صراط: در سال 76 و پس از پیروزی خاتمی در انتخابات، حزب مشارکت به مثابه یک حزب دولتی شکل گرفت که در واقع پایگاه حاکمان پیروز انتخابات و یا حزب حاکم تلقی میشدند.
مبانی فکری و رفتار سیاسی مؤسسین این حزب را میتوان در تأکید بیش از حد بر «جمهوریت» نظام و بیاعتمادی یا مخالفت شدید با «اسلامیت» تصریح شده در قانون اساسی خلاصه کرد، که این مخالفت و بیاعتنایی از طریق مخالفت با نهادهایی صورت میگرفت که سمبل بُعد اسلامیت نظام جمهوری اسلامی بودند؛ به همین دلیل اقدامات افراد مهم حزب مذکور به شدت از طرف مخالفان سرسخت خارجی جمهوری اسلامی مورد حمایت قرار میگرفت.
از سال 76 تا سال 79 و ترور سعید حجاریان مهمترین استراتژی حزب مشارکت استراتژی سیاسی «فشار از پایین» ، «چانه زنی از بالا» بود که در تمام مواضع، رویکردها و جهتگیری های این حزب نمایش داده می شد.
در این سالها تمام تمرکز حزب مشارکت بر ایجاد یک پایگاه مردمی قوی و حامی خاتمی بود و چانه زنی های زیادی در راستای تأیید صلاحیت عناصر سکولار و معاند در مجلس ششم توسط این حزب صورت گرفت.
به این ترتیب این حزب توانست بهترین نقش را در کلید خوردن مجلس ششم و ماجراهای جنجالی این مجلس ایفا کند؛ مجلسی که بیشترین همصدایی با دشمنان نظام را داشت و در نهایت به تحصن مجلسی ها و قائله های پس از آن انجامید.
پس از بیرون آمدن جناح اصولگرایی از لاک دفاعی خود و مقابله با استراتژی های این حزب، همچنین امنیتی شدن این حزب در خصوص ورود جریان برانداز مستتر در این حزب، تحلیلهای عباس عبدی به عنوان محور اصلی حرکت و برنامه ریزی این حزب قرار گرفت.
بیشتر تحلیل های عباس عبدی بر اساس نظریه «فروپاشی » اجتماعی و از میان رفتن «اعتماداجتماعی » بود، استراتژی «خروج از حاکمیت » با اهدافی براندازنه همچون مشروعیت زدایی از حاکمیت با جدایی طیف دموکراتیک از بدنه حاکمیت و... اجرا شد و تا جایی پیش رفت که پیشنهاد استعفا به خاتمی داده شد و حتی پس از مقاومت خاتمی «تز عبور از خاتمی » مورد بررسی قرار گرفت.
تنظیم نامه های سرگشاده به مقام معظم رهبری هم بر اساس همین راهبرد انجام شد. در این راستا طرح براندازی نظام از طریق پیگیری مشی براندازانه و استحاله از درون به جای رویکرد سخت افزاری در دهه 60 در دستور کار این حزب قرار گرفت.
با محکومیت برخی از تئوری پردازان این حزب و روی کار آمدن مصطفی تاج زاده در این حزب از سال 83 تا 88 رویکرد جدیدی در دستور کار حزب مشارکت قرار گرفت؛ رویکردی به نام «سیاست ورزی جامعه مبتنی بر پارلمانتاریسم » بود.
وی معتقد بود حزب بایستی درجامعه و حاکمیت همزمان فعال شد به گونه ای که با توجهبه کثرت تعداد انتخابها در کشور رویکرد پارلمانتاریستی بهترین فرصت برای حزب می باشد و می توان «ائتلاف های حداکثری » و «مطالبات حداقلی » را ایجاد کرد و به این ترتیب منتقدان درون دولت نیز جذب این گفتمان خواهندشد و لایه های دوم و سوم فرصت حضور در حاکمیت را پیداخواهند کرد و بدین گونه تفکرات و مشی لیبرالی حزب واردحاکمیت خواهد شد.
به خاطر تعارض سیاست های تاج زاده با مشی براندازانه حزب مشارکت، این سیاست ها هم نتوانست پاسخگوی این حزب باشد و در ادامه و از سال 88 حمیدرضا جلایی پور، استراتژی «اصلاحات سه جانبه» برای خروج از بن بست ها وتعارضات تئوریک-اجرایی را مطرح کرد.
