صراط: حزب اسلامی کار با صدور بیانیهای، ضمن گرامیداشت روز کارگر، از آنچه در هشت سال گذشته بر سر کارگران آمد انتقاد و تاکید کرد: آنانی که آن روزها ادعای اداره جامعه جهانی را داشتند، امروز باید پاسخگوی ناهنجاریها و نابسامانیهای جامعه کارگری باشند.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
با تغییر ماهیت روابط اقتصادی در یک سده گذشته روابط کارگر و کارفرما نیز دچار دگرگونیهای زیربنایی شد. اشکال مختلف استثمار و بهرهکشی و بیتوجهی به جامعه کارگری از سوی کارفرماها و حکومتهای وابسته به نظام سرمایهداری سالهاست که دچار دگردیسی شده است. امروز نیروی کار اهرم و شاکله اصلی روند و فرآیند توسعه محسوب میشود. منافع طبقه کارگر به گونهای شگفت آور با منافع کارفرمایان و حکومتها گره خورده است چرا که درقرن بیستم مبنای قدرت از نظامی یا قدرت سخت به قدرت اقتصادی و دانش فنی یا قدرت نرم تغییر ماهیت داد.
در سایه این دگردیسی اجتماعی و اقتصادی رفتارهای خشن و توأم با قوای قهریه با جامعه کارگری به رفتاری مودبانه گفتگو محور تغییر شکل داده است. امروزه کارفرمایان و مدیران ارشد بنگاهها و کارتلهای بزرگ اقتصادی به خوبی میدانند که اساس و بن مایه رشد و بهره وری و نیزافزایش ارزش افزوده در واحدهای تحت مدیریتشان جز در سایه گفتگو محوری و تامین منافع حداقلی جامعه کارگری قابل حصول و دست یافتن نیست.
جامعه کارگری نیز به یک خود آگاهی دست یافته است؛ همگرایی و هم اندیشی کارگران در اقصی نقاط جهان با هر دین و مذهب، قومیت ونژاد و آب و خاک راه برون رفت از استثمار و بهره کشی مدرن است. از سوی دیگر کارگران قرن بیستم و به طریق اولی فعالان جامعه کارگری درقرن جاری به خوبی دریافتهاند که کارفرمایان نیز در اندیشه بقای سرمایه انباشته و نیز افزایش ارزش افزوده خویشاند بنابراین تشکلها، کنفدراسیونها و احزاب کارگری دست تعامل به سوی کارفرمایان دراز میکنند و پشت یک میز به سنجش و تضمین منافع جمعی مینشینند.
این همه درحالی است که متاسفانه در کشور ما به رغم آنکه جامعه کارگری درطول دوران پیروزی انقلاب و پس ازآن در زمان دفاع مقدس و دوران سازندگی همواره یار و یاور نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاند و از آرمانها و برنامههای توسعهای حمایت کردهاند اما اکنون با توجه به اجرای برنامههای تعدیل اقتصادی در زمره آسیب پذیرترین طبقه اقتصادی و اجتماعی قرار دارند.
خوب به یاد داریم که جامعه کارگری و کارگران انقلابی ایران در ماههای پایانی رژیم پهلوی با اعتصابات بزرگ در صنعت نفت چه ضربه مهلکی به پیکره رژیم گذشته زدند و همان کارگران در دوران جنگ تحمیلی با حضور در میادین جنگی و سازندگی و اداره موسسات نفتی که تحت شدیدترین بمبارانهای رژیم بعثی بود سهم بسزایی در اداره کردن جامعه داشتند.
جامعه کارگری و کارگر در دوران سازندگی و پس از آن نیز با نهایت اقتدار و ازجان گذشتگی خود به آبادانی ایران همت گمارد، اما متاسفانه امروز اندک موقعیت ناچیز اقتصادی و اجتماعی خود را درسایه نابرابریهای اجتماعی از دست میدهد. در سالهای اخیر و به خصوص در سایه اجرای نادرست و نابسامان فاز نخست هدفمندی یارانهها کارگران شریف و زحمتکش ایران چشم به سبد کالا و یارانه نقدی دوختهاند.
در برخی خانوارهای کارگری ایران دریافت سبد کالا و یارانه نقدی به شاهرگ معیشت آنها تبدیل شده است. کسانی که باید جامعه انسانی را به زعم معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) مدیریت کنند امروز نگران موقعیت خود هستندو حتی ازمدیریت و اداره خانواده خود هم عاجز وناتوان شدهاند. این در حالی است که هر روز و شاید هر لحظه بر تعداد خانوارهای کارگری ناتوان از جبران افزایش قیمتها و افزایش تورم افزوده میشود.
