صراط: پایگاه خبری المانیتور در گزارش خود در این زمینه آورده است: بر اساس نظرات گروهی از کارشناسان و سیاستگذاران، ایالات متحده در سیاستهای خود ضعیف و بیاثر شده است. این انتقادات تنها اختصاص به مخالفان سیاستهای اوباما در دولت وی ندارد، بلکه از مقامات و کارشناسان مناطق دیگر از جمله امارات، مصر، اسرائیل و عربستان نیز شنیده میشود. این گروه از منتقدان بر این باورند که واشنگتن برای مقابله با چالشهای خود در منطقه به اندازه کافی تلاش نکرده و پیشبینی شده است که این مسئله به فاجعهای برای امنیت ملی آمریکا و متحدانش در منطقه تبدیل خواهد شد. آیا این تحلیل واقعیت دارد؟
المانیتور نوشت: درست است که آینده خاورمیانه دستکم در کوتاهمدت سرشار از مصیبت و بلا خواهد بود، اما نکته اینجاست که تمام مشکلات این منطقه نتیجه سیاستهای آمریکا نیست. چیزی که در میان شکایتهای مربوط به اقدامات دولت آمریکا و درخواستها از اقدامات این کشور گم شده است، بحث درباره این است که مشکلات منطقه چقدر زیاد است. در واقع دولت اوباما بدون شک مشکلات خاص خود را دارد و خود را درگیر مشکلات بسیاری مانند سلاحهای شیمیایی در سوریه کرده و به دلیل این اقدامات متحدان و دوستان این کشور دچار سرگردانی و دشمنان آن نیز برای مخالفت بیشتر تشجیع شدهاند.
درباره مصر، آمریکا تلاش بسیاری برای از بین بردن اختلافات درباره منافع استراتژیک خود و تلاشها برای مسئولیتپذیر شدن مقامات مصر کرده است و به همین دلیل سیاست این کشور در قبال مصر دچار سردرگمی شدیدی شده است. درباره مبارزه با تروریستها، اقدامی همچون استفاده از پهپادها منجر به کشته شدن غیرنظامیان بسیاری شده است و این در حالی است که این افراد بیگناه بودهاند. شکی نیست که این مسئله باعث عصبانیت نسلهای بعدی کشورهایی چون یمن از این اقدام آمریکا مسئله خواهد شد و اما درباره ایران نیز با وجود تلاش دو طرف برای دستیابی به توافق، تندروها در هر دو کشور از رسیدن به توافق نهایی جلوگیری میکنند.
المانیتور نوشت: اکنون بیشتر انتقادات از آمریکا به دلیل سیاست این کشور در قبال خاورمیانه است، نه تحلیلی درباره اینکه چه حوادثی در خاورمیانه در حال رخ دادن است. پس از سقوط زینالعابدین بنعلی و حسنی مبارک در تونس و مصر تظاهرات در بحرین، لیبی و یمن آغاز شد. و از آن زمان بود که خبرنگاران عنوان کردند که این حوادث شبیه حوادث رخداده در اروپای مرکزی در دهه 1980 میلادی است. این در حالی است که چنین حوادثی در کشورهای عربی به یک کلیشه تبدیل شده است و از سوی دیگر با وجود سقوط حکومتهای مستبد در این کشورها، تلاش برای ایجاد یک حکومت جدید باثبات به ایجاد بیثباتی و خشونت بدل شده است. در برخی کشورهای دیگر نیز خواستههای مردم با سرکوب مواجه شده است. در واقع از نظر منتقدین سیاستهای باراک اوباما رهبری دنیا یعنی دخالت نظامی در سوریه و ایران، فشار بر ارتش مصر، باقی ماندن در لیبی پس از پایان عملیات ناتو در این کشور، ادامه مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین و یا خودداری از هدر دادن اعتبار ایالات متحده در اینباره. این در حالی است که این سخنان و انتقادات باعث سرگشتگی دولت اوباما شده و از یک سو منتقدی مانند جان مککین یک درخواست دارد و منتقد دیگر درخواستی متفاوت با اولی.
نکته بعدی در این است که مذاکره با کشورهای جهان عرب بسیار سخت و زمانبر است، در واقع ممکن است منتقدان معتقد باشند که ضعف کمتر یعنی حمایت روش عربستان در برابر چالشهای منطقهای. با وجود این شانه به شانه عربستان ایستادن به معنی ورود آمریکا به شیوههایی برای مقابله با بحران سوریه است که دولت اوباما تا الان سعی داشته از آن روشها امتناع کند. چرا که دخالت نظامی در سوریه مطلوب آمریکاییها نیست و البته تبعات خروج از این دخالتی بسیار خونین و هزینهبر خواهد بود.
درباره ایران نیز ظاهرا به نظر میرسد آمریکا در صورت تمایل برای تبعیت از سیاست عربستان باید به دنبال تهدید ایران و انزوای بیشتر این کشور باشد، پیش از این پادشاه عربستان تلاش بسیاری برای حمله نظامی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران از طریق لابیگری در میان مقامات این کشور انجام داد. این در حالی است که سیاست تحریم دستکم باعث شده ایران پای میز مذاکره بیاید و البته باید پذیرفت که تردید درباره موفقیتآمیز بودن مذاکرات بهتر از تردید درباره موفق بودن عملیات نظامی است.