با پپیگیری این سیاست از سوی حزب مشارکت، عملاً این حزب از حمایت سید محمد خاتمی دست برداشت و علیرغم تفاوتها واختلافات هویتی و مبنایی، در فروردین سال88 همراه با سران سازمان مجاهدین مانند بهزاد نبوی برای اعلام حمایت، با میرحسین موسوی دیدار و گفتگو کردند. انصراف از سید محمد خاتمی به نفع موسوی نقطه عطفی برای جریان فتنه و حزب مشارکت بود.
در سال 88 که همانند «جنگ احزاب » اپوزیسیون داخلی متشکل از همه طیفها همراه و همسو با اپوزیسیون خارجی و با حمایت همه جانبه نظام سلطه تمام قد در مقابل نظام و رای مردم قد علم کرد، حضور آگاهانه مردم و درایت رهبری با انحلال حزب مشارکت و سازمان مجاهدین توأم شد و فتنه 88 پایان یافت.
با رأی آوردن روحانی در دولت یازدهم و همچنین آزادی برخی از فتنه گران از زندان، اعضای این حزب منحله توانستند خود را به دولت نزدیک کنند و به دنبال سهم خواهی از دولت برآمدند.
این افراد در ابتدا با برگزاری همایش ها و سمینار ها خود را به تریبون ها رساندند و از این طریق اولین خواسته های خود در خصوص آزادی سران فتنه را مطرح کردند.
با ادامه در خواست های این افراد و همچنین عدم برخورد مسئولین با فعالیت های غیر قانونی اعضای این حزب منحله، این افراد اقدام به فک پلمپ غیر قانونی دفتر خود کردند و تردد های مشکوک به دفتر حزب منحله مشارکت آغاز شد.
هر چند با تذکر مجلس در این مورد و اقدام قوه قضائیه دوباره دفتر این حزب پلمپ شد؛ اما تریبون جدید این افراد روزنامه های اصلاح طلب و رسانه های زنجیره ای شد؛ به طوری که این افراد با در اختیار گرفتن این رسانه ها هر روز خود را در صفحه اول روز نامه ها قرار دادند.
تاریخ درس عبرت خوبی برای کشور ما بوده و هست؛ به گونه ای که اثبات کرده است هر زمان که حزب مشارکت فعالیت های جدیدی را آغاز کرده است، فتنه ای جدید در جامعه رقم می خورد.
باید از گذشته حزب مشارکت درس عبرت گرفت و با اقدام به موقع و تذکرات لازم به رسانه هایی که تریبون خود را در اختیار فتنه گران قرار می دهند از فتنه ای جدید در جامعه جلوگیری کرد.
اسامی بنیانگذاران حزب مشارکت در زیر آمده است:
١) محمدرضا خاتمی ( نماینده و نائب رییس دوره ششم مجلس شورای اسلامی)
٢) محسن امین زاده ( معاون وزارت امور خارجه)
٣) مصطفی تاج زاده ( معاون سیاسی و اجتماعی وزارت کشور)
۴) سعید حجاریان ( مشاور سیاسی رییس جمهور)
۵) هادی خانیکی ( معاون وزیر علوم و مشاور فرهنگی رییس جمهور)
۶) عباس عبدی ( مشاور رییس جمهور)
٧) سعید پور عزیزی ( مدیر مسئول روزنامه بهار)
٨) مرتضی حاجی ( وزیر تعاون)
٩) محمدرضا عارف ( وزیر پست و تلگراف و تلفن)
١٠) حبیب الله بی طرف ( وزیر نیرو در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی)
١١) نجف قلی حبیبی ( رییس دانشگاه علامه طباطبایی)
١٢) معصومه ابتکار ( معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست)
١٣) داوود کشاورزیان ( استاندار مازندران)
١۴) سید محمود میرلوحی ( استاندار آذربایجان غربی)
١۵) رجبعلی مزروعی ( مشاور فرهنگی رییس جمهور)
١۶) محسن میردامادی ( نماینده مجلس ششم و رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی)
١٧) علی شکوری راد ( نماینده مجلس ششم)
١٨) سید علی خاتمی ( رییس سازمان بازرسی ریاست جمهوری)
١٩) رحمان دادمان ( معاون وزیر راه و ترابری)
٢٠) احمد ستاری
منبع: دانا
مبانی فکری و رفتار سیاسی مؤسسین این حزب را میتوان در تأکید بیش از حد بر «جمهوریت» نظام و بیاعتمادی یا مخالفت شدید با «اسلامیت» تصریح شده در قانون اساسی خلاصه کرد، که این مخالفت و بیاعتنایی از طریق مخالفت با نهادهایی صورت میگرفت که سمبل بُعد اسلامیت نظام جمهوری اسلامی بودند؛ به همین دلیل اقدامات افراد مهم حزب مذکور به شدت از طرف مخالفان سرسخت خارجی جمهوری اسلامی مورد حمایت قرار میگرفت.
