صراط: موضعگیری عجیب و مشکوک مجموعهای از رسانههای
زنجیرهای هماهنگ با خارج از کشور درباره یک مستند دانشجویی که دست کم 4
ماه از اولین اکران رسمی آن در فضای دانشگاه میگذرد، گمانههای خطرناکی را
مطرح کرد.
نکته اول، توجه به این موضوع است که فضای کشور تا چه اندازه آلوده به بازیهای کثیف عملیات روانی است. دوم، شدت تحریکپذیری برخی مسؤولان است که در طرفه..العینی با جوی که با سازنده آن نیز بیگانه هستند، همراه و همساز میشوند. سوم، عدم توجه کافی به دامن زدن ضدانقلاب به این موضوع بسیار ساده و معمولی است. به نحوی که مجموعهای از رسانههای ضدانقلاب از لندن و لسآنجلس و هلند اقدام به انتشار نسخه اصلی مستند دانشجویی یاد شده کردند و در این میان کسی از داخل دستکم ابراز علاقه به پیگیری منشأ این بزرگنمایی بوقچیهای دشمن نکرد. مگر اینکه باور کنیم رئیسجمهور روحانی بیش از ایران در لندن و لسآنجلس حامی دارد که برای عزت و عظمت و شوکت وی گریبان چاک میدهند! اکنون که از التهاب خبری اولیه همزمان داخلیها و خارجیها فاصله گرفتهایم فرصت خوبی برای موشکافی علتهاست. بیایید بررسی کنیم در ایام مبارزه با پادوهای رسانهای غرب در ایران که وظیفه تحریک جامعه را برعهده داشتند، فرصت پایش کدام اخبار را از دست دادیم.
الف- روز گذشته که فضای غالب رسانهای کشور در تقابل و تایید مستند دانشجویی «من روحانی هستم» گذشت، 5 بند از توافق نهایی پیشنهادی غرب به ایران بر سر برنامه هستهای کشورمان توسط اندیشکده رند افشا شد. آنچه از بررسی این بندها نصیب متخصصان و دلسوزان عزت و منافع ملی میشد «آهی سنگین» بود از عنقریب بودن وقوع آنچه پیشبینی میکردند. اگر افشاگری اندیشکده رند در این باره حقیقت داشته باشد، برنامه هستهای صنعتی کشورمان که برای دستیابی به تکتک مراحل آن با مشکلات بسیار بزرگی دست و پنجه نرم کردیم به واسطه امضای توافق نهایی، تبدیل به «خالهبازی سمبلیک هستهای» خواهد شد. دیگر نه از غنیسازی به حد لازم برای ورود به باشگاه هستهایهای جهان خبری هست و نه برنامهای برای استفاده از این انرژی پاک در فضای صنعت کشور وجود خواهد داشت.
علاوه بر آن آب سنگین اراک نیز بناست به نحو برگشتناپذیری تبدیل به مرکز آب سبک شود. فردو نیز از کار خواهد افتاد یا حداکثر با بازرسیهای هر روزه و مدیریت پروژه غربیها به نحوی بازمهندسی خواهد شد که کارآییای در یک برنامه هستهای حقیقی و صنعتی نداشته باشد.
ب- سباستین کورتس اتریشی با ظاهر یک جوان خام اروپایی در قامت پیامرسان رژیم غاصب صهیونیستی در بحبوحه همین خبرسازیهای غیرضرور و واکنشهای پیاپی به آن، وارد کشور شد و با شخص رئیسجمهور کشور ما دیدار کرد! نه اتریش در مناسبات جهانی صاحب جایگاهی است و نه ایران کشوری معمولی است. شأنیت ابرقدرتی فرامنطقهای چون ایران کجای بازی با منافع ملی گم شده که کورتس اتریشی ابتدا به تلآویو سفر میکند و پس از دیدار مفصل چهره به چهره با لیبرمن و شیمون پرز و باقی صهیونیستها، مستقیم به تهران سفر میکند و دست رئیسجمهور بلندپایه ایران را میفشارد! شیر خوابیدهاش هم از خر بلندتر است! دیدار با همتای ایرانی کورتس کفایت نمیکرد؟!