درست است که اوضاع کنونی در مصر و لیبی و بحرین به هیچوجه خوب و مناسب نیست و لیبی و بحرین در آستانه انفجار هستند، اما این مسائل به دلیل سیاستهای خود این کشورها است، و آمریکا نمیتواند خشونت در این کشورها را کنترل کند. این به معنای این است که قدرت آمریکا نامحدود نیست و به این معنا نیست که دولت فعلی آمریکا ضعیف است یا دولت قبلی در منطقه خوب و درست عمل کرده است. دولت باراک اوباما از سیاستهای هزینهبر و تضعیفکننده در قبال ایران و سوریه پرهیز کرده و برای اطمینان از تامین امنیت اسرائیل و محفوظ ماندن منابع انرژی منطقه تلاش میکند.
المانیتور نوشت: درست است که آینده خاورمیانه دستکم در کوتاهمدت سرشار از مصیبت و بلا خواهد بود، اما نکته اینجاست که تمام مشکلات این منطقه نتیجه سیاستهای آمریکا نیست. چیزی که در میان شکایتهای مربوط به اقدامات دولت آمریکا و درخواستها از اقدامات این کشور گم شده است، بحث درباره این است که مشکلات منطقه چقدر زیاد است. در واقع دولت اوباما بدون شک مشکلات خاص خود را دارد و خود را درگیر مشکلات بسیاری مانند سلاحهای شیمیایی در سوریه کرده و به دلیل این اقدامات متحدان و دوستان این کشور دچار سرگردانی و دشمنان آن نیز برای مخالفت بیشتر تشجیع شدهاند.
درباره مصر، آمریکا تلاش بسیاری برای از بین بردن اختلافات درباره منافع استراتژیک خود و تلاشها برای مسئولیتپذیر شدن مقامات مصر کرده است و به همین دلیل سیاست این کشور در قبال مصر دچار سردرگمی شدیدی شده است. درباره مبارزه با تروریستها، اقدامی همچون استفاده از پهپادها منجر به کشته شدن غیرنظامیان بسیاری شده است و این در حالی است که این افراد بیگناه بودهاند. شکی نیست که این مسئله باعث عصبانیت نسلهای بعدی کشورهایی چون یمن از این اقدام آمریکا مسئله خواهد شد و اما درباره ایران نیز با وجود تلاش دو طرف برای دستیابی به توافق، تندروها در هر دو کشور از رسیدن به توافق نهایی جلوگیری میکنند.
المانیتور نوشت: اکنون بیشتر انتقادات از آمریکا به دلیل سیاست این کشور در قبال خاورمیانه است، نه تحلیلی درباره اینکه چه حوادثی در خاورمیانه در حال رخ دادن است. پس از سقوط زینالعابدین بنعلی و حسنی مبارک در تونس و مصر تظاهرات در بحرین، لیبی و یمن آغاز شد. و از آن زمان بود که خبرنگاران عنوان کردند که این حوادث شبیه حوادث رخداده در اروپای مرکزی در دهه 1980 میلادی است. این در حالی است که چنین حوادثی در کشورهای عربی به یک کلیشه تبدیل شده است و از سوی دیگر با وجود سقوط حکومتهای مستبد در این کشورها، تلاش برای ایجاد یک حکومت جدید باثبات به ایجاد بیثباتی و خشونت بدل شده است. در برخی کشورهای دیگر نیز خواستههای مردم با سرکوب مواجه شده است. در واقع از نظر منتقدین سیاستهای باراک اوباما رهبری دنیا یعنی دخالت نظامی در سوریه و ایران، فشار بر ارتش مصر، باقی ماندن در لیبی پس از پایان عملیات ناتو در این کشور، ادامه مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین و یا خودداری از هدر دادن اعتبار ایالات متحده در اینباره. این در حالی است که این سخنان و انتقادات باعث سرگشتگی دولت اوباما شده و از یک سو منتقدی مانند جان مککین یک درخواست دارد و منتقد دیگر درخواستی متفاوت با اولی.
نکته بعدی در این است که مذاکره با کشورهای جهان عرب بسیار سخت و زمانبر است، در واقع ممکن است منتقدان معتقد باشند که ضعف کمتر یعنی حمایت روش عربستان در برابر چالشهای منطقهای. با وجود این شانه به شانه عربستان ایستادن به معنی ورود آمریکا به شیوههایی برای مقابله با بحران سوریه است که دولت اوباما تا الان سعی داشته از آن روشها امتناع کند. چرا که دخالت نظامی در سوریه مطلوب آمریکاییها نیست و البته تبعات خروج از این دخالتی بسیار خونین و هزینهبر خواهد بود.
درباره ایران نیز ظاهرا به نظر میرسد آمریکا در صورت تمایل برای تبعیت از سیاست عربستان باید به دنبال تهدید ایران و انزوای بیشتر این کشور باشد، پیش از این پادشاه عربستان تلاش بسیاری برای حمله نظامی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران از طریق لابیگری در میان مقامات این کشور انجام داد. این در حالی است که سیاست تحریم دستکم باعث شده ایران پای میز مذاکره بیاید و البته باید پذیرفت که تردید درباره موفقیتآمیز بودن مذاکرات بهتر از تردید درباره موفق بودن عملیات نظامی است.
درست است که اوضاع کنونی در مصر و لیبی و بحرین به هیچوجه خوب و مناسب نیست و لیبی و بحرین در آستانه انفجار هستند، اما این مسائل به دلیل سیاستهای خود این کشورها است، و آمریکا نمیتواند خشونت در این کشورها را کنترل کند. این به معنای این است که قدرت آمریکا نامحدود نیست و به این معنا نیست که دولت فعلی آمریکا ضعیف است یا دولت قبلی در منطقه خوب و درست عمل کرده است. دولت باراک اوباما از سیاستهای هزینهبر و تضعیفکننده در قبال ایران و سوریه پرهیز کرده و برای اطمینان از تامین امنیت اسرائیل و محفوظ ماندن منابع انرژی منطقه تلاش میکند.