متاسفانه دولت دهم در پناه همیاری مجلس هشتم و نهم چنان جامعه کارگری دچار تلاطمهای اقتصادی کرد که امروز و به رغم تلاشهای گسترده، کارگران هنوز نتوانستهاند از سایه سنگین و آوار نابسامان افزایش بهای کالاهای اساسی کمر راست کنند و به سازندگی مرزوبوم خود بنشینند. افزایش تعداد بیکاران و تعطیلی انبوهی از کارخانهها و کارگاههای تولیدی و به تبع آن افزایش تعداد بیکاران موجب شده است همان اندک رمق خانوارهای کارگری نیز گرفته شود. نکته حائز اهمیت آن است که بخش اعظمی از بیکاران موجود در جامعه ایرانی تحت سرپرستی پدران و مادران کارگر قرار دارند. این همه در حالی است که حکومت اسلامی بر اساس قوانین شرع مقدس و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران موظف به تامین شغل و معاش برای آنان است. از سوی دیگر عدم پرداخت مقرری بیکاری از یک سو و پرداخت میلیاردها تومان یارانه نقدی به خانوارهای غیرنیازمند ازسوی دیگر موجب رنجش افزونتر بیکاران و خانوادههای محروم و مستضعف جامعه شده است.
جامعه کارگری ایران در حالی از وجود مشاغل پایدار و دریافت حقوق مکفی محروم شده که مدعیان اداره و مدیریت جامعه در هشت سال گذشته نتوانستند پاسخگوی مطالبات و حتی اجرای تعهدات خود باشند.
آنانی که آن روزها ادعای اداره جامعه جهانی را داشتند، امروز باید پاسخگوی این ناهنجاریها و نابسامانیهای جامعه کارگری باشند.
دراین سالهای اخیر بسیاری از فرزندان رشید این مرز و بوم و جامعه کارگری به دلیل فشارسنگین اقتصادی و تورم ناشی از عملکرد ضعیف متولیان امور از ادامه تحصیل باز ماندهاند. برخی از آنان درنیمه راه تحصیل به دلیل عدم توان سرپرست خانوار در تامین نیازهای تحصیلی و هزینههای مترتب بر آن، علم اندوزی را رها کردهاند و راه به سوی مشاغل کاذب و گوشه نشینی بردهاند.
از سوی دیگر افزایش هزینههای درمان و سیستم ناتوان درمانی کشور اندوه خانوادههای جامعه کارگری را دو چندان کرده است. پرداخت هزینههای بستری و جراحی از یک سو و از کار افتادگی و یا اخراج پس از عملهای سنگین جراحی و ناتوانی درتامین هزینههای دارویی و بهداشتی از سوی دیگر عرصه را برجامعه کارگری تنگ کرده است. اما این، همه آنچه برجامعه کارگری میرود نیست. عدم رعایت موازین بهداشت محیط کارو ایمنی درمشاغل، ناامیدی نسبت به تامین نیازهای بازنشستگان کارگری، دستمزدهای پایین و عدم تناسب آنها با میزان تورم درجامعه، قراردادهای سفید امضاء و کوتاه مدت، نداشتن آموزش حرفهای و حین کار و بسیاری دیگر از معضلات پیش رو، جامعه کارگری را امیدوار به تدبیر و امید دولت یازدهم کرده است.
کارگران ایران چشم انتظار تحول درنظامهای اقتصادی و اجتماعی هستند. آنها منتظرند تا دولت جدید هم و غم خود را ابتدا معطوف به کنترل تورم و سپس جان بخشیدن دوباره به عرصه تولید کند.
جامعه کارگری به خوبی میداند تا کارفرما و صاحبان صنایع انگیزه و امکان تحرک و رونق تولید را نداشته باشند منافع آنان نیز قابل تامین نخواهد بود. این درک و از خود گذشتگی و تعامل را در تعیین دستمزدهای سال جاری و نحوه تعامل و هم اندیشی نمایندگان جامعه کارگری با کارفرمایان و دولت شاهد بودیم.
بنابراین کارگران ایران در سال ۹۳ آمادگی خود را برای حرکت به سوی تولید ملی و اشتغال پایدار اعلام میکردند. حزب اسلامی کار نیز همچوی گذشته بر این باور است که صیانت از حقوق کارگران و توجه به تولید ملی و ایجاد اشتغال پایدار است که امکان رفع معضلات و تنگناهای اقتصادی کشور را فراهم میکند. بنابراین ضمن تبریک روز جهانی کارگر اعلام میدارد که در این مسیر پر فراز و نشیب همراه و همیار کارگران و کارفرمایان خواهد بود.»