ج- در شرایطی که عدهای بر آتش عملیات روانی هماهنگ اجرا شده در کشور بر سر یک مستند معمولی با منابع تاریخی بازنشر شده از سوی نزدیکترین افراد به حسن روحانی میدمیدند، نماینده ویژه انگلیس در 1+5، «سایمون گس» وارد ایران شد!
آنچه در خبرگزاریهای رسمی کشور از این دیدار سرزده و تقریبا برنامهریزی نشده دیپلمات ضدایرانی انگلیسها بازتاب یافت، رایزنی برای بالا بردن سطح روابط دیپلماتیک دو کشور و زمینهچینی برای اعزام سفرا بود. اما کدام عاقلی است که کنجکاو نباشد از پیشنهادهای احتمالی که نماینده انگلیس بر سر میز مذاکره هستهای ایران، با خود به تهران آورده، مطلع شود؟
پس درگیرودار این بازی رسانهای بزرگ، سرخطهای خبری مهمی که ارتباط مستقیم با پرونده منافع ملی و استقلال کشورمان دارند با برچسب درجه 2 مواجه شدند. این اولین زنگ خطر بود! مورد بعدی انگیزهیابی رسانههای زنجیرهای در بزرگنمایی مستند «من روحانی هستم» و نقل قولهای بیمورد مقامات ارشد کشور درباره آن است. بررسی موجز و عبوری همین رسانههای زنجیرهای در چند روز گذشته نشان از آن دارد که موضوع مهم رابطه میزان محبوبیت دولت و عدم استقبال مردم از درخواست همکاری مکرر رئیسجمهور روحانی در پرونده انصراف از یارانه، دغدغه لاینحل و توجیهناپذیر آنها که در ظاهر خود را حامی دولت نمایش میدهند، بوده است.
عاقل برای حل چنین مشکل بزرگی توصیه به درونگرایی و بازتولید رفتارهای مثبت در نحوه تعامل دولت و ملت میکند و جاهل دست به دامان «حیله و تزویر» میشود. تدبیر این بود که همه دوستداران دولت اعم از رسانهایها و مشاوران و مدعیان، در آستانه گفتوگوی زنده رئیسجمهور روحانی با مردم، شیوه برخورد صادقانه و درک موقعیت دشوار ملت در دست و پنجه نرم کردن با تورم و رکود را در پیش گرفته و به نوعی به مردم بفهمانند که «پیام شما را دریافت کردیم!» اشرافیگری نخواهیم کرد! منبعد برای درست و غلط دولت توامان کف نمیزنیم! به مردم دشنام نخواهیم داد و گرسنه و سائل و گدا و محتاج لقب نمیدهیمشان! کار جهادی را بر شعار حداکثری برتری خواهیم داد! با فساد سیاسی و اقتصادی اطرافیانمان حتما برخورد میکنیم! همسرانمان را نصیحت خواهیم کرد تا مشی مبارزه با اسراف و حمایت از اقتصاد مقاومتی را در پیش بگیرند، نه «ترویج شوی لباس میهمانی» و «مولودیخوانی به شیوه اشراف»!
اما تزویر متاسفانه این بار هم بر تدبیر پیشی گرفت و جوسازی برای «مظلوم» جلوه دادن رئیسجمهور در تقابل با یک گروه دانشجویی مونث خطرناک و خبیث(!) که به کتابهای خاطرات هاشمی رفسنجانی دسترسی داشتهاند و چند گزارش قدیمی تاریخی را هم مرور کردهاند به اوج خود رسید!