از سال 76 تا سال 79 و ترور سعید حجاریان مهمترین استراتژی حزب مشارکت استراتژی سیاسی «فشار از پایین» ، «چانه زنی از بالا» بود که در تمام مواضع، رویکردها و جهتگیری های این حزب نمایش داده می شد.
در این سالها تمام تمرکز حزب مشارکت بر ایجاد یک پایگاه مردمی قوی و حامی خاتمی بود و چانه زنی های زیادی در راستای تأیید صلاحیت عناصر سکولار و معاند در مجلس ششم توسط این حزب صورت گرفت.
به این ترتیب این حزب توانست بهترین نقش را در کلید خوردن مجلس ششم و ماجراهای جنجالی این مجلس ایفا کند؛ مجلسی که بیشترین همصدایی با دشمنان نظام را داشت و در نهایت به تحصن مجلسی ها و قائله های پس از آن انجامید.
پس از بیرون آمدن جناح اصولگرایی از لاک دفاعی خود و مقابله با استراتژی های این حزب، همچنین امنیتی شدن این حزب در خصوص ورود جریان برانداز مستتر در این حزب، تحلیلهای عباس عبدی به عنوان محور اصلی حرکت و برنامه ریزی این حزب قرار گرفت.
بیشتر تحلیل های عباس عبدی بر اساس نظریه «فروپاشی » اجتماعی و از میان رفتن «اعتماداجتماعی » بود، استراتژی «خروج از حاکمیت » با اهدافی براندازنه همچون مشروعیت زدایی از حاکمیت با جدایی طیف دموکراتیک از بدنه حاکمیت و... اجرا شد و تا جایی پیش رفت که پیشنهاد استعفا به خاتمی داده شد و حتی پس از مقاومت خاتمی «تز عبور از خاتمی » مورد بررسی قرار گرفت.
تنظیم نامه های سرگشاده به مقام معظم رهبری هم بر اساس همین راهبرد انجام شد. در این راستا طرح براندازی نظام از طریق پیگیری مشی براندازانه و استحاله از درون به جای رویکرد سخت افزاری در دهه 60 در دستور کار این حزب قرار گرفت.
با محکومیت برخی از تئوری پردازان این حزب و روی کار آمدن مصطفی تاج زاده در این حزب از سال 83 تا 88 رویکرد جدیدی در دستور کار حزب مشارکت قرار گرفت؛ رویکردی به نام «سیاست ورزی جامعه مبتنی بر پارلمانتاریسم » بود.
وی معتقد بود حزب بایستی درجامعه و حاکمیت همزمان فعال شد به گونه ای که با توجهبه کثرت تعداد انتخابها در کشور رویکرد پارلمانتاریستی بهترین فرصت برای حزب می باشد و می توان «ائتلاف های حداکثری » و «مطالبات حداقلی » را ایجاد کرد و به این ترتیب منتقدان درون دولت نیز جذب این گفتمان خواهندشد و لایه های دوم و سوم فرصت حضور در حاکمیت را پیداخواهند کرد و بدین گونه تفکرات و مشی لیبرالی حزب واردحاکمیت خواهد شد.
به خاطر تعارض سیاست های تاج زاده با مشی براندازانه حزب مشارکت، این سیاست ها هم نتوانست پاسخگوی این حزب باشد و در ادامه و از سال 88 حمیدرضا جلایی پور، استراتژی «اصلاحات سه جانبه» برای خروج از بن بست ها وتعارضات تئوریک-اجرایی را مطرح کرد.
