت در اشتباهند.
اگر فکر می کنید که بانکها درآمدهای خود را از محل سود پرداخت تسهیلات تامین می کنند بدانید سخت در اشتباه هستید .چرا که با یک حساب دو دوتا چهارتای ساده متوجه همه چیز خواهید شد بانکها و صاحبان بانکها در پشت پرده و با پول و سرمایه مردم کسب و کار پر رونقی برای خود راه انداخته اند.
به هر حال سیستم بانکداری ما به سرعت در حال فاصله گرفتن از بانکداری اسلامی است و هیچ کس هم شهامت برخورد باآنها را ندارد و باید روز به روز شاهد اثرات مخرب و زیان بار آنها بر اقتصاد خود باشیم و مردم هم روز به روزبه بانکها مقروض تر شده و معوقات بانکی با سرعت خیره کننده ای رشد کند.
مدیران و مسؤلین اقتصادی کشور باید بدانند که بانکداری ۴۰درصدی به هیچ وجه بانکداری بدون ربای اسلامی نبوده و نخواهد بود و سالهاست که داد مراجع عالیقدررا نیز در آورده است.
***
بالاخره موفق شده بود که پس از گذراندن هفت خوان رستم ؛وام ۲۰میلیون تومانی اش را بگیرد.وام ۵ساله ای که باید ماهیانه ۵۸۷هزارتومان قسطش را بپردازد.به عبارتی در ازای دریافت ۲۰میلیون تومان باید طی ۵سال ۳۵میلیون تومان به بانک بر گرداند.این واقعیت بانکداری بدون ربای این روزهای ماست ؛همه چیز روی کاغذ با آنچه که از سیستم رایانه بانک ها خارج می شود زمین تا آسمان فرق دارد.
به شما می گویندنرخ وام ۲۸درصد است اما رایانه حداقل ۳۲درصد را به حساب شما خواهد گذاشت وبا ادامه این روند نرخ سود تسهیلات اعطایی بانکها روزبه روز به مرز ۴۰درصد نزدیکتر می شود.
احمقانه ترین پاسخ هم این است که وقتی خود بانکها به سپرده های مردم ۲۵تا ۲۸در صدویا بیشتر سود می دهند باید هم نرخ سود تسهیلات را بالا ببرند چرا که نرخ تمام شده ی پول برای بانکها گران خواهد نشست.
اما همانطور که گفته شد این احمقانه ترین پاسخ است چرا که باید اول پرسید چرا بایدبانکها اقدام به جذب سپرده هایی با این نرخ کنند ؟و اصولا چه لزومی دارد که بانکها برای ترغیب مشتریان به سپرده گذاری سود وسوسه انگیزی را پیشنهاد دهند؟!
پاسخ بسیار ساده است !بانکها به علت بیمار بودن سیستم اجرایی و برنامه ریزی دچار حفره های وحشتناکی شده اند و برای پر کردن این حفره ها و کسری هاباید هر از چند گاهیبه طرق مختلف دست به دامن مردم بشوند وچون بانکهای ما هیچ گونه خدمات جذاب دیگری برای جذب مشتری و کشاندن سرمایه های نقدی ارزان قیمت ندارند!و دقیقا از روی دست هم تقلب کرده و هیچ گونه خلاقیت و نوآوری هم در سیستم آنها به چشم نمی خورداین بحران هر روز حادتر می شود.
بانکهای ما عملا مانند چند سوپر مارکت همجوار عمل می کنند که همگی تعداد محدودی کالا را عرضه می کنند و باهم قیمت فروش را بالا می برند و پولی راکه از مردم بعنوان کالای فروش جذب می کنند با نرخ سود بیشتری در مجددا به مردم می فروشند و تقریبا می شود گفت که از سیستم خدمات رسانی دور و به دلالی نزدیک شده انددراین میان بانکهایی وجود دارند که فقط در حد یک تابلو وبرند هستند و شما به هیچ وجه نمی توانید متوجه فلسفه وجودی شعب آنها شوید.
درصد بسیار بالایی از منابع مالی کشور در بانکها بصورت سپرده های کوتاه و بلند مدت با نرخ سود بالا جذب می شود ؛سپرده هایی که اگر توسط بانکها جمع آوری نشود به ناچار توسط خود مردم به چرخه بازار و اقتصاد تزریق می شود.
اما بانکها و موسسات با ایجاد شعبات مویرگی در تمام نقاط کشور سرمایه های مردمی را جذب و به مراکز قدرت انتقال می دهند و این سرمایه ها اغلب در مراکز چند استان خاص سرمایه گذاری می شود.
مناطق محروم همیشه محروم می مانند و مناطق آباد آبادتر می شوند.
تصور کنید فردی سرمایه مازاد بر نیازش را به دلیل جذابیت بیش از حد نرخ سود بانکی به بانک می سپارد ؛از طرفی دیگر یک فعال اقتصادی به آن سرمایه برای توسعه کسب و کارش نیازمند است در این میان بانک فقط یک واسطه است که باعث بالا رفتن بی جهت نرخ پول و در نتیجه رکود و تورم می شود.
متاسفانه هیچ دولتی هم تا کنون موفق نشده است افسار لجام گسیخته این معضل را به دست بگیرد چرا که بانکها ابزار بی چون و چرای قدرت را در دست دارند و آنهم پول است و هر از چند گاهی خبر پاداش های میلیاردی هییت مدیره آنها به گوش می رسد که بابت تیشه زدن به ریشه اقتصاد این مملکت به خود اهدا می کنند.
نکته جالبتر اینجاست که اگر تراز مالی شعب مختلف بانکها را بررسی نمایید متوجه می شوید که تماما به جز معدودی سالانه زیانهای آنچنانی را در بیلان خود به نمایش می گذارند ؛اما شما هیچ وقت شاهد ورشکستگی یک بانک نخواهید شد .واصولا در کشور ما هیچ بانکی ورشکسته نمی شود ولی در اقتصاد اروپا و آمریکا تا نسیمی بر خلاف موازین اقتصادی بوزد چندین بانک ورشکست می شوند.
بعضی ها می گویند باید نرخ سود پرداختی به سپرده های مردم را تک رقمی کرد و بعضی ها هم.به وضعیت کنونی رضایت می دهند که هر دو سخت در اشتباهند.
اگر فکر می کنید که بانکها درآمدهای خود را از محل سود پرداخت تسهیلات تامین می کنند بدانید سخت در اشتباه هستید .چرا که با یک حساب دو دوتا چهارتای ساده متوجه همه چیز خواهید شد بانکها و صاحبان بانکها در پشت پرده و با پول و سرمایه مردم کسب و کار پر رونقی برای خود راه انداخته اند.
به هر حال سیستم بانکداری ما به سرعت در حال فاصله گرفتن از بانکداری اسلامی است و هیچ کس هم شهامت برخورد باآنها را ندارد و باید روز به روز شاهد اثرات مخرب و زیان بار آنها بر اقتصاد خود باشیم و مردم هم روز به روزبه بانکها مقروض تر شده و معوقات بانکی با سرعت خیره کننده ای رشد کند.
مدیران و مسؤلین اقتصادی کشور باید بدانند که بانکداری ۴۰درصدی به هیچ وجه بانکداری بدون ربای اسلامی نبوده و نخواهد بود و سالهاست که داد مراجع عالیقدررا نیز در آورده است.