حداکثر این ماجرا میتوانست فرضا در صورت «دروغگویی» یک اقلیت خطرناک مغرض مثل نحوه برخورد با سایر منتقدان به ورود شورایعالی امنیت ملی به ماجرا و شکایت و شکایتبری نزد قوه قضائیه و فرضا اتاق کوچک تولید و تدوین فیلم مذکور منجر شود! اما این «خالهخرس»های مدعی دوستی با دولت ترجیح دادند محبوبیت رئیسجمهور مملکت را یکشبه به اوج برسانند. حال باید دید آیا با این مانور گسترده روانی موفقیتی نیز کاسب شدهاند یا خیر!؟
نکته اول، توجه به این موضوع است که فضای کشور تا چه اندازه آلوده به بازیهای کثیف عملیات روانی است. دوم، شدت تحریکپذیری برخی مسؤولان است که در طرفه..العینی با جوی که با سازنده آن نیز بیگانه هستند، همراه و همساز میشوند. سوم، عدم توجه کافی به دامن زدن ضدانقلاب به این موضوع بسیار ساده و معمولی است. به نحوی که مجموعهای از رسانههای ضدانقلاب از لندن و لسآنجلس و هلند اقدام به انتشار نسخه اصلی مستند دانشجویی یاد شده کردند و در این میان کسی از داخل دستکم ابراز علاقه به پیگیری منشأ این بزرگنمایی بوقچیهای دشمن نکرد. مگر اینکه باور کنیم رئیسجمهور روحانی بیش از ایران در لندن و لسآنجلس حامی دارد که برای عزت و عظمت و شوکت وی گریبان چاک میدهند! اکنون که از التهاب خبری اولیه همزمان داخلیها و خارجیها فاصله گرفتهایم فرصت خوبی برای موشکافی علتهاست. بیایید بررسی کنیم در ایام مبارزه با پادوهای رسانهای غرب در ایران که وظیفه تحریک جامعه را برعهده داشتند، فرصت پایش کدام اخبار را از دست دادیم.
الف- روز گذشته که فضای غالب رسانهای کشور در تقابل و تایید مستند دانشجویی «من روحانی هستم» گذشت، 5 بند از توافق نهایی پیشنهادی غرب به ایران بر سر برنامه هستهای کشورمان توسط اندیشکده رند افشا شد. آنچه از بررسی این بندها نصیب متخصصان و دلسوزان عزت و منافع ملی میشد «آهی سنگین» بود از عنقریب بودن وقوع آنچه پیشبینی میکردند. اگر افشاگری اندیشکده رند در این باره حقیقت داشته باشد، برنامه هستهای صنعتی کشورمان که برای دستیابی به تکتک مراحل آن با مشکلات بسیار بزرگی دست و پنجه نرم کردیم به واسطه امضای توافق نهایی، تبدیل به «خالهبازی سمبلیک هستهای» خواهد شد. دیگر نه از غنیسازی به حد لازم برای ورود به باشگاه هستهایهای جهان خبری هست و نه برنامهای برای استفاده از این انرژی پاک در فضای صنعت کشور وجود خواهد داشت.
علاوه بر آن آب سنگین اراک نیز بناست به نحو برگشتناپذیری تبدیل به مرکز آب سبک شود. فردو نیز از کار خواهد افتاد یا حداکثر با بازرسیهای هر روزه و مدیریت پروژه غربیها به نحوی بازمهندسی خواهد شد که کارآییای در یک برنامه هستهای حقیقی و صنعتی نداشته باشد.
ب- سباستین کورتس اتریشی با ظاهر یک جوان خام اروپایی در قامت پیامرسان رژیم غاصب صهیونیستی در بحبوحه همین خبرسازیهای غیرضرور و واکنشهای پیاپی به آن، وارد کشور شد و با شخص رئیسجمهور کشور ما دیدار کرد! نه اتریش در مناسبات جهانی صاحب جایگاهی است و نه ایران کشوری معمولی است. شأنیت ابرقدرتی فرامنطقهای چون ایران کجای بازی با منافع ملی گم شده که کورتس اتریشی ابتدا به تلآویو سفر میکند و پس از دیدار مفصل چهره به چهره با لیبرمن و شیمون پرز و باقی صهیونیستها، مستقیم به تهران سفر میکند و دست رئیسجمهور بلندپایه ایران را میفشارد! شیر خوابیدهاش هم از خر بلندتر است! دیدار با همتای ایرانی کورتس کفایت نمیکرد؟!