با پپیگیری این سیاست از سوی حزب مشارکت، عملاً این حزب از حمایت سید محمد خاتمی دست برداشت و علیرغم تفاوتها واختلافات هویتی و مبنایی، در فروردین سال88 همراه با سران سازمان مجاهدین مانند بهزاد نبوی برای اعلام حمایت، با میرحسین موسوی دیدار و گفتگو کردند. انصراف از سید محمد خاتمی به نفع موسوی نقطه عطفی برای جریان فتنه و حزب مشارکت بود.
در سال 88 که همانند «جنگ احزاب » اپوزیسیون داخلی متشکل از همه طیفها همراه و همسو با اپوزیسیون خارجی و با حمایت همه جانبه نظام سلطه تمام قد در مقابل نظام و رای مردم قد علم کرد، حضور آگاهانه مردم و درایت رهبری با انحلال حزب مشارکت و سازمان مجاهدین توأم شد و فتنه 88 پایان یافت.
با رأی آوردن روحانی در دولت یازدهم و همچنین آزادی برخی از فتنه گران از زندان، اعضای این حزب منحله توانستند خود را به دولت نزدیک کنند و به دنبال سهم خواهی از دولت برآمدند.
این افراد در ابتدا با برگزاری همایش ها و سمینار ها خود را به تریبون ها رساندند و از این طریق اولین خواسته های خود در خصوص آزادی سران فتنه را مطرح کردند.
با ادامه در خواست های این افراد و همچنین عدم برخورد مسئولین با فعالیت های غیر قانونی اعضای این حزب منحله، این افراد اقدام به فک پلمپ غیر قانونی دفتر خود کردند و تردد های مشکوک به دفتر حزب منحله مشارکت آغاز شد.
هر چند با تذکر مجلس در این مورد و اقدام قوه قضائیه دوباره دفتر این حزب پلمپ شد؛ اما تریبون جدید این افراد روزنامه های اصلاح طلب و رسانه های زنجیره ای شد؛ به طوری که این افراد با در اختیار گرفتن این رسانه ها هر روز خود را در صفحه اول روز نامه ها قرار دادند.
تاریخ درس عبرت خوبی برای کشور ما بوده و هست؛ به گونه ای که اثبات کرده است هر زمان که حزب مشارکت فعالیت های جدیدی را آغاز کرده است، فتنه ای جدید در جامعه رقم می خورد.
باید از گذشته حزب مشارکت درس عبرت گرفت و با اقدام به موقع و تذکرات لازم به رسانه هایی که تریبون خود را در اختیار فتنه گران قرار می دهند از فتنه ای جدید در جامعه جلوگیری کرد.
اسامی بنیانگذاران حزب مشارکت در زیر آمده است:
١) محمدرضا خاتمی ( نماینده و نائب رییس دوره ششم مجلس شورای اسلامی)
٢) محسن امین زاده ( معاون وزارت امور خارجه)
٣) مصطفی تاج زاده ( معاون سیاسی و اجتماعی وزارت کشور)
۴) سعید حجاریان ( مشاور سیاسی رییس جمهور)
۵) هادی خانیکی ( معاون وزیر علوم و مشاور فرهنگی رییس جمهور)
۶) عباس عبدی ( مشاور رییس جمهور)
٧) سعید پور عزیزی ( مدیر مسئول روزنامه بهار)
٨) مرتضی حاجی ( وزیر تعاون)
٩) محمدرضا عارف ( وزیر پست و تلگراف و تلفن)
١٠) حبیب الله بی طرف ( وزیر نیرو در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی)
١١) نجف قلی حبیبی ( رییس دانشگاه علامه طباطبایی)
١٢) معصومه ابتکار ( معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست)
١٣) داوود کشاورزیان ( استاندار مازندران)
١۴) سید محمود میرلوحی ( استاندار آذربایجان غربی)
١۵) رجبعلی مزروعی ( مشاور فرهنگی رییس جمهور)
١۶) محسن میردامادی ( نماینده مجلس ششم و رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی)
١٧) علی شکوری راد ( نماینده مجلس ششم)
١٨) سید علی خاتمی ( رییس سازمان بازرسی ریاست جمهوری)
١٩) رحمان دادمان ( معاون وزیر راه و ترابری)
٢٠) احمد ستاری
منبع: دانا