ج- در شرایطی که عدهای بر آتش عملیات روانی هماهنگ اجرا شده در کشور بر سر یک مستند معمولی با منابع تاریخی بازنشر شده از سوی نزدیکترین افراد به حسن روحانی میدمیدند، نماینده ویژه انگلیس در 1+5، «سایمون گس» وارد ایران شد!
آنچه در خبرگزاریهای رسمی کشور از این دیدار سرزده و تقریبا برنامهریزی نشده دیپلمات ضدایرانی انگلیسها بازتاب یافت، رایزنی برای بالا بردن سطح روابط دیپلماتیک دو کشور و زمینهچینی برای اعزام سفرا بود. اما کدام عاقلی است که کنجکاو نباشد از پیشنهادهای احتمالی که نماینده انگلیس بر سر میز مذاکره هستهای ایران، با خود به تهران آورده، مطلع شود؟
پس درگیرودار این بازی رسانهای بزرگ، سرخطهای خبری مهمی که ارتباط مستقیم با پرونده منافع ملی و استقلال کشورمان دارند با برچسب درجه 2 مواجه شدند. این اولین زنگ خطر بود! مورد بعدی انگیزهیابی رسانههای زنجیرهای در بزرگنمایی مستند «من روحانی هستم» و نقل قولهای بیمورد مقامات ارشد کشور درباره آن است. بررسی موجز و عبوری همین رسانههای زنجیرهای در چند روز گذشته نشان از آن دارد که موضوع مهم رابطه میزان محبوبیت دولت و عدم استقبال مردم از درخواست همکاری مکرر رئیسجمهور روحانی در پرونده انصراف از یارانه، دغدغه لاینحل و توجیهناپذیر آنها که در ظاهر خود را حامی دولت نمایش میدهند، بوده است.
عاقل برای حل چنین مشکل بزرگی توصیه به درونگرایی و بازتولید رفتارهای مثبت در نحوه تعامل دولت و ملت میکند و جاهل دست به دامان «حیله و تزویر» میشود. تدبیر این بود که همه دوستداران دولت اعم از رسانهایها و مشاوران و مدعیان، در آستانه گفتوگوی زنده رئیسجمهور روحانی با مردم، شیوه برخورد صادقانه و درک موقعیت دشوار ملت در دست و پنجه نرم کردن با تورم و رکود را در پیش گرفته و به نوعی به مردم بفهمانند که «پیام شما را دریافت کردیم!» اشرافیگری نخواهیم کرد! منبعد برای درست و غلط دولت توامان کف نمیزنیم! به مردم دشنام نخواهیم داد و گرسنه و سائل و گدا و محتاج لقب نمیدهیمشان! کار جهادی را بر شعار حداکثری برتری خواهیم داد! با فساد سیاسی و اقتصادی اطرافیانمان حتما برخورد میکنیم! همسرانمان را نصیحت خواهیم کرد تا مشی مبارزه با اسراف و حمایت از اقتصاد مقاومتی را در پیش بگیرند، نه «ترویج شوی لباس میهمانی» و «مولودیخوانی به شیوه اشراف»!
اما تزویر متاسفانه این بار هم بر تدبیر پیشی گرفت و جوسازی برای «مظلوم» جلوه دادن رئیسجمهور در تقابل با یک گروه دانشجویی مونث خطرناک و خبیث(!) که به کتابهای خاطرات هاشمی رفسنجانی دسترسی داشتهاند و چند گزارش قدیمی تاریخی را هم مرور کردهاند به اوج خود رسید!
حداکثر این ماجرا میتوانست فرضا در صورت «دروغگویی» یک اقلیت خطرناک مغرض مثل نحوه برخورد با سایر منتقدان به ورود شورایعالی امنیت ملی به ماجرا و شکایت و شکایتبری نزد قوه قضائیه و فرضا اتاق کوچک تولید و تدوین فیلم مذکور منجر شود! اما این «خالهخرس»های مدعی دوستی با دولت ترجیح دادند محبوبیت رئیسجمهور مملکت را یکشبه به اوج برسانند. حال باید دید آیا با این مانور گسترده روانی موفقیتی نیز کاسب شدهاند یا خیر!؟